۲۹۲۶۹۱
۵۰۳۵
۵۰۳۵
پ

شبنم فرشادجو، از «در حاشیه» تا هیجان و ورزش

شبنم فرشادجو روزهای شلوغ کاری را در پیش رو دارد. درگیر بازی در فاز دوم «درحاشیه» است. قرار است در یک کار سینمایی بازی کند و تمرین نمایش «چمدان، چمدان» فرهاد آییش نزدیک است...

همشهری ۶ و ۷ - سیمین لك: شبنم فرشادجو روزهای شلوغ کاری را در پیش رو دارد. درگیر بازی در فاز دوم «درحاشیه» است. قرار است در یک کار سینمایی بازی کند و تمرین نمایش «چمدان، چمدان» فرهاد آییش نزدیک است.

اما فعالیت‌های تصویری او دلیل دوری از فعالیت‌های غیر تصویری‌اش نمی‌شود. علاقه زیادی به رانندگی دارد و در تیم رالی هنرمندان فعال است و در فکر به راه‌انداختن تیم اسکواش بانوان. درواقع هیجان و ورزش را هم ‌پای بازی دنبال می‌كند. همه این‌ اتفاقات دلیلی می‌شود تا به سراغش برویم و از دنیای شلوغ این روزهایش بپرسیم.

شبنم فرشادجو، از «در حاشیه» تا هیجان و ورزش

همراه كردن همه علایق هم‌پای هم،‌ شاید كمی‌سخت باشد. بنابراین دنیای این روزهای شما درهم و برهم است یا با وجود مشغله‌ها،‌ دنیای آرام و منظمی‌دارید؟

بین همه مشغله‌هایم، فرصت استراحت کوتاهی پیدا کردم و سفری به کیش داشتم. اما فکر می‌کنم درست از همین لحظه، کارهایی که باید انجام دهم، پشت سر هم ردیف می‌شوند تا فرصت سر خاراندن هم نداشته باشم؛ برای فاز دوم سریال «در حاشیه» مهران مدیری آفیش شده‌ام، یک روز کار فشرده در نظر گرفته شده است و قرار بر این است که تمام سکانس‌هایی که جلوی برادرم دارم، بازی کنم.

روز بعدی آن هم قرار تمرین نمایشی را به کارگردانی فرهاد آییش دارم؛ نمایش «چمدان، چمدان» که قبلا در دهه ۷۰ اجرا شده است. قول بازی در یک کار سینمایی را هم داده‌ام؛ فیلمی است به کارگردانی آقای سنجابی. هنوز هیچ چیز از آن نمی‌دانم و تازه باید در مورد آن صحبت کنیم.

با این حساب، شما درگیر سه مدیا هستید، تلویزیون، سینما و تئاتر. این طور کار کردن کمی سخت به نظر نمی‌رسد؟

سعی كردم كارها را تفكیك كنم. اجرای نمایش «چمدان، چمدان» به جشنواره فجر می‌رسد و کار تلویزیونی هم در عرض یک روز تمام می‌شود. فیلم سینمایی هم بعد از تمام شدن نمایش شروع می‌شود. به طور همزمان سر سه کار متفاوت حضور ندارم.

اگر این طور باشد، باید اعتراف کنم که اصلا امکان‌پذیر نیست! صبح سر فیلمبرداری سینمایی بروم، عصر به نمایش برسم و شب سر فیلمبرداری کار سینمایی باشم! تمرین‌های نمایش خیلی فشرده نیست و می‌توانم کارها را به درستی تقسیم کنم.

هر کدام مدیوم‌های متفاوتی است كه بارها و بارها در مورد تفاوت‌های آن صحبت شده است. بحث تفکیک کار را گفتید و توضیح دادم که واقعا کار کردن در چنین شرایطی ممکن نیست.

اما خیلی از بازیگران در عین اینکه قرارداد بازی در سریالی را دارند، سر فیلمبرداری هم به عنوان بازیگر حاضر می‌شوند. این اتفاق را چطور می‌بینید؟

نمی‌توان پنهان کرد که شرایط خیلی از ما این طور است و این اتفاق از شرایط جامعه ما نشات می‌گیرد. ما مجبور هستیم که دو کار را به‌طور همزمان قبول کنیم، از بیکاری می‌ترسیم. ممکن است تا مدت‌ها پیشنهاد کاری نداشته باشیم. فکر می‌کنم این اتفاق سال‌هاست که طبیعی جلوه می‌کند و در واقع به همین شکل بین اهالی سینما جا افتاده است.

تنها نکته منفی آن خستگی و فشاری است که روی خود بازیگر است. اگر شش صبح برای کار آفیش باشد، عصر باید روی صحنه نمایش برود و بازی کند. اما به این فکر می‌کند که ۳۰ روز تمرین درست داشته، آماده است و دستمزد نسبتا خوبی هم دریافت می‌کند یا دو فیلم در جشنواره فیلم فجر دارد. فکر می‌کنم که به این نکات فکر می‌کند و به بخش مالی که اهمیت زیادی دارد.

این بازیگر در واقع دو کار را انجام می‌دهد و با برنامه‌ریز‌ها هماهنگ می‌کند تا سر هر دو کار حضور داشته باشد. با شرایط امروز درآمد درستی نداریم، شاید با در نظر گرفتن این اتفاقات است که عده‌ای حاضر می‌شوند این طور کار کنند.

شبنم فرشادجو، از «در حاشیه» تا هیجان و ورزش

با توجه به گفته‌های خودتان این روزها هم با مهران مدیری کار می‌کنید، هم با فرهاد آییش و هم قرار است با آرش سنجابی همکاری داشته باشید. اصولا کار کردن با کارگردان‌های با تجربه برای شما راحت تر است یا کارگردان‌های تازه‌کار که ایده‌های جدید برای کار کردن دارند؟

همه‌چیز بستگی به کارگردان دارد. خیلی از کارگردان‌ها دوست دارند جای ما بازی کنند، قصد دارند بازی کردن را به ما یاد بدهند و در این شرایط، طبیعی است كه بازیگر اذیت می‌شود. من خودم خیلی دوست ندارم کسی برای من بازی کند.

بعضی از کارگردانان کم‌تجربه هم مشکلات خودشان را دارند؛ تازه قصد دارند همه چیز را یاد بگیرند و گروه‌شان همه به تازگی کار را شروع کرده‌اند، مثلا گروه نور قادر به نورسنجی درست در کار نیست و تا بیاید این نکات را یاد بگیرد، ما باید ۱۰ برداشت داشته باشیم! هر گروهی مشکلات خودشان را دارند و نمی‌توانیم آنها را از هم تفکیک کنیم. به هر حال باید کار کرد و این شرایط شغلی ماست.

همان‌طور که هر کدام از ما بازیگران اخلاق عجیب و غریبی داریم، کارگردان‌ها هم شرایط عجیبی برای کار کردن دارند و با آنها کنار می‌آییم. اما نباید از این نکته غافل شد که کار کردن با کارگردان‌هایی که هم‌نسل یا هم‌سن من هستند ساده‌تر است. ایده‌های خلاقانه زیادی را می‌توان به آنها داد که معمولا با استقبال روبرو می‌شود.

با هم تبادل نظر می‌کنیم و کار را بهتر جلو می‌بریم. اما باز هم نمی‌توان تفکیک جدی در این مقوله داشت. بروز ایده‌های خلاقانه می‌تواند در همکاری با یک کارگردان با تجربه رخ بدهد. همان‌طور که گفتم همه چیز بستگی به شخص خود کارگردان دارد.

این روزها با یکی از بهترین‌های عرصه طنز همکاری می‌کنید؛ مهران مدیری. فکر می‌کنید که آیا هنوز هم مردم با کارهای طنز ارتباط برقرار می‌کنند؟

بله! مردم دوست دارند، اما شرایط فرق کرده است. انگار خط ‌های قرمز بیشتر از سال‌های گذشته شده و آستانه تحمل مردم پایین آمده است. با این اوصاف نمی‌دانم که چه بلایی سر «در حاشیه ۲» می‌آید.

قرار است در ندامتگاه کار کنیم و خدا به‌خیر کند! واقعا با توجه به این شرایط اوضاع طنز خیلی بد شده است، در فضای مجازی همه صاحب‌نظر شده‌اند و در مورد هر چیزی نظر می‌دهند و سریال مهران مدیری هم مستثنی نیست.

همه توقعات بالایی دارند. خودم به شخصه بعد از اتفاقی که برای «درحاشیه» افتاد، به این نتیجه رسیدم که دیگر نمی‌توان کار طنز انجام داد. شاید بتوان به همان دیالوگ‌های بداهه در تئاتر دلمان را خوش کنیم. دیگر فضای خوبی برای کار کردن نداریم، دست و پای‌مان بسته است.

مردم دوست دارند بخندند، ترجیح می‌دهند همان سریالی را که مهران غفوریان بازی کرده‌است برای خرید انتخاب کنند. حالا چه بهتر که سریال به کارگردانی مهران مدیری باشد و برای تماشای آن مجبور به پرداخت هزینه نیستند. بنابراین از تلویزیون تماشا می‌کنند و لذت هم می‌بردند. هم‌چنان مردم سریال‌های طنز را دوست دارند و این محبوبیت از بین نرفته است.

گفتید نمایش «چمدان، چمدان» یک بار قبل از این با کارگردانی فرهاد آییش روی صحنه رفته است، شما آن اجرا را دیده‌اید؟

من ندیدم، اما آن‌طور که شنیدم، متوجه شدم که یکی از کارهای موفق فرهاد آییش در همان زمان بود. یکی از کارهای موفقی که با استقبال خوبی از سوی مخاطبان روبرو شد؛ مخاطب حرفه‌ای که دیدن نمایش یکی از واجبات هر ماه او بود.

من هنوز نکته زیادی از این نمایش نمی‌دانم و از بازیگرانی که قرار است با آنها همبازی شوم، خبر ندارم. اما تمرین‌ها به زودی شروع می‌شود و بعد از اتمام جشنواره تئاتر، اجرای آن شروع خواهد شد.

در مورد تماشاگر حرفه‌ای گفتید، فکر می‌کنید که این روزها تماشاگر حرفه‌ای تئاتر نداریم؟

شبنم فرشادجو، از «در حاشیه» تا هیجان و ورزش

فکر می‌کنم خیلی کم شده است و تماشاگر درست و حرفه‌ای را سال‌هاست که از دست داده‌ایم. یک سری از تماشاگران «تیوال» هستند؛ البته من برای آنها احترام زیادی قائل هستم. اما فکر می‌کنم که خیلی از آنها با‌اندیشه بالایی وارد سالن تئاتر می‌شوند و گمان می‌کنند که همه‌چیز را می‌دانند. خیلی از آنها قصد دارند مچ ما را هنگام بازی روی صحنه بگیرند و منتظر یک اشتباه از سوی ما هستند! خیلی سخت راضی می‌شوند.

خود من زمانی که تیوالی‌ها برای تماشا می‌آیند، خیلی خوشحال نیستم، هر چند که بین آنها بچه‌های خوبی هم دیده می‌شود، اما همه حس می‌کنند که همه چیز را می‌دانند. منظور من از تماشاگر حرفه‌ای،همان دانشجویی است که هزینه ساندویچ خودش را کنار می‌‌گذاشت، در صف می‌ایستاد و دیدن یک تئاتر خوب در ماه، از باید‌های زندگی روزمره‌اش بود. ما این تماشاگران را نداریم و شاید یک درصد باشند.

در خیلی از تماشاخانه‌ها دیده‌ام که تماشاچی با بسته‌های پفک و چیپس وارد سالن می‌شود! در گفت‌وگو‌های روزمره‌شان هم می‌گویند که خرید بلیت تئاتر در سبد فرهنگی آنها قرار دارد و پزش را هم می‌دهند. فکر می‌کنم تماشای تئاتر این روزها کمی بورژوازی شده است، پای‌اندیشه درست بریده شده است. دوست دارند بازیگر معروف روی صحنه ببینند یا به تماشای یک کار کمدی بنشینند. از نظر من این عده تماشاگر حرفه‌ای به حساب نمی‌آیند.

اما باید نکته‌ای را مطرح کرد؛ آن کسانی که پفک به دست وارد سالن نمایش می‌شوند در این گروه قرار نمی‌گیرند. شما می‌گویید که تماشاگر امروز سخت‌گیر شده است و به راحتی راضی نمی‌شود، آیا این سخت‌گیری تولید‌کنندگان را مجبور به تولید کار خوب نمی‌کند؟

فکر می‌کنم به نسبت دهه ۸۰ کیفیت‌ کارها افت زیادی داشته است. درست است استعداد‌های جوان زیادی جذب صحنه نمایش شده‌اند، از بازیگران خوبی بهره می‌برند و یک کار آبرومند را اجرا می‌کنند و تماشاگر هم از تماشای آن لذت می‌برد. اما در دهه ۸۰، با قشری از مخاطب روبرو بودیم که دیگر تکرار نشدند. مخاطب حرفه‌ای تئاتر بودند.

اگر همان مخاطبان حضور ثابتی داشتند و ما را برای انجام کارهای بهتر تشویق می‌کردند، تولیدات امروز ما با پیشرفت بالایی روبرو می‌شد. تماشاگر خوب یا بد در اجرای یک کار خوب، تاثیر خیلی زیادی ندارد. شورای ارزش‌یابی، نظارت و انتخاب در مورد اینکه کدام نمایش روی صحنه برود، تصمیم می‌گیرد.

اما همانطور که شما می‌گویید، تماشاگر خوب در اجرا کردن یک کار خوب بی تاثیر هم نیست. اما انتخاب متن، بازیگر و ... همه به جای دیگری مربوط می‌شود. شاید سیاست‌گذاری غلط باعث شد تا ما تماشاگر خوب را از دست بدهیم و کیفیت کارها با این افت شدید روبرو شد. باز هم تکرار می‌کنم، همه چیز به تماشاگر مربوط نمی‌شود، او هم یک هزینه ۲۵یا۳۰هزار تومانی کرده است و دوست دارد به تماشای یک کار خوب و آبرومند بنشیند.

اما کیفیت کارها پایین است و خود من هم با تماشای کارها اذیت می‌شوم. من هم جزو مخاطب تئاتر هستم و به نظرم کیفیت پایین آمده، متن‌ها سطحی شده و دکور و انتخاب لباس خیلی دم دستی است و از خودم می‌پرسم مگر می‌شود همینطور به یک نمایشی با چهار کلاه‌گیس اجازه اجرا بدهند؟ واقعا آن سادگی و کیفیت سال‌های گذشته دیگر وجود ندارد.

شبنم فرشادجو، از «در حاشیه» تا هیجان و ورزش

سر بحث صحبتی را باز کردید که داستان طولانی دارد، اما می‌توانید خیلی اشاره کوتاهی به این ماجرا داشته باشید؛ که خیلی از تولید کنندگان در مدیوم‌های متفاوت، پای بودجه پایین را به میان می‌کشند و دلیل کم‌کاری‌های خودشان را بودجه کم می‌دانند؟ اما سریال‌ها و نمایش‌های انگشت شماری را می‌بینیم که روی تک‌تک اجزای آن کار شده است...

بله! من «دندون طلا» را کامل تماشا کردم و به نظرم کار آبرومند، فاخر و درستی است. به بخش روحوضی و سیاه بازی به بهترین شکل ممکن پرداخته است. بازی‌ها فوق‌العاده است. از ستاره‌های سینمایی در این کار استفاده شده است و نمی‌توان گفت کدام یک از آنها بهتر بازی می‌کند. سریال که تمام شد، با خودم گفتم که چه کار خوبی است.

حامد بهداد در این سریال بازی کرده و فکر می‌کنم یکی از بهترین نقش‌هایش را در این سریال ایفا کرده است. تمرین کرده و نتیجه کار قابل قبول است. ما کارهایی با کیفیت الف داریم. «شهرزاد» را دیده‌ام و خوب است.

اما فکر می‌کنم اوضاع تئاتر خراب است. این اواخر من نمایشی که بتوانم عنوان درجه یک را روی آن بگذارم ندیده‌ام. هر چند که هنوز کار دکتر رفیعی را تماشا نکرده‌ام، اما همه از آن تعریف می‌کنند. فکر می‌کنم تعداد کارهای درجه یک انگشت‌شمار شده است. قبل‌تر‌ها در هر مجموعه‌ای که می‌رفتیم یک کار خوب می‌دیدیم، هر فصل یک نمایش خوب روی صحنه بود. اما حالا...

دقیقا در مورد همین صحبت می‌کنم، کارهای خوب انگشت‌شمار شده است و تعداد زیادی از کارگردانان می‌گویند که ما بودجه نداریم و به نظرم بیشتر شبیه یک بهانه است، شما این طور فکر نمی‌کنید؟

زمانی‌که در یک نمایش از بازیگر معروفی استفاده می‌کنند،‌ با فروش خوبی روبرو می‌شوند. همین حالا من در پردیس سینمایی کوروش با تماشاگر نمایش روبرو می‌شوم؛ پردیسی که یک سالن نمایش مجهز هم دارد. تماشاگر دوست دارد به تماشای این کارها بنشیند. من عقیده دارم که همه چیز گردن بودجه نیست و کمبود آن را نمی‌توان توجیهی برای انجام کار بد دانست.

خیلی از بچه‌ها، همکاران من هستند که اگر کاری خوب باشد، دستمزد همیشگی‌شان را نمی‌گیرند. همین چند وقت پیش بود که نمایشی را با مائده طهماسبی روی صحنه بردیم. موقعی که متوجه شدیم فروش کاملی نداشتیم که هزینه دکور را کاور کند، ما ۱۰ بازیگر از دستمزدمان کم کردیم، چرا که دوست نداشتیم همه فشار روی کارگردان و تیم تولید باشد.

در یک کلام باید بگوییم که ما کیسه‌ای برای تئاتر ندوخته ایم. اگر بازی کنیم، دلی است. اما وقتی کار در پردیس کوروش به من پیشنهاد شود، همان دستمزد همیشگی‌ام را می‌گیرم. اما خیلی اوقات به گردن ما می‌اندازند. من این سیستم را که ما باید درصد فروش بگیریم قبول ندارم.

شبنم فرشادجو، از «در حاشیه» تا هیجان و ورزش

مگر ما زحمت نمی‌کشیم؟ مرکز هنرهای نمایشی چرا از تئاتر خصوصی حمایت نمی‌کند؟ وقتی من «هملت» را در سالن حافظ اجرا می‌کنم، دوست دارم وقتی در سالن دیگری نمایش اجرا می‌شود، همان مبلغ را بگیرم. نباید تعداد تماشاگر روی دستمزد من تاثیر بگذارد و فکر می‌کنم که این نکته اجحافی در حق ماست. بخش خصوصی نیاز به حمایت دارد، کارگردان باید هر شب هزینه سالن را متقبل شود.

من شنیده‌ام که تماشاخانه باران شبی ۵۰۰ هزار تومان از کارگردان می‌گیرد! مگر هر تیمی چقدر درآمد دارد که شبی ۵۰۰ هزار تومان برای سالن در نظر بگیرد؟! دقیقا به همین خاطر است که دوست ندارم در نمایشی که در این تماشاخانه اجرا می‌شود، بازی کنم.

بچه‌هایی که دوست دارند، کارشان را اجرا کنند، جایی ندارند و مجبور هستند شبی چند اجرا داشته باشند تا دیده شوند. اما واقعا نمی‌دانم چطور چنین چیزی امکان‌پذیر است. باید اعتراف کرد که مشکل از خود ما هم هست. «تماشاخانه باران» سالن استانداردی برای اجرا نیست، صدای بوق ماشین‌ها در سالن است و در چنین شرایطی شبی نیم میلیون تومان بابت اجرا کردن باید هزینه کرد، فکر می‌کنم از ابتدا نباید زیر بار چنین چیزی رفت.

اگر اوضاع به این منوال پیش رود، خود من همین فردا بروم پارکینگ پشت تئاتر شهر را درست کنم و دورش پارچه ببندم و رویش بنویسم تماشاخانه «شبنم»! هر شب هم آن را اجاره دهم!!! واقعا چنین کاری درست است؟! این طور است که می‌گویم همه چیز به بودجه ربطی ندارد، همه چیز دست به دست هم داده است و کیفیت کارها این طور شده است؛ متن‌های خوب در دست نیست و ما مجبور به گزیده کاری شده ایم. سال گذشته من سه کار برای جشنواره داشتم، یکی از آنها برای اجرا رفت و دو کار دیگر قبول نشد.

زمان زیادی را برای تمرین می‌گذاریم و آن به راحتی در بازبینی اجرا رد می‌شود، ممکن است در بازبینی هم قبول شود و باید منتظر اجرا بمانید، یک سال می‌گذرد و هیچ خبری از اجرا نیست. انگار نه انگار که دو ماه زمان برای تمرین کردن گذاشته‌اید به همین خاطر از همین امسال تصمیم گرفتم که دیگر برای جشنواره کاری نداشته باشم.

به غیر از بازی و هنر‌های تصویری دیگر چه کارهایی انجام می‌دهید؟

من به ورزش کردن علاقه زیادی دارم؛ کوهنوردی را خیلی دوست دارم، اما به خاطر هوای آلوده خیلی وقت است کوه نرفته‌ام، مگر اینکه خارج از تهران باشم. سفر خیلی زیاد می‌روم وباید بگویم که بخش بیشتر دستمزد‌هایم را خرج سفر می‌کنم.

در کارهای گروهی شرکت می‌کنم و از همراهی در این گروه‌ها لذت می‌برم. چند سال می‌شود که تیم رالی هنرمندان دیگر فعالیتی نداشت، اما دوباره آن را به راه‌انداختیم. فکر می‌کنم فاصله عید تا عید بود و دوباره به راه خواهد افتاد. قصد راه‌اندازی تیم اسکواش زنان را داریم، هنوز در حد حرف و ایده است.

با فدراسیون صحبت کردیم و منتظر نتیجه هستیم، شاید به خاطر هزینه‌های بالای این ورزش به زمان بیشتری نیاز داریم؛ راکت خاصی می‌خواهد. کفش‌های مخصوص را باید خریداری کرد و با هر کفش راحتی نمی‌توان این ورزش را انجام داد. زمین آن گران است و به همین خاطر دنبال اسپانسر هستیم تا با همکاری فدراسیون، تیم زنان را راه بیندازیم.

هنوز تعداد مشخصی در میان نیست، بین هشت تا ۱۰ نفر انتخاب شده‌اند، اما قطعیتی در میان نیست. تا عید باید تمرینات‌مان را انجام دهیم و قصد داریم تیم آقایان را هم راه بیندازیم. هنوز هیچ چیزی مشخص نیست و نمی‌توان به طور قطعی در مورد آن حرف زد.

شبنم فرشادجو، از «در حاشیه» تا هیجان و ورزش

از اینکه در چند سال اخیر با فعالیت بیشتری از سوی زنان روبرو شده‌ایم، چه حسی دارید؟

طبیعتا خوشحال هستم. یادم می‌آید از کودکی دوست داشتم کارگردان شوم. سوال اصلی من این بود که چرا تعداد کارگردانان زن کم است. خانم بنی اعتماد و خانم درخشنده بودند. امروز اما می‌بینم که چه کارهای خوبی ساخته شده است که کارگردان‌شان زن است.

لذت می‌برم و عقیده دارم در حال حرکت رو‌به‌جلو هستیم. من نزدیک به سی و چند سال دارم و در تمام این سال‌ها با رشد خوبی روبرو بوده‌ایم، کارگردان‌هایی وارد کار تصویری شده‌اند که کار آنها در ایران که نه،‌در خاور میانه و دنیا هم دیده می‌شود.

دوست دارم که بیشتر از این هم شود، شاهد بازیگران زنی باشیم که به جرگه کارگردانی اضافه شوند و رو به جلو حرکت کنیم. این اتفاق در تمام عرصه‌ها افتاده است و به عرصه سینما و ورزش هم محدود نمی‌شود.

به کارگردانی در سینما فکر می‌کنید؟

نه هیچ وقت. اصلا رشته من نبوده است. من فوق‌لیسانس کارگردانی در تئاتر را گرفته‌ام و خیلی به دنبال کارگردانی در سینما نیستم. دنبال متن خوب و بدون دردسر می‌گردم و از دوستان خوبم دعوت می‌کنم تا یک نمایش خوب را اجرا کنم.

جایگاه من تئاتر است، شاید سینما را بشناسم و با پیچ و خم آن آشنا باشم. اما خودم را در حدی نمی‌دانم که کارگردانی فیلم سینمایی را بر عهده بگیرم.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج