دیوید بویی، غول موسیقی راک
او با نام ديويد رابرت جونز در ۸ام ژانويه ۱۹۴۷ در بريكستون، جنوب لندن متولد شد. مادرش مارگارت، يك پيشخدمت و پدرش، هيوود استنتون جونز مدير سابق يك كلوب شبانه و بعدتر مدير خانه خيريه كودكان دكتر برناردو بود.
نکته هایی از زندگی دیوید بویی که باید بدانید:
۱.او با نام ديويد رابرت جونز در ۸ام ژانويه ۱۹۴۷ در بريكستون، جنوب لندن متولد شد. مادرش مارگارت، يك پيشخدمت و پدرش، هيوود استنتون جونز مدير سابق يك كلوب شبانه و بعدتر مدير خانه خيريه كودكان دكتر برناردو بود.
۳.خانواده جونز در سال ۱۹۵۳ به حومه شهر براملي، در مرز بندن-كنت نقل مكان كردند و ديويد جوان در آن جا براي سبك رقص خيره كننده و هنرمندانهاش به شهرت رسيد. او در امتحان ۱۱ پلاس (امتحاني كه در بريتانيا از كودكان بين ۱۱ تا ۱۲ سال براي تعيين مدرسه محل تحصيل شان ميگيرند) مردود شد و به مدرسه تكنيكي براملي رفت.
۴. آرتيستي كه پاپ را به يك تئوري علمي-تخيلي پيشرو در دهه ۷۰ تبديل كرد آن زمان خودش به اندازه بيتلز استعدادي نوظهور بود. پس از شنيدن ترك Tutti Frutti از قهرمان زندگياش ليتل ريچارد، در سال ۱۹۹۵ و در سن ۱۵ سالگي و با ساكسيفون پلاستيكياش تصميم گرفت فعاليتاش را در عرصه موسيقي آغاز كند.
۵. ديويد جونز، گريم مشهور چشمانش را در سال ۱۹۶۲ پس از آنكه بهترين دوستش، جرج آندروود در جريان زد و خورد بر سر يك دختر مشتي حواله صورتاش كرد به دست آورد. اين مشت ماهيچه هاي عنبيه چشم چپ او را فلج كرد و او را به ناهمرنگي عنبيه مبتلا كرد. جونز بعدتر از آندروود براي اين ضربه تشكر كرد.
۶. اوون فرمپتون، استاد هنر بويي در مدرسه براملي، پدر پيتر فرمپتون بود، كسي كه در تور گلس اسپايدر بويي در سال ۱۹۸۷ به نوازندگي گيتار مشغول بود.
۷. با وجود اينكه او در نهايت به يكي از تاثيرگذارترين هنرمندان عرصه موسيقي و فراتر از آن تبديل شد اما ديويد جونز بيشتر سال هاي دهه ۶۰ ميلادي را به تعقيب موضوعات داغ روز گذراند، اول به سراغ گروه هاي بلوز، ازجمله Kon-rads، Manish Boys و Lower Third رفت و بعدتر به آرتيستي يگانه تبديل شد.
۸. او در يك مرحله از زندگياش خيال رها كردن موسيقي و تحصيل در رشته هنرهاي نمايشي در دانشكده سدلرز ولز را در سر داشت.
۹. شكست آلبوم اول او، كه موسيقي پاپ و سايكدليك را با يكديگر پيوند داده بود، و تك آهنگ The Laughing Gnome در سال ۱۹۶۷ ديويد بويي به تازگي اسم و رسم عوض كرده را بدان ترغيب كرد كه هنر را در عوض شهرت دنبال كند. زماني كه بويي كه در سال ۱۹۶۹ به موسيقي بازگشت يك هيپي آوانگارد و محبوب مردم بود.
۱۰. آلبوم موفقيت آميز بويي در سال ۱۹۶۹، Space Oddity تمام تمهاي كارهاي آينده بويي را دربر دارد: بيگانگي، سرافكندگي، آينده نگري رومانتيك، ترسهاي كيهاني و البته شمايل آشناي ميجر تام. اين فضانورد دگرجهاني و قرباني مصلوب رسانه به احتمال زياد با الهام از مرد اصلي تالار موسيقي بريكستون و پدر نخست وزير آينده، جان نامگذاري شده است.
۱۱. كج روي هنرمندانه بعدي بويي با گروه Spiders from Mars و بكارگيري گيتاريست گروه هال، ميك رانسون در فوريه سال ۱۹۷۰ رخ داد. بويي و توني ويسكونتي تهيه كننده به يك گيتاريست نياز داشتند و برانسون را تنها دو روز پيش از شروع شوي كنسرت بيبيسي انتخاب كردند. برانسون تا سه سال پس از آن در كنار بويي ماند تا در نهايت معجزه آلبوم عصيانگر زيگي استارداست رخ دهد.
۱۲. هيبت زنانه-مردانه بويي افسانهاي اولين بار در سال ۱۹۷۰ نمايان شد، زماني كه براي جلد سومين آلبوم خود، مردي كه دنيا را فروخت، لباسي لخت و ابريشمي بر تن كرد و پس از آن در گفت و گوهاي مختلف با سر و وضعي مشابه ظاهر شد.
۱۴. تا سال ۱۹۷۱ و با آلبوم هانكي دوري، بويي در حال نوشتن ترانههاي پاپي بود كه از موضوعات تاريك و محرمانه اي حرف ميزدند. ترانه Oh! You Pretty Things به عنوان مثال هزارهگرايي مرموز و شريرانه آليستر كراولي را در پكيجي متفاوت ارائه ميكند.
۱۵. حضور جنجالي بويي در تلويزيون در برنامه Top of the Pops در ۵ام ژوئيه ۱۹۷۲ براي اجراي ترانه استارمن، تماشاگران تلويزيوني بريتانيا را با لباس رنگين كماني و همنوازي هومواروتيكاش با برانسون غافلگير كرد. اين حقيقت كه او آن زمان هنوز در نظر بسياري ستاره يك شبه آلبوم Space Oddity بود تاثير اين اجرا را دو چندان و البته شكاكي بسياري را هم تقويت كرد.
۱۶. اين ترانه نسخه سرهم بندي شده "هات لاو" مارك بولن و Over the Rainbow بود. اثري گستاخانه كه بويي عباراتي از ترانه آخر را در اجراهاي زندهاش انتخاب مي كرد.
۱۷. آلبوم زيگي استارداست و عنكبوت هايي از مريخ را به عنوان كاري بينقص در ژانر راك ديستوپيايي ميدانند. اما مفهوم كلي اين آلبوم كمي دير در قالب ترك استارمن براي شنوندگان آشكار شد.
۱۸. تم بي ثباتي رواني در كارهاي بويي به برادر ناتني اش، تري برنز مربوط ميشود، او مبتلا به اسكيزوفرني بود و در ۱۶ام ژانويه ۱۹۸۵ خودكشي كرد. اينكه بويي پس از مرگ برادرش ميگويد: "ترجيح مي دهم در كنار تمام مردان ديوانه اينجا بمانم تا اينكه با مردان غمگين نيست و نابود شوم." كاملا قابل درك و از نازك طبعي اوست.
۱۹.گروه اسپايدرز فرام مارس كاملا از تصميم بويي براي نابود كردن زيگي در اجراي زنده بي خبر بودند. اين اتفاق در ۳ام ژوئيه ۱۹۷۳ رخ داد. بسياري از تروور بولدر نوازنده شنيدند كه ميگويد: "لعنتي ما را اخراج كرد."
۲۰. از زيگي استارداست به بعد، پرسونايي كه بويي براي خلق موسيقياش بوجود آورد رفته رفته اين مرد را از درون دچار پوسيدگي كرد. او بعدتر قبول كرد كه "خود ديگرم سالهاست من را تنها نمي گذارد. از آن زمان همه چيز طعم تلخ و گزندهاي به خود گرفت."
۲۱.نقل مكان بويي به ايالات متحده در پي "مرگ" زيگي با برون ريزي بي نظير خلاقانه و سقوط اش به اعتياد به كوكائين همراه بود. آلبوم آمريكاييهاي جوان او چرخشي غافلگيركننده به سبك R&B بود. بويي بيش از هروقت ديگري بيگانه و لاغراندام شده بود.
۲۲. Fame، اولين آلبوم پرفروش او در آمريكا، زماني بيرون آمد كه بويي صداي جان لنون را زمان هم خواني با ترك ديسكوي Shame Shame Shame از گروه شرلي و كمپاني اشتباه شنيد. ترانهاي كه متن آن در بيست دقيقه نوشته و در دقيقه نود به آلبوم اضافه شد.
۲۳.Golden Years از آلبوم Station to Station براي الويس پرسلي در نظر گرفته شده بود كه از سوي او پس فرستاده شد.
۲۴. با وجود اينكه تصور ميشد آلبوم Station to Station بازگشت بويي به اروپا باشد، اما اين آلبوم در زمين هاي باير و ديوانه وار لس انجلس ضبط شد، جايي كه اعتياد بويي او را بيش از پيش به قهقرا كشانده بود. به هر حال نتيجه آلبومي بي نظير بود كه ساختار موسيقي در آن بر متن ترانه برتري داشت.
۲۵. دوك سفيد لاغر، ابرمردي بي اشتها و بي احساس در اين آلبوم معرفي شد كه از جهات بسياري يادآور توماس جروم نيوتون، بيگانهاي بود كه بويي در فيلم "مردي كه به زمين افتاد" ساخته نيكولاس روگ نقش آن را بازي كرده بود.
۲۶. بويي بار ديگر در زمان سكونتاش در لس انجلس به يوفوها و نازيها براي جلد آلبوم هايش رو آورده بود. نقل مكان به برلين در سال ۱۹۷۶ درواقع تلاشي از سوي بويي براي ارزيابي دوباره و پاكسازي ذهن اش بود.
ممكن است سلام نظامي او به سبك نازيها در ايستگاه ويكتوريا در ۲ مي سال ۱۹۷۶ تنها شيطنت دوربين براي ثبت لحظه دست تكان دادن او باشد. يكي از طرفداران جوان او، گري وب كه بعدتر با نام گري نومن شناخته شد ميگويد: "نديدم كسي آن طرفها پرسه بزند و بگويد چه آدم مزخرفي، سلام نازي ميدهد."
۲۸.نقل مكان به برلين زندگي بويي را دستخوش تغييرات زيادي كرد. او مصرف موادش را پايين آورده بود و بعدتر به هنر آلمانها علاقه مند شد و با ويسكونتي و برايان اينو همكاري كرد و سه گانه برلين خودش را (Low، Heroes و Lodger) به همراه آنها ضبط كرد.
۲۹. آلبوم مينيماليستي و غالبا اينسترومنتال Low و پس از آن آلبوم سنگين Heroes مسيرهاي تازهاي را در زندگي حرفهاي بويي معرفي ميكردند. او با اين آلبومها موج تازهاي به راه انداخت كه ميتوان آن را دنباله سبك پانك هم به حساب آورد. با اين حال كمپاني ضبط كننده آلبومهاي بويي خواستار آلبوم آمريكاييهاي جوان ۲ بود.
۳۰. تنها آلبومي كه در سه گانه برلين در اين شهر ضبط شد (Heroes) زمان و مكاني خاص را در تاريخ برگزيده بود، برلين غربي در قلب جنگ سرد بستر اتفاقات اصلي اينآلبوم بود كه كمتر كسي در دنياي راك پيش از آن به سراغش رفته بود.
اين آلبوم از لحظات نابودشده و به يغما رفته آزادي فردي ساكنان شهر ميگفت و تصاويري از توني ويسكونتي تهيه كننده و دوست دخترش را هنگام بوسيدن در كنار ديوار برلين نمايش ميداد و خيال انديشي مهارنشدني بويي را پيش چشم هواداران ميآورد.
۳۱.در ترانه "Heroes" صداي بويي در برابر نوازندگي گيتار رابرت فريپ و برايان اينو پديدار ميشود و يك تنه به جنگ المانهاي موسيقيايي مي رود.
۳۲. تا سال ۱۹۸۰ ميراث بويي به قدري غني بود كه الهامبخش نسلي از هنرمندان پس از او باشد. او در آلبوم "هيولاهاي ترسناك" به سراغ جريانهاي رومانتيك كلاب هاي لندن رفت. او در موزيك ويدئوي Ashes to Ashes ، كه پرهزينه ترين موزيك ويدئوي پاپ ساخته شده تا آن زمان بود (۲۵ هزار يورو) در نقش Pierrot ظاهر شد و به همراه استيو استرنج از گروه Blitz Kid و سرگرد تام هنرنمايي كرد. استرنج به ياد ميآورد: "ردايم مدام به بولدوزر گير ميكرد.
"
۳۳. منتقدان، فعاليت بويي را در زمينه بازيگري از هم گسيخته و بي ربط ميدانند. اجراي او در نقش جان مريك در تئاتر مرد فيل نما، توانايي متمايز و خاص او را در بازيگري آشكار كرد. جانت لنديس، همبازي او ميگويد: "توانايي او از خود واقعياش بزرگتر بود، اين مورد كميابي است."
۳۴. Under Pressure، ترانه مشترك او با گروه كوئين، بويي هنري دهه هفتاد را به بويي تجاري دهه ۸۰ ربط ميداد. با اين وجود هر دو گروه در ابتدا درباره عرضه آن ترديد داشتند. گيتاريست گروه كوئين، برايان ميگويد: "با يكي شدن نفس او با ما به تركيبي بسيار فرار رسيديم."
۳۵. آلبوم سال ۱۹۸۳، Let's Dance در اصل به عنوان بازگشت بويي به سبك R&B دهه ۵۰ كه او را از ابتدا به خود علاقه مند كرده بود شناخته ميشد. با اين حال اين آلبوم در نهايت به آلبوم دنس دهه هشتادي تبديل شد و به موفقيت چشمگيري رسيد.
۳۷. Serious Moonlight Tour، بزرگترين و طولانيترين تور بويي با ۹۶ اجرا در سال ۱۹۸۳ با استقبال بينظير هواداران او مواجه شد. ميك رانسون هم در ماه سپتامبر با بازگشت خود به تورنتو يك شب غافلگيركننده را براي حاضرين رقم زد.
۳۸. نقش آفريني بويي در دومين فيلم تحسين شدهاش، كريسمس مبارك آقاي لارنس، درواقع هيچ جهت گيري خاصي در بر نداشت. ناگيسا اوشيما، كارگردان فيلم به گروه بازيگران بريتانيايياش گفته بود "فقط همان كاري كه را مخصوص شما مردم است انجام دهيد."
۳۹. عامل اصلي در انسداد قوه خلاقيت بويي در دهه هشتاد ميلادي، نبود ترانه هاي جديد بود. سه ترانه در آلبوم Let's Dance ترك هاي قديمي يا كاورشده بودند. آلبوم دردسرساز بعدي، Tonight نيز با خوش شانسي مواجه نشد، با اين حال براي بسياري كلاسيك ترين ترانه بويي از دل همين آلبوم بيرونآمد: Loving the Alien.
۴۰. بويي در سال ۱۹۸۶ در فيلم "تازه كاران مطلق" نقش آفريني كرد و ترانههاي آخرين آلبوم كلاسيك دهه هشتادي اش را يك بعد از ظهر نوشت و به همراه گروه موقتياش ضبط كرد.
۴۱.بويي براي اجراي ترك ۵ Years در كنسرت لايو ايد برنامهريزي كرده بود. بويي با اجراي اين ترانه با BBC براي پوشش ويدئوي مشهور قحطي در اتيوپي همكاري كرد و باعث جمع آوري كمكهاي مالي خيرخواهانه زيادي شد.
۴۲.بويي براي اجراي "رقصيدن در خيابان" در سال ۱۹۸۵ كه از سوي بسياري مورد تمسخر قرار گرفته بود با ميك جگر متحد شد تا براي كنسرت لايو كيد پول جمع كند. اين ترانه به مدت چهارهفته در صدر جدول بريتانيا باقي ماند.
در سال ۲۰۱۱ تحقيقات ميداني نشان دادند كه اين همان ترانهاي بوده است كه بريتانياييها بيشتر از هرچيز ديگري در جشن عروسي پرنس ويليام و كيت ميدلتون مايل به شنيدن آن در مهمانيهاي خياباني بودند.
۴۳. با وجود اينكه بسياري Tin Machine را از بدو شكل گيرياش در سال ۱۹۸۹ مسخره كردند، اما گروه راك ساده چهارنفره ديويد بويي دست كم براي پيشي گرفتن از گرانج تلاش كرد و يكي از آخرين همكاريهاي بويي را با ريوز گبرلز گيتاريست رقم زد.
۴۴. بويي در سال ۱۹۹۷ قراردادي ۵۵ ميليون دلاري براي آلبومهاي آيندهاش بست تا همچنين درآمدهاي بعدي حاصل از ۲۵ آلبوم پيش از سال ۱۹۹۰ را ضمانت كند. دگرگونيهاي پيش آمده در قوانين كپي رايت پس از ظهور سرويس اشتراك نپستر وضعيت قرارداد Bowie Bonds رابه قهقرا كشاند.
۴۶. ناپديد شدن بويي از انظار عمومي و حمله قلبياش در سال ۲۰۰۴ آغازگر تاثيرگذارترين كناره گيري در تاريخ راك شد. آخرين اجراي زنده او در سال ۲۰۰۶ در كنسرت خيريهاي بود كه در آن به اجراي Fantastic Voyage، Wild is the Wind و Changes در دوئتي به همراه آليشيا كيز پرداخت.
۴۷. ارزش سهام بويي در غياب او به شكل چشمگيري بالا رفت و با خبر بازگشت غافلگيركننده او با آلبوم The Next Day در سال ۲۰۱۳ همراه شد. اولين ترك اين آلبوم Where Are we Now? گفته شده كه اولين بار سيتكام ريكي گرويس در سال ۲۰۰۶، شنيده شده است.
۴۸. با وجود اينكه بويي جايزه Order of Arts and Lettersرا از دولت فرانسه دريافت كرد اما رتبه امپراتوري بريتانيا و رتبه شواليهگري رادر سال ۲۰۰۰ و ۲۰۰۳ نپذيرفت و عنوان كرد: "جدي نمي دانم براي چه به من اعطا مي شوند."
۴۹. او آلبوم آخر خود به موضوعاتي مثل ميرايي و كوتاهي عمر بشر پرداخته است، در Lazarusميبينيم كه روح بويي از بدنش برمي خيزد و تصاويري از سكه/دكمههايي بر روي چشمان بويي را شاهد هستيم. عنوان ترك آخر دربرگيرنده تمام سويههاي زندگي حرفهاي اوست: I Can't Give Everything Away.
۵۰. در اوايل ماه ژانويه ۲۰۱۶، برايان اينو يك ايميل از بويي دريافت كرد. در آن نوشته شده بود: "براي تمام اوقات خوشمان از تو تشكر ميكنم، برايان. آنها هرگز نابود نخواهند پوسيد." اين نامه به نام Dawn امضا شده بود. اينو در واكنش به اين ايميل مي نويسد: "حالا متوجه ميشوم كه در حال خداحافظي بوده."
ارسال نظر