«علیرضا جهانبخش»، طرفدار سرسخت «بابک جهانبخش»
اینکه ستاره های فوتبال چه می کنند جالب است؛ ستاره هایی از جنس آینده و به طور قطع می توان علیرضا جهانبخش را یکی از ستاره های آینده فوتبال کشورمان به شمار آورد.
از اینجا شروع کنیم که علیرضا جهانبخش چطور توانست از روستای جیرنده گیلان به پله های ترقی برسد و از لیگ برتر فوتبال هلند سر در بیاورد؛ فوتبالی که شاید سکوی پرتاب بسیاری از بازیکنان بزرگ دنیا بوده است.
انسان همیشه به امید زنده است. ما اصالتی گیلانی داریم و اهل روستای جیرنده هستیم، اما من بزرگ شده قزوین هستم و فوتبال را هم از قزوین و از ۱۱ سالگی شروع کردم. در زمین خاکی ها و ورزشگاه های قزوین همزمان فوتبال و فوتسال را بازی می کردم، حتی در فوتسال و در رده نوجوانان به تیم ملی هم دعوت شدم، اما بعدها فقط فوتبال را دنبال کردم. در یک محله کارگرنشین بزرگ شدم. پدرم هم در کارخانه دوچرخه سازی کار می کرد. محله خیلی خوبی هم داشتیم و با بچه های محل در کوچه ها فوتبال بازی می کردیم. من پله پله بالا آمدم، از لیگ های پایه شروع کردم، به تیم ملی نوجوانان و جوانان رسیدم و بعد در داماش بازی کردم. در داماش هم بازی ام بیشتر به چشم آمد و به هلند ترانسفر شدم.
در هلند هم تاکنون شرایط خوبی داشتی و توانستی به آلکمار برسی.
برایم افتخار است که توانستم تا اینجا به اهدافم برسم. مسیر بسیار سختی را برای رسیدن به فوتبال اروپا طی کردم و ابتدا هم به نایمخن رفتم. روزهای خوبی در نایمخن داشتم و در سال آخر هم توانستم بهترین بازیکن فصل ژوپیلر لیگ شوم. فکر می کنم مسیر خوبی را طی کردم و توانستم به هدفی که داشتم برسم و به یکی از بهترین تیم های هلند رفتم و اکنون هم در آلکمار هستم.
زندگی در هلند برایت سخت نبود؟ چون ۱۹ ساله بودی که به این کشور رفتی و تصمیم گرفتی فوتبالت را در نایمخن دنبال کنی.
فرهنگ و آداب و رسوم مردم هلند کمی برایم سخت بود، اما خیلی خوب مسیر را طی کردم. یادگیری زبان و آداب و رسوم مردم این کشور کمی برایم سخت بود، اما سریع توانستم در مسیر قرار بگیرم و با هواداران نایمخن زود ارتباط برقرار کنم و روزهای خوبی را پشت سر گذاشتم.
روزهایت را چطور می گذراندی؟
بیشتر تمرین و فوتبال بازی می کردم تا زودتر پیشرفت کنم و در تیم جا بیفتم. در زمان باقی مانده ام هم به کلاس زبان می رفتم تا زودتر بتوانم با زبان انگلیسی و هلندی آشنا شوم که بخش زیادی از مشکلاتم را حل کنم. خوشبختانه در یادگیری زبان هم خیلی سریع عمل کردم و مشکلی از این بابت نداشتم. در کنار آقای امیر هاشمی مقدم، که مدیر برنامه هایم در هلند است، روزهای خوبی را گذراندم و ایشان به همراه خانواده اش واقعا تنهایم نگذاشتند. با آریا، پسر امیرآقا، هم روزهای خوبی را در هلند داشتم و در نایمخن واقعا تنها نبودم.
الان هم با آریا در ارتباط هستی یا به آلکمار که آمدی ارتباط تان قطع شد؟
همچنان ارتباط داریم. آریا از بهترین دوستانم است که اتفاقا دروازه بانی اش هم خوب است. او اکنون شرایط خوبی در فوتبال هلند دارد و به زودی هم به تیم های لیگ برتر می رسد. برای دیدار با آریا به نایمخن می روم، او هم به آلکمار می آید و یکدیگر را می بینیم.
وقت خالی هم داری؟
خیلی کم اما تقریبا روزهای خالی برایم وجود دارد و می توانم به کارهایی که دوست دارم، بپردازم.
وقت خالی ات را چطور پر می کنی؟
دوستان زیادی در نایمخن دارم، از جمله آریا که گفتم. اگر وقت مناسب داشته باشم، به نایمخن می روم تا دوستانم را ببینم، آنجا به رستوران می رویم و تقریبا یک روز را با هم سپری می کنیم. خوشبختانه شرایطم در هلند خوب است و دوستانم تنهایم نمی گذارند.
سرگرمی هایت چیست و بیشتر چگونه اوقات فراغتت را می گذرانی؟
من عاشق پلی استیشن هستم. در خانه هم پلی استیشن دارم و هرازچندی سر وقتش می روم و با آن بازی می کنم. وقتی هم که دوستانم به خانه ام می آیند، کری خوانی زیادی در پلی استیشن داریم و حسابی با هم می خندیم.
اکنون از زندگی در آلکمار راضی هستی و بعد از دو سال زندگی در نایمخن شرایط اینجا به چه شکل است؟
شرایط و فرهنگ مردم این دو شهر کاملا با هم متفاوت است. من با فرهنگ مردم نایمخن کاملا خو گرفته بودم و اکنون هم وضعیتم در آلکمار بد نیست. خوشبختانه هواداران هم خیلی خوب از من استقبال کردند که این امر باعث شد زودتر با فضای موجود آشنا شوم. آلکمار هم تقریبا در شمال غرب هلند قرار دارد و جمعیتش نسبت به نایمخن بیشتر است و از نظر آب و هوایی هم کاملا متفاوت است. زندگی در آلکمار من را یاد زندگی در گیلان می اندازد.
جدی؟ یعنی آلکمار و گیلان شبیه هم هستند؟
از نظر آب و هوایی شباهت هایی به هم دارند. در آلکمار هم هوا بیشتر بارانی است و مه غلیظی هم وجود دارد، البته آب و هوا زیاد شرجی نیست، اما بسیار مطبوع است. شهری سرسبز که نشاط شما را بیشتر می کند. از زمانی که به آلکمار که آمده، فرصت گشت و گذار کمتر داشتم، چون باشگاه حرفه ای تر است و باید بیشتر تمرین کنم و در باشگاه باشم.
از زمانی که به AZ آلکمار رفته ای، فعالیتت در شبکه های اجتماعی هم بیشتر شده و اکنون یکی از کاربران پرمخاطب اینستاگرام هستی. علت خاصی داشته؟
باشگاه از من خواسته که برای خودم یک صفحه باز کنم. فکر می کنم اتفاق جالبی هم بود و اکنون خیلی راحت تر با هواداران و مخاطبان ارتباط برقرار می کنم. اتفاقا بعضی وقت ها هم می بینم هواداران ایرانی و هلندی در صفحه من با یکدیگر جر و بحث می کنند. من هم مطالب شان را می خوانم تا ببینم چه نظری درباره من دارند.
البته تعداد دنبال کنندگان تو هم زیاد هستند.
مردم به من لطف دارند، البته چون هنوز صفحه ام را مدت زمان زیادی نیست که باز کرده ام، تعداد دنبال کننده هایم هم آنقدرها که می گویید بالا نرفته است.
اهل موسیقی هم هستی؟
بله؛ بیشتر ترجیح می دهم موسیقی های آرامش بخش گوش کنم و بیشتر مخاطب خواننده های ایرانی هستم. اتفاقا بابک جهانبخش یکی از خواننده های مورد علاقه من است که نام خانوادگی مان شبیه به یکدیگر است. این موضوع در باشگاه هم به مساله جالبی تبدیل شده و اتفاقا در یکی از مصاحبه هایم با مجله الکترونیکی باشگاه در این باره صحبت کردم.
درباره فوتبال هلند هم صحبت کنیم. چه تفاوت هایی بین فوتبال ایران و هلند وجود دارد و به نظرت شرایط فوتبال خودمان را می توانیم با آنها مقایسه کنیم؟
خب مقایسه کردن اشتباه است، چون امکانات اینجا کاملا نسبت به ایران متفاوت است، اما به نظرم در فوتبال خودمان استعدادهای بیشتری وجود دارد. من تقریبا در تمام رده های مختلف ملی بوده ام. استعدادهای خوبی در ایران وجود دارد و بازیکنانی که با آنها در تیم های پایه ایران همبازی بودم، شاید خلی بهتر از فوتبالیست های اروپایی باشند، اما شاید مسیر به درستی طی نمی شود که نمی توانند به خوبی بازیکنان اروپایی تبدیل شوند. اینکه چرا استعدادهای ایرانی نمی توانند به رده های بالا برسند، باید به خوبی بررسی و ارزیابی شود.
درباره شرایط خودت در آلکمار صحبت کن. اینکه به نظر این فصل روی تو حساب ویژه ای باز شده بود، اما به دلیل مصدومیت هنوز نتوانسته ای انتظارات را برآورده کنی و باید منتظر بود تا بعد از تعطیلات علیرضا جهانبخش واقعی را در ترکیب آلکمار ببینیم.
درست است؛ آلکماری ها تا حدودی روی من حساب باز کرده اند، اما به دلیل مصدومیتی که داشتم، نمی توانستم ریسک کنم و حتی کادر فنی هم تاکید داشت تا بهبودی کامل برای حضور در ترکیب عجله نکنم. باشگاه روی من حساب باز کرده و قرارداد پنج ساله بسته و البته به عنوان بازیکن باتجربه به این تیم آمده ام.
باتجربه؟ با ۲۲ سال سن چطور به عنوان بازیکن باتجربه جذب این تیم شدی؟
اتفاق خودم هم خنده ام گرفت، چون هم مدیر باشگاه و هم مربی مان اعلام کردند که ما تو را به عنوان بازیکن باتجربه جذب کردیم. به آنها گفتم که من تازه ۲۱ سال دارم و شروع فوتبال حرفه ام است، اما بعد دیدم تمام بازیکنانی که جذب تیم شده اند، ۱۸ ساله و ۱۹ ساله هستند. با این حال خیلی باید تلاش کنیم تا این تیم جوان باتجربه تر و هماهنگ تر شود تا بتوانیم شرایط را تغییر دهیم و نتایج بهتری بگیریم.
حالا تا به اینجا از انتخاب آلکمار رضایت داشته ای و توانسته ای در این تیم خوب عمل کنی؟
صددرصد رضایت داشتم و حتی اگر ده بار هم به عقب برگردم و چنین شرایطی را تجربه کنم، باز هم آلکمار را انتخاب می کنم؛ باشگاهی حرفه ای که برای آینده برنامه های زیادی دارد و مطمئنا می توانم در اینجا به خوبی پیشرفت کنم. تیمی که دقیقا همان قدم بعدی من بود و حالا در آلکمار به قدم های بعدی فکر می کنم؛ البته تا به اینجا چیزی که از خودم انتظار داشتم را برآورده نکردم و امیدوارم در ادامه بازی ها بتوانم عملکرد بهتری داشته باشم.
قدم بعدی که به آن فکر می کنی، چیست؟
رفتن به تیم های بزرگ اروپایی هدف هر بازیکنی محسوب می شود و به طور مشخص برای من هم قدم بعدی است که به آن فکر می کنم. برای اینکه بتوانم به لیگ های معتبرتر بروم باید ابتدا در هلند به سطح بالایی برسم و تجربه لازم را کسب کنم تا شرایطم بهتر شود.
پس لیگ برتر انگلیس می تواند بالاترین هدفت باشد؟
لیگ برتر انگلیس قطعا بهترین لیگ دنیاست و در این شکی نیست و به یقین حضور در یکی از تیم های انگلیسی می تواند اتفاق بسیار خوبی برای من باشد، اما بیشتر از هر چیز دیگری به این مساله فکر می کنم که بتوان سفیر خوبی برای فوتبال کشورم باشم تا عملکردم باعث شود پای بازیکنان جوان دیگری به فوتبال اروپا باز شود.
نظر کاربران
خوشتیب
عشقن هردوشون :)
ايششش
به نظر من مغروره