فرناز رهنما، عاشق تجربه های جدید
فرناز رهنما در کارهای سینمایی، تلویزیونی، نمایش و تله فیلم های بسیاری بازی کرده است که از میان آنها می توان به هفت سنگ، زیرزمین، ساختمان پزشکان، اقلیما و ... اشاره کرد.
رهنما که سال هاست در رشته ورزشی ووشو فعال است بسیار مهربان است. از شیرینی پزی، کافه گردی و نقاشی کردن لذت می برد و سفر را موقعیتی برای خلوت کردن با خود می داند. در ادامه گفتگوی ما را با او بخوانید.
میانه تان با ورزش کردن چطور است؟
- در حال حاضر، حدود شش سال و نیم است که ورزش رزمی ووشو را هم در شاخه تالو هم در شاخه ساندا به طور مستمر انجام می دهم و آنقدر این ورزش برایم جدی هست که در طول فیلمبرداری و تمرینات تئاتر متوقفش نکرده ام.
اهل کافه و رستوران گردی هستید؟
- بله، خیلی سعی می کنم در طول هفته حتما زمانی را برای کافه و رستوران گردی یا با همسرم و با چند تن از دوستانم اختصاص دهم.
رستوران و کافه مورد علاقه تان کدام است؟
- من رستوران لیبرو، سبوس، کوبابا و کافه تهران را خیلی دوست دارم و در حال حاضر نمی دانم چرا کافه تهران بسته شده است. همینطور به کافه هایی مثل بوباچای، خانه پنیر و آوانسن زیاد می روم.
برای خوردن چه غذاهایی بیشتر به رستوران می روید؟
- بر اساس آنکه کدام رستوران کدام خوردنی خوشمزه را دارد، مسئله فرق می کند. مثلا برای براون یا بستنی حتما به لیبرویک سر می زنم یا برای خوردن پیتزای مارگاریتا به رستوران خاتون می روم.
اهل آشپزی کردن هستید و کدام دست پخت تان بهتر است؟
- خیلی و از انجام آن بسیار لذت می برم. از پیتزا و کیک توت فرنگی که درست می کنم خیلی تعریف می کنند.
سفر چه جایگاهی در زندگی تان دارد؟
- یک بخش حائز اهمیت از زندگی ام است که در آن فرصت خلوت کردن پیدا می کنم. منظورم این است که به یک آرامشی می رسم که به من توانایی تصمیم گیری بهتر در هر زمینه ای را می دهد.
آخرین سفرهایی که رفته اید به کجاها بوده است؟
- آخرین سفر داخلی ام نوروز ۹۴ بود که به مدت دو هفته به صورت زمینی به مقصد جنوب ایران عسلویه حرکت کردیم. شهر به شهر گشتیم و در خلیج نای بند در نزدیک عسلویه چند روزی ساکن شدیم. آخرین سفر خارجی ام چند ماه پیش بود که به رم، پاریس و دبی سفر کردم و تجربه فوق العاده ای بود.
برای سفر داخلی و خارجی دوست دارید به کدام مقاصد سفر کنید؟
- برای دیدن هر نقطه از دنیا چه داخل و چه خارج از کشور که برایم ناشناخته باشد و آشنایی با آن نداشته باشم هیجان زده می شوم. از سفر به کل پنج قاره تا روستاهای ناشناخته ایران هر کدامش می تواند پر از لذت و تجربه باشد. من شخصا از هر نوع سفری خوشم می آید. همانقدر که در کویر به من خوش می گذرد در جنگل و کنار دریا هم همین حس و حال را دارم.
به نظر من وقتی شخصی انعطاف پذیری را یاد بگیرد، از هر ناشناخته ای لذت خواهد برد. شاید این موضوعی است که خودم هم سعی می کنم یاد بگیرم؛ به خاطر همین همه جا به من خوش می گذرد.
در سفر سلیقه غذایی تان چگونه است؟
- من در ابتدا و اصولا غذاهایی را که مختص منطقه ای است که به آن سفر کرده ام، در اولویت قرار می دهم. هر چند که بارها از سفارشم پشیمان شده ام چون با ذائقه ام جور نبوده است. مدام از طرف اطرافیان نزدیکم به من گوشزد می شود که چیزی سفارش بده که می دانی چیست ولی من هنوز دوست دارم آن چیزی را سفارش بدهم که نمی دانم چیست.
اهل مطالعه کردن هستید؟
- بله، مطالعه می کنم اما ممکن است مستمر نباشد. خیلی وقت ها شده است که به دلیل ازدحام کاری، مطالعه من شده است نیم ساعت قبل از خواب اما سعی می کنم که آن نیم ساعت اتفاق بیفتد.
آخرین کتابی که خوانده اید چه نام دارد و چه کتاب هایی برای مطالعه به ما پیشنهاد می کنید؟
- اصولا من به کتاب هایی علاقه مندم که راجع به قدرت و رابطه انسان و کائنات باشد. الان در حال خواندن کتابی با عنوان «سمفونی زندگی هم نوا باش» نوشته ورونیکا ری و ترجمه نفیسه معتکف هستم. کتاب هایی هم که پیشنهاد می کنم قدرت فکر اثر ژوزف مورفی و دومی کلید کاربردی «قانون جذب» نوشته جک کارتری و «معجزه شکرگزاری» نوشته راندا برن؛ این آخری را خیلی پیشنهاد می کنم که همه بخوانند که می تواند معجزه ای در زندگی همه باشد.
به عنوان یکی از اهالی سینما، تئاتر، خودتان چقدر به سینما و تئاتر می روید.
- سینما که خیلی وقت است نرفته ام ولی تئاتر را همچنان با لذت می روم و می بینم.
آخرین فیلمی که در سالن سینما و آخرین تئاتری که تماشا کرده اید، چه بوده است؟
- آخرین فیلم را متاسفانه یادم نمی آید ولی آخرین تئاتری که دیده ام همین چند روز پیش بود، کار آقای مهرداد کوروش نیا به نام مونس که در حال حاضر در تالار حافظ اجرا می شود.
بهترین فیلم هایی که امسال تماشا کرده اید، کدام ها بوده است؟
- فیلم های خارجی اورست و بیوتیفول را خیلی دوست داشتم، در میان فیلم های ایرانی هم که به تازگی دیدم قصه ها و گینس فیلم های خوبی بودند.
بازی های مورد علاقه تان کدام است؟
- بازی اسم و فامیل را در سفر اصولا دوست دارم و پانتومیم و حتی به کلمه سازی و مشاعره هایی که خیلی سخت نباشد علاقه مندم.
هیجان انگیرترین کاری که تاکنون انجام داده اید چه بوده است؟
- من ا هیجان خیلی خوشم نمی آید و خودم را در معرض هیجان قرار نمی دهم؛ مگر اینکه مجبور باشم ولی چیزی که در یادم مانده است در یک یاز سفرهایم ترن هوایی سوار شدم که رو به دریا بود. وقتی ترن با سرعت رو به پایین حرکت می کرد، احساس می کردم الان بینی ام به آب می خورد، آدرنالین بدنم از هیجان جوری ترشح کرده بود که بعد از پیاده شدن از ترن مدت ها دستم می لرزید.
بزرگترین سورپرایزی که تا حالا در زندگی تان داشته اید چه بوده است؟
- سورپرایز خاصی به یادم نمی آید ولی یادم است وقتی نمره پایان نامه دانشگاهم بیست شد، این توقع را نداشتم و بسیار سورپرایز شدم.
در کنار کار بازیگری کار دیگری هم انجام می دهید؟
- کار که از آن ارتزاق کنم خیر.
اگر بازیگر نمی شدید دوست داشتید چه کاره می شدید؟
- نمی دانم چه کاره می شدم اما این را مطمئنم که قطعا نمی توانستم شغلی داشته باشم که یک جای ثابت باشد. بی شک شغلی را انتخاب می کردم که سفر و جابجایی داشته باشد. شاید یکی از دلایلی که اینقدر کارم را دوست دارم همین باشد. لوکیشن های مختلف، آدم های مختلف، داستان ها و نقش های مختلف و ...
آخرین اثری که در آن ایفای نقش کرده اید، چه بوده است؟
- نقش لیلی در یادداشت های یک زن خانه دار به کارگردانی آقای مسعود کرامتی.
در کارنامه بازیگری تان کدام یک از نقش هایی که در آن بازی کرده اید، نقطه عطف کارهای تان بوده است؟
- اگر منظورتان از نقطه عطف آنجای است که مردم مرا شناختند و به اصطلاح محبوب شدم، باید بگویم ساختمان پزشکان بوده است. با اینکه چندین فیلم و سریال و تئاتر قبل از آن در روزمه کاری ام داشته ام ولی از نظر من نقطه عطف هر بازیگر در کارنامه کاری اش جایی است که احساس کند یک رشدی و تحولی در روند کارش اتفاق افتاده، یک چیزی یاد گرفته، منظورم این است که به اندوخته هایش اضافه شده باشد.
آن وضعیت نقطه عطف یک بازیگر است و تو پوست آدم کنده نشود و سختی نکشد این مهم اتفاق نمی افتد. معتقدم هر بازیگری به احتمال زیادی در شناسنامه کاری اش چندین بار به این حالت دست پیدا کرده و این همان نقطه عطف است و همین است که این کار را لذتبخش می کند. مثل نمایش چشم اندازی از پل که سال ها از آن گذشت یا نمایش تقدیر بازان که پارسال اتفاق افتاد.
در حال حاضر در کار جدیدی مشغول ایفای نقش هستید؟
- برای یک خیریه در حال تمرین نمایشنامه خوانی هستیم.
عجیب ترین شایعه ای که درباره خودتان شنیده اید؟
- خدا را شکر تا حالا شایعه عجیبی که در ذهنم باشد نشنیده ام. در این حد که با همسر فعلی ام که نامزد بودیم یک یاز همکارانم به من گفت شنیده ام طلاق گرفته ای که من پاسخ دادم هنوز ازدواج نکرده ام که طلاق بگیرم و این شایعه ای است که در یادم مانده.
اهل مد هستید؟
- من از چیزهای قشنگ اصولا لذت می برم. کیف قشنگ، کفش قشنگ، عطر خوشبو و ... اولین چیزی که مد نظر قرار می دهم آن است که آیا این به من می آید و دوم اینکه با آن احساس خوبی داشته باشم و اعتماد به نفسم افزایش پیدا کند. حالا اینکه مد است یا نیست، قدیمی است یا جدید، زیاد برایم اهمیت ندارد.
برند مورد علاقه تان؟
- راستش هیچ وقت یک برند خاص نبوده است، مثلا یک سال از محصولات آدیداس خوشم می آید. سال دیگر از محصولات نایک. مثلا امسال یک کیف از یک برند خریداری می کنم، دفعه بعد که می روم آنجا جنس مورد نیازم را پیدا نمی کنم، می روم سراغ برند دیگر. من از هر چیزی ممکن است خوشم بیاید. ممکن است الان از ایران کتان خرید کنم، بعد بروم از فروشگاه کناری آن از آدیداس هم چیزی بخرم. برای من مهم است که جنس مورد نیاز و سلیقه ام را پیدا کنم.
میانه تان با خرید کردن چطور است؟
- هم خیلی اهل خرید کردن هستم هم نه. ممکن است طی سه ماه، چهار ماه مثلا چند تکه خرید داشته باشم، ممکن است چند ماه هم بگذرد و برای خودم خریدی نکنم.
خرید مورد علاقه تان چیست؟
- خرید عطر و کفش.
زمانی که دلتان می گیرد، چه کار می کنید؟
- اصولا دلم که می گیرد جان ندارم هیچ کاری کنم ولی اگر بتوانم خودم را جمع و جور کنم با اعضای خانواده ام مثل همسرم، مادرم، خواهرم در موردش صحبت می کنم و سعی می کنم حالم را توضیح دهم، شاید حالم بهتر شود.
عجیب ترین خصوصیت اخلاقی تان چیست؟
- این است که مدام دلم می خواهد عالم و آدم را از خودم راضی نگه دارم و چون رضایت همگان قطعا ممکن نیست، دچار عذاب وجدان و دلشوره می شوم که نکند از من ناراحت شوند و ممکن است پیش خودشان فکر کنند و بر همین اساس همیشه خودم را دچار مشکل می کند و فکر می کنم عجیب ترین خصوصیت اخلاقی ام باشد.
تفریح مورد علاقه تان چیست؟
- نقاشی، سفر، رستوران و کافه گردی، پختن شیرینی و جمع شدن دوستان و آشنایان کنار هم. این کارها را دوست دارم.
و حرف آخر...
- حرفی که دوست دارم با خوانندگان مجله تان مطرح کنم این است که اول مواظب خودمان و سلامتی مان، دوم مواظب اطرافیان مان و کسانی که دوست شان داریم باشیم. مواظب باشیم که به هم چه می گوییم. یادمان نرد که یک حرف می تواند پشت کسی را خم کند یا می تواند از خوشحالی از روی زمین بلندش کند.
همیشه سپاسگزار لحظه های زندگی مان باشیم. فکرهای خوب کنیم، نعمت های مان را بشماریم و من فکر می کنم با شمردن نعمت هایی که هر روز برایمان و مقابل مان اتفاق می افتد، به زندگی مان برکت می دهیم چون چه خوب فکر کنیم و چه بد، زندگی ما می گذرد اما من سعی می کنم ادای آدم های خوشحال را دربیاورم تا خوشحال زندگی کنم. امیدوارم این حرف ها به درد شما هم بخورد.
با آرزوی دل خوش و تن سلامت برای همه شما عزیزان.
ارسال نظر