رضا رشیدپور: دلم می سوزد مردم GEM تماشا می کنند (۲)
از روزی که رضا رشیدپور از تلویزیون رفته یک گفتوگوی درست و درمان ندیده ایم و مدام جلوی تلویزیون پروانه ای شده ایم . ستاره ها هم برای آمدن به هر برنامه ای پول می خواهند و خودشان می دانند که کسی ازشان سوال سخت نمی پرسد.
- یكی دیگر از اتفاقهای خوب تلویزیون خندوانه بود. نظر شما چیست؟
رامبد جوان و تیمش روی یكی از نیازهای اساسی مردم دست گذاشتند. مردم ما محتاج خندیدن هستند. نمیگویم نیازمند! هر چیزی كه این احتیاج را به هر طریقی برآورده كند مورد اقبال واقع میشود. خندوانه هم زمانی كه استندآپ كمدینها را وارد كرد و مردم را به ضیافت خندیدن دعوت كرد رشد كرد. یادمان بیاید كه خندوانه میگفت بیخود بخندیم و مورد اقبال نبود.
چون مردم ما باهوش و فرهیخته هستند و میگفتند كه چی؟ الكی كه نمیشود خندید! ولی از زمانی كه خود برنامهسازان خندوانه متوجه این نقص شدند برای خندیدن بهانه جذابی درست كردند. گفتند حالا به این استندآپ كمدی بخندید و برنامه مسیر موفقیت را در پیش گرفت. در بین اطرافیان خودم میدیدم كه چقدر این برنامه را دوست دارند. شایسته تبریك است هم به مدیران صدا و سیما و هم برنامهسازان خندوانه كه یك احتیاج فوری مردم را ترفندی كردند برای برنامه سازی كه نتیجه بخش هم بود.
مطلب مرتبط:
- اگر قرار بود شما سری بعدی را بسازید از چه ترفندی استفاده میكردید؟
امیدوارم صرف تكیه به استندآپ كمدی باعث نشود به تكرار بیفتیم. چون ساختار برنامه به خطر میافتد. گاهی اوقات آدم احساس میكند شاید نیازی نباشد كلی طنزپرداز فقط برای اجرای استندآپ دور هم جمع شوند. رامبد جوان و تیمش باهوشتر از این حرفها هستند كه دچار این غفلت شوند.
- رامبد جوان بازیگری بود كه تجربه موفقی هم در اداره یك برنامه تلویزیونی داشت. به نظر شما خندوانه تجربه خوبی برایش بود؟ از آن طرف ما یك رضا رشیدپوری داریم كه خواست تجربه بازیگری كند. به نظر كدام تجربه موفقتر است از بازی به اجرا یا از اجرا به بازیگری؟
بسیار این اتفاق افتاده اما در این بین فقط چند نفر موفق بودند. رامبد جوان، آقای ارجمند در برنامه طلوع ماه و... مثل شما به این شكل خط كشی نمیكنم. بستگی به این دارد كه در كدام چهارچوب بهتر توانسته خودش را نشان دهد.
- چند درصد از مجریهای ما بازیگر نیستند؟
به نظر من همهشان بازیگر هستند. یعنی همهشان اجرا را بازی میكنند چون اگر غیر از این بود حتما مجری خوبی میشدند. اگر بین مجریهای دهه ۹۰ ستاره كم است چون رول فرزاد حسنی را دارند بازی میكنند. رول احسان علیخانی را بازی میكنند. بعضیها ضعیف بازی میكنند و بعضیها قوی. هیچ كسی خودش نیست در جلوی دوربین. اما فرزاد حسنی، احسان علیخانی، محمود شهریاری، حسین پاكدل از مجریهای خوب سیما بودند و هستند.
از مجریهای جدید هم آقای ضیا به دلیل جذابیتهای مختلفی كه برای نوجوانها و جوانها دارد طبیعتا برای تلویزیون غنیمتی است. اینكه به هر بهانهای مردم پشت تلویزیون بنشینند خوب است. اما متفاوت است با اینكه مجری خوبی هست یا نیست. همین كه برای افرادی جذاب است غنیمت است.
- علی ضیا برنامه مخاطب بزرگسال اجرا میكند. شما و خیلی از مجریها در آن زمان مناسب از شبكه ۱ اجرا نداشتید. آیا در بین بزرگسالان هم تبدیل به پدیده اجرا شده است ؟
فكر میكنم هر مجری مثل آقای ضیا در چهارچوب یك برنامه صبحگاهی در شبكه ۳ تلویزیون میتواند موفق باشد كه قبلا هم بوده اما در شبكه رسمی ملی كشور در آن زمان طبیعتا باید احتیاط بیشتری كرد. ما در آنتن شبكه ۱ كشور كه تریبون رسمی نظام جمهوری اسلامی است برنامهای تولید میكنیم، بعدا مجری جوان برنامه شاید به خاطر جوان بودنش دچار حاشیه میشود و بعد این دو مساله مدیر تلویزیون را دچار چالش میكند.
- این درست است كه برای آزاده نامداری هم بعد از مسائلی كه برایش پیش آمد یادداشتی نوشته بودید؟
برای مستند آقای مرتضی پاشایی، خانم نامداری برای ضبط برنامه به دفتر آمده بودند. در فاصله قبل و بعد ضبط راجع به حواشی زندگیشان و اختلافات زناشویی صحبت كردیم. البته تلاشم این بود كه فرزاد و خانم نامداری كنار من بنشینند و این موضوع را دوستانه حل كنیم. بعد من سفر خارج از كشور رفتم و ۲ ساعتی با اینجا فاصله داشتم. در گروه خط خبری داغ دیدم یك خط در میان به فرزاد و آزاده فحش میدهند. من ۴ خط پیام نوشتم كه الكی قضاوت نكنید و حتما اتفاقی افتاده كه خانم نامداری این عكس را منتشر كرده.
- گروه خط خبری داغ چی هست؟
یك گروه تلگرامی معروف است كه خیلی از سردبیرهای رسانههای رسمی كشور مثل ایسنا، ایرنا، روزنامه ایران و... در آن حضور دارند در واقع یك گروه معروف بین بچههای رسانه. آن پیام را در گروه نوشتم و بیدار شدم دیدم یك سایتی نوشته یادداشت رضا رشیدپور در رابطه با این عكس اما من تا تماس بگیرم كجا من این را نوشتهام، پخش شده بود.
- به خانم نامداری چه گفتید؟
بهتر بود حوزه مسائل خانوادگی به صورت خصوصی بماند. او اشتباه كرد میلیونها آدم را با میلیونها قضاوت درگیر این ماجرا كرد.
- استدلال او این بود كه از ظلمی كه به خیلی از خانمها میشود و من هم یكی از آنها بودم پرده برداشتم و فكر میكردم كمك میكنم.
به نظرم او گشته و مثبتترین منظر را پیدا كرده. مسلما موقع انتشار به این موضوع فكر نمیكرده ولی واقعیت این است كه دو نفر بعد از این ماجرا دچار چالشهای شدید در افكار عمومی شدند كه به روحیه و زندگی شخصی شان ضربه زد و افسردهشان كرد. همین كه ۴ نفر در اینستاگرام فحش بدهند كافی است! خود من این اتفاق برایم میافتد مسلما اذیت و گاهی افسرده میشوم.
- نظر شما در رابطه با اجرای خانم نامداری چیست؟
نمیدانم چرا هر وقت او را میبینم یاد عادل فردوسیپور میافتم! به دلیل نحوه حرف زدن، تعداد كلماتی كه در دقیقه به كار میبرد، عام پذیریاش، جذب مخاطب و. . . مثل عادل فردوسیپور است.
- ولی هنجارشكنیهایی آزاده نامداری دارد كه هیچ وقت عادل فردوسیپور ندارد.
شاید در اجرا هم همین طور بوده. برای اجرای خانمها به مجریانی مثل آزاده نامداری احتیاج داشتیم. اجرای زنانهمان داشت درجا میزد. به تلنگرهایی مثبت یا منفی احتیاج داشتیم كه این فضا را غبارروبی كند. او انصافا این كار را كرد و در رسانه تبدیل به پدیده شدن بیخود اتفاق نمیافتد و باید این را در مورد آزاده نامداری بپذیریم.
تلویزیون ضرر کرد یا نه؟
- وقتی آقای رشیدپور كه از تلویزیون جدا شد، تلویزیون باید متاسف میشد یا آقای رشیدپور؟!
خیلی سوال سختی است. جواب خود من این است كه رضا رشیدپور متاسف شد.
- پاسخ سیاستمدارانهای است؟
چرا تلویزیون باید متاسف شود؟
- چون بعد از شما تلویزیون نتوانست یك گفتوگوی خوب سلبریتیمحور داشته باشد.
صدا و سیما در كشور ما تكیهاش به منبع لایزال بودجه و عدم احساس نیاز به هر نوع رقابت و یكهتازی بلامنازع است. وقتی یك مجموعه در چنین جایگاهی باشد وقت نمیكند به این مسائل رسیدگی كند.
- سوال را جور دیگری مطرح میكنم. مردم ضرر كردند یا رضا رشیدپور؟
هر دو.
- به جای خوبی رسیدیم به نظرتان چرا مردم ضرر كردند؟
به این دلیل كه آن زمان برنامههای متفاوت و سرگرم كنندهتری تماشا میكردند. دلم میسوزد از اینكه مردم فاطما گل نگاه میكنند. وقتی دخترم سریالهای تركیهای نگاه میكند باور كنید غصه میخورم. اصلا شبكه جم را نگاه كردن به نظرم آفت سال ۲۰۱۵ شده و آن سریالهایی كه تازه میخواهند ورژن ایرانیاش را هم بسازند! اگر امثال رضا رشیدپورها در تلویزیون باقی بمانند تا حدودی میتوانیم مردم را از این شبكهها به سمت شبكههای خودمان متمایل كنیم.
وقتی این اتفاق نمیافتد همه ضرر میكنیم. اما پرسیدید رضا رشیدپور چرا ضرر میكند؟ رشیدپور سه مدرك تحصیلی مختلف دارد و همه را كنار گذاشته به خاطر اجرا. شما وقتی به خوانندهای بگویید كه نمیتواند بخواند، زیرزمینی میخواند و در اینترنت منتشر میكند. به یك بازیگر بگویید در تلویزیون بازی نكن، به سینما میرود، بگویید در سینما بازی نكن، به تئاتر میرود اما اگر به مجری كه ابزارش تلویزیون است بگویید ممنوع الكار است چه كار میتواند بكند؟
- چه شد كه پروژه شبكه ایرانیان تاسیس شد و چه شد كه ادامه پیدا نكرد؟
تاسیس این پروژه به هیچ عنوان به افرادی كه گفته بودند ربطی نداشت. یكی از فرزندان علمایی كه الان مرحوم شدهاند سرمایهگذار بود. یك روز من را دعوت كرد و گفت اگر من چنین تلویزیونی داشته باشم شما برای سرمایهگذاری بخشی از آن میآیید؟ من مجوز خواستم كه داشت. كار قانونی بود؛ بنابراین استقبال كردم. مقدماتی فراهم شد. شبكه جلو رفت، بینندهاش را پیدا كرد و بعد گفتند دیگر مجوز را تمدید نمیكنیم؛ در صورتی كه قرار بود هر ۶ ماه یك بار تمدید شود.
- این پروژه ضرر كرد؟
بهشدت. آسیب مالی و روحی سنگینی داشت.
- شما با آن پروژه خیلی ریسك كردید، چرا؟
برای اینكه بسیار ذوق زده بودم كه بعد از سالها میتوانیم مفهوم تلویزیون خصوصی را در ایران تجربه كنیم.
- یعنی امیدوار بودید ادامه پیدا كند؟
راستش خیلی هم نه. همیشه به ادامهدار بودن این جریان شك داشتم. در نهایت هم ادامه پیدا نكرد. اما این شك در انگیزه من تاثیری نگذاشت. طوری كار میكردم كه انگار قرار است همیشگی باشد اما این دلهره همیشه با من بود كه واقعا این مجوز ادامهدار میشود یا نه.
- پیشنهاد مشابه دیگری هم داشتید؟
بسیار زیاد. برای آخرین بار در سال ۹۲ بود كه بسیار هم جدی شد. پیشنهاد اقامت با خانواده و. . . از كشور انگلیس برایم آمد ولی در آخرین لحظه باز هم ترجیح دادم در كشور بمانم و مطابق قوانین كشورم فعالیت كنم.
اولین تلویزیون خصوصی ایران
- برنامه چالشی در تلویزیون یا رادیو داریم؟
رایو خیلی بهتر است. در ماشین رادیو گوش میكنم. شاید چون وقت زیادی برای آن میگذارم این را میگویم ولی واقعا اثر قابل تامل تلویزیونی مدتها است ندیدهام. چه در زمینه فیلم و سریال و چه در حوزه برنامهسازی تركیبی. . . حتی كار تعبیر تدریجی یك رویا آقای جیرانی را پیگیرانه میدیدم اما آنقدر بد تمام شد كه پشیمان شدم از اینكه برایش آنقدر وقت گذاشتهام.
- اگر از ابتدا تلویزیون قول و قرارهایش را با مجریها بگذارد بعدها سوءتفاهمی به وجود نمیآید.
تلویزیون ما چارهای جز خصوصی شدن ندارد. تلویزیونی با این چاقی در مدیریت انواع و اقسام مدیرها، چابكیاش را در تصمیمگیری از دست داده. ما حتی در كار با یك مجری به چابكی و تصمیم قاطع نیاز داریم. وقتی یك شبكه آنقدر مدیر دارد چطور میتواند در تصمیمگیری سریع عمل كند. كدام سیستمی میتواند این همه مدیر را حفظ كند و بهشان حقوق هم بدهد؟ مسلما سیستم دولتی.
اگر این سیستم خصوصی شود كل تلویزیون با نهایت سه مدیر چرخانده میشود. كل شبكه ایرانیان را با ۳-۵ نفر میچرخاندیم! اما زمانی كه شبكه یك تلویزیون را با هزاران كارمند بچرخانید طبیعی است كه در تصمیمگیریها دچار چاقی و عدم تحرك میشوید و سریع نمیتوانید تصمیم بگیرید. امیدوارم دكتر سرافراز كه دارد تلویزیون را لاغر میكند یك تصمیم انقلابی بگیرد و شبكههای تلویزیونی را با آدمهای معتمد و كسانی كه از فیلتر نظام عبور كردهاند و تایید صلاحیت شدهاند بچرخاند. اگر تمام قسمتها مجزا و تخصصی شود و فقط یك حوزه، پخش را بر عهده بگیرد بسیاری از مشكلات حل میشود. مثلا انحصار پخش بر عهده خود سازمان باشد.
- آرزوی رضا رشیدپور چیست؟
راهاندازی اولین تلویزیون خصوصی پربیننده ایران.
نظر کاربران
دلت برای خودت بسوزه یکم پیشرفت ذهنی کن جور در نمیاد هم بخوای مدرن و چالشی باشی هم سنتی نگران جم ساده لوحانه اس بگیم چهارتا شبکه و حرف ذهن آدم تاثیر بذاره اونم انسان تغییر ناپذیر الان !
شما که اینقدر دلتون میسوزه پس اینقدر سریالها و فیلمها تون رو کپی و مطابق با سریالهای ترک نسازید