وقتی پخش «خندوانه» هم برای تلویزیون تابو بود!
به گفته بسیاری از مردم و کارشناسان، تعداد مخاطبان رسانه ملی روز به روز رو به کاهش است؛ این بزرگترین انتقادی است که از اعضای شورای نظارت بر صدا و سیما تا مردم عادی توی خیابان دارند.
اما آیا واقعا این اتفاق افتاده؟ اگر افتاده دلایلش چه بوده است؟ این افت مخاطب فقط در رسانه ملی رخ داده؟ اینها پرسش های ما از دکتر اکبر نصراللهی مدیر گروه ارتباطات دانشگاه آزاد واحد تهران شمال است. دکتر نصراللهی بیش از دو دهه است در دانشگاه و رسانه های مختلف از جمله رسانه ملی فعالیت می کند.
او سردبیر نخستین گفتگوی پرمخاطب، چالشی و زنده خبری یعنی گفتگوی ویژه خبری شبکه دو سیما در دوران طلایی این گفتگو در شش سال اول تاسیس آن بوده و در کنار رزومه کاری علاوه بر تالیفات مختلف علمی در حوزه ارتباطات و روزنامه نگاری مثل مدیریت پوشش اخبار بحران در رسانه های حرفه ای، راهنمای پوشش خبری و اصول خبرنویسی، این مسئولیت ها را نیز می بینیم: سردبیر اخبار بخش های مختلف خبری از جمله شامگاهی و سحرگاهی رادیوپیام؛ سردبیر اخبار ساعت ۲۰ شبکه چهار سیما، مدیرکل اطلاعات و اخبار شبکه بین المللی خبر، مدیرکل آموزش و پژوهش صدا و سیما، عضویت در هیات داوران جشنواره های مختلف مطبوعاتی و رادیو و تلویزیونی و در حال حاضر مدیرکل نظارت و ارزیابی اخبار و برنامه های سیاسی.
برای این گفتگو به دفتر کارش رفتیم تا با او درباره تغییر مصرف رسانه های مخاطبان و کاهش مخاطب رسانه ملی صحبت کنیم.
خیلی صریح می خواهیم درباره این صحبت کنیم که رسانه ملی مخاطبش را از دست داده. تازه قبل ترها که حرف می زدیم، شبکه های ماهواره ای گروهی مخاطب داشتند که دنبال شنیدن اخبار بودند اما در این چند ساله خانم های خانه دار و بچه ها به دنبال سرگرمی دارند این شبکه ها را می بینند.
- اول روی یک نقطه به توافق برسیم. من اینجا به عنوان یک کارشناس رسانه و معلم دانشگاه قرار است در این بحث رسانه ای صحبت کنم. به نظرم بحث ریزش درصدی از مخاطبان برخی رسانه های داخلی را هم فقط منحصر به رسانه ملی نکنیم. اما درباره نکته ای که گفتید، اگر مفروض شما این باشد که رسانه های داخلی مخاطب شان را از دست داده اند و این مخاطب جذب شبکه های ماهواره ای شده اند، باید تحقیق علمی پشت نظرتان داشته باشید. شما چنین آماری در اختیار دارید؟
آقای ضرغامی چهار سال پیش گفتند بر اساس آمار نظرسنجی صدا و سیما ۶۴ درصد از مردم از ماهواره ها برای دیدن برنامه های شبکه های فارسی زبان استفاده می کنند.
- البته درهمان موقع هم در مورد آن تشکیک شده است. درست و دقیق اش این است که بگویی بخشی از مخاطب ما از دست رفته.
مثلا ۶۴ درصد.
- نه؛ این آمار که شما می گویید میزان دقیق اش یادم نیست اما همانطور که گفتید مربوط به چهار سال قبل است. واقعیت این است که در آن زمان، به خاطر انتخابات سال ۸۸ و برخی حرف و حدیث ها و انتقادها به مدیریت معاون سیاسی وقت، به میزان اعتماد به اخبار و تعداد مخاطبان رسانه ملی آسیب جدی وارد شد ولی آیا الان هم این است یا خیر باید کار تحقیقی مستقل و جدیدی صورت بگیرد. به نظر می رسد الان این شرایط تغییر کرده است.
هم مخاطبان آن شور و اشتیاق اولیه دیدن شبکه های ماهواره ای را ندارند و هم اینکه عملکردهای رسانه ملی بهتر شده است. اینکه بخشی از مخاطب ما از دست رفته یا از دست خواهد رفت، در این شکی نیست. این که ما حتی ۱۰ درصد از مخاطب مان را هم از دست می دادیم به نظرم برای رسانه ملی آمار تلخی بود و اگر بیش از این باشد، فاجعه آمیز است. این را هم ببینید که الان سهم بزرگی از مصرف رسانه مردم، از تلویزیون و رادیو به سمت اسمارت فون ها رفته ولی هنوز هم بسیاری از مسئولان و رسانه های داخلی ما تکلیف خود را با شبکه های اجتماعی و ظرفیت های جدید روشن نکرده اند.
البته عده ای معتقدند فارغ از رسانه های جدید، ما حتی محتوای مناسب برای رسانه سنتی مان هم نداریم. الان مخاطبان رسانه ای ما جذب سریال های رنگ و لعاب دار ترکیه ای شدند. بخشی از مخاطب سنتی مثل خانم های خانه دار سن و سال دار که کار با اینترنت و اپلیکیشن های موبایل هم ندارند.
- مهمترین مشکل رسانه های ما جذابیت ظاهری و رنگ و لعاب نیست بلکه این است که بین نیازهای مردم با آنچه که رسانه های داخلی انتشار می دهند فاصله عمیقی وجود دارد. واقعا دغدغه مردم این نیست که فلان ستاره غرب را ببینند. برای برخی از افراد و در سنین و مقطع خاصی ممکن است این چیزها جذابیت داشته باشد ولی مردم می خواهند اتفاقات دور و بر خودشان را زودتر و بهتر و با صداقت و عمق بیشتری بخوانند، بشنوند و ببینند. ما به دلیل محدودیت های فرهنگی و شرعی هیچ وقت نمی توانیم آن جذابیت را داشته باشیم چون مردم ما مسلمان هستند، ریشه های دینی و فرهنگی دارند.
شما بر این باورید که عدم اعتماد به اخبار باعث ریزش مخاطب شده؟
- اعتقاد دارم اگر به نیازهای مردم در تولید و انتشار اخبار توجه بیشتری شود و مطلب بی طرفانه و با عمق بیشتری انتشار یابند دلیلی وجود ندارد مردم برای تامین این نیازها به رسانه های بیگانه یا شایعات و فضای مجازی مراجعه مستمر داشته باشند.
در زمینه سرگرمی هم فکر می کنم در کشور ما و همه کشورها مردم دوست دارند خسته که از کار برمی گردند، پای تلویزیون و یا حتی روزنامه که می نشینند، جنگ و درگیری و گرفتاری و سونامی بدبختی را نبینند. مردم به سرگرمی بیشتر نیاز دارند برای اینکه شارژ شوند. شما اگر روحیه مردم را درست کنید، مردم انبساط خاطر داشته باشند و سرگرمی و سرورشان درست باشد کارشان را هم بهتر انجام می دهند و در توسعه سیاسی اجتماعی مشارکت می کنند.
ولی اگر محتوا خوب باشد مردم می بینند. همین الان سریال شهرزاد یا شاهگوش مگر محتوای اروتیک دارد؟ کار خوب باشد مردم می بینند.
- من هم همین را می گویم. مثلا مردم به سریال شب دهم، امام علی (ع)، حضرت یوسف و غیره که مذهبی بودند و چاشنی سرگرمی هم داشتند علاقه داشتند. رسانه ها نقش سرگرمی، اطلاع رسانی، راهبری و آموزشی دارند. نباید بین این نقش ها دیوار بکشیم. ما حتی در خبر هم می توانیم هم مردم را سرگرم کنیم و هم به آنها اطلاعات بدهیم ولی عینیت خبر نباید زیر سوال برود. اگر می خواهیم مردم را سرگرم کنیم به مفهوم فحش دادن و مسخره کردن و لخت و عریان نشان دادن نیست.
یعنی رسانه می داند چه کند ولی حاکمیت نمی گذارد؟
- چنین چیزی را نگفتم؛ منظورم این است که نباید مشکلات و مسئولیت خودمان را به دستگاه های مسئول بیرون از رسانه محول کنیم. اگر بگردیم نمونه های خوبی در روزنامه، تلویزیون، رادیو و جاهای مختلف می توانیم پیدا کنیم، یعنی اگر روزنامه نگاران و دست اندرکاران رسانه بخواهند در همین سیستم و با مشکلات موجود می توانند کارهای خوب، موثر و مخاطب پسندی تولید و عرضه کنند.
به خصوص در اخبار سیاسی در چند ماهه گذشته اتفاقاتی افتاده که یک تحول است، شبی که برجام تصویب شد همزمان بی بی سی پخش می کرد و برای اولین بار شبکه خبر خودمان هم صحبت های اوباما را با ترجمه فارسی پخش می کرد.
- بله، همین طور است. هیچ قانونی و دستورالعمل و مقام مسئولی هم این را منع نکرده و این موید حرف من است که می توان با کارهای حرفه ای رسانه های رقیب را آچمز کرد. به هر صورت قبل تر از این وقتی حرف های رییس جمهور خودما ما پخش می شد، حرف های رییس جمهور آمریکای در مورد همان موضوع که مرتبط با کشور و مردم ما می شد زنده و مستقیم پوشش داده نمی شد، مگر چه می خواست بگوید؟ ایشان رییس جمهور کشور بزرگی است و قطع پوشش زنده سخنان او اعتمادزدا بود.
آقای شجاعی کیاسری (نایب رییس هیات نظارت بر صدا و سیما) می گفتند کل بی بی سی با هزار نفر اداره می شود؛ صدا و سیما با ۴۸ هزار. این حجم پرسنل چه بودجه ای برای تولید محتوای مناسب باقی می گذارد؟
- البته بی بی سی از کمک ها و مشاوره های پنهان هزاران نفر از کارشناسان دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی و وزارت امور خارجه انگلیس هم استفاده می کند و بخش های مختلف و ظرفیت های متنوع بریتانیا به صورت هم افزا و مکمل عمل می کنند. اینطور نیست که فقط هزار نفر باشند اما من هم قبول دارم که سازمان های رسانه ای ایران از جمله رسانه ملی بسیار فربه و چاق و سنگین هستند و این وزن زیاد آنها را زمینگیر کرده است و نمی گذارد آنها راه بروند یا پرواز کنند.
همین جا هم استعدادهای خوبی داریم که می توانند مخاطب داشته باشند ولی رسانه این را برنمی تابد مثلا علی درستکار.
- در این مورد اطلاعات دقیقی ندارم اما در مجموع این برمی گردد به آستانه تحمل کم مسئولان؛ یعنی تا جایی اجازه می دهند کسی پیش برود که برند و دردسر نشود.
ما دو برنامه پرمخاطب داشتیم؛ نود و خندوانه در دو فیلد کاملا متفاوت. یکی کاملا آگاهی بخش و تلخ یکی خندوانه که رامبد جوان می گوید چون مردم حال شان بد است الکی خندیدیم تا حال مان خوب شود. این نشان می دهد مردم کار خوب را دوست دارند اما چرا این را تولید انبوه نمی کنیم؟
- اینکه بگوییم به این راحتی مردم را بخندانیم، خودش مخالفان زیادی دارد ولی رامبد چاشنی های آموزشی و پیام های فرهنگی در آن گذاشته و در یک قالب و بسته بندی سرگرمی برنامه با همان اهداف قبلی و هم تقویت گفتمان نظام پربیننده شده است. این نشان می دهد اولا کسی خندیدن را ممنوع نکرده، کسی نود را ممنوع نکرده و بسیاری ماجراهای دیگر. به نظر من به جای اینکه برویم دنبال این که گیر بدهیم کجا؟ چه قوانینی؟ چه کسانی؟ یقه ما را گرفته اند و نمی گذارند کار کنیم اول بیاییم به خودمان نگاه کنیم ببینیم چقدر بلد هستیم و چقدر به فکر مردم و مشکلات اساسی نظام هستیم و در کنارش راهکار ارائه می دهیم.
الان یکی از مشکلات رسانه های ما بیسوادی است. مجری ها و کارشناس هایی که هیچ چیزی به مخاطب شان نمی دهند؛ این خودش مخاطب را فراری می دهد.
- من می گویم کم سوادی، صلاحیت ناکافی. به هر صورت نمی توانیم بگوییم هیچ سوادی ندارند اما با سواد ناکافی نمی تواند کار فاخر را در این عرصه رقابتی ارائه دهد. این افراد در گذشته احتمالا موفق بودند اما الزاما در شرایط جدید موفق نیستند. مثلا پیکان و ژیان در زمان های دور سالار جاده ها بودند اما الان نمی توانند با ماشین های بسیار مجهز و جدید رقابت کنند.
چرا سیستمی به این عریض و طویلی چهارتا چهره رسانه ای نصف و نیمه حتی در حد کامران نجف زاده نمی تواند بسازد؟
- شما این احتمال را بده که کار به همین راحتی نیست و عوامل مختلفی از جاهای مختلف کار رسانه ای کردن را سخت کرده اند. شما فکر می کنی خندوانه کم مخالف داشت؟ یک عده می گفتند ما فقط باید برنامه هیا آموزنده مذهبی نشان بدهیم یا فقط خبر پخش کنیم یا سریال های معمولی. واقعا اینکه بگویی قرار است یک نفر برود جلوی دوربین و بخندد یک تابو بود. من می گویم آن فرد آنقدر متوجه نیست که این برنامه برای شما نیست. شما برو برنامه خاص خودت را ببین. بپذیریم این رسانه برای همه است. ملی است.
در بخش خبر چیزهایی را می بینی که قبلا نمی دیدیم و حرکت های مثبتی شروع شده است. ما باید باور کنیم صرفا جهت اطلاع یک نمونه خوب است ولی کلی بخش خبری هم داریم که اصلا نمی شود تماشای شان کرد. کلاغ نیوز و از این چیزها...
- صرفا جهت اطلاع در یک زمانی خوب بود. آن زمان که اپلیکیشن های موبایل نبودند. این فیلم ها، کلیپ ها و اخبار تا خودش را نشان بدهد، یک هفته ده روز طول می کشید ولی الان هر اتفاقی بیفتد، حاشیه اش و رازهای مگویش در همه گروه ها می آید. بنابراین یک هفته عقب هستیم. بعد آن ادبیات یک زمان جواب می داد. الان دیگر جواب نمی دهد. اگر در برنامه غیر خبری پخش شود بهتر جواب می دهد. الان مثلا روز دانشجو است. حاشیه اش همان لحظه در گروه ها می آید. بنابراین باید ببینیم الان هم موفق هستند یا خیر؟
هنوز یکسری مخاطب سنتی دارد.
- مخاطب داشتن با موثر بودن فرق می کند. ممکن است خیلی از افراد وطن امروز و کیهان و شرق را می خوانند ولی دلیل نمی شود که به حرف آن هم توجه کنند و تاثیر بپذیرند. می خواهند ببینند چه می گوید.
ارسال نظر