مریلا زارعی: خدا عطاران را دوست دارد!
خدا عطاران را دوست دارد و اگر قرار باشد مردم فیلمش را ببینند حتما یک جوری بهشان خبر می رسد.
زارعی که این روزها خودش را برای بازی در پروژه چمران ابراهیم حاتمی کیا آماده می کند به فیلم های کمدی علاقه زیادی دارد و ساخت اینگونه فیلم ها را برای جامعه ضروری می داند.
شما چند بار تجربه کار با رضا عطاران را داشته اید. یک سریال هم با هم کار کرده اید. درست است؟
- بله. سریال دریایی ها بود به کارگردانی سیروس مقدم. رضا عطاران نقش برادر مرا بازی می کرد. اتفاقا رابطه خواهر برادری مان در آن سریال خیلی خوب از کار درآمده بود. اولین کار من با آقای عطاران آن سریال بود. بعد هم رسیدیم به خروس جنگی و نیش زنبور و خوابم می آد.
عطاران ماجرای فیلم ساختنش را چگونه با شما مطرح کرد؟ گفت این فیلم در همان فضای کارهای قبلی اش است یا قرار است تجربه جدیدی را پشت سر بگذارد؟
- بالطبع قرار بود تجربه جدیدی باشد اما به فرض اگر اینگونه هم نبود من پیشنهاد ایشان را برای بازی می پذیرفتم. این برمی گردد به اعتمادی که به رضا عطاران به عنوان کارگردانی خوشفکر و کاربلد دارم. لازم به توضیح است که من در چند کاری که با او به عنوان بازیگر مقابل همراه بودم، آرام آرام به شناخت خوبی از ویژگی ها و سلایق هنری اش رسیدم و براساس تاثیری که کارهای او در مخاطب عام دارد جای هیچ شک و شبهه ای نبود.
البته این اعتماد به شکل قطعی در فیلم خروس جنگی به وجود آمد به شکلی که بعد از هر صحنه ای که با او داشتم ناخودآگاه به سمتش می رفتم و انگار تایید اول را باید از عطاران می گرفتم. یکی به دلیل اشراف کامل به لحظات طنز و دوم به دلیل دقت و توجه زیادش به لحظات خاصی که می تواند منجر به لبخند زدن تماشاگر شود.
به همین دلیل وقتی بحث خوابم می آد مطرح شد با خیال راحت پیشنهاد بازی در آن را قبول کردید؟
- بله. فقط یک نکته برایم مهم بود که دلیل انتخاب من برای بازی در این نقش شد. معمولا برایم مهم است بدانم حضور من در کار حاصل رأی و نظر کارگردان است یا تهیه کننده یا هر دو که در این مورد به نقطه مشترکی رسیده اند. پاسخ به این سوال از این جهت هم برایم مهم شد که این بخش می توانست توسط هر بازیگری اجرا شود.
دلایلی که آقای عطاران برای انتخاب شما آوردند چی بود؟ یکی دوتایش را می توانید بگویید؟
- رضا عطاران معتقد بود در جنس بازی من چیزی هست که اگر کس دیگری این شخصیت را بازی کند ممکن است نقش تبدیل شود به یک آدم منفی کلیشه ای. یک حس دوگانه دوپهلویی برای آن کاراکتر می خواست و احساسش این بود که با توجه به جنس بازی که از من می شناسد راحت تر به آن می رسد. البته این را فراموش نکنید که نقش هم برای من متفاوت بود و این علاقه در من برای بازی واقعا وجود داشت.
یعنی همان چاشنی طنزی که نقش داشت؟
- آره. یک جور خنگی و فریب خوردگی. یک جور معصومیت که انگار یک ذره هم زبل بازی توی آن هست. به علاوه من همیشه فضاهای مختلفی را در سینما تجربه کرده ام و تمام تلاشم این بوده که کلیشه نشوم. به اینها اضافه کنید بده بستانی که من و عطاران به پشتوانه فیلم های قبلی مان با هم داشتیم و عطاران کارگردان را بابت اینکه نقش را به من بسپارد راحت می کرد. خوابم می آد برخلاف آنچه به نظر می رسد فیلم سختی بود.
در نشست مطبوعاتی فیلم در جشنواره گفتید که اصولا نگاه عطاران را به مردم دوست دارید. این نگاه چیست و چه ویژگی هایی دارد؟
- نگاه عطاران یعنی نگاه عامه مردم؛ همین مردم کوچه و خیابان که دیگر در فیلم ها و سریال ها کمتر دیده می شوند. رضا عطاران از این طبقه وارد عرصه هنر شده و با شناخت خوبش از این طبقه توانسته آثار خوبی خلق کند. یا حتی در مقام بازیگر طوری بازی کند تا مردم با او احساس همذات پنداری کنند. مسلما چنین فردی که با دغدغه و مشکلات مردم و جامعه اش آشناست و می تواند آن را با زبان طنز انتقال دهد ستودنی است.
عطاران نقاب های تقلبی مرسوم این روزها را به روی صورتش نگذاشته. نشانه بارز آن هم این است که هر چه بیشتر موفقیت را لمس می کند مردمی تر می شود. من هم به عنوان همکار و عضو کوچکی از این جامعه به چنین فرد و تفکری مدیون هستم. پس برای ارائه افکارش از هیچ کمکی دریغ نخواهم کرد.
آقای عطاران همیشه گفته اند که خیلی از ریزه کاری های کارهایشان را از زندگی شخصی خودشان وام گرفته اند. شما سریال های عطاران را دیده اید؟ این ویژگی در سریال های ایشان بیشتر دیده می شود.
- در سریال ها دیده شده و ان شاء الله در فیلم های آقای عطاران هم دیده خواهد شد. البته اگر دوستان دلسوز اجازه دهند. ضمن اینکه رضا عطاران به تمام معنی آدم نکته سنج و دقیقی است. او در ترسیم ریزه کاری ها در نوع خود استاد است و فکر می کنم این خصلت ریشه در ارتباط خوبش با جامعه دارد و نگاه دقیقی که به اطراف دارد.
به نظرتان جهان بینی آقای عطاران نسبت به گذشته چه فرقی کرده؟ نگاه او در خوابم می آد چه تفاوتی با نگاهش در فیلم ها یا سریال های قبلی اش دارد؟ عطاران هنوز همان آدم چند سال پیش است؟
- تلخ تر شده! البته شاید قبلا هم به همین اندازه تلخ بوده ولی احساس می کنم الان آن را بروز می دهد.
یعنی این تلخی روی طنزش تاثیر گذاشته؟
- به نظرم طنز عطاران هنوز هم تاثیر سابق را دارد اما بنا به مقتضیات فعلی جامعه جنسش فرق کرده. اگر تلخی عطاران درون خودش هزار درجه باشد شاید الان ۷۰۰ تایش بروز می کند. شاید عطاران ۱۰ سال پیش این حال را نداشته و فکر می کرده باید تلخی را در خودش هضم کند و با یک حربه دیگری روی اطرافیانش تاثیر بگذارد. اما الان خودش را ملزم می داند که تلخی درونش را وارد فیلمش کند. آن شوکی که قرار است به جامعه وارد کند خیلی جدی تر شده. یک موقعی تو از یک آدم انتقاد می کنی، یک موقع تند حرف می زنی، یک موقع می زنی توی گوشش و بعد حرفت را می زنی. الان وقتی است که اول باید بزنی توی گوش مخاطب بعد حرفت را بزنی. اول باید شوک را وارد کنی.
در سکانس های مشترکتان که خود آقای عطاران هم بازی داشتند چه اتفاقی می افتاد؟
- بازیگرها و کارگردان هایی که زیاد با هم کار کرده اند ناخواسته به یک زبان مشترک می رسند. به نظرم این زبان بین من و رضا عطاران به وجود آمده بود. یک لحظاتی در همین سکانس های مشترکمان بود که ناگهان و در لحظه توی چشم های عطاران می دیدم که دارد به عنوان کارگردان به من نگاه می کند.
بعد که کات می داد می گفتم: «آقا! من الان یه لحظه احساس کردم که شما کارگردان شدی!» می گفت: «فهمیدی؟» می خواهم بگویم در این ابعاد حسش را می گرفتم. ولی به هر حال کارگردانی و بازیگری همزمان خیلی کار سختی بود. یک نکته دیگر را هم درباره خودم بگویم. من معمولا در کارهایم خیلی خودم را می سپرم به کارگردان. وقتی کارگردان کاربلد است و می گوید از بازی ام رضایت دارد با خودم می گویم خوب است دیگر. در این فیلم گاهی اوقات به عطاران مشکوک می شدم!
احساس می کردم فضای شلوغی در پشت صحنه وجود دارد و کنترل همه چیز با هم سخت است. عطاران به عنوان کارگردان می خواست کارهایی هم با دوربین و کادربندی انجام بدهد و سرش خیلی شلوغ بود. بهش حق می دادم اگر برای بازی ام ۲۰ را در نظر گرفته با ۱۵ هم راضی شود.
تلاشم را می کردم متمرکز باشم ولی این نگرانی را داشتم. به همین دلیل سعی می کردم در همان برداشت اول آن چیزی را که او می خواهد به دست بیاورم و گاهی که خودم حس می کردم درست بازی نکرده ام به عطاران می گفتم. او هم دلیلش را می پرسید و بعد که آن را می شنید توجیهم می کرد که چرا من اشتباه می کنم.
آرام آرام مطمئن شدم که او در این وضعیت هم می بیند ولی چون کارگردانی نیست که «شوی» بیرونی داشته باشد، حس می کردم حواسش نیست. اوایل تحمل این حس کمی برایم سخت بود. دلم می خواست بروم بگویم «آقای برادر! خوب بود؟» اما می دیدم درگیر و مشغول است. رویم نمی شد. بعد یک جایی آمد بهم گفت «نگرانی؟» گفتم «واقعا آره. منو می بینی؟» گفت «معلومه که می بینم! من کارگردانت هستم». فقط یک جمله بهش گفتم. گفتم «تو رو به خدا اگه یه جاهایی بد بازی کردم بهم تذکر بده. به خدا استعداد دارم!»
آقای عطاران چقدر توی بازی خودش کات می داد؟ پیش آمد فکر کند خوب بازی نکرده؟
- خیلی کم. ولی باورتان نمی شود. در تمام توشات هایی که با هم داریم اینقدر که نگران بازی من بود نگران بازی خودش نبود. شاید این یک جور حس متقابل بود. مثلا من وقتی که حس می کردم او بازی اش خیلی درست است این را به عنوان همبازی بهش انتقال می دادم.
البته رضا عطاران کلا آدم متمرکز و کم اشتباهی است. پلان های سخت زیاد داشتیم. تمرین می کردیم ولی پیش نیامد که برداشت های مکرر یا طولانی داشته باشیم. گاهی اوقات در بازی حس می کردم من حواسم پرت می شود ولی حواس عطاران پرت نمی شد. وقتی کات می دادیم ممکن بود به دستیارش نکته ای را در بک گراند گوشزد کند که من با خودم می گفتم «خدایا کجا و چطوری این نکته رو دیده؟» عطاران خیلی متمرکز است.
بعضی ها در پشت صحنه فیلم های کمدی صرفا خوش می گذرانند اما مشخص است که شما زمان فیلمبرداری خوابم می آد هیچ چیز را دست کم نگرفته اید.
- اصولا سینما برای من مکانی برای خوش گذرانی نیست. من برای بازی در همه فیلم هایم متحمل سختی می شوم تا واقعی تر باشم. تا بیشتر از آنچهع که می شود به واقعیت نزدیک شوم و مخاطب بتواند ارتباط بهتری با نقش برقرار کند اما فیلم های طنز این احساس را در مردم ایجاد می کند که الان همه در این فیلم در حال سرخوشی و خوش گذرانی هستند که کاملا تلقی نادرستی است.
به هزار دلیل طنز کار سختی است. مخصوصا برای فردی مثل من که آدم خوش خنده ای هستم و طرفدار پروپا قرص این سینما هستم. به همین دلیل برخلاف نظر دیگران که معتقدند حضور بازیگر در کارهای طنز ممکن است در سطح بازیگری او تاثیر منفی بگذارد همیشه در کارهایی که در فضای طنز سعی در ارائه مسائل و دغدغه های اجتماعی دارند حضور پیدا می کنم. حتی اگر خود نقش سلیقه من را به عنوان بازیگر اقناع نکند.
درباره سکانس عجیب سقوط ماشین به دره که در برنامه گپ هم پخش شد توضیح می دهید؟ چقدر خوب پریدید!
- چیز جدیدی نیست و در فیلم های دیگر چند بار دیگر هم از این اتفاق ها افتاده؛ از این فاجعه تر و خطرناک تر، طوری که مرگ را جلوی چشمم دیده ام. در پشت صحنه خوابم می اد چند ثانیه وقت داشتم و خودم را نجات دادم چرا که تا خدا نخواهد برگی از درخت نمی افتد.
وقتی توی آن ماشین نشسته بودم پشتم به رل بود. دو زانو پشت به فرمان نشسته بودم روی صندلی که دوربین بتواند از صورت من فیلمبرداری کند اما ناگهان احساس کردم دارم از عطاران دور می شوم! در واقع ماشین داشت عقب عقب می رفت به سمت دره. برگشتم دیدم دره در یک قدمی من است. همزمان دست انداختم به دستگیره که دیدم باز نمی شود چون فرصتی برای اینکه در بعدی را امتحان کنم نداشتم، از پنجره که باز بود پریدم بیرون.
فقط تنها چیزی که در آن چند ثانیه آمد توی ذهنم (سه ثانیه بود دقیقا) این بود که «وای! من می خواهم زنده بمونم». همیشه در این جور صحنه ها اول چرخ ها را چک می کنم که سنگ جلویش هست یا نه. ولی در این فیلم این کار را نکردم چون می خواستم از هر حرکتی که باعث نگرانی عطاران می شود یا حواسش را پرت می کند پرهیز کنم. در لحظه ای که فهمیدم دستگیره در کار نمی کند داشتم فکر می کردم نمی خواهم بمیرم و با فریاد رضا و انرژی که به من داد از پنجره پریدم بیرون.
لحظه ای که دستم را چنگ کردم توی خاک و ماشین داشت همینطور می رفت توی دره پاهای رضا آمد جلویم و من کفش هایش را گرفتم. خیلی صحنه عجیبی بود. خدا را شکر که به خیر گذشت و خودش باعث شد توجه آدم ها جلب شود به اینکه کنجکاوی کنند و بدانند که ماجرای فیلم خوابم می آد چیست. خدا عطاران را دوست دارد و اگر قرار باشد مردم فیلمش را ببینند حتما یک جوری بهشان خبر می رسد.
اگر این اتفاق در یک فیلم دیگر می افتاد شاید دیگر سر فیلمبرداری نمی رفتم اما من به راحتی از این قضیه گذشتم چون هدفم آنقدر بزرگ بود که دیگر اهمیت نداشت چرا جلوی چرخ های ماشین سنگ نگذاشته اند. این همان چیزی است که تعدادی از مسئولان ما فراموش کرده اند. اگر دل آدم خوش باشد نان و پنیر هم می خورد. ولی وقتی دل آدم خوش نباشد در حال خوردن نان و بوقلمون هم فریاد می زند.
من در فیلم های کسانی بازی می کنم که از کار کردن با آنها لذت می برم تا وقتی کارگردان می گوید «صدا، دوربین، حرکت» به من انرژی بدهد. با کارگردانی کار می کنم که بتواند این انرژی را به من بدهد. می تواند رضا عطاران باشد که خوابم می آد را ساخته، اصغر فرهادی باشد که اسکار گرفته یا ابراهیم حاتمی کیا که فیلمش توقیف می شود.
گریمتان را در فیلم دوست داشتید؟ دخترهایی که در مترو یا مقابل سوپرمارکت ها فروشندگی می کنند معمولا ظاهر پر زرق و برقی دارند اما شما در این فیلم دختر ساده ای به نظر می رسید.
- بله، اصولا آقای امیدواری، فرد خوشفکری است و علی رغم سن پایین ایده های خوبی دارد. در این فیلم هم با تعامل کارگردان به این گریم رسیدیم. یادمان باشد سینما گاهی اوقات برای ارتباط با مخاطب مجبور است از واقعیت ها فاصله بگیرد.
من اگر یک دختر پاستیل فروش به همان شکلی که شما نظیرش را در مترو و ... می بینید می شدم، ممکن بود بین من و مخاطب یک سوء تفاهمی مانع ارتباط شود و آن این بود که تماشاگر تصور می کرد مریلا زارعی زیر بار کج و کوله شدن نرفته.
البته این دختر کاملا به شخصیت عطاران در فیلم می خورد و مثل خود او کمی شلخته و به هم ریخته است.
- اصولا اگر گریم تعریف شخصیت را عوض نکند و به آن صدمه نزند با آن مخالفتی نمی کنم ولی اگر چیزی جلوی بازی ام را بگیرد با آن برخورد می کنم. در خوابم می آد هیچ چیز اذیتم نمی کرد. اگر عطاران می گفت این آدم باید تاج سرش باشد، تاج هم سرم می گذاشتم چون کاملا به او اعتماد کرده بودم.
فیلم بعد از نمایش در جشنواره تدوین مجدد شده. نسخه جدید را ندیده اید؟
- نه!
یعنی در اکران عمومی به سینما نمی روید؟
- معمولا توان دیدن فیلم هایم را با مردم ندارم. احساس می کنم ما به عنوان سینماگر در قبال این مردم مسئولیم اما با توجه به شرایط موجود نمی توانیم انتظاراتشان را برآورده کنیم. به همین دلیل از آنها خجالت می کشم.
اما شاید فیلم بهتر شده باشد. شاید در این نسخه دوپارگی اش که منتقدان به آن اشاره می کردند درست شده باشد.
- حتما همین طور است اما شنیده ام که فیلم گرفتار ممیزی شده. اگر این موارد در فیلم اعمال شده باشد هنگام تماشای آن عصبانی می شوم. الان، در این لحظه اصلا حوصله عصبانیت ندارم.
جدایی نادر از سیمین را هم با مردم توی سینما ندیدید؟
- فقط توی جشنواره دیدم. واقعا خجالت می کشم به سینما بروم. زمان اکران فیلم هایم وقتی جلوی سینما، مقابل کیوسک روزنامه و توی خیابان ظاهر می شم خجالت می کشم. حس بیش از حد دیده شدن پیدا می کنم.
شما با آقای عبدی صحنه مشترک نداشتید؟
- نه متاسفانه نداشتم.
هنگام فیلمبرداری سکانس های ایشان به پشت صحنه نرفتید؟
- نه، نرفتم. بخشی اش را سفر بودم ولی عکس های تست گریم را دیده بودم و مدام مشتاق بودم که بروم. ولی می ترسیدم توی کار اختلال درست شود چون نمی توانستم ساکت بنشینم. ترجیح دادم روی پرده با تماشاگر ببینم که وقتی هم دیدم دیگر از خنده روده بر شدم!
ولی می دانم که همبازی شدن با آقای عبدی واقعا سخت است. حتی یک جا مچ رضا عطاران را گرفتم که توی پلان خنده اش گرفته. وقتی او خنده اش بگیرد دیگر وای به حال من!
چنین انتخابی هوش رضا عطاران را نشان می دهد.
- هوش او و هوش آقای عبدی. ما الان اکبر عبدی را در فیلم می بینیم و می گوییم خب معلوم است که باید این نقش را قبول می کرده. ولی او هم وقتی قبول کرده که نمی دانسته چه اتفاقی ممکن است بیفتد.
او هم به کارگردان اعتماد کرده. البته بازی آقای عبدی یک بازی کاملا کارگردانی شده است. این هم از هوش آقای عطاران است که از خود آدم می گیرد و به خودش پس می دهد. من اصلا یک لحظاتی را که در بازی آقای عبدی می بینم حیرت می کنم.
خود آقای عطاران هم احتمالا همین طور حیرت زده شده ولی من مطمئنم که آن بازی، بازی کنترل شده ای است. یعنی سهم آقای عطاران و سهم اعتمادی که آقای عبدی به آقای عطاران کرده خیلی زیاد است. وگرنه آقای عبدی آنقدر مستعد است و آنقدر میدان بازیگری شان وسیع است که ده برابر این نقشی که بازی کرده می توانست لحظات مفرح برای ما درست کند.
از اصلاحیه های فیلم خبر دارید؟
- بله، شنیده ام اما امیدوارم اشتباه شنیده باشم!
چقدر از بازی شما حذف شده؟
- قاعدتا باید حذف شده باشد.
الان می دانید کدام بخش هاست؟
- خیلی مطمئن نیستم. ان شاءالله بعد از اکران در صورت لزوم اشاره خواهم کرد.
ناراحت شدید طبیعتا.
- نه!
چرا؟
- برای اینکه عادت کرده ام. دو سال دارم فیلم کار می کنم و فیلم هایم اکران نمی شود. حالا اگر یک سکانس، پنج سکانس در بیاورند بهتر از این است که فیلمی بازی کنم و کلا اکران نشود.
ولی به هر حال شاید بازی تان را دوست داشتید و همین ممکن است باعث دلخوری شود.
- من که اصولا از بازی خودم راضی نیستم اما اگر در صحنه ای مفهومی برایم مهم باشد که به گوش مردم برسانم و آن هم حذف شود ناراحت می شوم.
با این حساب الان خوشحالید فقط بابت اینکه فیلم دارد اکران می شود؟
- من فقط خوشحالم به خاطر رضا عطاران که تلاشی که برای ساختن این فیلم کرد به نتیجه رسید. ولی امیدوارم در این ماجراهایی که پیش آمده کانسپت اصلی فیلم حذف نشده باشد چون اگر آن صحنه درآمده باشد دیگر کل ماجرا می رود روی هوا.
کدام صحنه؟
- از صحنه های من نیس. اگر آن حذف شده باشد کانسپت اصلی فیلم ممکن است خیلی لطمه بخورد. حالا نمی دانم خود آقای عطاران چه فکری برایش کرده.
ظاهرا بیشتر نیمه اول فیلم اصلاحیه خورده.
- به هر حال امیدوارم فیلم هنوز قابل فهم باشد. بعد از اتفاق هایی که در این چند ماه شاهدش بودیم همه ما از خود اکران فیلم خوشحالیم. بعضی ها دیگر زمان ندارند که مدام بخواهند صبر کنند تا یک فیلم از توقیف دربیاید. هفت سال بگذرد و همه از هم بپرسند اِه! این فیلم چرا توقیف بود؟ این فیلم ها عمرمان و سرمایه زندگی مان در این سال هاست.
نظر کاربران
عکس ها رو خبرنگار برترین ها گرفته که لوگوتون رو چسبوندین روش؟! قانون حقوق مالکیت رو میدونین؟
خانم زارعی باید میگفت خدا بازیگران را دوست دارد نه عطاران ......
من وقتی می خوام با خانواده ام فیلم ایرانی ببینم تنها فیلمهایی که آقای عطاران بازی کرده باشند را دراولویت قرار می دهم. واقعا" ایشان یک هنرمند واقعی است. دلم می خواد کارهای بیشتری از ایشان تولید بشه.
من واقعاً کارهای آقای عطاران را دوست دارم احساس همزاد پنداری با فیلمهایشان دارم ، ایشان نگاه عمیقی به مشکلات درون اجتماع خصوصاً قشر ضعیف جامعه دارند که بایستی این واقعیتها نشان داده شود.
خدای مومنین که عطاران رو دوست نداره.شاید خدای اینها شیطان باشه.
پاسخ ها
خدای مومنین یعنی خدای حضرتعالی؟
خدا برای همه موجوداته. شما که ادعای مومن بودن داری چرا به دیگران تهمت می زنی؟