فقیهه سلطانی: اگر بازیگر نمی شدم، جهانگرد می شدم
فقیهه سلطانی متولد ۱۳۵۳ و فارغ التحصیل رشته ادبیات نمایشی از دانشگاه آزاداست. او بسیار باانرژی و پرحوصله است و خنده نقطه ای است که در پایان هر جمله اش می گذارد.
سلطانی دوره بازیگری را در سال ۱۳۷۱ و زیر نظر گلاب آدینه گذرانده و بازیگری سینما را از سال ۱۳۷۳ با بازی در فیلم «روسری آبی» ساخته بنی اعتماد آغاز کرد. او تاکنون در فیلم ها و سریال های زیادی بازی کرده است که می توان به عنیک دودی، زن ها فرشته اند، معجزه خنده، زخم، آهوی ماه نهم، کابوس، تبریز در مه و... اشاره کرد.
او بسیار اهل ورزش کردن است و ورزش های زیادی از جمله کوهنوردی، تنیس، اسکیت و... را انجام می دهد. با غذاهای گیاهی میانه خوبی دارد و معتقد است که اگر بازیگر نمی شد، جهانگرد می شود. در ادامه گفت و گوی خواندنی ما با فقیهه سلطانی آمده است.
با توجه به مشغله تان چقدر اهل آشپزی کردن هستید و آیا دستپخت تان خوب است؟
خیلی کم آشپزی می کنم ولی وقتی که آشپزی می کنم خیلی تعریف می کنند. نمی دانم لطف دارند یا واقعیت را می گویند! ولی چون زمانی که دوست دارم این کار را انجام بدهم با علاقه انجام می دهم، طبیعتا خوب می شود.
کدام غذاها را بهتر می پزید؟
غذاهای سخت را خوب درست می کنم. مثل قورمه سبزی، خورشت فسنجان، زرشک پلو با مرغ و...
غذاهای مورد علاقه خودتان کدام است؟
همه غذاها را دوست دارم به غیر از کله پاچه.
اهل کافه گردی و رستوران گردی هستید؟
بله، خیلی زیاد، اگر فرصتش باشد.
جای به خصوصی هست که برای رستوران و کافه رفتن انتخاب کنید؟
معمولا در مجموعه باشگاه انقلاب هستم و از کافه و رستوران های آن استفاده می کنم.
ورزش چه جایگاهی در زندگی شما دارد؟
جایگاه خیلی ویژه ای در زندگی من دارد. من همین الان که با شما مصاحبه می کنم، باشگاه ورزشی انقلاب هستم. اکثر روزش ها را به طور مداوم انجام می دهم، نه ماهی یکبار. از جمله تنیس، اسکیت، دوچرخه سواری، پیاده روی، کوهنوردی، رالی و... را کار می کنم.
چقدر اهل سفرکردن هستید؟
بسیار زیاد، عاشق سفر هستم. کلا به طوری که اگر بازیگر نمی شدم قطعا یک جهانگرد بودم.
آخرین سفر داخلی که رفتید کجا بود؟
همین پیش پای شما برای اجرای کنسرت و کار به رشت رفته بودم که یک نمایشنامه خوانی برای یک کنسرت بود.
اگر برای سفر داخلی یک نقطه را بخواهید انتخاب کنید، ترجیح می دهید کجا باشد؟
من فکر می کردم بهترین نقطه برای سفر شمال ایران است، اما وقتی برای کاری مستند به بیشتر نقاط ایران سفر کردم متوجه شدم که کل ایران دیدنی است و نه فقط شمال ایران. حتی جاهای دیگر ممکن است بعضی وقت ها دیدنی تر هم باشد. به خاطر شکل رویش گیاهان و سبزی آن که با شمال متفاوت است و نوع و جنس سبزی آن فرق دارد.
اهل سفر کمپی هم هستید؟
دوست دارم سفر به کویر و کویرگردی را که تا به حال نرفتم تجربه کنم ولی سفری که امکانات فراهم باشد و جاهای تمیز را بیشتر ترجیح می دهم. ولی کویرگردی را هم بسیار دوست دارم.
با سفرهای خارجی میانه تان چطور است؟
کلا میانه ام با سفر خوب است و فکر می کنم که سفر کشف خداوند است.
آخرین سفر خارجی که رفتید به کجا بوده و اگر قرار باشد جایی را برای سفر خارجی انتخاب کنید، کجاست؟
آخرین سفر خارجی که رفتم به ترکیه بوده است و دوست دارم به آفریقا سفر کنم.
در سفر سلیقه غذایی تان چطور است؟ دوست دارید غذاهای جدید را تجربه کنید؟
من کلا اهل تجربه در غذا نیستم مگر آنکه غذا گیاهی باشد، چون به گوشت و مرغ اصولا علاقه ای ندارم. در کل به استفاده از گوشت حیوانات تمایلی ندارم. برای همین خیلی نمی توانم غذاهای جاهای مختلف را تجربه کنم. ولی اگر گیاهی باشد خیلی دوست دارم.
چقدر اهل کتاب خواندن و مطالعه هستید؟
تا جایی که بتوانم کتاب می خوانم. هر زمان وقت خالی گیر می آورم، این کار را انجام می دهم.
آخرین کتابی که خواندید کدام کتاب بوده است؟
آخرین کتابی که خوانده ام ایلیاد و اودیسه که راجع به اساطیر یونان است که من دائما این کتاب ها را بازخوانی می کنم.
اگر بخواهید کتابی پیشنهاد دهید کدام است؟
تمامی آثار میلان کوندرا را پیشنهاد می دهم، روی من تاثیر بسیار عجیبی می گذارد به طوری که انگار از این جهان مرا با خودش می برد و به شدت خواندن آثار مارگارت دوراس را هم پیشنهاد می کنم.
با توجه به اینکه از اهالی سینما و تئاتر هستید، چقدر خودتان به سینما و تئاتر می روید؟
چون دوست دارم فیلم را با آرامش ببینم اکثرا در خانه تماشا می کنم ولی سینما رفتن را هم دوست دارم که با یک عده خاصی بروم، خوب است و خوش می گذرد ولی چون معمولا در سینماهای ما باب شده که مردم خیلی سر و صدا می کنند، برای اینکه اذیت نشوم ترجیح می دهم در خانه فیلم ببینم ولی کلا فضای سینما را دوست دارم.
آخرین فیلمی که در سینما و آخرین تئاتری که دیده اید کدام بوده است؟
آخرین فیلمی که در سینما دیده ام فیلم چند مترمکعب عشق بوده است و آخرین تئاتر «شب بخیر جناب کنت» بوده که دوستم لیلا برخورداری در آن بازی می کرد.
اگر بازیگر نمی شدید، چه کاره می شدید؟
قطعا من یا باستان شناس یا فضانورد یا جهانگرد می شدم.
کنار بازیگری کارهای دیگری هست که انجام دهید؟
کارهای خیلی زیادی هست، من عکاسی می کنم، کار موسیقی و آواز انجام می دهم، نقاشی می کنم و همین چند وقت پیش از کارهای عکاسی ام نمایشگاهی در میدان مشاهیر همزمان با روز گردشگری برگزار شده بود و این نمایشگاه عکس من به زودی ادامه پیدا خواهد کرد و حاصل یک فیلم مستند است که من در آن پروژه، مشاور و مدیر برنامه و عکاس هم بودم. یکسری مجموعه نقاشی دارم که روی آنها کار می کنم و تابلوهای سایه ای هستند که کار جدیدی است. کارهای هنری در شاخه های مختلف بسیار انجام می دهم.
در این کارهایی که انجام می دهید، کدام برای شما اولویت دارد و به آن بیشتر علاقه مندید؟
اول آواز سنتی بعد عکاسی بعد نقاشی.
آخرین فیلمی که بازی کردید چه فیلمی بوده است؟
پارسال در یک تله فیلم بازی کرده ام.
کار جدیدی که در آن بازی کرده باشید؟
کار تئاتر آقای محمد حاتمی است که در آن نقش دارم و به زودی روی صحنه می رود، کی کار تئاتر دیگر قرار است بازی کنم که برای اصفهان است و کار تئاتری هست که به زودی قرار است خودم را کارگردانی کنم.
در کارهایی که بازی کردید کدام را بیشتر دوست داشتید و پسندیدید؟
اصولا من بازیگری هستم که کاری را که دوست نداشته باشم در آن بازی نمی کنم. ولی اینکه از کدام بیشتر رضایت داشته باشم و وقتی آن را دیدم بیشتر به من چسبیده است یکی سریال زخم بود که پارسال پخش شد و در سه قسمت از آن حضور داشتم، یک تله فیلم بود به نام کابوس که با آقای شهاب حسینی بازی کردم و خانه ساحلی که دوست داشتم.
کارگردانی هست که دوست داشته باشید با آن همکاری داشته باشید و هنوز میسر نشده باشد؟
آقای کاهانی و آقای واروژ کریم مسیحی که خیلی وقتی است فیلم نساخته اند، ولی در کل در فیلمسازان الان آقای کاهانی.
وقتی دل تان می گیرد چه می کنید؟
ورزش می کنم.
غار تنهایی دارید؟
اصولا آدم منزوی ای نیستم اما تنهایی را هم دوست دارم، اما غار انزوا ندارم ولی خیلی وقت ها به تنهایی نیاز دارم.
اهل سرگرمی و بازی کردن هم هستید؟
بازی کردن را خیلی دوست دارم، الان این dubsmash هم مد شده است که تمرین بسیار خوبی برای بازیگری است اما بازی در جهان مجازی است. در جهان واقعی هم ورزش کردن بازی محسوب می شود.
اگر بخواهید برای زندگی جایی را انتخاب کنید کجاست؟
قطعا جایی که سرسبز باشد، یک جنگل باشد و یک کلبه چوبی، خیلی رویایی فکر می کنم ولی یک جایی که بکر باشد و سبزی و جنگل داشته باشد. فرقی نمی کند کجا باشد شمال، جنوب و...
حرف آخر؟
برای شاد بودن باید تلاش کرد و راه های آن را جست. می شود شرایط ورزش کردن را مهیا کرد، طوری که ورزش ارزان شود و مردم بتوانند به راحتی هر ورزشی را انجام دهند و راهی است برای شادی و خوشحالی مردم و جوان ها.
ارسال نظر