یك روز در كنار علی انصاریان و خانوادهاش
علی انصاریان: کاش قبل از مادرم بمیرم
بسیاری او را رسانهایترین فوتبالیست تاریخ ایران میدانند چرا كه در زمان بازیاش همواره به دلیل حواشی زیادی كه داشت، یك چهره جنجالی و رسانهای بود و حتی از معدود بازیكنانی بود كه برای هر دو تیم پرسپولیس و استقلال بازی كرد!
خانواده او یك خانواده كمجمعیت است و اتحاد و صمیمیت خاصی در میان آنها وجود دارد؛ طوری كه دیگر در این خانواده ستارهای به نام علی انصاریان وجود ندارد، بلكه او پسری مطیع و آرام برای مادرش و برادری دلسوز و مهربان برای خواهر و برادرش است. زمانیكه از علی انصاریان دعوت كردیم تا برای مصاحبهای خانوادگی در خدمت او و اعضای خانوادهاش باشیم، خودمان هم فكرش را نمیكردیم كه بتوانیم در خدمت تمام اعضای خانواده او باشیم. مادر بزرگوار خانواده (حاجیهخانم سادات شاهولایتی) در كنار علی بود و محمد انصاریان (برادر بزرگتر علی)، فاطمه انصاریان (خواهر علی) و حامد اژدری (داماد خانواده) هم آنها را همراهی میكردند و ما به واقع در كنار یك خانواده ایدهآل حضور داشتیم.
مادر از نگاه علی انصاریان؟
مادر شریفترین و پاكترین موجود است. به نظر من اگر خدا میخواست قدرت خود را به ما نشان دهد، با آفریدن مادر این كار را انجام داده است. تمام خوبیهای خدا در مادر خلاصه شده است.
چقدر موفقیت امروز خود را مدیون مادرتان هستید؟
همه آن را؛ البته هم مدیون پدرم هستم و هم مدیون مادرم. پدرم خدابیامرز من و برادرم (محمد) را برای پیشرفت خیلی تشویق میكرد و در کنار مادرم نقش عمدهای برای پیشرفت ما داشت. او كل هفته را سركار بود و فقط روز جمعه- تنها روز تعطیل او- از صبح تا شب درخدمت ما بود؛ ابتدا ما را به حمام میبرد، بعد به خانه برمیگشتیم، ظهر به لالهزار میرفتیم و فیلم تماشا میكردیم و بعد از آن به استادیوم آزادی برای تماشای فوتبال میرفتیم. مادرم هم كه جای خود دارد؛ زحمات او برای ما بیدریغ بود و در هیچ كاری برای ما كوتاهی نمیكرد.
پس ایشان نگذاشتند كه شما كمبودی در كودكی داشته باشید؟
ما خانواده ثروتمندی نبودیم. من در یك خانه ۴۰ متری بزرگ شدم. من و محمد با هم بلال میفروختیم، شانسی و آلاسكا میفروختیم. بعد از آن تراشكاری، قابسازی، مكانیكی و. . . كارهایی بود كه من در طول تابستان انجام میدادم. در بازار هم پادویی كردهام؛ برای اینكه پول اتوبوسی را كه با آن سر تمرین میرفتم تامین كنم. شاید باورش برای خیلیها سخت باشد اما من اینگونه زندگی كردهام.
چقدر در تمام این سالها سعی كردید فرزند خوبی باشید و زحمات مادرتان را جبران كنید؟
خیلی. هر زمان هر پولی كه به دست آوردهام، ۷۰ درصد این پول را برای خانوادهام کنار گذاشتهام و خودم تنها ۳۰ درصد آن پول را برداشتهام. همیشه اولویت اول من خانوادهام است و بعد به خودم اهمیت میدهم. من هرچه دارم از صدقه سر پدر و مادرم است.
حاضرید برای مادرتان چه كارهایی انجام بدهید؟
دوست دارم آنقدر زندگی كنم كه یك روز قبل از مادرم نباشم.
آیا مادرتان آرزویی داشته كه شما برایش برآورده كنید؟
سعی میكنم كه سالی یكبار مادرم را به مشهد بفرستم ولی فكر كنم سفر مكه یكی از آرزوهای مادرم بود. نكته جالب آنكه آن سالی كه مادرم را به مكه فرستادم و ایشان از سفر برگشتند، من همراه تیمملی در بازیهای جام ملتهای آسیا، در سوریه و در حرم مطهر حضرت زینب (س) بودم و خودم ۷۰ روز بعد به سفر مكه رفتم.
فكر میكنید مادرتان به دلیل شهرتی كه شما دارید. بین شما و فرزندان دیگر فرق گذاشته است؟
صددرصد. همیشه غذایی را كه من دوست داشتم درست میكند (باخنده). البته گاهی از ما میپرسید كه غذا چی میخورید و ما هم اسم غذایی را میگفتیم ولی او باز هرچه را كه خودش دوست داشت، درست میكرد.
و پدرتان چطور؟
سال ۸۸،۸۷ درگیر مریضی پدرم شدم و جا دارد كه اینجا از حاج محمدرضا زنوزی رئیس باشگاه گسترش هم تشكر ویژهای داشته باشم و از فرهاد كاظمی عزیز. من مدام در حال تردد بین تمرین و بیمارستان بودم. این عزیزان خیلی به من كمك كردند. آن سالها آنقدر تحت فشار بودم كه دیگر نمیخواستم فوتبال بازی كنم. حتی این روزها در فیلمهایی كه بازی میكنم، بالاترین حس من زمانی است كه به پدرم فكر میكنم و گریه میكنم؛ یعنی به من میگویند سه، دو، یك. . . بعد از ۳۰ ثانیه گریه میكنم. چون یاد تمام خاطراتی كه با پدرم داشتم، میافتم. پدر من فرد خیلی آرامی بود. محمد خیلی شبیه به پدرمان است و همیشه با نگاه كردن به محمد یاد او میافتم.
شهرت در تمام این سالها باعث نشده از مادر و اعضای خانواده دور شوید؟
اصلا شهرت روی روابط ما تاثیر نگذاشته است. من هم آدمی هستم مثل محمد و مثل شما. شهرت لطفی است از جانب خدا و از نظر من هیچ فرقی بین من و آن كارگر عزیز شهرداری كه شبها صدای خشخش جارویش را میشنویم، نیست. با شهرت هیچ اتفاقی برای كسی نمیافتد. صد هزار نفر در استادیوم تو را تشویق میكنند ولی دو ساعت بعد استادیوم خالی است و هیچ صدایی و هیچ تشویقی در كار نیست.
چرا تاكنون ازدواج نكردید و همسر ایدهآل از نگاه شما چه كسی است؟
تنها ملاك من انسان بودن است. پول، ثروت، شهرت و. . . هیچكدام برایم اهمیتی ندارد. تنها انسان بودن برایم اهمیت دارد؛ اینكه همسر من قرار است در آینده مادر فرزندان من هم باشد، مهم است كه چطور آدمی باشد. هنوز به آن انتخاب نرسیدهام.
فكر میكنید اگر ازدواج كنید از مادرتان دور میشوید؟
اصلا چنین چیزی امكان ندارد. شرط من برای ازدواج این است كه خانهای بگیرم كه مادرم طبقه بالای همان خانه زندگی كند كه همیشه بالای سرم باشد. حضور مادرم در زندگی من همیشگی است. مادرم شرایط سختی را گذرانده. چهلم پدرم بود كه مادر مادرم نیز فوت شدند و واقعا مادرم شرایط بدی را تحمل كرد.
با توجه به علاقهای كه مادرتان برای ازدواج شما دو برادر دارد، چقدر خودشان در این مسیر تلاش كردهاند؟
تلاش كه تا میتوانسته، كرده است ولی تلاشش جواب نداده (باخنده).
علی انصاریان را برای ما تعریف كنید؟
ساده، خودمانی ولی همیشه در لاك خودش است و كاری به كار كسی ندارد؛ مگر اینكه به كارش كار داشته باشند. خیلی وقتها میبینم و میبخشم ولی تا آخر عمر فراموش نمیكنم. علی انصاریان كسی است كه لطف خدا شامل حالش بوده و از صدقه سر مادر و پدرش به جایی رسیده است. خدا را شكر كه هیچوقت دستم جلوی كسی دراز نبوده است.
چطور شد كه تبدیل به یك فوتبالیست حرفهای شدید؟
خیلی اتفاقی. . . ! ما از بین ۵هزار نفر به تیم تهران دعوت شدیم. بعد از آن به تیم نوجوان پیام رفتم كه آن زمان بهترین تیم نوجوانان بود. بعد از آن بانك سپه و بانك ملی و بعد به مرور در مسیر افتادم. اواسط به خاطر اینكه چندین بار مچ پایم پیچ خورده بود، نمیخواستم دیگر بازی كنم ولی همه اتفاقات بدون دخالت من پشت سر هم رخ داد.
به آرزوهای فوتبالیتان دست پیدا كردید؟
نه. . . حضور در جامجهانی واقعا آرزویم بود كه متاسفانه ۲۰ روز قبل از بازیها رباط صلیبی پایم پاره شد و هرگز به این آرزویم نرسیدم!
بعضیها معتقد هستند از زمانیكه از پرسپولیس جدا شدید دیگه هیچوقت موفق نبودید.
اصلا دیگر دوست نداشتم كه فوتبال بازی كنم. با احترامی كه برای همه تیمهایی كه به آنها محلق شدم قائل هستم، در پرسپولیس به خاطر علاقهای كه به این تیم داشتم با عشق بازی میكردم. عاشقانه پرسپولیس را دوست داشتم ولی دیگر شرایطی پیش نیامد كه به پرسپولیس بازگردم. حاضر بودم برای پرسپولیس مجانی بازی كنم. اگر به عقب بازگردیم امكان ندارد كه دوباره آن تصمیم را بگیرم و از پرسپولیس جدا شوم. حتی دیالوگهای من در فیلم «انتقال» دقیقا حس درونی خودم از این اتفاق بود.
چرا به مربیگری نپرداختید؟
دوره كلاسهای B و C مربیگری را گذراندهام و فقط دوره A باقیمانده است. خیلی دوست دارم كه به كار مربیگری بپردازم؛ بالاخره ۲۰ سال به عنوان فوتبالیست در این عرصه حضور داشتم.
چطور جذب سینما و بازیگری شدید؟
من همیشه عاشق سینما بودم و از همان كودكی با فیلمهایی مثل «قیصر»، «گوزنها»، «دادشاه» و «مادر» بزرگ شدم و عاشق سینما هستم. من فیلم عقابها را با محمد ۵بار دیدهام! عاشق سعید راد بودم. فیلم عروس یكی دیگر از فیلمهایی بود كه چندبار دیدهام. پدرم هم فیلمهای وسترن دوست داشت و بعدش هم دوره فیلمهای فردین بود و ما با همه این فیلمها بزرگ شدیم و عشق بازیگری همیشه در من وجود داشت.
تهیهكنندگی چرا برای شما مهم شد؟ درآمدی كه از فوتبال داشتید چقدر به این موضوع كمك كرده است؟
همهاش پول فوتبال است و مدیون فوتبال هستم و تصمیم گرفتم چیزی را كه دوست دارم و به آن اعتقاد دارم بسازم. فیلم جدیدی هم دارم به نام «دزیره» كه ساخت آن هنوز به پایان نرسیده ولی خیلی به موفقیت آن امیدوارم. در این بین در بازیگری هم سعی كردهام همه نقشهایی را كه بازی میكنم كاملا متفاوت باشند.
عدهای از اینكه ورزشكاران مختلف سمت كارهای هنری و سیاسی رفتهاند زیاد راضی نیستند و حس میشود از شهرت خود سوءاستفاده میكنند؟
فیلم «كلاف» از من پخش شده و فیلم «هدیه» هم به زودی اکران میشود و فكر میكنم با دیدن اینها طرز فكر مردم نسبت به من عوض شود و شاید بعد از دیدن این فیلمها بگویند كه علی انصاریان یك مقدار بازیگری بلد است. من بازی نمیكنم بلكه با نقشهایم زندگی میكنم؛ با آن فیلم، با آن موسیقی و با آن نقش زندگی میكنم. من حتی در سریال «كیمیا» در نقشی منفی بازی كردهام!
نگاه شما به نسل جدید فوتبالیستها چیست؟
من با این موضوع كه میگویند بازیكنان جوان امروزی تعصب ندارند، كاملا مخالف هستم. شاید فقط این پول و اقتصاد است كه اتفاقاتی را در زندگی انسانها ایجاد كرده كه چنین طرز فكری ایجاد شده است. من سالها به عشق پیراهن پرسپولیس بازی كردم؛ مثل حالا كه فكر میكنم فیلمی كه باید بسازم این است كه یك قشر باید با آن همدردی و همفكری كنند. من بیپولی و سختی زیادی كشیدهام؛ برای همین به راحتی میتوانم درد مردم را درك كنم. جوانهای امروزی شرایط كاملا متفاوتی نسبت به ما دارند.
دوست داشتید در مقطع فعلی فوتبال بازی كنید؟
نه، اتفاقی كه دوست داشتم در فوتبال برایم رخ بدهد در دهه ۷۰ افتاده و من با غولهای تاریخ فوتبال ایران مثل عابدزاده، علی دایی، علی كریمی، مهدویكیا، كریم باقری و. . . همبازی بودم و این، افتخاری بود كه اواخر فوتبال آنها با اوایل بازی من همراه شد. دوست ندارم با نسل جدید بازی كنم چون فوتبالیستهای دهه۷۰ یك سر و گردن از فوتبالیستهای دهه۹۰ بالاتر و گرانتر هستند.
و برای سوال آخر نظرتان درباره شبكههای اجتماعی و حضور افراد مطرح در این صفحات چیست؟
من اینستاگرام دارم و چیزهایی را كه به آنها اعتقاد دارم داخل صفحه خودم میگذارم و خیلی اهل حرفهای عجیب و غریب و پستهای عجیب نیستم و به چیزی كه میگویم اعتقاد دارم و این رفتار در من وجود دارد و نمیتوانم خودم را عوض كنم. فضای مجازی خیلی خوب است ولی باید فرهنگسازی بشود چون هنوز خیلیها بلد نیستند از این فضاها استفاده كنند. من واقعا از بعضی پستها و اظهارنظرها و توهینها كه در این شبكهها اتفاق میافتد. دلخور میشوم و افسوس میخورم ولی اگر كسی را دوست ندارید به صفحه آن شخص نروید و نظر ندهید!
گفتگویی كوتاه با مادر علی انصاریان
علی چطور پسری برای شما بوده؟
خدا را شكر علی بچه خیلی خوبی بوده و هست. البته من معتقد هستم كه هیچ بچهای بد نیست و اگر پدر و مادر بتوانند بچهها را خوب تربیت كنند و فرزندانی صالح را به جامعه تحویل دهند، همه بچهها خوب هستند.
از اینكه علی فوتبالیست شد، راضی هستید؟
كلا من با فوتبال و فوتبالیست شدن علی مخالف بودم و چون خودم در درسهای حوزوی حضور داشتم، دوست داشتم علی هم در این زمینه درس بخواند و حتی روحانی شود. البته الان ناراضی نیستم چرا كه حالا هم آدم موفقی بوده و هست و كارهایی را كه در زندگیاش انجام داده طوری نبوده كه خدا را از خودش ناراضی كند و رفتار و كرداری كه از علی میبینم خیلی خوب است.
علی چقدر برای شما نقش یك پسر خوب و فداكار را داشته است؟
خیلی زیاد. . . همیشه و از زمانی كه بچه بود به یاد دارم كه چقدر احترام و فداكاری برای خانواده را در كارهایش داشت. زمانیكه من در صف شیر و گوشت بودم او همیشه بازی را رها میكرد و برای كمك میآمد؛ شاید خیلی از بچهها این كار را نمیكردند. از همان بچگی خیلی زحمتكش بود و واقعا هركاری كه از دستش برمیآمد، انجام میداد. الان هم كه بزرگتر شده، قطعا وظیفهشناستر شده است و همان كارها را خیلی بیشتر و بهتر انجام میدهد.
چرا تا حالا براش زن نگرفتید!؟
من بارها به او برای ازدواج گفتهام ولی خودش باید بخواهد و من همیشه دعا میكنم كه زودتر ازدواجش را ببینم. به نظرم هرچه زودتر ازدواج كند، بهتر است ولی فعلا خودش نخواسته كه این اتفاق بیفتد.
الان كه بازیگری را دنبال میكند خیال شما راحتتر است یا وقتی كه فوتبالیست بود؟
كلا هر موقع كه برای رضای خدا كاری انجام دهد، من راحتتر هستم. فوتبال را خیلی دوست داشت و از بچگی بازی میكرد ولی من همیشه استرس داشتم چرا كه خیلی تعصب داشت و میخواست پولی را كه میگیرد حلال باشد و من همیشه میترسیدم مبادا آسیب ببیند. همین حالا هم خیلی به حلال و حرام پایبند است چون پدرش هرگز پول حرام به خانه نیاورده و همیشه روی حلال و حرام دقیق بودیم و بچهها را هم اینطوری تربیت كردیم. وقتی مسابقه فوتبال داشت، اگر منزل بودم، بازیهایش را نگاه میكردم و همیشه براش دعا میكردم.
بین علی و بقیه بچهها فرق میگذارید؟
واقعا فرق نمیگذارم و فكر میكنم همه والدین اینطور رفتار میكنند. در واقع این رفتار خود بچههاست كه باعث میشود تفاوت ایجاد شود. رفتار بچهها با پدر و مادر و احترامی كه برای والدین قائل هستند باعث میشود كه والدین به سمت آن بچه بیشتر گرایش پیدا كنند.
از علی به عنوان یك مادر راضی هستید؟
بله، واقعا از علی راضی هستم و امیدوارم كه خداوند هم از علی راضی باشد و عاقبت همه جوانها خیر باشد. اگر ازدواج كند من بیشتر هم از دستش راضی میشوم.
گفتگویی كوتاه با محمد انصاریان
شما چند سال از علی بزرگتر هستید؟
سه سال.
برادر یك فوتبالیست معروف بودن چه لذتی دارد؟
لذت كه دارد، بالاخره برادر علی انصاریان هستی و به این واسطه معروف میشوی و مردم تو را هم میشناسند ولی او برای من همیشه یك برادر است.
اینكه شما برخلاف علی فوتبالیست نشدید، حسادت شما را برانگیخت؟
نه، اصلا. هر دو باهم به فوتبال عشق و علاقه شدید داشتیم و هر دو با هم به فوتبال میپرداختیم ولی علی این مسیر را ادامه داد و من ادامه ندادم. با اینكه خیلی به این وادی علاقه داشتم، ولی قسمت نشد.
وقتی بازیهای علی را میدیدید برایتان مایه افتخار بود؟
صددرصد. ما همیشه به او افتخار میكنیم چرا كه او سمبل تعصب و غیرت بود.
اینكه علی در زمین بارها و بارها مصدوم میشد چه تاثیری روی شما داشت؟
خب متعاقبا ناراحت میشدیم ولی بیشتر فشار ناراحتی و عصبی روی مادرمان بود. مواقعی كه بازی را میدیدم و علی در بازی مصدوم میشد یا صدمه شدیدی میدید، خیلی نگران میشدیم كه مبادا برایش اتفاقی بیفتد.
اتفاق یا مسالهای در این سالها رخ داده كه نظر شما نسبت به علی تغییر كند و یا از دست او ناراحت شوید؟
خیر، من و علی علاوه بر برادر بودن، با هم رفیق هستیم. بهتر است بگویم كه ما بیشتر رفیق هم هستیم تا برادر.
به خاطر همین هم هست كه شما هم در این سالها ازدواج نكردید؟ چرا هیچكدام ازدواج نمیكنید؟
موقعیتش پیش نیامده (باخنده).
برنامهای هم ندارید؟ بالاخره مادرتان منتظر عروسی شما دونفر است؟
فعلا فكری دربارهاش نداریم.
نظر کاربران
اگر مادرت رو دوست داري ارزو كن بعد از اون بميري. سزاوار نيست كه مادرت درد و رنج بكشه از فوت بچه اش.
خدا كنه هميشه سلسله فوت براي همه رعايت بشه. هيچ پدر و مادري داغ فرزند رو نبينه و همه از پيري بميرند
پاسخ ها
واقعا هم هم این طوره
خدا نکنه .
اینشا الله در کنار هم زندگی پر بار و پر برکتی داشته باشین.
تو خیلی بیرحمی