وقتی هنرپیشه ها و خواننده ها نقاش می شوند
کسی که در هنر اول؛ موسیقی، یا هنر هفتم؛ سینما، نامی شناخته شده دارد و به سرش می زند که قله هنر دوم یعنی نقاشی را هم فتح کند، یا می خواهد احساسش را روی بوم بریزد یا می خواهد از نامش برای عوام فریبی و شهرت بیشتر یا کاسبی استفاده کند؟
هفته نامه چلچراغ - سپیده نیری: وقتی یک چهره مشهور در عالم سینما یا موسیقی به سرش می زند که وارد عالم جدید و کاملا متفاوتی از هنر مثلا نقاشی شود، یک بدبینی بالقوه در ذهن مردم ایجاد می شود: «این هم دیگر برای خودش معرکه گرفته! نمی شود کسی هم هنرپیشه یا خواننده باشد و هم استعدادی در عالم هنر تجسمی! همه این ها که در یک نفر جمع نمی شود.»
راسش شاید هم بشود که در بعضی از این مشاهیر نبوغ لازم را پیدا کرد. چون به هر حال این تفکر را هم نمی توان نادیده گرفت: «وقتی کسی هنرمند یا بااستعداد است، این استعداد را می تواند در زمینه های مختلف پرورش دهد.»
کسی که در هنر اول؛ موسیقی، یا هنر هفتم؛ سینما، نامی شناخته شده دارد و به سرش می زند که قله هنر دوم یعنی نقاشی را هم فتح کند، یا می خواهد احساسش را روی بوم بریزد یا می خواهد از نامش برای عوام فریبی و شهرت بیشتر یا کاسبی استفاده کند؟ این که کدام قضاوت منصفانه است، به عهده بیننده اثر است، اما قبلش باید بین ستارگانی که برای دل خودشان نقاشی می کنند با آن دسته ای که آثارشان را در گالری برای فروش به نمایش می گذارند تفاوت قائل شد، با در نظر گرفتن این که فروش اثر به تنهایی هیچ بار منفی ای ندارد.
اگرچه حرفه ای مانند هنرپیشگی یا خوانندگی مشاغلی هستند که تمام وقت محسوب می شوند اما این یا هیچ چیز دیگر نمی تواند مانع شود که بعضی ستارگان شانسشان را روی بوم نقاشی هم امتحان کنند. فهرست این ستارگان بی انتهاست؛ جانی کَش، فرانک سیناترا، تونی بنت، پیرس برازنان، سیلوستر استالونه، جانی دپ، باب دیلن... اما آیا اصلا این کاره هستند؟
بستگی دارد این سوال را از کی بپرسیم، جری سالتز، منتقد ارشد هنری مجله نیویورک معتقد است: «وقتی از نظر رنگ بندی، اکثر این ستارگان تا به حال کارهای بدی ارائه داده اند و کارهایشان از نظر رنگ بندی، مهارت، سطح و سوژه ناشیانه و آماتوری است. بیشتر این آثار محبوب ولی کم ارزش هستند. پرزرق و برق اما کم محتوا یا هنری سرهم بندی شده به حساب می آیند.»
بسیار خوب! هیچ کدام از این آدم های معروف دست به قلم مو شده پیکاسو یا داوینچی نخواهند شد، اما دیدن کار آن ها برای همه جالب است.
آنتونی هاپکینز
کلا ذهن آنتونی هاپکینز جالب و اسرارآمیز به نظر می آید و برای همین چیزی را که از ذهنش روی بوم بکشد جالب است. نقاشی های آنتونی هاپکینز که قبلا نقش پابلو پیکاسو را هم بازی کرده؛ الهام گرفته از سبک پیکاسو است اما یک حس تاریک و ناراحت کننده تقصیر نقش هانیبال لکتر است.
پاول مک کارتنی
یکی از برترین آهنگ سازان راک قرن بیستم، سر مک کارتنی، دلیل نقاشی شکیدن خودش را این گونه توصیف می کند؛ «من از کشیدن رنگ روی بوم نقاشی خوشم میاد! یعنی کلا از این کار خوشم میاد! یواش یواش که جلوتر می روم به آن شکل می دهم، واقعا یزی را که قرار است بکشم آنالیز نمی کنم.»
وقتی نوجوان بود، از کلیسای مجله اش بابت نقاشی ای که کشیده بود جایزه گرفت. بعدش دیگر نقاشی را همان جا رها کرد، با این تصور که تنها کسانی می توانند نقاش باشند که در این رشته درس خوانده و مدرک داشته باشند. تا این که سی سال بعد دوباره قلم مو را برداشت و رابطه عاشقانه اش با بوم را از سر گرفت. حالا صدها تابلو دارد و حتی یک کتاب هم نوشته: «پاول مک کارتنی، نقاشی!»
جیم کری
آدم از جیم کری توقع کار جدی ندارد، برای همین است که فکر می کنیم گالری نقاشی اش هم یک نوع شوخی است. اما به گفته خودش نتیجه یک عمر علاقه اش به نقاشی، سال ۲۰۱۲ در پالم اسپرینگ تبدیل به نمایشگاهی از ۴۰ تابلو نقاشی شد. نام نمایشگاه شخصی اش «چیزی این جا برای دیدن وجود ندارد!» بود اما حتی اگر نامش این باشد، همه کنجکاو می شوند سری به این نمایشگاه بزنند.
باب دیلن
این خواننده و آهنگ ساز آمریکایی اول کتاب نقاشی هایش را با عنوان «طرح های توخالی» در سال ۱۹۹۴ منتشر کرد و سال ۲۰۰۷ گزیده کارهایش را با همین عنوان در گالری به نمایش گذاشت.
چند سال بعد هم نقاشی هایش را در گالری های مختلف برای تماشا گذاشت و سال ۲۰۱۱ کارهایش با عنوان «سری آسیایی» جنجال آفرین شد، چون این سری نقاشی ها از عکس هایی بودند که عکاسش خود باب دیلن نبود. «من نقاشی هایم را برای افرادی خاص می کشم. چیزی شبیه یک خیاط که لباسی را مختص یک نفر می دوزد... لازم نیست که عموم طرفدارم باشند، اما دوست دارم به من و کارهایم احترام بگذارند.»
لوسی لیو
او از فیلم «فرشته های چارلیز» معروف شد و با فیلم «بیل را بکش» میخ خود را کوبید. او سال ها با اسم مستعار «یو لینگ» نقاشی کرده اما به تازگی در گالری ها نقاشی هایش را به نماش می گذارد و بالاخره برای کارهایش به دنبال اعتبار است.
جانی دپ
جانی دپ نه تنها عالم هنرپیشگی را دوست دارد، بلکه به موسیقی و نقاشی نیز علاقه مند است. اما نقاشی هایش چندان مورد توجه قرار نگرفته است. دپ بیشتر علاقه دارد به کشیدن پرتره هایی خاص و عجیب از آدم هایی مانند جک کراوک و مارلون براندو.
سیلوستر استالونه
نقاشی های استالونه که در ذهنمان بیشتر به راکی مشهور است، یک سر و گردن از بقیه هنرپیشه ها بالاتر است. در مورد او این طور نبوده که استالونه اول در هنرپیشگی موفق شود و بعد به سرش بزند نقاشی بکشد.
او که معتقد است بهترین کارهایش زاییده استرس و سردرگمی است، از هشت سالگی برای خودش خصوصی نقاشی می کشیده. وقتی سال ۲۰۰۹ یکی از تابلوهای آبرنگش در نمایشگاه میامی پنجاه هزار دلار فروخته شد، هنرش روی بوم نقاشی توسط سایرین جدی تر گرفته شد. شاید هم به نفعش باشد حالاحالاها استرس و سردرگمی داشته باشد.
نقاشی های استالونه مانند فیلم هایی که بازی کرده پررنگ، مبهم و خیره کننده است. «متوجه شدم که هرچه ناراحت تر باشی و هرچه پریشان تر باشی هنرت بهتر می شود. یعنی هنر خوشحال برای من یکی که جواب نمی دهد. من نقاش بهتری هستم تا هنرپیشه. نقاشی کشیدن من شخصی است و من اجازه دارم کاری را که دوست دارم انجام دهم.» بعضی از این تابلوها را جان تراولتا و آرنولد شوارتزنگر خریده اند.
حالا آیا قیمتی که روی نقاشی های ستارگان گذاشته می شود متناسب با اثر است یا به خاطر نام خالق اثر است! من یکی ترجیح می دهم قضاوت نکنم.
به عنوان یک ناظر ناشی و بی خبر از دنیای نقاشی، دیدن تابلوهای آدم های معروف جذاب است و چه کسی می تواند منکر جذابیت داشتن آن ها شود؟ آیا اگر روی دیوار شما اثری از آنتون هاپکینز، باب دیلن یا استالونه باشد، به داشتن آن افتخار نمی کنید؟
ارسال نظر