۲۴۸۰۱۶
۲ نظر
۵۲۱۷
۲ نظر
۵۲۱۷
پ

معیریان از دنیای گریم و زندگی شخصی اش می گوید

جلال الدین معیریان در روز ۲۱ شهریور ۱۳۲۰ در تهران متولد شد و سال ۱۳۵۱ در رشته بازیگری و چهره پردازی از هنرستان آزاد هنرهای دراماتیک فارغ التحصیل شد. او هنرمند تاثیرگذاری در رشته چهره پردازی در ایران است و از جمله کارهایش در این زمینه می توان به سربداران، غزل، آتش بس، شب دهم، کمال الملک و ... اشاره کرد.

معیریان از دنیای گریم و زندگی شخصی اش می گوید





هفته نامه سلامت - محبوبه ریاستی: جلال الدین معیریان در روز 21 شهریور 1320 در تهران متولد شد و سال 1351 در رشته بازیگری و چهره پردازی از هنرستان آزاد هنرهای دراماتیک فارغ التحصیل شد. او هنرمند تاثیرگذاری در رشته چهره پردازی در ایران است و از جمله کارهایش در این زمینه می توان به سربداران، غزل، آتش بس، شب دهم، کمال الملک و ... اشاره کرد.

معیریان سال هاست که در این زمینه تدریس هم می کند و هنوز با عشق سر کلاس های درسش حاضر می شود. با او درباره ناگفته های گریم و زندگی شخصی و حرفه ای خودش گفتگو کرده ایم.

معیریان از دنیای گریم و زندگی شخصی اش می گوید

از ورودتان به وادی چهره پردازی برایمان بگویید.

- ببینید، گریم در گذشته به معنای امروز وجود نداشت به همین دلیل کمتر کسی این حرفه را درک می کرد و با آن آشنایی داشت. من قبل از اینکه وارد عرصه هنر شوم در ارتش به عنوان حسابدار کار می کردم تا بالاخره با کمک یکی از هنرمندان از ارتش به تلویزیون آمدم. یادم است برای اولین بار هم صورت داریوش مودبیان (کارگردان و بازیگر) را گریم کرد. او را شبیه یک پیرمرد کردم. وقتی کارگردان آمد و صورت مودبیان را دید، گفت: «این پیرمرد چند سالش است؟ اهل کجاست و ...» آنجا بود که فهمیدم حرفه گریم چقدر گسترده است و من تنها مدتی تحت نظر نصرت الله کریمی این کار را آموزش دیده بودم، بنابراین سعی کردم در این حرفه اطلاعاتم را بالا ببرم.

شما چطور به معنای گریم و چهره پردازی پی بردید؟

- فکر می کنم ۷ ساله بودم که با این رشته به گونه ای آشنا شدم. مرحوم مادرم بسیار به خط و نقاشی علاقمند بودند، به همین دلیل شروع کردند به تعلم دادن من. وقتی به مدرسه می رفتم خیلی از معلمانم از دستخط من تعجب می کردند و همیشه به من نمره ۲۰ می دادند تا اینکه آرام آرام با نقاشی هم آشنا شدم.

یادم است در گذشته چون اسباب بازی به آن معنا وجود نداشت با بچه ها سنگ های سبز شاه عبدالعظیم و بی بی شهربانو را جمع می کردیم و با آنها تیله می ساختیم یا بیشتر با چوب درختان لیوان، قاشق و کفگیر می ساختیم یا با صابون گلنار مجسمه می ساختیم. به هر حال مجسمه سازی، نقاشی و خطاطی پایه های اصلی کار گریم هستند.

اولین مجسمه ای را که ساختید به خاطر دارید؟

- بله، ۷ ساله بودم که در یک زمستان پر باران و پر برف سقف خانه مان شروع کرد به چکه کردن. مادرم هم در یک سطل بزرگ دوغاب درست کرد و دست من داد و گفت: «جلال! برو بالا و سوراخ های پشت بام را با این دوغاب بپوشان.» من رفتم بالای پشت بام که این کار را انجام دهم. وقتی آمدم سطل را خالی کنم دیدم دوغاب شبیه خمیر شده و شکل سطل را به خود گرفته است.

سریع طبقه پایین رفتم و عکس مرحوم پدرم را برداشتم و گذاشتم روی این خمیر و شروع کردم به کندن گچ های اطراف آن و گذاشتم خشک شود اما دیگر ظهر شده بود و من هنوز پایین نرفته بودم، تا اینکه مادرم دلواپس شد و خودش به پشت بام آمد و با مجسمه پدرم روبرو شد. او با کلی تعجب آن را با خودش به طبقه پایین برد و فردای آن روز هم این مجسمه را در صف مدرسه به بچه های دیگر نشان دادند. این اولین مجسمه ای بود که به طور جدی آن را ساختم.

معیریان از دنیای گریم و زندگی شخصی اش می گوید

انسان از چه زمانی با گریم آشنا شده است؟

- گریم از زمان انسان های اولیه وجود داشته است و آنها بدون اینکه از نام و کاربردهای متعدد آن اطلاع داشته باشند از آن استفاده می کردند. در واقع از زمانی که انسان های اولیه برای گذراندن زندگی به شکار می رفتند از گریم هم استفاده می کردند. وقتی هنگام فرار از جنگل صورت یا بدن شان را با خاکستر چوب های سوخته می پوشاندند، دریافتند که می توانند برای رعب انگیز کردن چهره یا بدن شان از رنگ ها، دوده و پوست حیوانات استفاده کنند یا وقتی در قبایل انسان های اولیه فردی بیمار می شد تصور می کردند روح خبیثی در کالبد او حلول کرده، به همین دلیل فرمانده آن قبیله ظاهر خود را با استفاده از مواد ابتدایی که در اختیارشان بوده خشن و ترسناک می کرد تا آن روح بترسد و از بدن شخص بیمار خارج شود.

از چهره آدم ها چقدر می توان به درون شان پی برد؟

- خیلی! وقتی نوزادی گریه می کند و مادرش او را در آغوش می گیرد و نوازشش می کند، نوزاد آرام می گیرد یا حتی می خندد چون او مهربانی و آرامش را در صورت مادر می بیند. به همین دلیل انسان از زمانی که به دنیا می آید می تواند خطوط چهره را بخواند. فردی که در یک خانواده پر تنش بزرگ شده همیشه اخم آلود است و معمولا هم یک خط عمودی بین دو ابرویش دارد.

این افراد معمولا هیچ وقت چهره لطیف و مهربانی نخواهند داشت اما برعکس ممکن است فردی را ببینید که چهره اش به شما به قول امروزی ها انرژی مثبت ببخشد. طبیعی است که چهره این آدم مهربان و درونش آرام است. به همین دلیل هم توصیه می کنم سعی کنید اخم آلود نباشید و درون تان را زیبا کنید چون درون نازیبا چهره بدی از شما در آینده خواهد ساخت.

چگونه می توانیم درون مان را زیبا کنیم؟

- یک مثال برای تان می زنم. فکر کنید یک ظرف قدیمی و زیبا دارید که بعد از سال ها نگهداری از آن، یکدفعه از دست تان می افتد و می شکند. شما شروع می کنید به گریه و غصه خوردن در حالی که با ترشرویی دیگر آن ظرف به حالت اولش باز نخواهد گشت. به همین دلیل باید خیلی چیزها را در زندگی قبول و سعی کنیم قدرت سازگاری مان را بالا ببریم و مشکلات زندگی را حل کنیم. باور کنید در گذشته کسی دست ما را نگرفته است و خودمان راهمان را پیموده ایم، با همه سختی و مشقاتش.

شما با رنج های زندگی چطور کنار آمدید؟

- همیشه سعی کرده ام توقعم از زندگی کم باشد تا دچار رنج نداشته هایم نشوم چون معتقدم با غصه خوردن مشکل حل نمی شود و خیلی زود از جوانی به پیری خواهیم رسید. یادم است یک زمان من با تعدادی از گروهم برای انجام پروژه ای به عراق رفتیم. آن زمان هنوز صدام در عراق بود. وقتی کارمان تمام شد من زودتر به ایران برگشتم. می خواستم حقوق تعدادی از همکارانم را با خودم به ایران بیاورم تا به خانواده هایشان بدهم اما متاسفانه در فرودگاه پول ها را از من دزدیدند.

وقتی متوجه این ماجرا شدم اول شوکه شدم ولی بعد با خودم گفتم با غصه خوردن مشکل حل نمی شود تا اینکه به تهران آمدم و برحسب اتفاق مشکلم را با همسایه ام در میان گذاشتم و او آن مقدار پول را به من قرض داد و من هم آن پول را به خانواده های همکارانم دادم و درست چند روز بعد برای کار در یک کار تلویزیونی قرارداد بستم و به این واسطه توانستم قرضم را هم بدهم. به همین دلیل می خواهم بگویم هیچ وقت غصه هیچ چیز را نخورید و تمام کارهای تان را به خداوند بسپارید.

معیریان از دنیای گریم و زندگی شخصی اش می گوید

آقای معیریان! چهره پردازی تا چه حد می تواند به بازیگر برای رسیدن به نقشش کمک کند؟

- خیلی! چون او می تواند به واسطه گریمی که روی صورتش نقش بسته است حس بگیرد و نقش خود را پیدا کند و به مخاطبش هم انتقال دهد.

سخت ترین گریمی که تا به حال داشتید؟

- در بین کارهایم گریم نقش امام خمینی در فیلم فرزند صبح که عبدالرضا اکبری آن را بازی می کرد از همه گریم ها برای من دشوارتر بود چون شخصیت امام برای مردم ملموس و شناخته شده بود و من نمی توانستم چهره پردازی معمولی کنم.

تفاوت بین گریم و آرایش؟

- سوال خوبی پرسیدید. به نظر من بهترین آرایشگر کسی است که سایه های چشم و همینطور افت های عضلانی صورت را بشناسد. آرایش یعنی زیباتر کردن نه زشت تر کردن. متاسفانه بیشتر آرایش های امروزی با تکنیک و درست نیستند.

صورت هایی که عمل های زیبایی روی آنها انجام شده است تا چه حد آرایش و گریم کردن را سخت تر می کنند؟

- خیلی، من با بوتاکس، تزریق لب و ... کاملا مخالف هستم. به نظر من هر چهره زیبایی خاص خودش را دارد. بعضی از آرایشگران به اسم مد بلایی سر صورت خانم ها می آورند که واقعا غیرقابل تحمل است.

چهره پردازی در ایران تا چه حد با این علم در جهان متفاوت است؟

- گریم در ایران با سایر نقاط دنیا متفاوت است و به اعتقاد من اولین تفاوت آن در شیوه آموزش آن است. برای مثال در دانشگاه های آمریکا گریم رشته ای است که دانشجویان مدت ۷ سال در آن تحصیل می کنند و شامل ۴ سال آموزش و ۳ سال کار به عنوان دستیار است. در حالی که هنرجویان ما در ایران پس از گذراندن دوره چند ماهه وارد بازار کار می شوند و این موضوع از نظر من اشتباه است. حتی هنرجویی که دوره آموزش را به پایان رسانده است باید مدتی را صرف کسب تجربه کند.

با توجه به اینکه متولد شهریورماه هم هستید دوست دارم کمی هم به کودکی تان برگردیم. اولین هدیه تولدی که دریافت کردید را به خاطر دارید؟

- بله، اولین هدیه تولد را از دخترم گرفتم چون در زمان کودکی ما جشن تولد را از دخترم گرفتم چون در زمان کودکی ما جشن تولد گرفتن به معنای امروزی مرسوم نبود و سال ها بعد دخترم اولین هدیه تولدم را به من داد.

بهترین یادگاری؟

- بهترین یادگاری که دارم کتابی است به نام «رویاهای آشفته» که خانم سوسن تسلیمی (بازیگر) آن را به من هدیه داده اند.

در خانه شما بیشتر پدرسالاری بود یا مادرسالاری؟

- بیشتر مادرسالاری بود. مادرم بسیار زن مدیری بود و از نابسامانی و بی اخلاقی بیزار بود و به شدت روی اخلاق خوب تاکید داشت.

دچار بیماری خاصی هم هستید؟

- بله، من متاسفانه زخم اثنی عشر و دیابت دارم ولی خوشبختانه ۲۰ سال است که سیگار را ترک کرده ام چون سیگار هر دوی این بیماری ها را تشدید می کند. یک زمانی بود که حتی روزی ۳ پاکت سیگار می کشیدم ولی یکدفعه به خودم آمدم و آن را به کلی ترک کردم و کنار گذاشتم.

معیریان از دنیای گریم و زندگی شخصی اش می گوید

آیا رژیم خاصی را هم رعایت می کنید؟

- بیشتر سعی می کنم درست غذا بخورم تا دچار مشکل نشوم.

لوازم گریم عمدتا از چه کشورهایی وارد می شوند؟

- هلند، آمریکا و فرانسه که خوشبختانه بیشتر این مواد هم خوب و قابل اطمینان هستند و تاثیر بدی روی صورت بازیگران یا مصرف کنندگان نمی گذارند.

از حال و هوای این روزهای تان برایمان بگویید.

- در این روزها و کلا در سال های اخیر بیشتر مشغول تدریس در آموزشگاهم هستم و به همین دلیل از سینما و تلویزیون فاصله زیادی گرفته ام. من به تدریس بسیار اهمیت می دهم و با غلط آموزی به شدت مخالف هستم. به همین دلیل سعی می کنم بیشتر وقتم را برای تدریس بگذارم.

هنوز از سر عشق این کار (چهره پردازی را انجام می دهید؟

- البته! من در حال حاضر ۷۵ سال دارم و از این ۷۵ سال، ۵۰ سال را به کار چهره پردازی مشغول بودم و تا عشق نداشته باشم نمی توانم با این سن و سال سر کلاس حاضر شوم چون اصلا کار ساده ای نیست. بنابراین حتما باید عشق عظیمی در وجود من باشد که از صبح تا شب وقتم را در آموزشگاهم سپری کنم.

با توجه به اینکه با جوانان امروز در ارتباط هستید به شکاف بین نسل ها چقدر اعتقاد دارید؟

- راستش من خیلی این شکاف را قبول ندارم چون ما هم یک روز جوان بودیم و در زمان خودمان با پدر و مادرمان فاصله داشتیم و مثل آنها فکر نمی کردیم. ممکن است امروزه از لحاظ اخلاقی و فرهنگی خیلی جلو نرفته باشیم اما عقب هم نمانده ایم. من فکر می کنم جوانان امروز رک تر و صادق ترند.

و البته کمی هم عجول هستند. به همین دلیل دوست دارند ره صد ساله را یک شبه طی کنند؟

- بله، اینطور به نظر می آید و دلیلش هم ترس از آینده است. متاسفانه یک نوع بی انگیزگی در جوانان ما وجود دارد چون از فردای خود هیچ چیز نمی دانند و امیدی هم ندارند. مثلا در مورد کار خودمان باید بگویم چون دیگر سریال هایی مانند سربداران، میرزاکوچک خان جنگلی، امیر کبیر و ... ساخته نمی شود، کمتر کسی هم دنبال یادگیری گریم سینمایی می آید زیرا دیگر سریال های تاریخی و خوب ساخته نمی شود. متاسفانه محدودیت ها امروزه خیلی زیاد هستند و از طرفی هم شرایط اقتصادی بسیار سخت و طاقت فرسا شده است که همه اینها باعث ایجاد دلواپسی می شود.

نسل شما با سختی و محدودیت های زیادی روبرو بوده اما هنوز که هنوز است آرامش و صداقت را می توان در این نسل دید. دلیل ماندگاری این خصلت ها در نسل شما چیست؟

- مهمترین دلیلش این است که نسل من روی پای خودش ایستاده و چشمداشتی به دست کسی نداشته است. اگر محدودیتی هم داشته سعی کرده به نحوی آن را برطرف کند. مثلا اگر امروز حمام های شیک و مدرن داریم به این دلیل است که در گذشته افراد نشستند و فکر کردند و کم کم به امکانات بهتری دست پیدا کرده اند. تا انسان به چیزی نیاز پیدا نکند برای حل آ« قدمی برنخواهد داشت. حتی هنر هم زاییده نیاز است. من یادم است وسایل گریم در گذشته مثل امروز در دسترس نبود و من مجبور بودم خیلی چیزها را بسازم. نسل ما سعی می کرد بیشتر سازنده باشد تا مصرف کننده.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    لذت بردم.لطفا ازین مصاحبه ها بیشتر بذارید

  • ok

    عالی بود کاش منم هزینه کلاسو داشتم ک برم

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج