تحلیل شخصیت محمدجواد ظریف
برای بسیاری از مردم ما چه آنان که با توافق موافق اند و چه آنان که مخالف، محمدجواد ظریف یکی از کنجکاوی برانگیزترین شخصیت هاست.
ماهنامه سپیده دانایی - سعید بی نیاز: آدم ها ممکن است باهوش به دنیا بیایند، اما هیچ کس مذاکره کننده به دنیا نمی آید. مجموعه پیچیده ای از تربیت خانوادگی، شرایط نسلی، ویژگی های زیستی و فضایی که فرد در آن زیست می کند، دست به دست هم می دهند و ویژگی های شخصیتی یک نفر را می سازند. این روزها بعد از توافق تاریخی هسته ای، برای بسیاری از مردم ما چه آنان که با توافق موافق اند و چه آنان که مخالف، محمدجواد ظریف یکی از کنجکاوی برانگیزترین شخصیت هاست.
این مطلب یک کنکاش است برای اینکه بدانیم ظریف چگونه ظریف شد. نمی خواهیم ویژگی های شخصیتی ظریف را ردیف کنیم. می خواهیم بگوییم این ویژگی های شخصیتی از کجا آمده است. غیر از این می خواهیم بگوییم که مذاکره به چه نوع هوشی احتیاج دارد و نشانه های این هوش از کجا در ظریف هویدا شد.
برای این کنکاش از کتاب «آقای سفیر» انتشارات نی که یک مصاحبه مفصل با ظریف است، استفاده کرده ایم. احتمالا آخر این مطلب اگر شما هم تجربه ها یا استعدادهای مشابهی داشته اید دستتان می آید که یک مذاکره کننده درون دارید که می توانید در شغل و تحصیل و زندگی خانوادگی از آن استفاده کنید.
ظریف در یک خانواده از دو طرف بازاری به دنیا آمد. هم پدر و هم پدربزرگ مادریش بازاری بودند. به نظر نمی رسد بازاری بودن، چندان تاثیری در شخصیت ظریف گذاشته باشد، اما بدون شک زندگی در یک فضای «مذهبی سنتی» چنان که در بازار سال ۱۳۳۸ یعنی سالی که ظریف به دنیا آمد رایج بود، روی شخصیت او موثر بوده است. خانواده بازاری مذهبی سنتی هم با محدودیت ها و هم با امکاناتی مثل فرستادن ظریف به مدرسه علوی یا فرستادنش به خارج از کشور، چنان که بعدها می بینیم روی شخصیت او موثر بوده اند.
شکل متفاوت خانواده
محمدجواد، آخرین فرزند خانواده ای بود که هم مادر از ازدواج قبلی فرزند داشت و هم بد. او با پدرش پنجاه سال اختلاف سن داشت. این ترتیب تولد و این فرم خانواده هم می تواند آسیب هایی با خودش داشته باشد، یعنی احساس نادیده گرفته شدن یا بیش از حد مورد توجه بودن در شخص به وجود آورد و هم می تواند یک امکان باشد.
اگر خانواده ای از مجموعه خواهرها و برادرهای ناتنی تشکیل شود و به سامان باشد، چنان که خانواده ظریف بود، این پیام را می دهد که می توان شکل متفاوتی از خانواده داشت، بدون این که مشکلی پیش بیاید. این یعنی امکان تجربه فضاهای متفاوت چیزی که در ذهن یک مذاکره کننده خوش بین باید وجود داشته باشد.
زندگی در پشت باغشاه
ظریف در یک خانه بزرگ در خیابان کمالی تهران، یعنی دقیقا پشت باغشاه به دنیا آمد. در سال های کودکی ظریف، هنوز بخشی از خیابان امام خمینی فعلی که از وسط باغشاه گذشته است، وجود نداشت.
خیابان کمالی یک نیم دایره بود که بیشتر باغشاه را دور می زد. این ها چه اهمیتی دارد؟ ظریف هر روز که از خانه بیرون می آمد و می خواست به جایی از شهر برود، باید از کنار دیوار باغشاه عبور می کرد. شما در کودکیتان در چه فضایی از شهر یا روستا زندگی کرده اید؟ این فضا روی شخصیتتان تاثیر نداشته است؟ باغشاه بیش از هر چیز یک فضای سیاسی است.
جایی که محمدعلی شاه دور و بری هایش را جمع کرد و مجلس را به توپ بست. جایی که تهران قجری تمام می شد و تهران پهلوی با همین خانه های درندشت بازاری ها از جمله خانه ای که ظریف در آن بزرگ شد، شروع می شد. زندگی در کنار یک مکان سیاسی حتی اگر ذهن را سیاسی بار نیاورد به کنجکاوی های سیاسی دامن می زند.
هوش کلامی
ظریف در مدرسه علوی درس خوانده است. یک مدرسه مذهبی متفاوت که دانش آموزانش را بااخلاق و البته سیاسی بار می آورد. او اولین سخنرانی اش را در بزرگداشت مرحوم روزبه، در سال اول دبیرستان جلوی جمع دانش آموزان علوی که بیشترشان از او بزرگتر بودند، انجام داد. این آشکارترین نشانه هوش کلامی در یک فرد است.
این را بگذارید کنار این که همیشه نمره اول بود، خواندن و نوشتن را زود شروع کرد، شیفته خواندن کتاب- از کتاب های شریعتی و مطهری گرفته تا شعر- و یاد گرفتن زبان از جمله عربی و انگلیسی بود و خارج از مدرسه عربی می خواند. همه این ها یعنی هوش کلامی سرشار، چیزی که مذاکره بیش از هر چیز به آن احتیاج دارد.
مواجه با دنیای غرب
ظریف غرب را برای اولین بار در هشت سالگی دید. وقتی که مادرش به دلیل بیماری در انگلیس بستری شد و او هم با مادرش هفت ماه در انگلیس ماند. برای پسربچه ای که به دلیل فضای سختگیرانه مذهبی حتی از دیدن تلویزیون در خانه محروم بود، دیدن فضای بازتر دنیای غرب تجربه ای تاثیرگذار است، تجربه ای که در هفده سالگی با مهاجرت ظاهرا تحصیلی، به آمریکا برای سال های متمادی تکرار شد.
امید به تغییر
ظریف از همان سال های دبیرستان بدون این که به دسته ای وابسته باشد، سیاسی شد. درواقع مهاجرت او به آمریکا به خاطر پیغام هایی بود که از این طرف و آن طرف به او رسیده بود که بعد از همکلاسی های مدرسه علوی دیگر نوبت به دستگیری او رسیده است.
در سال های مهاجرت به آمریکا هم او عضو فعال انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی شد. او هم در داخل و هم در خارج از ایران پیگیر فعالیت های انقلابی ای بود که در نهایت در سال ۵۷ پیروز شد. وقتی فعالیت های شما آن هم در سال های جوانی به نتیجه می رسد، شما شخصیتی خوشبین و امیدوار به تغییر پیدا می کنید.
تغییر از درون
همه ویژگی هایی که تا حالا گفته شد یک طرف، این ویژگی آخر یک طرف. شاید این مهم ترین ویژگی شخصیتی ظریف است. ظریف در یک خانواده مذهبی- سنتی به دنیا آمد، اما راه خودش را پیدا کرد و به یک مذهبی متفاوت تبدیل شد. ظریف در مدرسه علوی یعنی مدرسه ای نمره اول بود که همه بچه ها خودشان را تافته جدابافته می دانستند، او هم تا سال ها همین حس را داشت، اما دوست تحقیرکننده ای داشت که به غیر از پیام منفی تحقیر، این پیام مثبت را می داد که خاکی باشد و خودش را بالاتر از دیگران ندارند. اتفاقی که در درون ظریف افتاد.
در سال های جوانی، ظریف یک دیپلمات تند انقلابی بود. او در جلسه های عمومی شورای امنیت، هرگاه نامی از ایران برده می شد از قانون حق جواب استفاده می کرد و ده دقیقه جواب می داد. کاری که بعدها فهمید از نظر دیپلماتیک اشتباه است و نه تنها سودی ندارد، بلکه جامعه جهانی را به ایران حساس تر می کند. او از درون تغییر کرد و بعد شرایط بیرون را تغییر داد.
* کارشناس ارشد روان شناسی
نظر کاربران
زنده بااااااااااااااااااااااااااااااااااااد براقای دکتر ظریف ما که فقط میتوانیم برای سلامتیتان دعا کنیم انشاا... خداوند شما و هرکسی که دلشان برای ملت و کشور میسوزدسلامت و کسانی که بجای منفعت دولت و کشور بدنبال منفعت خود هستند به راه راست هدایت کند...
عزیز دل ماست
دمت گرم مرد،باز تو و دار و دستت بودین که به فکر آینده ی ما بودین . ممنونیم ازت.