شهرام شکوهی: با سیگار و نمک خداحافظی کردم
احتمالا بسیاری از خوانندگان به خاطر دارند که شهرام شکوهی، خواننده پاپ کشورمان، حد.د دو سال پیش دچار مشکل قلبی شد. حالا خدا را شکر او از آن روزها فاصله گرفته و حال و احوال خوبی دارد.
هفته نامه سلامت - محبوبه ریاستی: احتمالا بسیاری از خوانندگان به خاطر دارند که شهرام شکوهی، خواننده پاپ کشورمان، حد.د دو سال پیش دچار مشکل قلبی شد. حالا خدا را شکر او از آن روزها فاصله گرفته و حال و احوال خوبی دارد. با این حال، در این مطلب با او از همان روزها حرف زده ایم و تجربه های جدیدی که در حوزه فعالیتش به دست آورده و همین طور آلبوم تازه ای که به بازار داده و فعالیت های تازه تری که در حوزه پوست، مو و زیبایی داشته است.
شما 2 سال پیش جراحی قلب کردید. ماجرا از کجا شروع شد؟
خرداد سال 92 بود که یک شب احساس درد شدیدی در قفسه سینه ام کردم و بالافاصله با آمبولانس به بیمارستان منتقل شدم. وقتی پزشک معاینه ام کرد، متوجه شد یکی از رگ های قلبم گرفته و به نوعی سکته را رد کرده ام. فردای آن روز پزشک خودم من را معاینه کرد و سی تی آنژیو شدم و بعد متوجه شدند یکی از رگ های قلبم از 4 نقطه بسته شده است. به همین دلیل جراحی شدم و در نهایت با زدن 2 فنر مشکلم حل شد.
خودتان فکر می کنید مشکلتان از چه بوده است؟
استرس! واقعا استرس کار ما خیلی بالاست و می توانم بگویم استرس کار ما حتی از یک جوشکاری که در ارتفاع کار می کند هم بیشتر است.
شما سیگار هم می کشیدید؟
بله، البته بعد از عمل قلبی که داشتم، هم سیگار را قطع کردم، هم نمک را.
با این حساب آلودگی هوای تهران هم برایتان مضر است؟
بله، هم آلودگی و هم گرما، به همین دلیل سعی می کنم زیاد در محیط های باز قرار نگیرم.
فکر می کنم وزنتان هم پایین آمده است، اینطور نیست؟
بله، با غذا نخوردن حدودا ۱۵ کیلوگرم وزنم را پایین آورده ام.
چقدر اهل ورزش کردن هستید؟
یک زمان زیاد ورزش می کردم ولی در حال حاضر به دلیل شرایط جسمی ام کمتر می توان ورزش کنم به خصوص ورزش های سنگین. به همین دلیل بیشتر پیاده روی می کنم.
چقدر وقت برای مطالعه می گذارید؟
من کتاب خواندن را خیلی دوست دارم و همه نوع کتابی را هم می خوانم اما جالب است بدانید کتاب سه تفنگدار را بیش از ۱۰ بار است که خوانده ام.
کمی هم درباره کودکی تان صحبت کنیم. می دانم چندی پیش تولدتان بود. دورترین تصویری که از آن روزها در ذهنتان باقی مانده چیست؟
عیدهای نوروز را به خوبی به یاد دارم مثل سفره هفت سین مادرم، قرآن خواندن پدرم، عیدی گرفتن از پدربزرگ و مادربزرگ و فامیل، دورهمی ها و سیزده بدرهای آن موقع. به هر حال این مراسم برایم یک نوستالژی خیلی زیبا و فراموش نشدنی است.
خاطره ای از دوران کودکی که همیشه آن را مرور می کنید؟
یادم می آید ما همیشه عیدها به شیراز می رفتیم. خانواده پدری و مادری ما شیراز بودند. من همیشه از ۷۰-۶۰ روز مانده به عید روزشماری می کردم و همیشه کنار دفترهایم می نوشتم که ۵۰ روز مانده به عید. دوست داشتم هرچه زودتر به شیراز برویم تا دوباره همه خانواده دور هم جمع شویم.
بزرگ ترین حسرت شهرام شکوهی؟
نبودن کسانی که از دستشان داده ام مثل پدرم. امیدوارم کسی چنین حسرتی را تجربه نکند.
خانه شما در کودکی پدرسالاری بود یا مادرسالاری؟
هیچ کدام، مادرم معلم بودند و پدرم کارمند. به همین دلیل همکاری بسیار خوبی با هم داشتند.
آرزوی دوران کودکی تان که هیچ وقت برآورده نشد؟
دوست داشتم خلبان شوم ولی در حال حاضر از شغلی که دارم راضی هستم.
شما یک دختر به نام ملودی دارید، اسم ملودی را خودتان انتخاب کردید؟
نه، خودم دوست داشتم اسم شکیلا را برای دخترم انتخاب کنم چون احساس می کردم این اسم با نام خانوادگی ما هم آوایی دارد، اما اطرافیان گفتند این اسم کمی برای دختر سنگین است و در نهایت پدر همسرم اسم ملودی را انتخاب کردند. خودم هم این اسم را خیلی دوست داشتم اما به آن فکر نکرده بودم.
دخترتان کارهایتان را دوست دارد؟
بله، ملودی تقریبا همه کارهایم را حفظ است و می خواند، اما چون از زمانی که به دنیا آمد، آهنگ «مدارا» را مدام شنیده است، این ترانه را بیش از بقیه دوست دارد.
دوست دارید دخترتان وارد فضای موسیقی شود؟
هر تصمیمی که بگیرد به آن احترام می گذارم و اصراری در این مورد ندارم.
معمولا چقدر برای بودن کنار دخترتان وقت می گذارید؟
مشکلی که برای همه ما خواننده ها وجود دارد، این است که خیلی فرصتی برای انجام وظایف پدری مان نداریم ولی تا جایی که بتوانم سعی می کنم برایش وقت بگذارم. با این همه، فکر می کنم هنوز کم است ولی حتی وقت هایی که خسته هستم یا فکرم درگیر است اگر سوالی از من بپرسد تا جایی که بشود به حرفش گوش می دهم و از کار خودم و فکری که ذهنم را مشغول کرده می گذرم تا پاسخش را بدهم.
از ورودتان به دنیای موسیقی برایمان بگویید.
موسیقی را از سال ۷۱ آغاز و با ثبت نام در کلاس آواز علاقه به موسیقی را دنبال کردم. آن زمان پرداختن به ساز سخت بود، به همین دلیل ترجیح دادم موسیقی را با آواز دنبال کنم. از آنجایی که آن روزها فضایی برای آموختن موسیقی پاپ نبود، به کلاس آواز سنتی رفتم، البته شاید برایتان جالب باشد که بدانید اوایل، رفتن به این کلاس ها برای من بیشتر جنبه سرگرمی داشت و مثل یک نوع بازی دوستانه بود! به همین دلیل روز اولی که به کلاس رفتم از آنجایی که زیاد اهل موسیقی ایرانی نبودم، هیچ ترانه ای را حفظ نبودم که برای تست صدا بخوانم!
واقعا از ابتدا خوانندگی برای من هدف نبود. من برای رسیدن به موسیقی، کلاس آواز سنتی رفتم، در حالی که علاقه ای به خوانندگی سنتی نداشتم. به هر حال ورودم به دنیای موسیقی پاپ این اجازه را به من داد که موارد جدیدی بیاموزم و آثاری را نیز خلق کنم. ضمنا من به دلیل جنس صدایم زیاد به حرفه ای شدن فکر نمی کردم.
چرا؟
چون جنس صدای من، جنس معمول صدای ایرانی نیست. عادت های شنیداری ما ایرانی ها طوری است که صداهای این چنینی را زیاد نمی پسندیم.
چرا به سمت سینما یا نقاشی نرفتید؟
چون جزو علاقه هایم نبودند و موسیقی را به هنرهای دیگر ترجیح می دادم.
برای اولین بار با چه سازی آشنا شدید؟
گیتار.
شهرام شکوهی منهای موسیقی؟
واقعا به جز خانواده ام مهم ترین چیزی که دارم و برایم مهم است، موسیقی است.
معمولا انتشار یک آلبوم چقدر زمان می برد؟
طبیعتا زمان زیادی می برد اما خیلی از مردم فکر می کنند کار ما خیلی آسان است، در حالی که اینطور نیست و بسیار پراسترس و وقت گیر است. به همین دلیل هم انتشار یک آلبوم معمولا یک سال زمان می برد.
اسم آلبوم هایتان را چگونه انتخاب می کنید؟
معمولا رسم بر این است که اسم یکی از ترانه های داخل آلبوم را روی اثر تازه می گذارند و من هم بیشتر این کار را انجام می دهم. البته در مورد اسم «کولی عشق» اینطور نبود و این اسم کاملا دلی بود.
به عنوان کسی که در دنیای موسیقی فعالیت می کند، حال موسیقی را چگونه ارزیابی می کنید؟
اصلا حال خوبی ندارد و بهتر است بگویم اساسا حال هنر خوب نیست. مثلا با لغو شدن بیشتر کنسرت ها طبیعی است که دیگر شوقی بین اهالی موسیقی وجود نداشته باشد.
مخاطب چقدر برایتان اهمیت دارد؟
خیلی زیاد! من برای گوش شنونده ام، سلیقه او و زمانی که برای شنیدن اثرم می گذارد، ارزش قائل هستم.
شهرام شکوهی در یک جمله؟
سعی می کند آدم خوبی باشد.
شغل دوم
در مورد کلینیک پوست و مویی که اخیرا آن را افتتاح کرده اید برایمان بگویید.
معمولا از آنجایی که در کارهای هنری آینده تضمین شده ای وجود ندارد، من هم تصمیم گرفتم کار دومی داشته باشم. به همین دلیل به پیشنهاد دوست عزیزم آقای دکتر ماهور طباطبایی که شریک من نیز هستند، این کلینیک را دایر کردم.
با این حرفه آشنایی داشتید؟
نه، اما تحقیقاتی انجام داده بودم و می دانستم مردم خیلی بیشتر از قبل به زیبایی شان اهمیت می دهند.
چرا مثل خیلی از هنرمندان دیگر فست فود نزنید؟
چون خیلی اهل غذا و خوراکی نیستم و این کار جزو علایقم نیست.
ارسال نظر