مهدی مناجاتی از دل شکسته اش می گوید
مهدی مناجاتی یکی از ماندگارترین مردان فوتبال ماست؛ بزرگمردی که در این فوتبال بازیکن تیم ملی بوده و در باشگاه خودش یعنی پاس به دسته اساطیر تعلق دارد.
دلم شکسته آقا، حوصله ما را سر برده اند، فراموشمان کرده اند.
چی شده جناب سرهنگ دلتان از چی شکسته که این طور، می گویید؟
فدراسیون فوتبال و باشگاه ها ما را فراموش کرده اند. انگار نه انگار که مهدی مناجاتی یکی از آدم های این فوتبال بوده است.
از سال ۱۳۸۶ که با امیر قلعه نویی در تیم ملی فوتبال بودید و نقش سرپرست داشتید دیگر در فوتبال نبودید نه؟
نه؛ ما نبودیم. امیر قلعه نویی هم که اصلا با ما هم باشگاهی نبود. خیلی مرد بود که از من خواست تا در تیم ملی مسئولیت سرپرستی داشته باشم و با ما هم مشورت می کرد. امیر قلعه نویی بچه خوبی بوده و هست و موفقیت هایش هم به خاطر همین است.
امیر که ۲ سال است با استقلال درجا زده است؟
مگر قرار است تا ابد قهرمان باشد؟ همین قلعه نویی در این فوتبال هنوز جا دارد و خواهید دید.
می گفتید از دست فدراسیون دلخورید، شما بگویید تا بشنویم.
گله ام فقط برای خودم نیست. حشمت مهاجرانی ها و حسن آقاهای حبیبی هم الان در خانه نشسته اند. این آدم ها تجربه و دانش دارند. من، هیچ اما از حشمت خان و حسن آقا استفاده کنند.
در نقش سرمربی؟
نه بابا؛ مگر برای این آدم ها در روی نیمکت جایی هم مانده؟ تا وقتی وینگادا و وینکوبگویچ و همین برانکو هستند مگر جایی به ما می رسد؟ ما گفتیم از این آدمها در نقش مدیر فنی و مدیریت هایی مثل این استفاده شود.
با مربیان خارجی یک جور خاصی برخورد دارید؛ البته در گفت و گو، چرا؟
نه؛ من هیچ مشکل خاصی با مربی خارجی ندارم اما با مربی خارجی به دردنخور مشکل دارم، وینکو بگویچ ۱۵ سال است در فوتبال ما کار می کند. هر سال هم تیم داشته است. کدام تیم را قهرمان کرده است؟ با کدام تیم به لیگ برتر آمده است؟ کدام تیم را به آسیا برده است؟ قوی ترین تیم تاریخ پرسپولیس دست این آدم بود اما با آن تیم پنجم شد، در حالی که همین علی پروین با پرسپولیس قهرمان شده بود و وقتی سوم شد کنارش گذاشتند.
علی پروین هم جزو گزینه هایی است که به ناحق از دید شما بیرون گود نشسته است؟
چرا که نه؟ مگر همین تیم پرسپولیس در سال های گذشته نمی توانست از او استفاده کند؟ همین پارسال و ۲ سال قبل که او مدیر این تیم شد دوم شدند، مگر غیر از این است؟
شما به خاطر کارنامه خودتان این حرف را می زنید یا به خاطر تجربه؟
ما کارنامه داریم و تجربه ما این کارنامه را قوی تر می کند. چرا که نه؟ بله کارنامه داریم. بازیکن تیم ملی بودیم، سرمربی تیم ملی بودیم، پاس را به زندگی برگرداندیم.
... ببخشایید لطفا چند دقیقه قطع کنید. از پاس و داستان پاس بگویید که چطور همه اهالی پاس ترکش کردند و شما ماندید و این تیم را برگرداندید.
می گویم. ما قبل از انقلاب تیم بزرگی داشتیم که من و شاهرخی و محمدصادقی، کازرانی و حلوایی و قفلساز با تجربه هایش و بهتاش فریبا، حسن فرکی، عربشاهی، حقیقیان و دینورزاده جوان هایش بودیم. این تیم ۲ سال پشت سر هم قهرمان شد تا این که انقلاب شد.
در جام اسپندی سال ۵۸ خیلی ها مثل دانایی فرد و صادقی و حقیقیان و دینورزاده از ما جداشده یا مثل کازرانی و همایون شاهرخی فوتبال را کنار گذاشته بودند. با این حال ما به فینال مسابقات رسیدیم اما بعد از مسابقات در جام ۱۱۲ تیمی تهران در گروه خودمان قهرمانی را از دست دادیم و از مسابقات دسته اول تهران حذف شدیم. اینجا بود که همه بچه ها از تیم رفتند و فقط من ماندم. یک مشت جوان را هم دور هم جمع کردم و به نیمه نهایی جام حذفی سال ۶۰ رسیدیم. در سال ۶۱ مسابقات دسته دوم تهران برگزار نشد و ما یک سال دیگر صبر کردیم و در سال ۶۲ قهرمان دسته دوم شدیم و به دسته اول آمدیم. تیم دریانوردان هم بعد از ما دوم شد.
من یادم می آید که کورش لرستانی و همایون یعقوبی و رضا امری بودند.
بله؛ بشرزاد بود و مجید حلوایی به تیم برگشته بود و فیروز کریمی را هم داشتیم. امری و حمید استیلی بچه های تیم بودند. حکیم زاده هم بود. کوروش لرستانی و سیف ا... محمدی و علی ما (مناجاتی) هم در این تیم زحمت کشیدند.
شما تا کی فوتبال بازی کردید؟
در تیم ملی که تا همان سال های ۵۳ و ۵۴ برای تیم ملی بازی کردم اما در تیم پاس تا سال ۵۸ در جام شهید اسپندی بازی کردم و بعد هم فقط در تیم فوتبال پاس مربیگری کردم.
فوتبال شما با پاس شروع شد؛ چرا پاس؟ ظاهرا از اول به شاهین که بعدها پرسپولیس شد گرایش بیشتری داشتید.
راستش من برادر بزرگتری به اسم جعفر مناجاتی دارم که در یکی از تیم های زیرگروه شاهین بازی می کرد و قاعدتا من هم شاهین را بیشتر دوست داشتم، اما این که چرا به پاس رفتم روشن است که من دوست داشتم به اسم پرویز میرزاحسن که هافبک تیم پاس بود. آقای میرزاحسن که خودش هم ملی پوش شد در کلاس دوم دبیرستان با من بود و من تحت تاثیر او بود که به تیم فوتبال پاس رفتم و رسما یک پاسی قدیمی شدم.
برویم سراغ زمانی که پاس را به دسته اول آوردید.
۲ سال خوب داشتیم. تیم ما قدرت پیدا کرده بود. در تیم ما بشرزاد، همایون یعقوبی، سعید جانفدا، فیروز کریمی، مجید حلوایی، رضا امری، حمید استیلی، علی مناجاتی، علیرضا حکیم زاده، سیف ا... محمدی، کوروش لرستانی و... جزو بازیکنان تیم ما بودند. در سال ۸۳ بی شکست بودیم که مسابقات تعطیل شد و در سال ۶۴ هم در گروه سوم شدیم اما در سال ۶۵ به عنوان تیم دوم گروه بعد از پرسپولیس به نیمه نهایی صعود کردیم و تیم چهارم تهران شدیم که بعد از سال ها مقام خوبی برای ما بود.
اما در سال های ۶۶ و ۶۷ بد افت کردید؛ چرا؟
بودجه تیم ما کم بود؛ تازه کمتر هم شد. در مسابقات به سختی ماندیم و سقوط نکردیم. ستاره های ما به تیم های دیگر رفتند. جانفدا به تیم استقلال رفت و کوروش لرستانی به تیم فوتبال پرسپولیس، اما پاس سال ۶۸ پرستاره شد. لرستانی برگشت و میرروستا و مارکار آقاجانیان و خاکپور و گروسی به تیم فوتبال پاس آمدند. با این حال من در تیم پاس سال ۶۸ نبودم و چون مربی تیم ملی شدم از این تیم جدا شدم و فیروز کریمی به جای من سرمربی پاس شد.
شما دستیار دهداری بودید. وقتی دهداری رفت می خواستند اندیشه او در تیم ملی حفظ بماند که شما را آوردند؛ نه؟
نه؛ این طور نیست. من در سال های ۶۵ و ۶۶ دستیار آقای دهداری در تیم می بودم که البته وطنخواه و صالح نیا هم بودند. سال ۶۷ سرمربی تیم تهران الف شدم و تیم ما در مسابقات فوتبال لیگ استانی قدس قهرمان شد؛ به همین دلیل من سرمربی تیم ملی شدم و تیم ملی که من انتخاب کردم استخوان بندی تیم تهران الف بود و فقط عابدزاده و قایقران و افتخاری را به تیم ملی اضافه کردم.
شما می خواستید همان روند آقای دهداری را حفظ کنید که مستعفی ها را دعوت نکردید وگرنه چطور می شود یک مربی بازیکنی مثل ناصر محمدخانی، حمید درخشان، شاهرخ بیانی و حتی شاهین بیانی و مرتضی یکه را داشته باشد و از آن ها استفاده نکند؛ خداوکیلی می شود؟
باور کنید من همان ترکیب تهران الف را داشتم و تیم ملی را این طور دوست داشتم. خب من ترجیح می دادم در خط حمله از بازیکنانی مثل باوی و پیوس و کرمانی استفاده کنم و آن ها را ترجیح می دادم. اگر من تحت تاثیر آقای دهداری در تیم ملی کار می کردم که اصلا از مهدی ابطحی استفاده نمی کردم. ابطحی هم جزو ملی پوشان مستعفی بود که من او را دعوت کرده بودم.
اگر تیم ملی در پکن به چین نمی باخت که ما شاید به جام جهانی ۹۰ می رفتیم. چطور شد به چین باختیم؟
متاسفانه ما با تفاضل گل صعود نکردیم، اما ما تیمی نبودیم که در چین ببازیم. ما حتی قبل از خوردن ۲ گلمان به دیرگ دروازه هم زده بودیم. بعد هم در تهران ۳-۲ چین را بردیم و صعود نکردیم. فکرش را بکنید، آن ماجرا که پیش آمد (۱)، ما نادر محمدخانی و مرتضی فنونی زاده و سیروس قایقران و مجتبی محرمی و مرفاوی را از دست دادیم و زرینچه هم مصدوم شد. خب ما چه کار می خواستیم بکنیم؟ تازه در این مقطع هم بود که از بازیکنانی مثل گروسی و محمد خاکپور برای اولین بار در تیم ملی استفاده کردیم. متاسفانه عابدزاده در همه دوران حضورش در تیم ملی ۲ بازی بد کرد که همین ۲ بازی ما بود. ما می توانستیم به جام جهانی برویم و نرفتیم.
بعد از آن دوران عمر مربیگری شما آن طور که باید نبود؛ چرا؟
راستش من مدتی بعد به پاس برگشتم و مدتی هم سرمربی تیم فوتبال سپاهانش دم. در مقعطی دستیار استانکو در تیم ملی بودم و مدتی سرمربی تیم ملی جوانان بودم و این تیم را به جام جهانی جوانان بردم. بعد هم که در مسابقات جام ملت های ۲۰۰۷ سرپرست تیم ملی بودم. ما در این مسابقات بدون شکست حذف شدیم. بازی مرحله یک چهارم نهایی تیم ملی ما برابر تیم ملی فوتبال کره جنوبی مساوی تمام شد و ما تنها در ضربات پنالتی برابر این حریف مغلوب شدیم.
می گویند در بازی های آسیایی ۱۹۹۴ هیروشیما که دستیار استانکو بودید با او نساختید؟
استانکو با بچه ها بد حرف می زد و خیلی توهین می کرد. ما هم که به رفتار او اعتراض می کردیم بعدا مورد اعتراض واقع می شدیم که باعث ناکامی تیم ملی شدیم. وقتی یک تیم می بازد و مربی خارجی ما عامل باخت است با این بهانه ها او سعی می کند تا از زیر بار باخت بیرون بیاید. البته استانکو بعدا ثابت کرد مربی بدی نیست. او در پرسپولیس این را ثابت کرد.
آن بازیکنانی که استانکو در پرسپولیس داشت که مربی نمی خواستند. هرکسی هم که بود این تیم نتیجه می گرفت.
چرا این همه با مربیان خارجی به خصوص بالکان ها مخالفید؟
جرا باید موافق باشم. خود شما بعد از انقلاب همه مربیان خارجی که به ایران آمده اند را مرور کنید و بعد ببینید برخی از این ها بدون کارنامه در ایران می آیند و می روند. فکرش را بکنید. وینگادا با تیم امید ما در بازی های آسایی در گروهی ناکام شد که تیم های ویتنام و قرقیزستان را داشت. مربی ایرانی بود که او را اعدام می کردند. همین وینکو بگویچ که ۱۵ سال در ایران است و همیشه به نحو مشکوکی در ایران می ماند و قرارداد جدید می بندد بدون هیچ تعارفی باید بگویم از همه مربیان ایرانی کشورمان ضعیف تر است. بله با مربیان خارجی به خصوص آقایان ویچ دار مخالفم چون چیزی به فوتبال ما نداده اند.
حتی برانکو؟
بله؛ حتی برانکو. یادتان باشد که برانکو در یک فدراسیون قوی، مربی تیم ملی بود و در زمان او علی دایی و کریمی و مهدی کیا و نکونام و نصرتی و رحمان رضایی و کعبی و گل محمدی و وحید هاشمیان در اوج آمادگی بودند. بعد هم با این بازیکنان تاریخی و بزرگ، برانکو راحت ترین مسیر صعود به جام جهانی را داشت. ایران از گروهی به مسابقات فوتبال جام جهانی برانکو رفت که از آن گروه ساده تر امکان پذیر نبود.
ارسال نظر