به بهانه اکران نارنجی پوش
داریوش مهرجویی از نگاه چهره های سرشناس
چند روز طول كشيد تا در نظرخواهي از شخصيتهاي متفاوت، سينماي اجتماعي و ادبي بخواهيم تاثيرگذارترين و بهترين اثر «داريوش مهرجويي» را انتخاب كنيم.
هرچند گاه با جواب غيرقابل باوري روبهرو ميشديم كه من سينما نميروم، يا فيلم زياد نميبينم مگر خيلي مهم باشد يا داريوش مهرجويي را مثلا با مسعود كيميايي ديگر فيلمساز برجسته اشتباه ميگرفتند يا نام فيلم را به ياد نميآوردند ولي شخصيتها و صحنههايش را با جزييات تصويرسازي ميكردند.
اين گفتوگوهاي تلفني بيش از آنكه سخت باشد، عجيب بود؛ اينكه آيا ميشود فردي كه مدام تحليل سياسي و اجتماعي مينويسد جنس سينماي مهرجويي را دنبال نكند كه در مقاطع متعدد مسايل اجتماعي را با رگههاي ظريف در داخل آثارش قرار داده است يا نويسندهاي، فيلمهاي كارگرداني را دنبال نكند كه بيشترين اقتباس ادبي را در سينماي ايران داشته باشد.
قبلتر ماهنامه فيلم در نظرخواهي از منتقدان سينمايي فيلم گاو را به عنوان ماندگارترين فيلم تاريخ سينماي ايران انتخاب كرده بود. اما اين بار جمع شخصيتهاي متفاوت بودند كه اين فيلم را جزو تاثيرگذارترينهاي سينماي ايران دانستند. هرچند گاو با فاصله از ديگر فيلمها در بين آثار مهرجويي مورد استقبال قرار گرفت اما فيلمهاي ديگر او مانند دايره مينا، اجارهنشينها و ليلا نيز به دليل احساسي بودن مورد توجه و دوستداشتني بودند.
هرچند قبل از شروع نظرخواهي فكر ميكرديم با توجه به نزديكي طبقه و خاستگاه كساني كه با آنان تماس ميگيريم فيلم «هامون» طرفدار بيشتري داشته باشد و به عنوان منتخب و شاخصي در بين آثار مهرجويي به ياد آورده شود.
اما اين طور نشد. فيلمهاي ديگر مورد توجه كه از آنها نام برده شد «مهمان مامان»، «آقاي هالو» و «پستچي» بود؛ فيلمهايي كه هركدام ويژگي و خصوصيتي را درباره مردم مطرح ميكنند.
باهوش و ذكاوت
ليلي گلستان
انتخاب: مهمان مامان و سارا
دوست دارم آخرين فيلم مهرجويي كه اين روزها در سينماها در حال اكران است را ببينم اما هنوز اين فرصت را به دست نياوردهام. اگر بخواهم در بين آثار مهرجويي دست به انتخاب بزنم، فيلم «مهمان مامان» را به عنوان بهترين فيلم برميگزينم، از آنجاييكه در اين فيلم حسي از رهايي و شادماني وجود دارد و كمتر فيلمي ميتواند اين حس را به مخاطب القا كند. به نظرم در اين فيلم مهرجويي خودش را رها كرده بود تا به او خوش بگذرد، در نتيجه به ما هم خوش گذشت. اين فيلم اقتباسي از كتاب ميهمان مامان مراديكرماني است كه شخصيتها به خوبي در اين برگردان پرداخته شدهاند.
مهرجويي در فيلمهايش بهگونهاي بسيار ملموس شخصيتهايي را كه در زندگي ميبينيم بازسازي ميكند؛ «اجارهنشينها» با فضايي از طنز، و «هامون» كه بازسازي فضاي روشنفكر ايراني است، مثالهايي از اين موارد هستند. فيلم «هامون» را چندين بار ديدهام به نظرم نگاه درستي به روشنفكران ايراني دارد، اينكه حقيقتا روشنفكران ايراني خيلي بها ندارند را به درستي به تصوير ميكشد، ضعفها و حتي اداهاي اين طبقه را نشان ميدهد. مهرجويي در «هامون» بدون خودسانسوري با استفاده از استعارهها و نمادها، طبقهاي كه خود نيز به آن تعلق دارد را بازگو ميكند.
شخصيتهاي فيلمهاي مهرجويي زنده هستند و مخاطب به آساني با آنها ارتباط برقرار ميكند. فيلم «سارا» را خيلي دوست دارم با وجود اينكه خيلي از منتقدان با اين فيلم ارتباط برقرار نكردند ولي من از لحاظ حسي فيلم «سارا» را بسيار قوي ميدانم. با وجود اينكه فيلم بانو و بماني را زياد دوست نداشتم اما «درخت گلابي» را بسيار نزديك به كتاب گلي ترقي ديدم.
به نظر من كار مهرجويي در سينما به نوعي شبيه به كاري است كه كيميايي كرده اما در يك رده ديگر. كيميايي يك طبقه از مردم را معرفي كرد در حاليكه مهرجويي طبقه ديگري را روايت ميكند. مهرجويي با وجود اينكه متعلق به طبقه روشنفكر است هوش و ذكاوتش باعث شده طبقات اجتماعي ديگر را هم به خوبي بشناسد و بتواند اين طبقات را در فيلمهايش به نمايش بگذارد. دخترك فيلم «درخت گلابي» و شخصيت «سارا» را بيشتر از ديگر شخصيتهاي مهرجويي دوست دارم.
روايتگر ضعف ايراني
بيتا فرهي
انتخاب: هامون
نه بهخاطر اينكه در فيلم «هامون» بازي كردم، بلكه مطابق تمام نظرسنجيهايي كه تا به امروز انجام شده فيلم «هامون» شاخصترين و سنتشكنترين فيلم مهرجويي پس از انقلاب است. اين درست همان نقشي است كه فيلم «گاو» او پیش از انقلاب بر عهده داشت. فيلم «هامون» چه به لحاظ ساختار و چه به لحاظ محتوا يكي از تاثيرگذارترين فيلمهاي تاريخ ايران است. «هامون» درباره نسلي است كه رفتارهايش با نسل امروز تفاوتهاي بسياري داشت.
آن نسل ادعاي روشنفكري ميكرد و اين نسل پز ضد روشنفكري ميدهد. افراد آن نسل از طريق كتاب با هم ارتباط برقرار ميكردند و جوانهاي اين نسل به وسيله فيلم و موسيقي. آن نسل به موسيقي باخ گوش ميداد و اين نسل به سبكهاي مدرنتري از موسيقي تمايل دارد. با اين وجود، «هامون» در ميان جوانان امروزي هم طرفداران بسياري دارد. (جلو خودم را ميگيرم كه نگويم در نسل جديد هم به اندازه نسل جوان زمان اكرانش هوادار دارد). بنابراين «هامون» مانع مهمي به نام زمان را با موفقيت از پيشرو برداشته و به يك فيلم ماندگار تبديل شده است. علت اين ماندگاري، چيزي فراتر از ظواهر امر است.
نكته مهم اينجاست كه «هامون» دست روي بزرگترين نقطه ضعف ايرانيان گذاشته بود. هامون اولين تجربه كاري من بود و بيشك از خاطرهانگيزترين كارهايي كه در سينما انجام دادهام؛ فيلمي بسيار ماندگار كه تمام عناصر جذابيت در سينماي روشنفكري را داراست. متمايز بودن داريوش مهرجويي به نوع ديد و نوع مطالعه وي برميگردد.
او مردي بهروز است، فلسفه خوانده و عادتي به درجا زدن ندارد. مهرجويي در خارج از ايران تحصيلكرده و فردي استثنايي در سينماي ايران محسوب ميشود. مهمترين تفاوت مهرجويي با ديگران در نوع نگاهش به جامعه و سينماست. او ميداند كه بايد خود را بهروز كند. درست است كه ۷۰ سال دارد اما وقتي فيلمهاي او را ميبينيم، فكر ميكنيم كه يك مرد ۴۰ساله كاملا باتجربه فيلم ساخته و اين نشانه آن است كه او ميتواند بهروز حركت كند.
احساس و حرفه
بهمن كشاورز/ وكيل - حقوقدان
انتخاب: اجارهنشينها، ليلا، گاو، هامون و مهمان مامان
از سينماي داريوش مهرجويي «اجارهنشينها»، «ليلا»، «گاو»، «هامون» و «مهمان مامان» را بسيار دوست دارم. شايد اين فهرست خيلي بلندبالا باشد. البته براي مني كه تخصص سينمايي ندارم در ديدن فيلمها بيشتر به وجه احساسي كه برايم باقي ميگذارد توجه ميكنم. اما گاهي در فيلمها بحثهايي مطرح ميشود كه مربوط به حرفه اصلي من نيز هست. مثلا در اجارهنشينها با مساله ملك و مشكلات آپارتماننشيني طرف هستيم.
يا در فيلم ليلا ما با يك پديده غيرعادي در روابط اجتماعي برخورد ميكنيم كه بسيار تاثيرگذار ديده ميشود. ليلا به واقع نسخه بدل هامون منتها در جهت عكس آن است؛ جهت عكس به دليل تغيير موقعيت شخصيتها. اگر در هامون با مردي شكستخورده در عشق و درگير با دنياي ذهني روبهروييم، در ليلا زني تنها را ميبينيم كه در حال شكست عشقي و در حقيقت دنيايي است كه سعي در ساخت آن داشته، اما با شكست مواجه شده است.
ليلا البته از آن دست شخصيتهايي است كه بيش از آنكه بستيزد، در محيط خود و آنچه بر او تحميل ميشود، درميآميزد. شايد او پذيرش شكست عاشقانه را در سكوت و انزوا و حتي پذيرش خواستگاري مسخرهكنندهاي با حضور خود، به سخره گرفته يا حتي به مبارزه طلبيده است. برزخي در فيلمهاي مهرجويي وجود دارد كه قهرمان و شخصيت داستان با آن درگير است.
هرچند اين شخصيتها نيز مبهماند و از گذشته يا آينده آنها چيزي نميدانيم. شايد منظور در دم و در لحظه بودن آنهاست. زندگي در همان لحظه و همان دم يعني در زمان حاضر. از طرفي هم فيلم هامون با بازي تاثيرگذار مرحوم شكيبايي زندگي افراد روشنفكر دهه ۶۰ را به خوبي به نمايش ميگذارد. مهرجويي از افتخارات سينماي ايران است و كسي نيست كه فيلمهاي او را نديده باشد.
بار سياسي
عباس عبدي/ تحليلگر سياسي
انتخاب: گاو
شايد خيلي نتوانم در مورد سينما اظهار نظر تخصصي بكنم. اما مساله مهم اين است كه افراد سينما را از نگاه يك تماشاگر ببينند و لذت ببرند و اين اتفاق هميشه در روبهرو شدن با سينماي مهرجويي افتاده است. من از فيلمهاي داريوش مهرجويي هميشه «گاو» را بيشتر از ديگر فيلمها دوست داشتهام. شايد دليلش هم علاقهاي باشد كه به غلامحسين ساعدي به عنوان نويسنده دارم. به نظر من ساعدي يكي از تاثيرگذارترينها در ادبيات ايران است.
فيلم «گاو» هم از اين حيث قابل اهميت است و هم از اين جهت كه توانسته با قدرت به پردازش اين داستان تاثيرگذار بپردازد. به عنوان يك تماشاگر، سناريو و كارگرداني فيلم گاو برايم بسيار جذابيت داشت. فيلم گاو داراي بار سياسي است كه در زمان خود معترضانه مطرح شده است. اين فيلم در برابر سياستهاي متظاهرانه رژيم پهلوي به نوعي ماهيت هشداردهنده داشته است. دوران نمايش «گاو» مصادف با زماني است كه رژيم پهلوي با زرق و برق بسيار و ادعاهاي واهي در مورد روستاها، مدعي حمايت و ساماندهي اين بخش عظيم ايران است.
فيلم گاو، اولين فيلم تاريخي سينمايي ايران است كه در آن سوي مرزهاي ايران به جشنواره راه پيدا و جايزه منتقدان را نيز كسب كرد و تنها فيلمي بود كه بنيانگذار جمهوري اسلامي آن را تاييد كرده بود. بيشك، علت اين اتفاق مهم و شايسته، صرفنظر از تكنيكها و دستمايههاي ديگر ساخت فيلم، جانمايه و مضمون قوي و تاثيرگذار فيلم است كه كارگردان با نويسنده داستان، فيلمنامه را نوشتهاند. ادبيات غني و استوار داستاني ايران بيشك توانسته ماندگار شدن سينما را در مجامع فرهنگي و هنري جهان رقم بزند.
پيشرفت
مرتضي كاخي / پژوهشگر و نويسنده
انتخاب: گاو
از آثار پيش از انقلاب آقاي مهرجويي «گاو» و يكي، دو تا از فيلمهايش را ديدهام. از آثار بعد از انقلاب هم اجارهنشينها، هامون، سنتوري و مهمان مامان را ديدم و دوست داشتم. هر كدام از اين فيلمها در جاي خودشان و زمان خودشان ساخته شدند و پيشرفت بودند. فيلم «گاو» در زماني كه ساخته شد يك پيشرفت بود. اما او الان گاو را نميسازد. از زمان ساخت آن فيلم سالهاي زيادي گذشته و تجربيات زيادي به دست آورده است و فيلمي را ميسازد كه با آن فيلم متفاوت است.
او در دورهاي اين فيلم را ساخت كه فيلمسازاني چون ابراهيم گلستان، بهرام بيضايي، عباس كيارستمي و امير نادري وجود داشتند و فيلمسازان ديگري كه آثار خيلي خوبي ساختند. در همان زمان مسعود كيميايي قيصر را ساخت. فيلم مهمي بود اما الان اگر قيصر را بسازد فيلم معمولي است. فيلمهاي آقاي مهرجويي را دوست دارم. اما بعضي از صحنههاي فيلمهايشان خيلي بهيادماندني است.
مثلا در فيلم ليلا صحنهاي است كه زن دوم به خانه ميآيد و از پله بالا ميرود. اين پيراهنش كه به پله ميخورد جرينگ جرينگ صدا ميدهد. شبيه ژنرال آلماني است كه در يك جنگ موفق شده است. صحنه پاياني فيلمش هم كه خانم حاتمي پشت پنجره ايستاده و بيرون دارند نذري ميپزند و احساس ميكند كه اين بچه را ميتواند دوست داشته باشد. داريوش مهرجويي از نگاه من يك فيلمساز با قريحه و دانش است و كار متوسط نميكند.
جريانساز
منيژه حكمت / سينماگر
انتخاب: اجارهنشينها، پستچي، دايره مينا و ليلا
اجارهنشينها، پستچي، دايره مينا و ليلا براي من جذابترين فيلمهاي سينماي آقاي مهرجويي هستند. درامي كه در اين قصهها به كار رفته بسيار درست و بجا استفاده شده و از طرفي ديگر كاملا ملموس است. وقتي به كارهاي داريوش مهرجويي نگاه ميكنيم متوجه ميشويم كه او كارگردان كاربلدي است و صرفا در يك ژانر كار نميكند. نگاه او چه به مقوله طنز، چه اوضاع اجتماعي و حتي سياست بسيار پررنگ و درست و حرفهاي است.
او در هر ژانري موفق است و فراتر از يك موضوع عمل ميكند. مهرجويي يك سينماگر مولف است كه ميداند چه كار ميكند. او سينمايي جريانساز دارد و در يك قالب قرار نميگيرد و بسيار حرفهاي عمل ميكند و همين است كه از مهرجويي يك سينماگر حرفهاي ميسازد.
همه ميدانند
جعفر مدرسصادقي / نويسنده
انتخاب: گاو
من علاقهمند به سينماي قديمتر مهرجويي هستم و برايم گاو، اجارهنشينها و آقاي هالو از بهترين فيلمهاي او هستند. اما از بين اين سه فيلم، فيلم «گاو» بسيار جذابتر و خوشساختتر جلوه ميكند. دليل انتخاب بر همگان واضح است و وقتي نام اين فيلم برده ميشود ديگر همگان ميدانند كه دليل اين علاقه چيست و صحبت كردن بيش از اين كاري بيهوده است.
اما به طوركلي به سالهاي اخير هم كه نگاه ميكنم، ميبينم مهرجويي سالهاست كه از سينماي خودش فاصله گرفته. مدتهاست كه ديگر خبري از آن سينماي قبل نيست و مهرجويي رويه فيلمسازي خودش را تغيير داده و البته اين به معناي بد يا خوب شدن آن نيست، مساله تغيير است كه در فيلمهاي داريوش مهرجويي به وضوح ديده ميشود.
روستايي متفاوت
هوشنگ مراديكرماني / نويسنده مهمان مامان و...
انتخاب: گاو
از نظر من فيلم «گاو» بهترين فيلم داريوش مهرجوييمحسوب ميشود. اين فيلم از روي نمايشنامهاي كه روزهاي چهارشنبه از تلويزيون پخش ميشد و تقريبا همين بازيگرهاي فيلم در آن حضور داشتند، بازسازي شده بود.
دليل موفقيت گاو شايد به دليل موقعيتي باشد كه ساعدي خلق كرده است. اين فيلم موقعيت ديده شدن را داشت. ما براي اولين بار در فيلمهاي ايراني اين چهره از روستا را ميديديم. مرحوم مجيد محسني از پايهگذاران داستانهاي روستايي بود كه در داستانهايش اين چهره غمگين را نميديديم. تا پيش از فيلم گاو تمام بازيگران مطرح سينمايي حداقل يكبار نقش روستايي را بازي كرده بودند؛ از ملكمطيعي تا وثوقي و حتي ويگن. من چون در كرمان آگهينويس فيلمها بودم تمام اين فيلمها را ميديدم و با ديدن گاو متوجه اين تغيير بارز شدم.
روستاييها در فيلمهاي قبل از انقلاب مردماني خوشحال و خوشبرخورد و بدون مشكلش نشان داده ميشدند؛ مردماني در فكر درست كردن لبنيات و زندگي خرم با پوستهاي سرخ و چشمان شاد. اما فيلم «گاو» آمد و تمام اين تصاوير را برهم زد. غلامحسين ساعدي براي اولين بار آمد و نگاه ديگري از روستاييها براي مردم به نمايش گذاشت، البته من اصلا با نگاه سوسياليستي ساعدي در فيلم گاو كاري ندارم و صحبتش را نميكنم، چون بحث اين نگاه وقت مناسبتري را ميخواهد. اما ساعدي تخيل و واقعبيني را با هم مخلوط كرد كه ما تا به حال اين تجربه را در سينماي روستايي نداشتيم. با رفتن فيلم گاو به كشورهاي ديگر حتي تصوير آنها نيز از ايران عوض شد و اولين بار بود كه با لايههاي زيرين زندگي روستاييها آشنايي پيدا كرديم.
فيلم «مهمان مامان» هم از تجارب خوب مهرجويي از ديدگاه من است. شايد دليلش اين باشد كه نويسنده من بودم. همين باعث علاقه من به كار ميشود. اگر كسي با ديدگاه من و مهرجويي آشنا باشد، به خوبي متوجه ميشود كه كدام سكانس را من نوشتهام و كدام سكانس را مهرجويي. مثلا سكانس ميگو خوردن همسايهها و درست كردن سسها و آمدن يك پسر پولدار به آن خانه و گردو شكستن او مسلما نظر مهرجويي است و جمع شدن آن آدمها در خانه نظر من. تلفيق دو نگاه باعث ساخته شدن مهمان مامان شد.
ارسال نظر