یک هفته، هفت چهره: از مسیح مهاجری تا بهرام رادان
یک هفته، هفت چهره ی این هفته رنگ های متفاوتی دارد؛ از دکل نفتی بگیرید تا بهرام رادان، از مهناز افشار تا سعید معروف والیبالیست، خواننده و روزنامه نگار و..
برترین ها - ایمان عبدلی: یک هفته، هفت چهره ی این هفته رنگ های متفاوتی دارد؛ از دکل نفتی بگیرید تا بهرام رادان، از مهناز افشار تا سعید معروف والیبالیست، خواننده و روزنامه نگار و..
سعید معروف یا (چقدر کاپیتانی بهت میاد، هفته)
تا پیش از او واژه ی "کاپیتان" برای ما با فوتبال گره خورده بود؛ هرچه کاپیتان در ذهن داشتیم فوتبالی بود : علی دایی ، احمدرضا عابدزاده و..کاپیتان هایی که هر کدام برای ما خاطراتی منحصر به فرد رقم زدند، حالا در دوران افول فوتبال و در روزهایی که والیبال و والیبالیست ها از مردم دلبری می کنند، یک نفر در میانه ی میدان می درخشد؛اکت او، میمیک صورتش در اوج هیجان و دلهره، زمانی که میلیون ها نفر پای تلویزیون ناخن می جوند، او در میانه ی میدان با خونسردی لبخندی کنترل شده در گوشه ی لبش دارد.
هیجانات جوان های تیم نظیر: عبادی و میرزاجانپور را کنترل می کند، چند صحنه را در ذهن مرور کنید تا بهتر متوجه شوید که کاپیتان تیم ملی والیبال چه ترکیبی دلنشینی ارائه می کند؛ همان تصویری که عابدزاده با آدامس جویدن هایش به ما ارائه می کرد همان تصویری که علی کریمی با عصیانش نشانمان می داد، حالا "معروف" ترکیبی از همه ی اینهاست به وقتش عصبانی می شود سر داور فریاد می زند وقتی که باید، خونسرد است، کری هم تیمی اش در تیم روسیه را با گوشه ی چشمی پاسخ می دهد ، مهم هم نیست بازنده ایم و یا برنده، مهم تر اینکه ورزش ایران پس از مدت ها یک «کاپیتان دوست داشتنی» رو کرده است، از آنهایی که می شود پوسترش را تن دیوار زد.
ماجرا از جایی آغاز شد که بهرام رادان متنی جنجالی را در صفحه ی شخصی اش توئیت کرد ،«رای دیروز دیوان عالی آمریکا در قانونی اعلام کردن ازدواج همجنسگراها، اتفاقی تاریخی بود. شاید به اندازه لغو برده داری ...از لینکلن تا اوباما...» خب این رسم دنیای مدرن است که هنرمندان و به طور کلی تر سلبریتی ها با رفتارها و کنش هایی که دارند،پیشقراول بسیاری از حرکت ها می شوند، به عبارت ساده تر فرهنگ سازی می کنند (فارغ از درست یا نادرست بودن آن موضوع یا مصداق مورد نظر) ؛ چون برد تبلیغاتی زیادی دارند و در دل مردم قدرت نفوذ بالایی دارند، این از مختصات مناسبات دنیای مدرن است، اما همه ی این اتفاقات در جامعه ای شدنی است که بستر "گفت و گو" در آن فراهم باشد.
جمله ای که رادان توئیت کرده دردسر ساز است و شاید آینده ی کاری او را به مخاطره اندازد، اما او و هر شخص دیگری (چه سلبریتی باشد چه یک شهروند عادی) حق دارد هر چه را که فکر می کند تایید کند یا رد کند فقط به این خاطر که یک "انسان" است، شخصا هیچ باوری نسبت به ازدواج همجنسگرایان ندارم و به قول معروف در کتم نمی رود، بعد از تماشای فیلم «آبی گرمترین رنگ است» تا مدت ها دچار دوگانگی شده بودم و زجر زیادی کشیدم، با همه ی این حرف ها رادان باید بداند در چه زمینی قدم می زند، واکنش کیهان گویای همه چیز است «چرا مدعی العموم هنوز در قبال نظر ساختارشکنانه و غیر اخلاقی بازیگر ایرانی تبعه آمریکا سکوت اختیار کرده است؟ممنوع از کارکردن وی و حذف تصاویرش در برخی از اتوبان ها حداقل کاری است که در این رابطه ملت مسلمان ایران انتظار دارند» اما ای کاش رادان در انتخاب جملات خود کمی دقت می کرد و اینگونه القا نمی کرد که در کشوری که براساس قانون شرع و از سوی دیگر اخلاق عمومی و عرف همجنسگرایی به رسمیت شناخته نمیشود و امری مذموم است، وی با همجنس گرایی موافق است و از قانونی شدن آن در آمریکا خوشحال! به هر حال فارغ از همه این حاشیه ها برای وی آرزوی موفقیت در هر شرایطی را داریم.
داستان را که احتمالا می دانید، مهناز خانم افشار ازدواجی کرد و درواقع انتخابی کرد که با مواضع اجتماعی و سیاسی اش در تضاد بوده است، بعد از آن داستان پرغصه ی ایشان شروع شد ، مردم و یا حداقل عده ای از مردم که نتوانستند با این تضاد کنار بیایند به رفتار خانم بازیگر حساس شدند و رسانه ها هم با پوشش خبر ازدواج ، مهریه ، تابعیت ، زایمان و...به این فضا دامن زدند، حالا انگار نوبت "جوابیه" است؛ یک هفته یاسین رامین، یک هفته مهناز افشار، اما بهتر است خانم بازیگر بداند نمی شود ستاره بود و درخواست حریم خصوصی کرد.
همه جای دنیا همین است؛ فلان ستاره ی هالیوودی جورابش را عوض می کند،کل دنیا خبردار می شوند. شما هم که نا سلامتی بازیگرید، بدجور توی چشم هستید، نخواهید که مردم به سکنات شما توجه نکنند، گذشته از آن اگر هزار حرف و موضع گیری داشته باشید و فقط یک بار خلاف مواضع تان رفتار کنید،همین می شود که شده ، مثال شما مثال آن مجری است که از عشق به همسر و زندگی خانوادگی می گفت، غافل از اینکه چند روز قبلتر از همسرش جدا شده بود و...خلاصه که جماعت سلبریتی؛ «آش با جاش» لطفا. قسمتی از متن منتسب به مهناز افشار: «هولوکاست رسانه ای علیه من و همسرم راه انداخته اند که این بار سکوت نخواهیم کرد، ما حقوقی داریم و آنطور که شایسته بدانیم از آن استفاده خواهیم کرد»
سنت "افطاری های سیاسی" خیلی فراتر از یک افطاری است، هفته ی گذشته از حسن روحانی تا محمدرضا عارف میزبانان افطاری هایی بودند که بسیاری از سیاسیون در آن مشارکت داشتند ،مسیح مهاجری که پیش ازاین یک بار دیگر هم در هفت چهره ذکرش را آورده بودیم، در مهمانی افطار حجت السلام ناطق نوری حرفهایی به زبان آورد که در ادامه با هم مرور می کنیم.
او با اشاره به صحبت های سیاسی و اهانت های برخی مداحان گفت: «متاسفانه این مداحان سخنران شده اند و سیاست تعیین می کنند مداحی که می گوید آقایان استخر می روند و جت اسکی می کنند، معتقدند کسی که به استخر می رود ضدانقلاب و انحصار طلب است» اما شاه بیت سخنان مهاجری آنجایی بود که گفت «کشور ما جمهوری اسلامی است نه جمهوری مداحان» کاری به خوب و بد مواضع مهاجری نداریم، اما همین که با این سن و سال و این موقعیت در هر بزنگاهی اظهار نظر می کند، نشان از شجاعتی دارد که خیلی از روزنامه نگاران جوان بنا به دلایل زیادی فاقد آن هستند.
این یادداشت بر چهره ها استوار است، اما گاها یک شی از هر چهره ای چهره تر می شود، در هفته ای که گذشت خبر گم شدن دکل نفتی خبر عجیبی بود که در کنار به وثیقه گذاشتن کویر لوت برای دریافت وام، جزو اخبار پربازدید بود. خبرهایی که بیشتر و بیشتر حاکی از فساد های عجیب و غریب سالهای گذشته است، اوضاع جوری شده که ترکمنچای و گلستان احساس حقارت می کنند.
گزارش روزنامه ایران درباره ی دکلی که در زمان وزارت رستم قاسمی خریداری شده و این روزها در خلیج مکزیک در حال حفاری است با تایید بیژن زنگنه همراه شد و پس از آن ابعاد رسانه ای ماجرا پر رنگ شد، مفقود شدن دکل با خود پروپاگاندایی داشت که جلب افکار عمومی را حاصل شد و توجهات را دوباره به "فساد اقتصادی" جلب کرد، دکلی که خریداری شده و تحویل گرفته نشده و حالا در جای دیگری استفاده می شود، رستم قاسمی این گونه واکنش نشان داده «وزارت نفت یک مجموعه حاکمیتی و کارفرمایی است و دکل های حفاری مربوط به شرکت های پیمانکاری است، بر اساس آنچه مدیر عامل سابق این شرکت (بنیاد تعاون ناجا) گفته یک فروند دکل حفاری خریداری شده و بخشی ازبهای آن پرداخت و ضمانت های لازم دریافت کرده اند» قاسمی افزوده است در زمان ما گزارشی مبنی بر اینکه مشکلی در این رابطه پیش آمده به ما گزارش نشده است.
دمای ۴۰ تا ۴۸ درجه زابل و روستاییانی که روزگاری از آب هامون سیراب می شدند، حالا در روزگار خشکسالی و بادهای ۱۲۰ روزه سیستان دوران سختی را می گذرانند؛ گرمای شدید و قطعی آب باعث شده مردم از روستاهای اطراف زابل به شهر هجوم بیاورند، آب قطع است و آلودگی هوا تا ۲۶ برابر حد مجاز است ،کاش کسی آنها را ببیند.منابع آبی منطقه وابسته به رودخانه هیرمند است و افغنستان متعهد است در هر ثانیه ۲۴ متر مکعب آب به ایران بدهد، اما افغانستان به تعهداتش عمل نمی کند...
خواننده محجوب و با پرستیژ موسیقی پاپ کشورمان پس از دو سال خبر بیماری اش را علنی کرده است و در هفته ی پیش رو زیر تیغ جراحان می رود، تومور مغزی به جان "بهنام صفوی" افتاده، اما روحیه ی محکم او نوید بخش یک پیروزی بزرگ است. نکته ی جالب توجه عدم تمرکز صفوی بر بیماری اش و بهره برداری رسانه ای است در جهت جلب محبوبیت و تیتر یک بودن، او از بیماری اش سواستفاده نکرده و این در نوع خود قابل ستایش است.
نظر کاربران
بهرام رادان یا (با کاری که کار نداری چی کار داری، هفته)
گل گفتی مجله .
برای اولین بار کیهان خیلی هم خوب گفته
چه قدر از بهرام رادان متنفر "تر"شدم
پاسخ ها
ّبی شخصیت ترین بازیگر ایران
تابعیت کانادایی داره دیگه
من دوست دارم بهرام رادان رو
اما او حق دارد هر چه را که فکر می کند تایید کند یا رد کند فقط به این خاطر که یک "انسان" است.یعنی با این جمله خواستی یکی به نعل بزنی یکی به میخ اقای رادان اشتباه کرد مثل بقیه ادما هر چند جایگاه ایشون با بقیه ادما متفاوته و خودشم به اشتباهش پی برد پس خواهشن این ماجرا رو با این جملات شبه روشنفکرانه کشش ندین
عالیست و این هفت چهره پاینده باد
تیترهاشو خیلی دوست میدارم
بوس بوس سسسسسستاره بچینی همیشه بنویییییسییی قلمت پرررر رنگ (جناب خان هفته)
خخخخخخ
واقعا که درباره بهنام صفوی درست و عالی نوشتی ....
پاسخ ها
قابل توجه خانواده مرتضی پاشایی.....فکرکنم روح اون خدا بیامورز هم از کارهای خانواده اش راضی نباشه.....
شاید در نگارش روزنامه ها حساستر از تیتیر نویسی، انتخاب سوژه در صفحات اجتماعی و ستون سردبیر و...باشه.ولی انصافا ازون سخت تر نوشتن مطالب اینچنینیه...اصولا هفتگانه های شما نیازمند رصد کردن همه روزه وقایع انهم در همه حوزه ها و درنهایت تبدیل کردن آنها به اخباریست که هم ذایقه مخاطب را ارضا کند و هم از محور محدودیتهای متعارف اداری بیرون نزند،
بررسی همزمان مطالب در قابهای متنوع سیاسی اجتماعی هنری و... به زیبایی قلم شما افزوده و بسیاری همچون من را بعنوان یک مخاطب سخت پسند ؟،معطوف خود کرده.ضمن تبریک به جنابعالی و مدیران این مجموعه،آرزوی توفیق می نمایم
راجع به بهرام رادان بد نوشتی بددددددددددددددددددددددددددددددد داری ازش طرفداری میکنی
حالا منتشر نکن
پاسخ ها
خیلی هم عالی نوشته میخوایی بره از طرف تو دارش بزنه خنک شی ...داعشی....
نظر بهرام رادان به معنای موافقتش با این موضوع نیست. اون در واقع فاصله تصویب قانون انسانی زمان لینکلن تا قانون غیر انسانی زمان اوباما رو بیان کرده