سیروس مقدم: «پایتخت» در مازندران محبوب است
سیروس مقدم را میتوان مرد شماره یك سریالسازی در تلویزیون دانست. او سالهاست كه جایش را در دل مخاطبان و مسوولان تلویزیون با ساخت سریالهای استاندارد و موفق باز كرده.
مجله زندگی ایده آل: سیروس مقدم را میتوان مرد شماره یك سریالسازی در تلویزیون دانست. او سالهاست كه جایش را در دل مخاطبان و مسوولان تلویزیون با ساخت سریالهای استاندارد و موفق باز كرده و نشان داده میتوان با وجود همه محدودیتها و كاستیها سریالی پرمخاطب را در تلویزیون داخلی ایران ساخت. هر چند او خودش معتقد است تنها فرمول موفقیتش در این كار میل به خواستن است و معتقد است اگر تا این حد به مردم نزدیك نمیشد نمیتوانست زندگی آنها را به تصویر بكشد. مقدم كه این روزها در حال ساخت سری چهارم مجموعه پایتخت است، اعتقاد دارد ساخت این سری در قیاس با سه سری قبل ریسك بیشتری دارد اما با عشق و علاقه این ریسك را به جان خریده است. با مقدم در مورد حال و هوای ساخت سریال پایتخت و دغدغههای شخصیاش حرف زدیم .او برای ما گفت چطور عكاسی، آشپزی و نقاشی به بهترین دوستانش در اوقات فراغتش بدل شدهاند. با ما همراه شوید.
باید ظرفیت شوخی را بالا برد
ما باید با این حقیقت كنار بیاییم كه برای شوخی كردن احتیاج داریم ظرفیتهایمان را بالا ببریم چرا كه در تمام دنیا وقتی شما میخواهید در آثار مختلف شوخی كنید دستتان را روی نقطهضعفها و ناهنجاریها میگذارید و آنها را با لحنی شیرین به مخاطب ارائه میدهید. اگر قرار باشد در آثارمان همهچیز را گل و بلبل نشان دهیم و بگوییم هیچ ایراد و اشكالی وجود ندارد بی تردید دیگر آثارمان هیچ جذابیتی ندارد به همین خاطر باید در این مورد بالانسی را ایجاد كرد و در كنار نشان دادن نقاط ضعف، نقاط مثبت و محاسن را هم نشان داد تا مخاطب بتواند با موضوع از زوایا مختلف آشنا شود.
مازندرانیها باید حمایت کنند
سریال پایتخت جای خودش را در میان اهالی مازندران باز كرده است. اگر غیر از این بود این سریال نمیتوانست تا این حد موفق عمل كند و ما در مازندران این سریال را بسازیم. شاید عدهای به روند ساخت این سریال اعتراض داشته باشد اما اگر مردم مازندران «پایتخت» را دوست دارند و به نوعی از آن حمایت میكنند، بیتردید دلیل این حمایت هم به خاطر این است كه آنها میدانند ما سعی داریم خانواده مازندرانی را خانوادهای سالم با روابط درست، متحد و مهربان و در عین حال شیرین نشان دهیم. شك نداشته باشید اگر این سریال مورد استقبال مخاطبان مازندرانی نبود تا این حد مورد توجه قرار نمیگرفت و ما نمیتوانستیم در دل مازندران، سریالی را بسازیم كه تا این حد با مخاطبان ارتباط برقرار كند. در بیشتر موارد پشت صحنه این كار پر است از سیل علاقهمندان كه اكثر آنها را هم مازندرانیها تشكیل میدهند.
خودم جنوبی هستم اما ...
در پاسخ به این سوالتان كه میپرسید عدهای برایشان جای سوال دارد كه چرا من با توجه به اینكه خودم جنوبی هستم برای جنوبیها سریال نمیسازم و با شمالیها شوخی میكنم باید بگویم این موضوع اصلا به این معنا نیست كه نخواهم در آینده این كار را انجام بدهم. شك نداشته باشید اگر بستر فراهم باشد با اهالی خوزستان هم شوخی خواهم كرد و فرهنگ غنی و سبك زندگی ساده آنها را همانند مردم شمال نشان خواهم داد.
احیای موسیقی مازندران
یادم است وقتی قصد داشتیم سریال پایتخت را برای اولینبار بسازیم، این موضوع را با دوستان و اطرافیان مطرح كردم. اكثر آنها تصور میكردند ما قصد داریم استان گیلان را نشان دهیم چراكه تا پیش از این سریال در فیلم و سریالهای مختلف نام شمال با نام استان گیلان و شهر رشت و بندر انزلی گره خورده بود اما ما قصد داشتیم در این كار نوآوری انجام دهیم و استان مازندران را هم به عنوان یك قطب فرهنگی در كنار استان گیلان نشان دهیم. در طول زمانی كه قصد داشتیم این سریال را بسازیم سفرهای زیادی به این استان داشتیم تا به نوعی با فرهنگ و آداب و رسوم این منطقه آشنا شویم؛ ضمن اینكه محسن تنابنده اشراف بسیار خوبی نسبت به مردم این منطقه داشت. از سویی دیگر سعی ما بر این بود تا موسیقی نواحی مازندران را كه بسیار قوی است و به دلیل بیتوجهی در ورطه فراموشی قرار گرفته را به مخاطب ارائه دهیم و فكر میكنم تا حدی هم توانستیم در این زمینه موفق عمل كنیم.
یك شوك كوچولو
عید امسال وقتی پایتخت چهار روی آنتن نرفت، بسیاری از مخاطبان دلتنگ این سریال شده بودند و از ما میخواستند هرطور كه شده سری چهارم این مجموعه را هم بسازیم و بر این باور بودند كه جای پایتخت در عید امسال خالی بود به همین خاطر وقتی فرصتی برای ساخت این اثر فراهم شد، سعی كردم با تمام توان از شرایط موجود بهره ببرم؛ هر چند كه ساخت این سریال در ۳۰ قسمت كار سادهای نبود اما این موضوع را به جان خریدیم چراكه در تكتك عوامل پایتخت میل به خواستن وجود داشت. سری چهارم سریال پایتخت در قیاس به سه سری قبل متفاوت است و در شش، هفت قسمت ابتدایی سریال، مخاطب حس میكند كه با اثری جدید مواجه شده و تغییر شخصیت كاراكترها را به وضوح حس میكند. ما سعی كردیم در این سری بار طنز مجموعه را بیشتر به سمت حوادث روز جامعه و اتفاقات سیاسی و اجتماعی ببریم.
دل من و مخاطبانم برای آنتن تنگ میشود
در طی این سالها به نوعی به پركاری عادت كردهام و اگر فصلی روی آنتن نباشم، هر دوی ما دلتنگ میشویم؛ من برای ساخت سریال و آنها هم برای تماشای آثارم دلشان تنگ میشود و همین موضوع باعث میشود برای ساخت سریال ترغیب شوم. من همیشه از كمكاری فراریام و حس میكنم در زمانی که به استراحت مشغولم دچار انفعال میشوم به همین خاطر وقتی تنها چند روز از استراحتم میگذرد، دلم میخواهد زودتر ساخت كار جدیدی را از سر بگیرم.
كمكاری ما باعث میشود مردم تلویزیون نبینند
من به این موضوع معتقدم كه هر كدام از مسوولان، سریالسازها دچار كمكاری شوند مردم بهراحتی كانالهای تلویزیونشان را از شبكههای داخلی به ماهوارهای تغییر میدهند و سریالهای ماهوارهای را جایگزین نمونههای داخلی میكنند؛ به همین خاطر گرم كردن آنتن تلویزیون را وظیفه سریالسازها میدانم و بر این باورم که ما باید جوری شرایط را فراهم كنیم كه آنها به تماشای آثار داخلی ترغیب شوند بنابراین همیشه خودم را در مقابل مخاطبان تلویزیون مسوول میدانم.
راز مرد محبوب تلویزیون
اینكه میگویید بسیاری مرا كارگردان محبوب تلویزیون میدانند چراكه بر این باورند براساس استانداردها و ضوابط سریالهای پرمخاطب را راس زمان مشخص تحویل میدهم را پای لطف شما و آن دوستان میگذارم اما واقعیت این است كه من همواره بر این معتقدم هر كسی كه میتواند كار بهتر بسازد باید وارد این كار شود چراكه فضای تلویزیون خوشبختانه بهقدری بزرگ است كه جا برای كار كردن همه در آن فراهم است.
دلیلی برای غرور نمیبینم
بعضیها به من میگویند هر كسی به جای تو قرار داشت و در كارنامهاش سریالهای پرمخاطبی بود بیتردید زمین و زمان را به هم میدوخت و كلی حاشیه ایجاد میكرد. راستش را بخواهید من دلیلی برای این موضوع نمیبینم. سن من از اینكه بخواهم از موفقیتهایم مغرور شوم گذشته است و بیش از هر چیزی به ارائه كار خوب فكر میكنم و اینكه از هر فرصتی كه در اختیارم قرار گرفته و زمانی كه مهمان خانههای مردم هستم به بهترین شكل بهره ببرم و احترام و حرمت خانههایشان را نگه دارم تا بار دیگر پذیرای من باشند.
سكوتم از رضایت است
در كل آدم آرام و كمحرفی هستم و رابطهای با ایجاد حاشیه و جنجال ندارم به همین خاطر از هر فرصتی كه در اختیارم قرار میگیرد برای عكاسی و نقاشی استفاده میكنم و دوست دارم به نوعی دست به خلق بزنم. از دوران بچگیام هم همین طور بودم و نسبت به همسن و سالانم شیطنت كمتری داشتم و بیشتر سرم را با مطالعه و نقاشی گرم میكردم.
كتاب را از من نگیر
من از شش سالگی با كتاب خواندن آشنا شدم، پدرم مرد فهیم و اهل اندیشهای بود و بستر را برای كارهای فرهنگی ما ایجاد میكرد. او علاقه داشت ما را با فرهنگ كتابخوانی، موسیقی و نقاشی آشنا كند و انصافا در كارش هم موفق بود و كتاب خواندن را به نوعی در من نهادینه كرد. با گذشت سالها و در اوج شلوغی كارهایم من اگر روزی ۴۰، ۵۰ صفحه كتاب نخوانم حس میكنم چیزی را گم كردهام و نسبت به یكی از نیازهای مهم بدنم مثل غذا خوردن بیتفاوت بودهام.
كودكی من چطور گذشت
پدر من ارزیاب گمرك بود. برای همین ما هر دو سال مجبور میشدیم محل سكونتمان را تغییر دهیم. این موضوع باعث میشد من از همان دوران كودكی یاد بگیرم به چیزی دل نبندم، به همین خاطر از همان دوران، دوستان بسیار محدودی داشتم و سرم را با نقاشی و عكاسی گرم میكردم. این خصوصیات هنوز همراهم است و من در اوقات فراغتم درست مانند دوران كودكیام یك راست سراغ بوم میروم و حسم را نقاشی میكنم.
آشپزیام حرف ندارد
زمانی كه سر فیلمبرداری نیستم آشپزی خانه بر عهدهام است. انصافا هم دستپخت خوبی دارم. تبحر من در طبخ غذاهای جنوبی بهویژه انواع قلیهماهی و خورشهای میگوست. آشپزی كردن هم درست مانند نقاشی برایم جذاب است.
از معاشرت با مردم لذت میبرم
من بیشتر از اینكه دوست داشته باشم با خواص رفت و آمد و معاشرت کنم دلم میخواهد در دل مردم باشم و وقتم را با آنها سر كنم. حرف زدن با آنها و آشنایی با دغدغه، مشكلات و گرفتاریهایشان برایم بسیار شیرین و لذتبخش است چراكه باعث میشود در آثارم به آنها نزدیكتر شوم و راحتتر زندگیشان را به تصویر بكشم.
نظر کاربران
واقعا دمش گرم, خیلی سالاره