رضا عنایتی در آرزوی داشتن یک دختر!
رضا عنایتی نهتنها در دوران فوتبالیاش یك چهره محبوب و به دور از حواشی بوده بلكه در زندگی شخصیاش هم یك همسر مهربان و یك پدر نمونه است و میداند كه با تمام خستگیهایش از فوتبال، باز هم باید در خانه وظایف یك مرد را چطور به نحو احسن انجام دهد.
مجله زندگی ایده آل - شقایق آسیایی: رضا عنایتی مسئولیتهای زیادی در فوتبال دارد اما این تنها مسئولیتی نیست كه او در زندگیاش بر عهده دارد.
او در خانه نیز با وجود داشتن چهار پسر بازیگوش كه همه دنبال فوتبالیست شدن هستند، هر روز با مسائل جدیدی مواجه میشود كه سعی میكند آنها را در كمال خونسردی حل كند اما گاهی اتفاق میافتد كه كار به تنبیههای فیزیكی هم بکشد! رضا عنایتی نهتنها در دوران فوتبالیاش یك چهره محبوب و به دور از حواشی بوده بلكه در زندگی شخصیاش هم یك همسر مهربان و یك پدر نمونه است و میداند كه با تمام خستگیهایش از فوتبال، باز هم باید در خانه وظایف یك مرد را چطور به نحو احسن انجام دهد.
فرزندان فوتبالی من
من چهار پسر دارم. معین كه ۱۴ سال دارد، امید ۱۱ ساله است و آریا و آرمیا كه دوقلو هستند و شش سال دارند. سه تا از پسرانم فوتبالی هستند؛ معین، امید و آرمیا كه اتفاقا هر سه، همپست من هستند و دوست دارند مهاجم فوتبال باشند. معین در تیم نوجوانان استقلال بازی میكند و فصل گذشته به تیمملی هم دعوت شد. در بین پسرانم آریا ـ یكی از دوقلوها ـ اصلا هیچ نشانهای از علاقه به فوتبال ندارد. نمیدانم همینطور میماند یا تغییر میكند!
چالشهای داشتن چهار فرزند
پدر چهار فرزند بودن شرایط حساسی است. باید همیشه و در هر لحظهای خیلی از جوانب را در نظر بگیرم. همیشه سعی میكنم در درجه اول برای آنها پدر و دوست خوبی باشم. من تمام تلاشم را میكنم كه در حد توانم به خواستههای آنها عمل كنم؛ البته این یك مساله دوطرفه است و آنها هم خواستههای مرا برآورده میكنند؛ یعنی مساله كاملا دوطرفه است.
پیگیری فوتبال پسرها
تا جاییكه بتوانم و فرصت داشته باشم سعی میكنم فوتبال پسرهایم را دنبال كنم. هر موقع فرصت كنم سعی میكنم در تمرینات تیم معین (پسر بزرگترم) شركت كنم. البته فرصت من خیلی كم است و همیشه درگیر تمرینات و مسابقات خودم هستم اما در همان زمانهای اندكی هم كه دارم بیشتر به تمرینات معین سر میزنم.
اول درس و بعد فوتبال
من همیشه به فرزندانم میگویم در درجه اول درس را اولویت خود قرار دهند و بعد از آن به سایر علایقشان مثل فوتبال و. . . بپردازند؛ یعنی تحصیلات میتواند مثل یك راهنما در زندگی برای آنها باشد. اگر آنها میخواهند در زندگی موفق شوند باید در زندگیشان اولویتبندی داشته باشند. در درجه اول باید به درسشان بها بدهند و پس از آن برای فوتبال وقت بگذارند.
فوتبالیست یا هنرمند؟!
درباره اینكه بچهها در آینده چهكاره میشوند واقعا نمیشود از حالا تصمیم گرفت و پیشبینی كرد. آنچه من میدانم این است كه هیچكس را نمیتوان به زور مجبور كرد كه فوتبالیست یا هنرمند شود. در كودكی ممكن است شرایطی پیش بیاید كه هر كسی به ورزش یا هنر علاقهمند شود اما در نوجوانی شرایط كمكم فرق میكند و ممكن است انسان به صورت جدیتری به زندگی و علایقش نگاه كند. به هر حال هر كاری استعداد خاص خودش را میطلبد و همانطور كه گفتم نمیتوان كسی را مجبور به انجام كاری كرد.
آرامش با پسرهای بازیگوش
آرامش داخل خانه برای یك فوتبالیست از اهمیت خاصی برخوردار است. من هم نه اینكه بگویم خانه ما آرام است، نه اینطور نیست! فضای خانه با وجود چهار پسر بازیگوش اصلا آرام نیست حتی گاهی همسایهها هم گله میكنند که طبیعی است من هم از آنها عذرخواهی میكنم ولی باز هم آن آرامشی را كه در خانه دوست دارم برایم مهیاست.
ظرف شستن و جارو كردن
هروقت در خانه باشم صددرصد به همسرم كمك میكنم. هیچ بحثی هم در این زمینه نیست. سعی میكنیم همه مسائل را با هم هماهنگ كنیم؛ از ظرف شستن و جارو كردن گرفته تا هر كاری كه باشد انجام میدهم تا بتوانم بخشی از مسئولیتهای همسرم را كم كنم. البته تا به حال چندبار هم برای بچهها پرستار گرفتهایم اما هنوز به یك هفته نرسیده پرستارها بدون اینكه حتی حقوقی دریافت كنند، فرار كردهاند. (باخنده)
یك تیم فوتبال خانوادگی
خانه ما چون آپارتمانی است نمیتوانیم فوتبال بازی كنیم اما خوشبختانه روبهروی خانهمان یك زمین چمن مصنوعی هست كه من با پسرها در آنجا فوتبال بازی میكنم. در هفته چندبار كه فرصت كنم این اتفاق میافتد. از آنجاییكه من تحمل باخت را ندارم همیشه سعی میكنم با آنها جدی بازی كنم و ببرم اما معین پسر بزرگم خیلی برای من كری میخواند؛ آقا معین عنایتی!
رعایت ادب، نخستین نكته
به عقیده من رعایت ادب و احترام برای بچهها از اهمیت ویژهای برخوردار است. این هم بازمیگردد به آموزشی كه در سنین كودكی و نوجوانی میبینند. گاهی وقتی بچهها بزرگ میشوند تازه متوجه میشویم كه آموزش درستی به آنها داده نشده است. بچهها را به هرچه عادت دهیم در بزرگسالی ثمرهاش را هم میبینیم. با ذرهبین باید به مسئله تربیت بچهها نگاه كنیم.
تنبیههای متنوع من
تنبیهها در خانه ما متنوع است؛ یكبار بچهها را از دیدن تلویزیون منع میكنم و گاهی به آنها میگویم بروند در اتاقشان و به كاری كه انجام دادهاند، فكر كنند اما گاهی اوقات با وجود اینكه به تنبیه فیزیكی عقیدهای ندارم مجبورم پشت دست بچهها بزنم؛ یعنی گاهی اوقات میبینم كه از حد گذراندهاند و تنها این كار میتواند عمق ناراحتی را به آنها نشان دهد.
كارهای سخت همسرم
زمانیكه من در اردو هستم، مسئولیت بیشتری بر عهده همسرم است و كار بسیار سختی دارد اما در كل حتی زمانهایی كه من در خانه باشم هم مدیریت داخلی خانه با همسرم است و من در آن دخالتی ندارم. دخالت من تنها در این حد است كه بخواهم با او در امور مهم مشورت كنم. به هر حال سر زدن به مدارس بچهها، هماهنگی سرویس مدارس و جلسات اولیا و مربیان كار بسیار دشواری است كه از عهده من خارج است!
آرزوی داشتن یك دختر
من و همسرم خیلی دوست داشتیم كه در میان فرزندانمان یك فرزند دختر هم داشته باشیم اما خب، متاسفانه این اتفاق نیفتاد و چهار پسر داریم كه عاشق آنها هستیم و همه زندگی ما هستند.
تفاوت كودكی ما و كودكان امروز
در زمان بچگی، ما پنج برادر و سه خواهر بودیم. زمانیكه ما از مدرسه میآمدیم تا زمان غروب خورشید در كوچهها بازی میكردیم و بعد هم با اصرار خانواده یك غذایی میخوردیم و كمی درس میخواندیم و. . . . حالا كه به آن زمانها فكر میكنم، یادم میآید مادرها دور هم در خانهای جمع میشدند و بازی بچهها را در كوچه زیر نظر میگرفتند اما حالا با این همه كامپیوتر، موبایل و وسایل ارتباطی كه وجود دارد، پدر و مادرها كار بسیار سختی نسبت به گذشته دارند؛ اینكه بدانی از میان این همه اطلاعات و دورههای آموزشی كدامیك از آنها به نفع بچههاست و خیلی از مراقبتهایی كه برای بچهها در این روزها واجب است. تمام آمال بچههای زمان ما یك توپ پلاستیكی دولایه بود كه عصر با هم در كوچه بازی كنیم!
قانونهای مخصوص خانه ما
در خانه ما بازی با كامپیوتر هم تابع قانون خاصی است. كلا ساعت هر كاری در خانه ما معلوم است؛ ساعت ورزش، درس، بازی با كامپیوتر و برای معین و امید كه بچههای بزرگتر هستند و موبایل دارند، ساعتی برای كار با موبایل در نظر گرفتهایم.
استادیوم رفتن ممنوع!
من اهل استادیوم بردن بچهها نیستم؛ البته یكی، دو بار اتفاق افتاده كه معین و امید را به تمرینات استقلال ببرم اما فكر میكنم تا زمانیكه خودشان بد و خوب را تشخیص دهند بهتر است به استادیوم نروند؛ یعنی اگر در استادیوم باشند من هم تمركزم را روی كارم از دست میدهم. برای همین هم دوست ندارم آنها به استادیوم بروند.
از فوتبال تا كارهای هنری
من در كنار ورزش نیمنگاهی هم به هنر داشتم ولی بحث هنر از اول در زندگی من جدی نبود و تجربهای بود كه صرفا از آن استفاده كردم. برای من جدیترین كار فوتبال بازی كردن است پس از آن هم میخواهم شغل مربیگری را دنبال كنم.
مربیگری در تیمهای پایه
كار كردن با بچهها خیلی لذتبخش است و من دوست دارم مربیگری را از ردههای پایه شروع كنم. این بچهها در شرایط سنی هستند كه خیلی انعطافپذیرند و میتوانی آموزشهای درست را به آنها بدهی برای همین هم من دوست دارم كار مربیگری را از رده سنی تیمهای پایه شروع كنم.
بچههای همیشه استقلالی
خوشبختانه تمام بچههای من استقلالی هستند؛ یعنی بچههای من از موقعی كه چشم باز كردهاند من در استقلال بازی میكردم برای همین هم طبیعتا به سمت استقلال كشیده شدهاند. فقط در بحث اروپایی با معین كری داریم و طرفدار تیمهای متفاوتی هستیم. من طرفدار بارسلونا هستم و معین طرفدار رئال است. برای همین هم شبهای بازی در لالیگا كلی برای هم كری میخوانیم! در این بین همسرم معمولا تحمل میكند اما گاهی هم خودش وارد بحث میشود. پس از سالها زندگی در یك خانه فوتبالی دیگر خودش هم فوتبالی شده است؛ اصلا جو خانه ما كاملا فوتبالی است.
جو سنگین خانه بعد از شكست
گاهی اتفاق میافتد كه بعد از شكستهای باشگاهی من حال و حوصله ندارم. آن وقت است كه جو خانه خیلی سنگین میشود. خوشبختانه بچهها خودشان میدانند كه چه موقع سر به سر من بگذارند و چه موقع كاری به كار من نداشته باشند.
حق دست زدن به كنترل!
شاید باورتان نشود من در خانه اصلا حق دست زدن به كنترل تلویزیون را ندارم؛ یعنی وقتی تلویزیون روشن است یا شبكه پویا یا برنامههای كارتونی است. برای همین من داخل خانه زیاد فرصت فوتبال دیدن ندارم(باخنده) .
نظر کاربران
اینجاست که فرق بازیکنانی مثل رضا عنایتی و لیونل مسی مشخص میشود البته این مقایسه من فوتبالی نیست چون ایشان اصلا در حد مقایسه با لیونل مسی نیست منظور من این است که فوتبال را از خانواده جدا نمیدونه ایشاان و میگه که جو خانه بعد از شکست سنگین است در حالی که مسی این چنین نیست:9
خدا به خانمش کمک کنه. زندگی با پنج تا مرد واقغا سخته
پاسخ ها
اونوقت زندگی با 5 تا خانم راحته؟
حالا اگه همشون دختر بودن میگفت پسر میخوام
ایشالا صد سال سایه ات برسرخانواده باشد موفق باشی خوشبخت باشی