سهیلی: خدا را شكر احمدی نژاد از سفر برگشت
وقتي رييس جمهور در سفر نوروزي به تاجيكستان از طريق همراهانش در جريان حواشي «گشت ارشاد» قرار گرفت، نميخواسته رفتارهاي غيرقانوني عليه «گشت ارشاد» تداوم يابد و خدا را شكر ميكنم كه احمدينژاد زودتر از تاجيكستان به ايران بازگشت.
او هدف و انگيزهاش از ساخت «گشت ارشاد» را پرداختن به موضوعي مورد توجه و حساس براي مردم بيان ميكند و اينكه ميخواسته «گشت ارشاد» سندي تاريخي باشد از حيات جامعه ايراني و اينكه در برهه يي از تاريخ ايران با چه بدسليقگي اي با پوشش جوانان برخورد ميشده است.
به هر حال آيندگان درباره آينده نظر خواهند داد. اما آنچه امروز بر «گشت ارشاد» رفته بيش از آنكه واكنشهايي اجتماعي باشد، رفتارهايي سياسي است كه از چارچوبهاي قانوني مربوط به حوزه سينما رد شد بيآنكه ملزم به پرداخت جريمه و خسارتي باشد!
اتفاقات پيرامون «گشت ارشاد» بار ديگر نشان داد كه فيلمهاي اجتماعي در ايران همواره سياسيترين فيلمهاي تاريخ سينماي ايران هستند.سعيد سهيلي هم در گفتوگوي پيشرو سياسي بودن وقايع پيرامون «گشت ارشاد» را تعيين ميكند و حتي پس از اتمام مصاحبه از حمايت مستقيم محمود احمدينژاد از بر پرده ماندن «گشت ارشاد» گفت و اينكه وقتي رييس جمهور در سفر نوروزي به تاجيكستان از طريق همراهانش در جريان حواشي «گشت ارشاد» قرار گرفت، نميخواسته رفتارهاي غيرقانوني عليه «گشت ارشاد» تداوم يابد و خدا را شكر ميكند كه احمدينژاد زودتر از تاجيكستان به ايران بازگشت.
از آن سو سعيد سهيلي حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي و شهرداري تهران را مقصران اصلي از پرده پايين آمدن فيلمش از سالنهاي سينما در شهرستانها و برخي سالنهاي تهران ميداند. گفتوگوي پيشرو از حزباللهي بودن سهيلي آغازشده و به مبارزهطلبي خستگيناپذير سهيلي ميانجامد، كارگرداني كه ميگويد يك سيلي را با دو سيلي پاسخ ميدهد.
۱۵۰ نفر جلوي وزارت ارشاد تجمع كردند كه آنها هم نطفه اوليه اتفاقات نبودند چرا كه ۱۰ نفر هم از اين تعداد فيلم را نديده بودند، پس نطفه اوليه يكي، دو نفري بودند كه يا با من، يا با فيلم يا با ارشاد، يا با وزير يا با معاونت سينمايي يا با سينما مشكل داشتند
خيليها ميگويند از اين به بعد پروانه ساخت فيلمهايمان را از ائمهجمعه ميگيريم، يا از انصار حزبالله يا از فلان روزنامه . به اين خاطر كه هيچ چيزي سر جاي خودش نيست و فيلمي كه وزارت ارشاد تاييد كرده است در وضعيت امني قرار ندارد
ساخت فيلم «گشت ارشاد» با چه نيتي شروع شد و پيشبينيتان از ساخت آن و پرداختن به يكي از موضوعات و پديدههاي اجتماعي كه همواره مناقشات زيادي دارد، چه بود؟
فقط در مورد اين فيلم نبوده، بلكه هر فيلمي كه ساختهام هميشه منتظر اين اتفاقات هستم. هر فيلمي كه ساختم پيشبيني ميكردم كه يا اكران نشود يا مميزي شود يا محدوديتها و مخالفتهايي درباره اكران فيلمهايم اتفاق بيفتد. پيشبينيهايم هميشه در اين موارد درست بوده و حتي در مورد اولين فيلمم «مردي شبيه باران» در خيلي از شهرستانها به شكل معدود تجمعاتي عليه فيلم مقابل سالنهاي سينما شكل گرفت. در آن زمان براي اولين بار بود كه يك سوپراستار(ابوالفضل پورعرب) لباس بسيجي ميپوشيد و نقش يك بسيجي را ايفا ميكرد و فيلم نيز صحنهها و مواردي داشت كه در آن مقطع حساسيتبرانگيز بود.
از جمله رقص و آوازي كه اسرا در اردوگاه داشتند مورد اعتراض قرار گرفت يا يكي از اسراي ايراني كه در فيلم خيانت ميكرد يكي ديگر از مواردي بود كه برخي آزادهها عقيده داشتند هيچ اسير ايرانياي در دوران اسارت خيانت نكرده است ولي به نظر من همانطور كه عده زيادي مقاومت كردند عده معدودي هم بودند كه بريدند و نتوانستند شرايط سخت را تحمل كنند. اما برخي عقيده داشتند همه چيز گل و بلبل است.
همه مقاوم، استوار و آرمانگرا بودند و هيچ كس هم كوچكترين تزلزلي در ارادهاش نداشته اما در فيلم چنين نبود، در آن زمان هم عدهيي موسوم به انصار حزبالله بيانيه دادند كه ما جلوي اكران فيلم را خواهيم گرفت. به طور مشخص يادم ميآيد جلوي سينما آفريقاي مشهد تجمع كردند و اجازه نميدادند مردم وارد سينما شوند. آن زمان مصاحبهيي كردم كه بعد از ۱۷، ۱۸ سال آن مطالب دوباره تكرار شد، همان زمان در مصاحبهيي گفتم اگر شما انصارحزبالله هستيد من خود حزباللهام.
دقيقا جملهيي كه اين روزها هم تكرارش كردم. در مورد فيلمهاي بعديام نيز كم و بيش موانع مشابهي داشتم. چه در مرحله پروانه ساخت يا مراحل ديگر درگيري و مانع داشتم، در مورد «گشت ارشاد» بيش از يك سال صدور پروانه ساختش به درازا كشيد. آنها اصرار داشتند اسم فيلم تغيير كند، آنها ميخواستند عنوان فيلم هر اسمي باشد جز «گشت ارشاد» مثلا ميگفتند اسم فيلم ميتواند «تقلبيها» يا «متقلبها» باشد كه اسمهاي بيربطي بودند.
اما من ميگفتم اين فيلم مثل فرزند من است و ميخواهم اسم فرزندم را خودم انتخاب كنم. پس هميشه در طول حرفه فيلمسازيام منتظر اين حوادث و حواشي بودهام. در مورد «گشت ارشاد» هم چنين حدس و گمانهايي داشتم. اما فكر نميكردم اين اتفاقات تا اين حد گسترده، غيرقانوني، شديد و بيمنطق باشد و اينكه اكران «گشت ارشاد» باعث جمع اضداد شد، به قول شريعتي قاسطين و مارقين و ناكثين.
در مخالفت با «گشت ارشاد» طيفهاي مختلف دست به دست هم دادند كه براي من دور از انتظار بود.وقتي سازمان فرهنگي و هنري شهرداري و مجموعه شهرداري دائما در حال گرفتن عكس يادگاري با هنرمندان هستند و افتخار آنها تعامل با هنرمندان است و ميخواهند با اهالي سينما همكاري داشته باشند، وقتي آنها در كنار عدهيي به نام انصار حزبالله قرار ميگيرند و حوزه هنري وارد اين اتفاقات ميشود، از آن سو ميبينيم بخشي از اهالي سينما خود را پشت اين قضيه پنهان ميكنند، وقتي اينها دست به دست هم ميدهند، چنين وضعيتي دور از انتظارم بود.
در زمان صدور پروانه نمايش تنها مشكل عنوان فيلم بود؟
آدمهاي مختلف دنياهاي مختلف دارند، برخي آدمها دنيايي بزرگ، برخي آدمها دنياي متوسط و برخيها دنياي كوچكي دارند. در وزارت ارشاد آدمها بر مبناي دنيايي كه دارند و وسعت دنيايشان موضعگيري ميكردند، برخي ميگفتند اين فيلمنامه و عنوانش هيچ اشكالي ندارد، برخي هم با كليت فيلم و ساختنش مشكل داشتند و موضعگيري به طور كلي سليقهيي بود.
اما در جشنواره فجر «گشت ارشاد» مورد تاييد معاونت سينمايي بود و در بخش مسابقه هم حضور داشت و حرف و حديثي عليه فيلم نبود.
بله وقتي فيلم از بين ۷۰، ۸۰ فيلم براي بخش مسابقه انتخاب و در چهار رشته كانديدا ميشود، وقتي در ايام جشنواره بيشترين تعداد نمايش را براي فيلم در نظر ميگيرند، وقتي كه تمام استانهاي برگزاركننده جشنواره همه «گشت ارشاد» را ميخواهند و نمايش ميدهند، نشان ميدهد مسوولان وزارت ارشاد با فيلم هيچ مشكلي نداشتند.
با توجه به اين پيشزمينه جشنواره كه حاشيه و اتفاقي وجود نداشت، فكر ميكنيد شكلگيري و بروز اين واكنشها چه دلايلي داشته است؟
براي من عجيب است، در جشنواره فيلم فجر «گشت ارشاد» در مشهد نمايش داده شد و دومين فيلم منتخب از سوي مردم در مشهد شد و نمايش ويژه هم براي فيلم برگزار شد كه همه مسوولان شهر مشهد فيلم را ديدند و بزرگداشتي براي من تدارك ديدند، اما زمان اكران فيلم شهري كه با اكران فيلم مخالف بود و حتي اجازه يك سانس اكران نداد مشهد بود. در شهرستانهاي ديگر نيز همين اتفاق افتاد كه مسوولان استانها فيلم را ديدند از جمله فرماندارها، فرماندهان نيروي انتظامي و فرماندهان سپاه فيلم را ديدند و هيچگونه مخالفتي با فيلم نداشتند. همه مخالفتها از زمان اكران آغاز شد و آنقدر هم گسترده نبود و حكايت آن كسي است كه سنگي را در چاه مياندازد و هزار نفر نميتوانند آن سنگ را از چاه بيرون آورند، حالا وضعيت فيلم «گشت ارشاد» هم چنين شده است.
اولين گروهي كه اين تحركات و حواشيها را ايجاد كردند، دقيقا چه فرد چه افرادي بودند؟
۱۵۰ نفر جلوي ساختمان وزارت ارشاد تجمع كردند كه اين ۱۵۰ نفر هم نطفه اوليه اتفاقات نبودند چرا كه ۱۰ نفر هم از اين تعداد فيلم را نديده بودند، پس مشخص ميشود كه نطفه اوليه يكي، دو نفري بودند كه يا با من، يا با فيلم يا با ارشاد، يا با وزير يا با معاونت سينمايي يا با سينما مشكل داشتند. آنها بودند كه ۱۵۰ نفر را تحريك كردند، به قول فردوسيپور اين حركت «خودجوش» نبوده است و معلوم است كه يكي دو نفر اين عده را هماهنگ كرده اند، چون اين عده با بلندگو، پلاكارد و سخنران مشخص در برابر وزارت ارشاد حاضر شدهاند و در مورد فيلم به هياهو پرداختهاند.
به هر ترتيب اين واكنش اولين بار از سوي انصار حزبالله اتفاق افتاد؟
بله
اصرار و پافشاري شما براي اينكه عنوان فيلم «گشت ارشاد» باشد چه بود؟ با توجه به اينكه «گشت ارشاد»، موضوع مناقشهبرانگيزي است.
فرآيند ساخت اين فيلم دو سال طول كشيد و طي اين دو سال در تمام رسانهها عنوان فيلم «گشت ارشاد» بود حتي در رسانه ملي هم عنوان فيلم گفته ميشود.
وقتي ميخواهيم با مقولهيي مخالفت كنيم، بهانه پيدا كردن براي مخالفت كار سادهيي است، علت اصلي اين مخالفتها اسم و موضوع نيست، بلكه علت اصلي اين است كه ميخواهند اين فيلم را زمين بزنند و ما هر بهانهيي كه از اينها ميگرفتيم بهانهيي را ميتراشيدند.
فرض كنيم اين اتفاقات رخ نميداد، باز هم موضوع و عنوان گشت ارشاد حساسيتزا است، چه شد كه خواستيد مستقيما به اين موضوع و عنوان در قالب يك فيلم بپردازيد؟
اولا قصه فيلم نوشته من نبود، بلكه آقاي ميرزايي فيلمنامه را نوشتند و من و ايشان بازنويسياش كرديم، يكي از دلايل ساختن اين فيلم همين استقبال مردم است.
اگر ما به عنوان فيلمساز ندانيم چه موضوعي دغدغه مردم است فيلمهايمان با فروش روبهرو نميشود، ضمن اينكه از مردممان عقب خواهيم افتاد.
همين استقبال ميلياردي مردم در همين مدت كوتاه نشان ميدهد كه انتخاب ما درست بود و مردم دوست دارند اين موضوع را دنبال كنند.
پس بخشي از انتخاب توجيه اقتصادي دارد؟
فقط توجيه اقتصادي نيست، هر فيلمسازي دوست دارد مخاطب داشته باشد و اگر شما از هر فيلمسازي بپرسيد كه بين فروش و مخاطب كدام را انتخاب ميكنيد؟ قطعا مخاطب را انتخاب ميكند. من همين الان اعلام ميكنم حاضرم اين فيلم در تمام شهرستانهايي كه از پرده پايين كشيده شده رايگان اكران شود، پس گيشه و فروش براي من مهم نيست. وقتي در بخش خصوصي فعاليت داريد اگر برگشت سرمايه نباشد و ضرر كنيد نميتوانيد به حرفهتان ادامه دهيد. من تا به امروز سيزده فيلم ساختهام و از هيچ نهاد، سازمان يا ارگان دولتي وام و كمكي نگرفتهام.
بخشي از انگيزهتان پرداختن به موضوع روز و اهميت آن براي مردم بود كه توضيح داديد. آنچه به عنوان سازنده و كارگردان فيلم اهميت و ارزش شخصي شد كه به اين موضوع بپردازيد، چه بود؟
آنچه براي من خيلي اهميت داشت و در طول ساخت فيلم هم به همكارانم ميگفتم، اين بود كه فيلم «گشت ارشاد» به عنوان سند تاريخي ثبت شود و در آينده قابل رجوع باشد. نشان دادن فضاي اجتماعي در يك مقطع تاريخي براي من خيلي مهم بود.
درست است كه ما در جامعهيي زندگي ميكنيم كه خيلي از رفتارها و هنجارها را بايد رعايت كرد اما نحوه كنترل ناهنجاريها خيلي مهم است.اينكه ما دختري را در كنار همسر يا خانوادهاش متوقف و او را مواخذه كنيم و در حضور مردم او را به زور و اجبار سوار ون كنيم و ببريم و خانوادهاش را پريشان كنيم، اين رفتارها جز اينكه بغض و عقدهيي در دل او و خانوادهاش ايجاد كند، چه حاصلي دارد؟
به همين دليل ميخواستم بگويم اين رفتارها منطقي نيست.
فكر نميكنيد طي سالهاي اخير سينماي ايران فاصله زيادي با جامعهاش يافته به گونهيي كه اين فاصله سبب شده ظرفيت يا به عبارتي آستانه تحمل پرداختن به موضوعات حساس اجتماعي كاهش يابد؟
به نظرم سينما خيلي از رسانههاي ديگر عقبتر است و مطبوعات خيلي راحتتر ميتوانند موضوعات را بيان و تحليل كنند. اما در سينما محدوديتها بيشتر است. بسياري از اتفاقاتي كه در صفحه حوادث روزنامهها منتشر ميشوند، در سينما اجازه و امكان پرداختن ندارند. جسارت اهالي سينما هم كم شده يا جلوي جسارت آنها گرفته شده، به همين دليل وقتي يك فيلم يا دو فيلم كمي انتقادي به موضوعي ميپردازند، خيلي سريع به چشم ميآيد.
ريشه اين وضعيت را بايد نزد سينماگران جستوجو كرد يا مسوولان فرهنگي و سينمايي كشور؟
هر دو عامل وجود دارد؛ هم جسارت اهالي سينما كم است و هم حساسيت در مورد سينما زياد است. حساسيتي كه در مورد سينما وجود دارد، در مورد نقاشي، خط، موسيقي، مجسمهسازي و حتي مطبوعات نيست. ضمن اينكه متاسفانه تعداد سينماگران جسورمان كم است.
در يكي از اظهارنظرهاي اخيرتان سينماگران را هم در مورد حواشي پيرامون «گشت ارشاد» مقصر ميدانستيد. منظورتان طيف خاصي از سينماگران است؟
وقتي ميگويم سينماگران، حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي و موسسه سينمايياش را بخشي از سينما ميدانم و آنها فيلم «گشت ارشاد» را در همه شهرستانها از پرده پايين كشيدند. پس نميتوانيم بگوييم سينماييها نقش نداشتند. مگر بگوييم حوزه هنري جزيي از سينما نيست كه در آن صورت يعني توليد و پخش فيلم دارد. وقتي حوزه هنري بخش عمدهيي از سينما را در اختيار دارد، پس آن هم بخشي از خانواده سينماست.
فكر نميكنيد بخشي از اين اتفاقات ناشي از عدم اعتبار قوانين فرهنگي و سينمايي است كه به سادگي تحت تاثير واكنشها و اتفاقاتي خارج از حوزه سينما قرار ميگيرد و در اين شرايط نهادهاي فرهنگي ذيربط ترجيح ميدهند كه خود را درگير چنين حواشي و مخاطراتي كه بيرون از حوزه سينما و فرهنگ است، نكنند؟
در اين اتفاق مشخص خلأ قانوني نداريم. ما همه نوع قانوني در مورد اين اتفاقات داريم، اما همه قوانين مربوط شكسته شد. پروانه ساخت، پروانه نمايش، پروانه مالكيت، شوراي صنفي و مجوز پخش داريم اما به هيچيك از اين قوانين اهميتي داده نشد.
با اين حال برخورد مسوولان به گونهيي بوده كه گويي اين قوانين اعتبار و وجاهت لازم را ندارند و مسائل ديگري تعيينكننده هستند؟
اگر منظورتان وزارت ارشاد است، وزارت ارشاد و شخص وزير پشت اين فيلم ايستادهاند. وزير ارشاد ما، آپاراتچي سينما نيست. وقتي حوزه هنري فيلم را در شهرستان پايين ميكشد، وزير ارشاد ميتواند اين كار را محكوم كند و بگويد اين كار غيرقانوني است. ولي خودش كه نميتواند كپي فيلم را بردارد و در سالنهاي سينما نمايش دهد. حوزه هنري از وزير دستور نميگيرد بلكه از رييس سازمان تبليغات اسلامي دستور ميگيرد و رييس سازمان تبليغات اسلامي هم به سالنهاي سينماهايش دستور داده كه فيلم را از پرده پايين بكشند؛ رفتاري كه غيرقانوني است. در اين بين وزير چه اقدامي ميتواند انجام دهد، تنها كاري كه ميتواند انجام دهد اين است كه ميتواند اين رفتار را محكوم كند.
اما اين روزها صحبتهايي مبني بر جايگزيني فيلم «گشت ارشاد» شده است، در اين مورد چه نظري داريد؟
امكان ندارد، نه وزير ارشاد ميتواند، نه امام جمعه ميتواند، نه حوزه هنري و نه هيچكس ديگري نميتواند فيلم را در تهران از پردههاي سينما پايين بكشد، فقط يك نفر ميتواند فيلم را در تهران از پردههاي سينما پايين بكشد و آن خداست. تنها اراده او چنان قدرتي دارد و اگر اراده او بر اين باشد كه فيلم بر پردهها باشد، شوراي صنفي كه نه پدر شوراي صنفي، وزارت ارشاد كه نه پدر وزارت ارشاد كه هيچكس نميتواند فيلم را از پرده پايين بكشد. چون همه مسيرهاي قانوني را طي كردهايم و مردم استقبال خوبي از فيلم داشتهاند و اگر در شهرستانها فيلم اكران نشد به اين دليل است كه صاحب سينما فيلم را نمايش نداده است. شوراي صنفي فيلم را جايگزين نخواهد كرد، آنها عاقلتر و فهميدهتر از اين هستند كه بخواهند فيلم را جايگزين كنند. آنها ميدانند فشارها از كجاست و اينكه قضايا يكسري تصفيه حسابهاي سياسي است و فيلم به اكران خودش ادامه خواهد داد. شرايطي هم كه پيش آمد، در حال حاضر فروكش كرده و اكثر كساني كه معترض بودند وقتي فيلم را ديدند نظرشان برگشت.
شرايط سياسي را چقدر در مورد اتفاقات پيرامون «گشت ارشاد» موثر و دخيل ميدانيد؟
به نظرم ۹۵ درصد اتفاقاتي كه براي فيلم افتاد ربطي به فيلم نداشت. شايد تنها پنجدرصد از اين آدمها فيلم، موضوع فيلم، عنوان فيلم، بيلبوردهاي فيلم يا مرا نميپسنديدند و ۹۵درصد اتفاقات ربطي به فيلم نداشت و بيشتر تصفيهحسابهاي سياسي بود و اين وسط فيلم قرباني شد.
به نوعي حوزه هنري و شهرداري با ارشاد درگيريهاي سياسي بيرون از سينما داشتند كه دودش به چشم سينما رفت و بيشتر از همه فيلم «گشت ارشاد» لطمه خورد و ريشه اين اتفاقات را بيرون از سينما ميدانم.
به نظر خودتان فيلم گشت ارشاد مايههاي سياسي دارد؟
ابدا، فيلم يك نقد اجتماعي است، درباره يك برخورد و رفتار اجتماعي، هر چند كه موضوعات اجتماعي ما منفك از سياست نيست. اما اتفاقات پيرامون «گشت ارشاد» مصداق مثل پيراهن عثمان است. «گشت ارشاد» پيراهن عثمان است.به نظرم اتفاقاتي پشت پرده بين جناحهاي سياسي در جريان بوده كه همزمان با اكران «گشت ارشاد» و اين فيلم بهانهيي شد تا اين اختلافات عيان شود. دو گروه با هم مخالفت كردند و به سمت هم سنگ پرت ميكنند و اين سنگها بر فيلم «گشت ارشاد» فرو ريخت. «گشت ارشاد» ربطي به اين درگيريها نداشت.
فكر نميكنيد زمان اكران هم اين اتفاقات را تشديد كرد؟
بهترين زمان اكران نصيب «گشت ارشاد» شد. چون در زمان جشنواره يكي از فيلمهايي كه مورد استقبال تماشاگران بود «گشت ارشاد» بود. اگر فيلم در اين مقطع زماني اكران نميشد نميتوانست از استقبال قابل ملاحظه تماشاگران برخوردار باشد كه بتواند از خود دفاع كند.
به نظر شما روابط مبتني بر تقلب و جابهجايي شخصيتها و دوگانگي شخصيت و رفتارهاي آنان چقدر بر اتفاقات خارج از متن فيلم تاثير داشت؟
اگر قرار بود فيلم مستقيما تعدادي مامور گشتارشاد را به تصوير بكشد، اصلا امكان اكرانش وجود نداشت. پرداختن به سه شخصيت و موقعيت آنها بهترين امكان بود براي اينكه ما هم نقدي بر رفتار ماموران گشتارشاد داشته باشيم و هم بتوانيم مجوز بگيريم اگر غير از اين بود فيلم به اكران هم نميرسيد. شخصيتهاي اصلي فيلم يكسري مشكلات دارند كه راه برطرف كردن مشكلاتشان را پول ميدانند، براي بهدست آوردن پول دست به كارهاي غيرقانوني ميزنند، ولي رفتار آنها را نميتوان به همه آدمهاي فيلم بسط داد. متاسفانه در شرايطي زندگي ميكنيم كه آدمها خودشان نيستند و اگر خودشان باشند نابود ميشوند، ريا و تظاهر بيش از حد در گوشت و پوست و استخوان مردم ما رسوخ كرده. پرداختن به علت اين وضع كار من نيست. در طول يك روز بارها و بارها نقش عوض ميكنيم و بسته به برخورد با آدمهاي مختلف رنگ عوض ميكنيم و سالهاست كه اين روند جريان دارد و متاسفانه جوانان ما به عنوان يك فرهنگ در حال پذيرفتن اين جريان هستند كه خودت نباش. هميشه معتقدم آدم بد هم اگر خودش باشد، خيلي بهتر از آدم متظاهر است، چراكه اين تظاهرها باعث شده نهتنها آدمهاي دوگانه كه آدمهاي چندگانهيي باشيم.
سه شخصيت اصلي «گشت ارشاد» جزو كدام دسته از آدمهايي كه گفتيد هستند؟
پيش از اين هم گفتهام كه اين سه نفر را بايد در خلوتشان بررسي كرد كه خودشان هستند، چون وقتي از خلوتشان بيرون ميآيند، كاملا تيپيكال هستند و زماني كه در خلوتشان قرار ميگيرند به شخصيت نزديك ميشوند. البته آنها هم جوان هستند و خواستههايي دارند كه ميخواهند به آن برسند.
نقش شهرداري و حوزه هنري در مواجهه با فيلم شما چگونه بود؟
سازمان فرهنگي- هنري شهرداري براي حمايت از هنرمندان بهوجود آمده، نه ضربه زدن به سينما و پايين كشيدن فيلمها. كساني كه دستور پايين كشيدن «گشتارشاد» را صادر كردند، آيا از جيب خود خسارت ميپردازند يا از بيتالمال. آنان تصميم غلطي گرفتهاند، چرا بايد خسارت را از بيتالمال بپردازند نه از جيب خود، لطفا خسارت تصميم غلط را از هزينه شخصي جبران كنند.
من موسس حوزه هنري استان خراسان بودهام و هشت سال رييس حوزه هنري خراسان بودم و حالا حوزه هنري پاداش بدي به من داد، كساني كه دستور توقيف «گشتارشاد» را دادهاند يك ساعت سر فيلمبرداري هيچ فيلمي نبودهاند كه بدانند يك فيلم با چه سختي و مشقتي ساخته ميشود. پيام اين اتفاق اين است كه مردم شما حق انتخاب نداريد، ما ميگوييم چه فيلمي را ببينيد، چه فيلمي را نبينيد. آنها فيلمام را آتش زدند و خاكسترش را بهجا گذاشتند ولي مطمئن باشيد دودش به چشمان شما هم خواهد رفت و خوشحال نباشيد. «گشتارشاد» در تاريخ خواهد ماند؛ زماني كه نام، مقام و پستها نخواهند بود و اين پستها وجود نخواهند داشت.
يعني فكر ميكنيد نوعي حذف فراقانوني رخ داده است؟
وقتي يك نگاه را دوست نداريم و باني حذف آن نگاه ميشويم، يعني آن چيزي را كه ما ميپسنديم مردم بايد ببينند و آن چيزي را كه ما نميپسنديم مردم حق ندارند ببينند و بپسندند و بعد از اين هم در مورد اين موضوعات نبايد فيلم ساخت. چون قدرت دست ما است، سينما دست ما است، تصميمگيرنده ما هستيم و ما حتي خلاف قانون هم ميتوانيم عمل كنيم. ميتوانيم يك فيلم قانوني را كاملا غيرقانوني نابود كنيم، چون سليقه ما اعمال نشده و فكر ميكنم اين برخورد حذف يك تفكر و يك نگاه است. اين رفتارها سابقه داشته اما چه چيز ماند، مگر به «آژانس شيشهيي» هم اعتراض نشد، اما آن رفتارها ماند يا آن فيلم.
همزمان با اكران «گشتارشاد» فيلم «قلادههاي طلا» بر پردههاي سينما آمد كه در آنونس اين فيلم گفته ميشود «سياسيترين فيلم تاريخ سينماي ايران»، اما هيچ هياهو و حاشيهيي براي اين فيلم اتفاق نيفتاد؟
خيلي از جوانان بهخصوص در فيسبوك به من ميگويند، اتفاقات پيرامون «گشت ارشاد» به دليل همزمانياش با اكران «قلادههاي طلا» است. آنها ميگويند همه مسوولان فرهنگي، هنري و سياسي كشور دوست داشتند «قلادههاي طلا» پرفروشترين فيلم سال باشد.
«قلادههاي طلا» با تاييد وزارت... اكران ميشود اما «گشتارشاد» كه با تاييد وزارت ارشاد كه نهاد مسوول سينماي كشور است اكران ميشود، دچار كلي حواشي ميشود و اكران آن تحتالشعاع برخوردهاي غيرقانوني قرار ميگيرد، به نظر شما از اين پس فيلمها بايد با تاييد وزارت ديگري اكران شوند تا دچار سوءتعبير نشوند و براي فيلم اتفاقي نيفتد؟!
خيليها ميگويند از اين به بعد پروانه ساخت فيلمهايمان را از ائمهجمعه ميگيريم، يا از انصار حزبالله يا ازفلان روزنامه و وزارت... مجوز ميگيريم. چنين وضعيتي به اين خاطر است كه هر چيزي سر جاي خودش نيست و فيلمي را كه وزارت ارشاد تاييد كرده است در وضع امني قرار ندارد و قدرتهاي ديگري هستند كه بيشتر از وزير ارشاد و وزارت ارشاد ميتوانند تعيينكننده باشند، به هر ترتيب اين نظر هم وجود دارد كه وقايع پيرامون «گشتارشاد» به خاطر فروش «قلادههاي طلا» است. در هيمن راستا آنونسهاي «قلادههاي طلا» بهراحتي از تلويزيون پخش ميشود اما جلوي پخش آنونس «گشتارشاد» گرفته شده است.
چه شد كه براي پوستر آن عكس را در نظر گرفتيد كه حساسيتزا بود و در تمام شهر هم پاره شد؟
يكي از وظايف پوستر اين است كه تماشاچيان را به ديدن فيلم ترغيب كند و آن پوستر اين كاركرد را داشت.
شهرداري مخالفتي با نصب اين پوسترها نداشت؟
نه. هم وزارت ارشاد پوسترها را تاييد كرد و هم شهرداري تعدادي از جايگاه بيلبوردهايش را به رايگان در اختيار ما قرار داده بود، اما بعدا نظرشان عوض شد. من هم فكر ميكردم حساسيتبرانگيز باشد اما همانطور كه گفتم در وزارت ارشاد و سازمان فرهنگي- هنري شهرداري تاييد شد. ما براي پوسترها و بنرها ۹۰ ميليون تومان هزينه كرديم اما متاسفانه پس از سه چهار روز همه پوسترها و بنرها پاره شد.
آيا تا الان براي اين خسارتها و اتفاقات شكايتي داشتهايد؟
كساني كه فيلم را از پرده پايين كشيدند و كساني كه پوسترها را پاره كردند، بايد خسارت پرداخت كنند، اما متاسفانه آنها خسارت را از بيتالمال پرداخت ميكنند نه از جيب خودشان.
آيا وزارت ارشاد طي اين مدت حمايت مشخصي از فيلم شما داشت؟
خوشبختانه همه اهالي سينما و مسوولان سينما از اين فيلم حمايت كردند، همچنين مطبوعات و رسانهها هم از «گشت ارشاد» حمايت كردند. تنها كساني كه در مقابل فيلم ايستادند همان صد و پنجاه نفر مقابل وزارت ارشاد، حوزه هنري و شهرداري بودند.
امام جمعه تهران چطور؟
متاسفانه ايشان فيلم را نديده بودند و با القاي برخي آن حرف را زدند و در بيانيه گفتم اينكه به فيلم مستهجن ميگوييد، هم تهمت است و هم خلاف انصاف. خوشبختانه ايشان هم شنيدم در جريان رفتارهاي غيرقانوني قرار گرفتند و اين رفتارها را تاييد نكردند.
فكر ميكنيد آينده سعيد سهيلي چگونه خواهد بود؟
قطعا فيلمي تندتر، صريح و دردمندتر و جسورانه خواهم ساخت و اين برخوردها باعث نخواهد شد محافظهكار شوم. تصميم گرفتم فيلمي بسازم كه چند برابر «گشتارشاد» بحثبرانگيز باشد. چون اين انگيزه در من ايجاد شد كه اگر ميخواهي فيلمي بسازي كه مورد استقبال مردم باشد، فيلمي باشد كه درد مردم را بيان كند و بازگويي درد مردم عواقبي دارد.
اگر مجوز چنين فيلمي داده نشود چطور؟
من كسي هستم كه زير آتش خمپارههاي خمسهخمسه بزرگ شدم، يعني بچه تركش، گلوله و خاك و خاكريز هستم. اين برخوردها باعث نميشود كه من عقبنشيني كنم، كله شقتر از اين حرفها هستم و مبارزه ميكنم.
باز هم فيلمهايي با موضوع اجتماعي ميسازيد يا با موضوع سياسي؟
سينماي مورد علاقه من سينماي اجتماعي است، اما در اين سينما قطعا مسائل سياسي خودش را نشان ميدهد و سينماي من سينماي عاصي و وحشي و پرخوني است، قهرمانان من اگر سيلي بخورند نميروند كلانتري شكايت كنند، بلكه قهرمانهاي سينماي من اگر يك سيلي بخورند، دو سيلي ميزنند و خودم هم اينطوري هستم و در ماجراي اكران «گشت ارشاد» من هم سيلي خوردم و منتظر سيليهايي كه من خواهم زد، باشند.
ارسال نظر