به خاطر آقای مدیری قرص ضدافسردگی میخوردم!
شبنم فرشادجو، كشف مهران مدیری رازگشایی میكند
سریال جدید مهران مدیری مثل همیشه یك كشف مهم داشت. درست پس از پخش قسمت اول سریال بیشتر بحثها و نظرات شروع شد خیلیها راضی بودند و برخی هم مثل همیشه بر طبل نارضایتی كوفتند.
مجله زندگی ایده آل - الناز دیمان: سریال جدید مهران مدیری مثل همیشه یك كشف مهم داشت. درست پس از پخش قسمت اول سریال بیشتر بحثها و نظرات شروع شد خیلیها راضی بودند و برخی هم مثل همیشه بر طبل نارضایتی كوفتند اما همگی روی یك موضوع اتفاق نظر داشتند و آن هم كاراكتری كه نقش خواهر سیامك انصاری را بازی میكرد. بینندههای تلویزیون از خودشان میپرسیدند این بازیگر كیست و خیلیها نمیدانستند كه هاله دوستداشتنی این سریال شبنم فرشادجو، بازیگر كهنهكار تئاتر است كه با وجود همه سختگیریهایش به تلویزیون آمده است و در یك سریال روتین هرشبی بازی میكند.
او با تجربه ۲۰ساله در عرصه تئاتر پا به این سریال گذاشته، با استفاده از توان اجرای تئاتری و تجربههای قبلیاش به بهترین نحو شخصیت هاله را در این سریال بازی میكند و موفق به خلق كاراكتری با مزه و دوست داشتنی شده است. این موفقیت میتواند او را برای همیشه در ذهن بینندگان ماندگار كند.
فكر میكردم قرار است نقش آبدارچی بیمارستان را بازی كنم
در ابتدای كار آقای مدیری همه را دعوت كرده و در مورد كار با ما صحبت كردند و توضیح دادند كه این سریال درباره یك بیمارستان و پرسنل آن است و. . . من باتوجه به نقشی كه در مجموعه شوخی كردم داشتم فكر میكردم احتمالا نقش آبدارچی بیمارستان را به من میدهند (میخندد) بعد از صحبتها مشخص شد من نقش خواهر آقای انصاری را دارم كه یك پرستار است. آقای مدیری از من خواستند نقش همان زن خانواده داغدار را كه در مجموعه «شوخی كردم» داشتم را اینجا هم اجرا كنم. در ابتدا تعجب كردم چون آن نقش مختصات خودش را داشت و نحوه بازی و نوع حرف زدن در آن كاراكتر جواب میداد.
به آقای مدیری گفتم آن زن عجیب و غریب بود و حتی وقتی اتفاقهای بد برایش میافتاد باز هم خوش بود و میخندید (میخندد) اما آقای مدیری گفتند میتوان نقش را به همان شكل ولی اینبار در قالبی دیگر بازی كرد. من هم ابتدا نقش را از فیلتر كاراكتر یك پرستار گذراندم و كمی تلطیف كردم ولی درنهایت هاله هم مانند زن كولی آیتمهای «شوخی كردم» واكنشهای تند دارد، سریع حرف میزند و در كل اگزجره است.
خاصیت مخ من
حتی با وجود ریتم تند هاله در حرف زدن، دیالوگهایم را فراموش نمیكنم. فكر میكنم این خاصیت مخ من باشد. همان موقع كه در مجموعه «شوخی كردم» بازی داشتم گاهی هفت صفحه دیالوگ زیر گریم به ما میدادند و میگفتند برای ضبط آماده باشید! من و آقای هادی كاظمی هم تندتند دیالوگها را میخواندیم و آماده میشدیم. در مورد این سریال هم همین روند وجود دارد. كلا در كارهای آقای مدیری تمرین خیلی كم اتفاق میفتد و بچههای گروه به این شیوه عادت كردهاند. در ابتدا این شیوه برای من كه به تمرینهای طولانیمدت تئاتری عادت دارم سخت بود و حتی گاهی تنها تمرین میكردم اما الان دیگر من هم عادت كردهام.
۲۰سال سابقه دارم
من از سن ۱۷سالگی وارد دنیای تئاتر شدم، روی صحنه بودم و در فیلمهای سینمایی هم بازی داشتم اما قسمت این بود كه كمی دیر وارد مدیوم تلویزیون شده و دیده شوم. شاید باید میفهمیدم در كدام ژانر میتوانم موفق عمل كنم. من در كارهای جدی زیادی حضور داشتم كه برای برخی كاندید دریافت جایزه بودم. قطعا تجربه ۲۰سال كار تئاتری در این راه به من كمك كرد. خوشحالم این اتفاق با گروه آقای مدیری افتاد؛ گروهی كه بهنظرم حرف اول را در كمدی كشور ما میزند.
مدیری یك روانشناس فوقالعاده است
آقای مدیری در كار جدی و با دیسیپلین هستند. ایشان كارگردانی باهوشند و حواسشان به همه چیز و همهکس هست. قدرت پیشبینی بسیار بالایی دارند و حتی قبل از برداشت سكانسها واكنش بازیگر را میتوانند به درستی حدس بزنند. مثلا گاهی قبل از برداشت به من میگویند: «شبنم موقع گفتن این دیالوگ فلان واكنش را نداشته باش یا تحت تاثیر قرار نگیر.» یعنی پیش از اینكه من كاری را كه در ذهن داشتهام انجام دهم پیشبینی میکرده و به شیوه درست بازیگر را هدایت میكنند. بهنظرم آقای مدیری یك روانشناس فوقالعاده است. ایشان با روانشناسی با تكتك افراد گروه پرتعدادشان رفتار میكنند. مثلا میدانند با چه كسی نرمتر برخورد كنند و با چه كسی جدیتر باشند.
كسی در دنیای مجازی با شما تعارف ندارد
برخورد مخاطبان سریال در صفحه فیسبوكم عالی است. همان روزهای ابتدایی پخش سریال از همه در صفحه فیسبوكم برای تماشای آن دعوت كردم و تیزر كار را گذاشتم كه به گرمی با آن استقبال شد. حتی برخی هموطنان خارج از كشور هم سریال را میبینند و دوست دارند. مخاطبانی از آلمان، آمریكا و. . . در فیسبوك برایم پیغام گذاشتند كه سریال را دوست دارند و با اشتیاق دنبال میكنند. حتی تماسهایی از ایرانیان خارج از كشور داشتم كه ابراز لطف كردند. من فكر میكنم نظرات و كامنتهایی كه در فنپیج یا صفحه فیسبوك میبینیم بدون تعارف و واقعی هستند چون در دنیای مجازی كسی با آدم تعارف ندارد (می خندد) .
من اینستاگرام ندارم و فكر میكنم فیسبوك محیطی بهتر از اینستاگرام دارد. در اینستاگرام گاهی كاربرها با هم درگیر میشوند و كامنتهای عجیب و غریب گذاشته میشود اما خوشبختانه در فیسبوک اینطور نیست.
خودمان را محدود نمیكنیم
قطعا محدودیتهایی در كارهای كمدی وجود دارد اما برخی از آنها قابل درك است، مثلا در تئاتر من راحتتر میتوانم دیالوگهای بداهه بگویم و كمتر خودم را محدود میكنم اما در تلویزیون باید مرتب حواسمان به همهچیز باشد. برخی از محدودیتها قابل درك است، شما در نظر بگیرید این سریال را همه ایران تماشا میكنند، مردمی با فرهنگها و آداب و رسوم مختلف و شاید راحت بودن بازیگر در اجرای نقش در فرهنگ آنها پذیرفتهشده نباشد.
در این سریال سكانسهای حضور من، خانم زكریا و خانمهایی كه به سریال اضافه شدند شاید كمتر از دیگران است ولی ما هم به اندازه سایر افراد گروه توان و انرژی میگذاریم. من معتقدم حتی اگر وقت كمی در اختیار داریم، باید از همان فرصت حداكثر استفاده را بكنیم تا خنده را به مردم هدیه دهیم. نباید بهخاطر محدودیتهایی كه وجود دارد ما هم بیانگیزه باشیم و عملا خودمان را محدودتر كنیم. معتقدم اشكالی ندارد اگر فقط ۳۰درصد از توانتان دیده میشود، باید تلاش كنید در همان ۳۰درصد هم عالی باشید.
ادای مدرن بودن در میآوریم
از ابتدای كار حواشی درست شد و ما تنها حقوق دو ماه را گرفتیم و كار تعطیل موقت شد و ما سه ماه بدون اینكه بتوانیم در كار دیگری حضور داشته باشم منتظر فیلمبرداری بودیم. حال همگی خراب بود و نگران بودیم. كارهای مختلفی پیشنهاد میشد و نمیتوانستیم بپذیریم و بیكار در خانه مانده بودیم. حتی نمیدانستیم سریال اجازه پخش پیدا میكند یا نه؟ همه بهشدت ناراحت بودیم و استرس داشتیم. حالم آنقدر خراب بود كه حتی قرص آرامبخش و ضدافسردگی میخوردم.
وقتی هم سریال پخش شد همه سكانسهایی كه من بهعنوان سرپرستار در بیمارستان درقسمتهای ابتدایی داشتم حذف شد. حذف این بخشها بهخاطر این بود كه باعث حساسیت صنف پرستاران نشود. حذف آن سكانسها خیلی اذیتم كرد چون بهعنوان یك بازیگر دوست داشتم كارم تمام و كمال دیده شود اما ما تمام این ملاحظات را كردیم تا سریال برای كسی برخورنده نباشد و حالا كه این اعتراضها و انتقادهای عجیب را میشنویم و میخوانیم برایمان خیلی ناراحتكننده است. من در این مدت كه این اعتراض را از طرف برخی پزشكان میخوانم متوجه شدم ما تنها ادای مدرن بودن را در میآوریم. ما فیسبوك و اینستاگرام داریم و در شبكههای مجازی فعالیم و سعی میكنیم با دنیای مدرن هماهنگ شویم اما جنبه حتی یك شوخی ساده را هم نداریم.
در سریالهای خارجی حتی با همه چیز شوخی میشود
در تمام دنیا سریالهایی ساخته میشود كه با همه قشری در آنها شوخی میشود، در این سریالها حتی با مقامات دولتی و مسئولان هم بهراحتی شوخی میشود و مشكلی هم برای پخش سریال ندارند. پس چرا ما نمیتوانیم این كار را انجام دهیم؟ چرا حتی نمیتوانیم با خودمان شوخی كنیم؟ با پزشكان نمیتوانیم شوخی كنیم، یك خواهر و برادر در سریال نمیتوانند با هم شوخی كنند. پس ما با چه كسی شوخی كنیم و چطور موقعیت كمدی بسازیم؟ نمیشود كه فقط با معتادها، دزدها و گداها شوخی كرد چون تنها این افراد هستند كه صنف ندارند.
راستش برایمان باور نكردنی بود كه بعضی پزشكان اینقدر كمظرفیت و كمتحمل باشند. این دوستان حتی منتظر نشدند تا سریال به قسمت دهم برسد و ببینند ماجرا از چه قرار است و به سرعت قضاوت عجولانه كردند. گذشته از این مگر هومن صحرایی و هاله صحرایی بهعنوان پزشك و پرستار در این سریال چه كار عجیب یا غیرقانونی انجام دادهاند كه این واكنشهای عجیب را شاهد هستیم؟!
حمایت گروه ۱۶۰نفری جراحان از سریال
در پی این اعتراضها كه در سایت نظام پزشكی رخ داد، یك گروه ۱۶۰نفری از پزشكان و جراحان كشور با گروه ما تماس گرفتند و اعلام آمادگی كردند كه به هر نحوی از ما حمایت میكنند. آنها حتی پیشنهاد دادند قبل یا بعد از پخش سریال در تلویزیون این حمایت را اعلام كنند. یكی از پزشكان حاذق ایرانی مقیم استرالیا كه در زمان نوروز در ایران بودند و سریال را دوست داشتند هم به ما گفتند حاضرند هر كمكی از دستشان بر میآید برای پیشبرد و ادامه پخش سریال انجام دهند. پزشكان و پرستاران زیادی هم از طریق شبكههای مجازی با ما در ارتباط بودند و از سریال حمایت كردند.
قهرمان رالی بودم
خانهداری مزخرف هاله از ویژگیهای كمدی این شخصیت است كه او را بامزهتر كرده و موقعیت طنز ایجاد میكند. هاله مرتب به برادرش سركوفت میزند كه در زندگی در كنار او سوخته درحالیكه اصلا كسی حاضر نبوده با این دختر پرحرف ازدواج كند. هاله راننده و آشپز خیلی بدی است اما من قهرمان رالی بودم و رانندگیام حرف ندارد، آشپزیام هم خیلی خوب است.
كاراكتری مثل هاله در سریالهای ایرانی نداشتیم
من شخصا كاراتری مثل هاله با این اكتها، كنشها و ویژگیها تابهحال در سریالهای كمدی ایرانی ندیده بودم. هاله ریتم خیلی تندی دارد، مثل تراكتور وارد صحنه میشود. و همه را نابود میكند و میرود. شاید در ابتدا جیغجیغو بودن هاله كمی باعث گارد گرفتن مخاطب شود كه ای بابا این دختر چرا اینقدر جیغ و داد میكند اما درنهایت میبینیم هاله شخصیت خاص و بامزهای دارد و تماشاگر هم به این كنشهای عجیب و غریبش عادت میكند. هاله مثل بچههای شیطون، حراف و بامزهای است كه مثلاو را همگی در مدرسههایمان دیدهایم و شاید به همین خاطر خیلیها دوستش دارند.
از دیوار راست بالا میرفتم
من خودم هم تا حدی مثل هاله ریتم تندی دارم و در بچگی هم بسیار شیطون و اكتیو بودم و از دیوار راست بالا میرفتم. در مدرسه همه شبنم فرشادجوی شیطون و فعال را كه مدام در حال بدو بدو و جستوخیز بود را خوب میشناختند.
نظر کاربران
متاسفم برای سازندگان یک برنامه تلویزیونی و کارگردانی که به ایشون گفته پرستار بودن رو به شیوه یک کولی اجرا کن .