امین حیایی: مردم حال مرا خوب میکنند
امين حيايي براي رسيدن به موقعيت فعلي خود از هيچ تلاشي فروگذار نكرد و به سرعت به يكي از چهرههاي سينماي ايران بدل شد و امروز جزو يكي از بازيگران محبوب است.
به نظر ميرسد از اينكه بهعنوان يك كمدين شناخته شويد پرهيز داريد و نقشهاي جدي زيادي بازي كرديد. علت اينكه علاقه نداريد بهعنوان كمدين شناخته شويد چيست؟
دوست ندارم در يك ژانر جا بيفتم كه احساس شود من تنها يك كمدين هستم. من تواناييهاي زيادي دارم كه ميتوانم در هر نقشي بازي كنم. تفاوتها برايم بسيار جالب است. تكرار من را اذيت ميكند. در يك ژانر حركت كردن من را خسته ميكند. اگر يك ژانر كار كنم به نظرم تكراري است. بعد از هر كمدي، از اين ژانر فاصله ميگيرم، دور ميشوم، با مردم مراوده پيدا ميكنم، شوخيهاي جديد يا به قول من نمكهاي جديد را ياد ميگيرم بعد در كار ارائه ميدهم؛ اينگونه كار تكراري نميشود.
وقتي به كارنامه كاريتان توجه ميكنيم، شايد نقش يك دزد را بارها بازي كردهايد اما هر كدام خصوصيت خاصي دارند كه نميتوان گفت به ورطه تكرار افتادهايد. چگونه براي هر يك از نقشها تفاوت ايجاد ميكنيد؟
به عقيده من افراد متفاوتي در جامعه وجود دارند و به اندازه اين افراد ميتوان كاراكتر متفاوت داشت. اگر يك قشري از كارمندان را مورد بررسي قرار بدهيد نميتوانيد افراد شبيه به هم را پيدا كنيد. افراد در نوع رفتار، گفتار، پوشش و... متفاوت هستند. من هم از اين تفاوتها استفاده ميكنم و رنگ ديگري به نقش ميزنم. ما بايد در جامعه رفتوآمد و گويشهاي مختلف را تجربه كنيم، شخصيتهاي مختلف را ببينيم و همين در ايفاي نقش هم تاثيرگذار است. بهطور مثال وقتي يك نقشی را به من پيشنهاد ميدهند در شرايطي كه من قبلا اين نقش را بازي كردم، نگران تكرار نيستم چون وجهههاي مختلف كاراكتر را مورد بررسي قرار ميدهم و در نوع رفتار و فرهنگش تغيير ايجاد ميكنم تا تكرار نشوم. من سطح فرهنگ كاراكتر، نوع گويش حتي راه رفتن را تغيير ميدهم تا براي تماشاچي تكراري نباشد و كار جديد باشد و از نقش لذت ببرد.
با توجه به شهرت چقدر با مردم مراوده داريد كه ميتوانيد سطح فرهنگ و نوع رفتار و... كاراكتر را تغيير دهيد كه به تكرار نيفتيد؟ بسياري از بازيگران در كشور ما در فضاي كاري خودشان هستند و كمتر با جامعه مراوده دارند.
من هميشه انرژي مثبت مردم را دريافت كردم و وقتي مردم به سمت من ميآيند تلاش ميكنم با انرژي مثبت پاسخگو باشم و خيلي صميمي با مردم برخورد ميكنم چون ميدانم مردم با من حس صميمي و توقع دارند من هم با آنها صميمي رفتار كنم. عكس هم ميگيرند و... همين باعث ميشود من بسياري از افراد در جامعه را ببينم و نوع سلامكردن، برخورد، رفتار و... برايم مهم است و در ارائه نقش از آن استفاده ميكنم. تلاش كردم فاصله با مردم نداشته باشم و احساس صميمیت با من بكنند. هيچوقت از جانب مردم اذيت نشدم و هميشه به من لطف داشتند. هميشه با انرژي و حال خوب به سمت من ميآيند و همين حال من را هم خوب ميكند. بارها خسته بودم اما از انرژي مردم حالم خوب شده است.
در يك برهه زماني بسيار پركار بوديد. چه انگيزهاي براي پركاري داشتيد؟ انگيزههاي مالي دخيل نبود؟
پركاري ما دست خودمان نيست. يك زمان هست فيلمهايت فروش خوبي در گيشه دارد و بر آن اساس پركاري رخ ميدهد. فيلم كه بفروشد معمولا زياد سراغ بازيگران فيلم ميروند و فيلمنامههاي مختلف ميآيد. وقتي در تلويزيون مشغول فعاليت ميشويم و فيلمي در سينما نداريم ميزان پيشنهادات كمتر ميشود. همه دوست دارند پركار باشند اما پركاري يا كمكاري دست بازيگر نيست. زمان دارد، در كارنامه كاري همه بازيگران وقتي نگاه كنيد خواهيد ديد دورههاي متناوبي وجود دارد و يك نقاط اوج و فرودي در كارها ديده ميشود. نمودار كاري بازيگر اگر ساكن شود و نقطه اوج و فرودي نداشته باشد براي بازيگر مرگ و براي مردم هم خستهكننده است.
شنيده ميشود بعد از نمايش فيلم پرفروش برخي از بازيگران به هر پيشنهادي جواب مثبت نميدهند تا ميزان دستمزدشان بالاتر برود.
بالاخره هر كاري در حوزه اقتصادي تكنيكهاي خاص خودش را دارد. من در انتخاب كارها آخرين مرحله بخش مالي را در نظر ميگيرم. اول فيلمنامه و عوامل و مفهوم اثر برايم مهم است. هميشه وقتي كار خوب باشد من درباره مسائل مالي به توافق میرسم اما اگر كاري را دوست نداشته باشم قيمتي را پيشنهاد ميدهم كه پشيمان شوند اما مواردي بوده كه تهيهكننده قبول كرده كه مبلغ درخواستي من را تامين كند. شايد از فيلمنامه راضي نبوده باشم اما وقتي سر كار حاضر ميشوم تمام انرژيام را ميگذارم تا كار خوب ارائه شود.
در يك بازه زماني دستمزد برخي ستارههاي سينما افزايش سرسامآوري داشت كه قرار شد يك سقف قراردادي براي بازي در فيلم در نظر گرفته شود. شما در اينباره چه عقيدهاي داريد؟
به عقيده من زماني يك بازيگر ميتواند روي قيمت دستمزد خود مانور دهد كه به واقع توانسته باشد گيشه سينما را جذب كند و مخاطب را به سينما بكشاند و به فروش فيلم كمك كند. در آن زمان است كه ميتواند بگويد فروش فيلم به دليل حضور من در اين فيلم بوده است و سهم مرا از فروش لحاظ كنيد. بايد در اين شرايط سهمش را طلب كند، تهيهكننده و كارگردان زحمت خود را كشيده است اما اگر به خاطر بازيگر سالن سينما پر ميشود بازيگر بايد حقش را طلب كند. در قراردادها اين مهم بايد لحاظ شود. وقتي مبلغ قرارداد از يك سقفي بالاتر باشد تهيهكننده توان پرداخت ندارد به همين جهت برخي از دوستان از جمله من با اين امر كنار ميآييم و ميگوييم بخشي از دستمزد از درصدي از فروش به ما پرداخت شود. ما همه جور با كاري كه خوب و قابل اعتنا باشد كنار ميآييم چون كار در درجه اهميت است. ما براي مردم كار ميكنيم و بايد از سوي آنها كار پسنديده و ديده شود.
امين حيايي با نوع فيلمنامههايي كه برايش ارسال ميشود و برخي نقشها كه بازي ميكند به نظر ميرسد هنوز جوان اول سينماي ايران محسوب ميشود.
لطف شماست. اما بسياري از فيلمنامهها كه برايم فرستاده ميشود ميگويند براساس كاراكتر و توانايي من فيلمنامه نوشته شده است و اذعان دارند وقتي نقش را مينوشتند به نحوه بازي من فكر ميكردند. خيلي از آنها تكراري است كه بايد موقعيتهاي شخصيت تغيير كند كه من علاقهاي به ايفاي نقشهاي تكراري ندارم. آقاي گودرزي در هر دو فيلم «شيش و بش» و «آتيش بازي» ميدانست كه من كاراكترهاي شبيه به اين دو كاراكتر را بازي كردم اما بهگونهاي آن را تغيير داد كه تفاوت با كارهاي قبلي مشهود و مشخص شود و متفاوت شد.
شما جزو بازيگراني هستيد كه به حضور در تلويزيون هم پاسخ منفي نداديد و كار تاريخي كه بسيار زمانبر و وقتگير است را قبول كرديد.
بله من نقشم در سريال «كلاه پهلوي» را بسيار دوست داشتم. درام داستان بسيار خوب بود. بازي در اين سريال از ما انرژي گرفت اما كار بسيار بينظيري بود. ما با عشق آن كار را انجام داديم. حدود 9 سال كلاه پهلوي طول كشيد اما همه با عشق كار كردند و همه اينها فقط به خاطر يك گروه خوب و داستان بسيار خوب بود. سريال با مشكل بودجه شديد مواجه و بارها متوقف شد اما فقط همان عشق به كار همه را نگه داشت و همه دوستان زحمت كشيدند و در بدترين شرايط كار را انجام داديم تا به ثمر برسد.
بخش عمدهاي از بار سريال به دوش كاراكتر «كريم» بود كه شما آن را بازي كرديد. در طول تاريخي كه روايت ميشود شخصيت كريم جايگاهش از يك جوان روستايي تا يك شخصيت وابسته به دربار كه جنبه اروپايي را رعايت ميكند تغيير كرد.
كريم تشنه قدرت بود، ميكشت، افراد را ميفروخت تا به مقصد و مقصودش كه رسيدن به قدرت است دست يابد. كار بسيار سنگيني بود. حفظ راكورد شخصيت در زمانهاي مختلف و توقفها همانطوركه گفتيد خيلي آزاردهنده بود. ما سر كارهاي ديگر حاضر ميشديم دوباره بر ميگشتيم و بايد آن حس را به درستي حفظ ميكرديم و ادامه ميداديم. با عشق و علاقه ميتوان به نتايج خوب رسيد. وقتي عشق داشته باشي گذشت در وجود انسان شكل ميگيرد و از خيلي از اتفاقات ناخوشايند چشمپوشي ميكنيد. اما اگر عشق نباشد خستگي، بياحساسي به كار و بياعتنايي وجود انسان را ميگيرد و زودتر دوست دارد كار به اتمام برسد. ما سر كلاه پهلوي دوست داشتيم كار زودتر تمام شود اما نه به هر قيمتي. دوست داشتيم كار درست تمام شود و نتيجه خوبي را شاهد باشيم. اگر توقفهاي كار زياد بود به دليل وسواسهاي بجاي كارگردان و بقيه عوامل بود كه كار درست انجام شود. يك كار ملي و حرفهاي با عوامل و بازيگران خوب، فيلمنامه خوب و... حيف بود كه سرسري از آن عبور كنيم. ميتوانستند به لحاظ مالي بيشتر توجه كنند كه كار 9 سال به طول نينجامد. ميشد كار ظرف 5 سال تمام شود.
براي ايفاي نقش كريم فيلمنامه را خوانده بوديد؟
بله. نخستينبار كه فيلمنامه را آقاي دري به من دادند 15 قسمت را پشت سر هم خواندم و از اتاق بيرون نميآمدم. همسرم مرا براي خوردن غذا صدا ميكرد و من در پاسخ ميگفتم نه بگذار ببينم چه اتفاقي رخ ميدهد. فيلمنامه كششی بسيار خوب و درام بسيار زيبايي داشت اما در كل شايد 70درصد آنچه آقاي دري روي كاغذ نوشته بود اجرايي شد. اگر امكانات مناسب در اختيار آقاي دري قرار ميدادند و كمك ميكردند فيلمنامه به صورت كامل اجرا ميشد. مانند سريالهاي «الف ويژه» به سريال «كلاه پهلوي» بودجه نرسيد.
اگر كار تاريخي پيشنهاد شود بازي ميكنيد؟
اگر دو سه دوربين باشد و با ريتم تندتري كار پيش برود، بله. اما در كلاه پهلوي با يك دوربين ۳۵ كار فيلمبرداري شد. از يك صبح تا شب ممكن بود يك پلان فيلمبرداري شود. يك پلاني كه هنرور داشتيم و تعداد زيادي افراد در صحنه حضور داشتند تا آماده شوند. شب ميشد و يك پلان ضبط ميشد. دوباره فردا با گريمهاي سنگين بايد آماده ميشدند تا پلان بعدي گرفته شود. كار خيلي سخت بود اما همه تحمل ميكردند. در چله تابستان صحنههاي مربوط به فرمانداري فيلمبرداري ميشد. همه بازيگران لباس گرم پوشيده و جلوي شومينه نشسته بودند. كار در زمستان جلوي دوربين رفته بود اما به دليل توقف برخي از صحنههاي زمستاني فيلم جا مانده بود. آقاي رشيدي در فرمانداري مينشستند از فرط گرما با شومينه روشن و گريم روي صورتشان ميريخت. خانم خيرانديش هم با لباسهاي زمستاني در لوكيشن فرمانداري حضور داشتند با شومينه روشن. لباسها زمستاني و پشمي بود. همه اين شرايط را تحمل ميكردند چون كار خوب بود. وقتي به كار اعتماد داشته و كار را دوست داشته باشيم پاي همهچيز بايد ايستاد. عوامل جديد هم كه سر صحنه حاضر ميشوند نبايد غر بزنند و همراه با كار باشند و صبر داشته باشند كه به نتيجه برسند.
بسياري از بازيگران سينما در مديوم تلويزيون حاضر نميشوند. شما چرا در اين مديوم بازي ميكنيد و پاسخ منفي نميدهيد؟
من به كارهاي بسياري نه گفتم. اما به كاري كه دوست داشته باشم و خوب باشد و كارگردان قابل توجه داشته باشد؛ نه نميگويم. معتقدم ما در هر مديومي كه باشيم ميتوانيم موفقيت داشته باشيم. اگر عوامل، فيلمنامه و كارگردان خوب باشد در هر بستري (سينما، تلويزيون و تئاتر) ميتوان موفق بود. يك زمان هست كه در تئاتر بهتر ميتوانيم فعاليت كنيم و مفهومي را به مخاطب برسانيم كه شايد در تلويزيون اين امكان وجود نداشته باشد، ميرويم و تئاتر كار ميكنيم. مخاطب در تئاتر يك وجههاي ديگري از كار بازيگري مرا ميبيند، اينها همه امتياز است و نبايد خود را محدود كرد. در سينما، تلويزيون و تئاتر بايد با گروه حرفهاي كار كرد. من در تلويزيون هر بازي را كه قبول كردم دوست داشتم، با عشق بازي كردم و احترام به كار ميگذارم. سريال «آپارتمان» (اصغر هاشمي) نخستين حضور تلويزيوني من بود. «همسايهها» (محمدحسين لطيفي)، «كلاه پهلوي» (سيد ضياءالدين دري)، «مهر خوبان» (سيد مهدوي)، «روزگار جواني» كارهايي است كه به يادماندني و خاطرهانگيز براي تماشاچي شد. هنوز هم وقتي بازپخش ميشود مخاطب مرا تشويق به بازي در اين مدل كارها ميكند. نظرات مردم هم براي من بسيار اهميت دارد.
دوست داشتيد با كدام كارگردانها كار كنيد كه محقق نشده است ؟
از نوع طنز آقاي هنرمند لذت ميبرم. آقاي تبريزي را خيلي دوست داشتم، حاتميكيا. اين دوستان چون با تيم خودشان كار و موفق عمل كردند ما سعادت همكاري با اين عزيزان را نداشتيم. اميدوار بودم با يك گروه كاملا حرفهاي مثل دوستان كار كنيم كه خدا قسمت كرد با گروههاي ديگر حرفهاي كار كرديم و نتايج ديگري گرفتيم.
در حوزه نمايش كارگرداني كردهايد. در سينما علاقهاي به كارگرداني نداريد؟
آن كاري كه در حوزه نمايش انجام دادم مجموعهاي از كليپ و فرم بود كه سه روز وقت تمرين به ما دادند و بعد از اين سه روز ما اجرا رفتيم كه ۱۵ شب، ۱۸ اجرا رفتيم كه استقبال مخاطب بسيار خوب بود. قول تبليغات و بيلبورد دادند، قول مساعدت مالي بود كه هيچ يك محقق نشد و همهچيز دلي بود. براي كارگرداني در سينما برنامه دارم. دوست دارم با سليقه خودم و با تيم حرفهاي كاري را جلوي دوربين ببرم. ترجيح ميدهم با سرمايه خودم كارم را جلوي دوربين ببرم. انشاءا... هر قدر راه باز باشد، من در اين حوزه پيش ميروم. اميدوارم بتوانم همان تيم حرفهاي را جمع كنيم و طرحهاي خوبي داريم كه در گونههاي مختلف است، بذرش را كاشتيم حال تا كي ثمر بدهد!
حال امروز سينماي ايران را چگونه ميبينيد؟
رو به بهبود است. مردم شاد شدهاند، ميآيند فيلم ميبينند دوباره صف جلوي سينما تشكيل ميشود كه اميدواريم اين اتفاق ادامه داشته باشد. من با مردم فيلم خودم را ديدم. خيلي خوب بود. وقتي مردم با فيلم ارتباط برقرار ميكنند حال ما هم خوب ميشود. جواب زحماتمان را ميگيريم.
ارسال نظر