همیشه پای یک زن در میان است
زندگی من با استفن هاوکینگ...
در سال ۱۹۶۳، استفن هاوکینگ ۲۱ ساله بود و دانشجوی درخشان مقطع دکترای رشته فیزیک دانشگاه کمبریج. در این سال دو رویداد زندگی استفن جوان را زیر و رو کرد. نخست اینکه پزشکان تشخیص دادند او به بیماری «ای ال اس» مبتلا شده و بیش از چند سال زنده نخواهد بود. ای ال اس یا «اسکلروز جانبی آمیوتروفیک» بیماری نورون های حرکتی است که موجب تخریب پیش رونده و غیرقابل ترمیم در دستگاه عصبی مرکزی شامل مغز و نخاع و دستگاه عصبی محیطی می شود.
هفته نامه تماشاگران امروز - ابوالفضل الله دادی: در سال 1963، استفن هاوکینگ 21 ساله بود و دانشجوی درخشان مقطع دکترای رشته فیزیک دانشگاه کمبریج. در این سال دو رویداد زندگی استفن جوان را زیر و رو کرد. نخست اینکه پزشکان تشخیص دادند او به بیماری «ای ال اس» مبتلا شده و بیش از چند سال زنده نخواهد بود. ای ال اس یا «اسکلروز جانبی آمیوتروفیک» بیماری نورون های حرکتی است که موجب تخریب پیش رونده و غیرقابل ترمیم در دستگاه عصبی مرکزی شامل مغز و نخاع و دستگاه عصبی محیطی می شود.
این بیماری منجر به از دست رفتن تدریجی عملکرد عضلات شده و با تضعیف ماهیچه ها به تدریج فرد به فلج عمومی مبتلا می شود به طوری که توانایی هرگونه حرکتی از او سلب می شود. مبتلایان به این بیماری معمولا مدت زیادی زنده نمی مانند؛ زمانی بین سه تا پنج سال. زمان مرگ استفن اما دو تا سه سال پیش بینی شده بود.
به نظر می رسید همه چیز برای آن دانشجوی کوشا که آینده درخشانی برایش پیش بینی می شد به پایان رسیده است. خود استفن نیز ناامید از همه چیز به آینده مبهم و البته ترسناکش فکر می کرد. سرنوشت اما خواب دیگری برایش دیده بود. قرار نبود استفن به این زودی ها از دست برود. در همین دوران بود که آشنایی با یک زن، زندگی استفن را نجات داد: «جِین وایلد».
نخستین دیدار
جین و استفن برای اولین بار یکدیگر را در یکی از جشن های دانشگاه دیدند. آنها دوست های مشترکی داشتند که آشنایی شان را رقم زدند. جین نیز دانشجو بود. او البته بعدها به دانشگاه «وست فیلد» لندن رفت و دکترای خود را از آن دانشگاه گرفت. اگرچه تشخیص پزشکان چیزی نمانده بود استفن جوان را از پای درآورده و همه امیدش را به زندگی بر باد دهد، رابطه اش با جین او را نجات داد. هر چه استفن عاشق تر می شد امیدش به زندگی نیز افزایش می یافت. آنها دو سال پس از آشنایی و در سال ۱۹۶۵ با هم ازدواج کردند.
در واقع این جین بود که استفن را مجبور کرد به ازدواج تن بدهد. جین آن روزها را خوب به یاد دارد: «عاشق لبخند کشیده و چشم های خاکستری زیبایش شده بود. او آدم بسیار جالبی بود و ما می خواستیم به جنگ بیماری و پزشکان برویم.»
هاوکینگ که این روزها ۷۳ سال سن دارد نیز به خاطر می آورد که چگونه عشق جین زندگی اش را نجات داد: «وقتی عاشق شدم دلیلی برای زندگی پیدا کردم.» رابطه پیچیده این دو از نهایت غنای احساسی برخوردار بود؛ با اینحال آنچه بیش از احساسات شگفت انگیز حاکم بین جین و استفن چشمگیر است، عشقی است که به یکی از دو طرف رابطه کمک می کند تا طرح هایی را که در سر دارد تحقق بخشد.
حاصل ازدواج جین و استفن سه فرزند است: «رابرت» که در سال ۱۹۶۷ متولد می شود، «لوسی» متولد ۱۹۷۰ و سرانجام «تیم» که کوچکترین فرزند آنهاست و متولد ۱۹۷۹.
با اینحال زندگی این دو دستخوش توفانی ناگهانی می شود. جین و استفن در سال ۱۹۹۰ از هم جدا می شوند تا به تنهایی زندگی کنند و سرانجام پنج سال پس از این تاریخ، طلاق رسمی بین آنها جاری می شود. پس از این جدایی است که جین با «جاناتان جونز»، موسیقی دانی که از دوست های خانوادگی آنها بود ازدواج می کند. هاوکینگ نیز با زنی به نام «اِلن» ازدواج می کند. اگرچه جین اکنون با شوهر دومش در انگلیس زندگی می کند اما هاوکینگ در سال ۲۰۰۷ همسر دومش را نیز طلاق داد.
جین در سال ۱۹۹۹ کتابی در مورد ازدواج و زندگی با استفن هاوکینگ نوشت: «سفر به بی نهایت زندگی من با استفن». از این کتاب فیلمی نیز اقتباس شده است که در سال ۲۰۱۴ به نمایش درآمد: «تئوری همه چیز».
زندگی من با استفن
جین و استفن اگرچه از هم جدا شده اند اما مدت هاست که روابط کاری خود را از سر گرفته اند. همین مسئله نشان می دهد کتابی که جین نوشت با هیچ مخالفتی از سوی هاوکینگ روبرو نشده است.
علاوه بر این، جین شخصا از کیفیت فیلمی که از روی کتاب ساخته شد نیز ابراز رضایت کرده است. او به «نیکلا دیویس» خبرنگار گاردین که می پرسد «در مورد اقتباس از کتاب چه احساسی دارید؟» می گوید: «آنها فیلم بسیار زیبایی تولید کرده اند. البته من باید خودم را با اقتضائات صنعت سینما وفق دهم. همه همکاران استفن در قالب شخصیتی به نام برایان جمع شده اند که همیشه هم به عنوان همکار کنار او حضور دارد.»
جین در مورد «فلیسیتی جونز» که نقش او را در فیلم بازی کرده است نیز می گوید: «وقتی آنها در حال فیلمبرداری بودند، فلیسیتی چند باری برای صرف شام نزد من آمد. ما ساعت ها با هم حرف زدیم. از خودم می پرسیدم او قرار است چه چیزی از من در فیلم نشان دهد؟ اما وقتی برای اولین بار روی پرده او را دیدم کاملا جا خوردم. به خودم گفتم او شخصیت مرا دزدیده است! حرکت های او بسیار شبیه من بود. حتی بسیار شبیه به من حرف می زد. خلاصه برای من تجربه بسیار عجیب و شگفت انگیزی بود.» جین هنوز نیز در مورد استفن هاوکینگ با احترام حرف می زند.
ارسال نظر