مورگان فریمن: به آینده امیدوارم...
مورگان فریمن کلمات را با ناز و ادا بیان نمیکند. او به خاطر صدایش شهرت دارد و دلیل خوبی هم برایش هست: صدای او یکی از شناختهشدهترین صداها در فیلمهاست.
فریمن هفت سال پیش از مرگ حتمی جان سالم به در برد. او با ماشین خود که یک نیسان ماکسیمای مدل ۱۹۹۷ بود، در میسیسیپی در حال رانندگی بود که از جاده منحرف شد و ماشینش چند بار غلتید. فریمن نجات پیدا کرد و به بیمارستانی نزدیک ممفیس منتقل شد. شانه، ابرو و بازویش شکسته بود و پزشکان او را چهار بار عمل جراحی کردند تا عصبهای بازویش ترمیم شود. فریمن هنوز هم کامل نمیتواند از دست چپ خود کامل استفاده کند و از یک دستکش زردرنگ استفاده میکند تا جلوی خونمردگی در آن قسمت را بگیرد. با وجود این آسیبدیدگی، او در سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ در ۹ فیلم نقشآفرینی کرد و اکنون پنج فیلم را در مراحل مختلف تولید دارد.
کمدی رمانتیک «پنج پله بالاتر» (۵ Flights Up) تازهترین فیلم مورگان فریمن است که از جمعه ۸ مه (۱۸ اردیبهشت) در سینماهای آمریکای شمالی روی پرده رفته است. او در این فیلم با دایان کیتن، دیگر بازیگر برنده اسکار همبازی است. داستان «پنج پله بالاتر» با عنوان قبلی «روث و الکس» درباره یک زوج است که باید درباره فروش آپارتمانی در بروکلین که ۴۰ سال است در آن زندگی میکنند، تصمیم بگیرند. نکته این جاست که آنها باید با خواهرزاده سمج خود که یک دلال معاملات ملکی است، مبارزه کنند. همچنین «پنج پله بالاتر» داستان شهر نیویورک و بازار مسکن شهر است و تمام آن در این شهر نیویورک فیلمبرداری شده است. «پنج پله بالاتر» را ریچارد لانکرین از روی فیلمنامهای نوشته چارلی پیترز و از روی رمان «اقدامات قهرمانانه» اثر جیم سیمنت کارگردانی کرده است. کری پرستن، آلیسیا راینر و لیزا جی. بنت از دیگر بازیگران فیلم هستند که اولین بار در دنیا سپتامبر پیش در جشنواره فیلم تورنتو روی پرده رفت و بعدا در جشنوارههای زوریخ، گوتهبرگ و دالاس نیز نمایش داده شد.
فریمن ۷۷ ساله مشهور به صراحت لهجه است. در گپوگفتی که درباره «پنج پله بالاتر» دارد، این خصلت او را درمییابید. او و کیتن (که در سال ۱۹۷۸ برای «آنی هال» ساخته وودی آلن اسکار بهترین بازیگر زن را برد) در این فیلم کاملا مقابل هم راحت هستند و هر احساسی را که زوجهای با بیش از ۴۰ سال زندگی مشترک دارند، نمایش میدهند. فریمن جدا از بازیگری یکی از تهیهکنندگان «پنج پله بالاتر» هم بوده است. او درباره فیلم توضیحاتی داده است.
- «پنج پله بالاتر» نوعی رمانس است. به زودی فیلم «تد 2» به کارگردانی ست مکفارلین از شما به نمایش عمومی درخواهد آمد. در ضمن فیلم کمدی زیاد بازی میکنید. آیا نقشها را گزینشی انتخاب میکنید تا جذابیت را حفظ کنید؟
اوه، دقیقا. همیشه طرفدار و مشتاق تنوع بودهام و به آن واکنش نشان دادهام. در زندگی تنوع را میپسندم. بنابراین تنوع در کار سرلوحه است.
- عشق یکسانی به همه نقشها دارید؟
بله، امیدوارم. به نظرم شما کاری را انتخاب میکنید و به اندازهای که خود کار ایجاب میکند، به آن عشق مدیون هستید. بیشتر کارها ایجاب میکند که کاملا متعهد باشید.
-از کجا میدانید یک کار الهامبخش آن تعهد خواهد شد؟ آیا نوعی قمار است؟
اگر مدتی در این کسب و کار گذرانده باشید، چندان قمار نیست. عوامل چیست؟ بازیگرانی که قرار است بیشتر اوقات با آنها همکاری کنید، بازیگرانی هستند که مترصد همکاری با آنها هستید یا قبلا با آنها همکاری کردهاید. بنابراین قدردان آنها هستید. اگر برای کار بازیگری ارزشی قائل نباشم با آنها همکاری نخواهم کرد.
-دیگر چه؟
بیشتر وقتها آنچه قرار است جدید باشید، کارگردان است. کم پیش میآید که با فیلمسازی بیش از یک بار همکاری کنم. با کلینت ایستوود سه بار همکاری کردم. اما او تنها کارگردانی است که سه بار با او کار کردهام، آن هم به یک دلیل ساده چون کارش را دوست دارم. بقیه مسائل به خودتان بستگی دارد. آیا داستان را میپسندید؟ آیا از همکارانی که قرار است با آنها کار کنی خوشتان میآید؟ فکر نمیکنم در درازمدت دیگر قمار باشد.
-در فیلم «پنج پله بالاتر» شما و دایان کیتن نقش زوجی را در فیلم بازی میکنید که 40 سال از ازدواجتان میگذرد. چطور بده بستان خوب را تضمین میکنید؟ بدهبستان تصنعی نخستین موردی است که تماشاگر متوجهاش میشود.
کاملا درست اشاره کردید. همان حرفی است که جلوتر به آن اشاره کردم. این اتفاق زمانی میافتد که با بازیگری همکاری کنید که دوستش دارید. من عاشق دایان هستم. همه فیلمهای او را ندیده بودم که کاملا تحسیناش کنم، پس باید علاقه نشان میدادم. من گمان کنم هفت سال پیش او را ملاقات کردم و دایان همین طوری است. همان آدم است. چنین احساسی نسبت به او دارید. با یکی دو نفر در مقطعی همکاری کردم که در دوران فیلمبرداری من را دلسرد کردند. پس اشکالی ندارد. به کارم ادامه دادم، اما اگر دوباره فرصت همکاری با او پیش بیاید، میپذیرم. همان زمانی که دایان را ملاقات کردم، به او گفتم چه احساسی نسبت به او دارم. چقدر دلم میخواهد با هم همکاری کنیم، اما ایده همکاری با دایان از تماشای او در فیلمها به وجود آمد.
-چنین احساسی باید در وسط یک پروژه ناجور باشد.
بله، ناجور است. اما پنهانش میکنید و به کار ادامه میدهید.
-بدیهی است شما سیاهپوست و دایان کیتن سفیدپوست است، اما نژاد سهم زیادی در داستان ندارد. شما در بیشتر اوقات یک زوج هستید. جالب است چون تازگیها بحث نژاد در اولویت و مرکز زندگی آمریکایی قرار گرفته است.
واقعا آنچه در زندگی آمریکایی اتفاق میافتد، متداول نیست. میدانم دارید به حوادث اخیر اشاره میکنید (مرگ فردی گری، جوان سیاهپوست آمریکایی در جریان دستگیریاش توسط پلیس) ما واقعا درباره اجرای قانون داریم حرف میزنیم. درباره آدمهایی که اسلحه بهدست در میان ما میدوند. به طور کلی آن جامعه نیست. آنها آدمهایی هستند که «وظیفه حفظ امنیت» را دارند. وظیفه حفظ امنیت را در گیومه قرار میدهم.
-شما چطور این وضعیت را تغییر میدادید؟
اگر دست من بود، پلیسها را خلع سلاح میکردم. این کار اسلحهها را از میان جامعه جمعآوری میکند. البته قرار نیست آنجا اتفاق بیفتد. ما هنوز در غرب وحشی زندگی میکنیم. پلیسها در خیابان قدم میزنند و اسلحه به کمرشان بستهاند. قرار نیست تغییری ایجاد شود. اما اگر قدرت داشتم این کار را انجام میدادم.
-بحث را عوض کنیم، آیا الان در موقعیتی هستید که کارنامه خود را مرور کنید یا تنها به پیش رو توجه دارید؟
با امیدواری چشم به آینده دارم. گاهی اوقات به گذشته نگاه میکنم که شبیه سنجیدن فاصلههاست.
-اما اصلا به کارنامه کاری خود نگاه میکنید و با خودتان فکر کنید خیلی هم بد نیست؟
دقیقا. بد نیست. گمانم حالا بتوانم تحمل نگاه به گذشته را داشته باشم و این جمله را بگویم. این طرف و آن طرف نمیروم و در بوق و کرنا نخواهم کرد، اما بله این احساس را دارم.
-آیا فیلمها را فقط به عنوان فیلم یا تجربه نگاه میکنید؟
فکر میکنم بیشترشان را به عنوان تجربه نگاه میکنم تا فقط فیلم. البته برخی از آنها هم تجربه بودهاند و هم فیلم. منظورم «رهایی از شائوشنک» و «Street Smart» است.
-خب، شما فیلمهای خوب را از بد تشخیص میدهید.
اگر خودم در فیلم باشم، زمان میبرد تا بتوانم بنشینم و فیلم را بیطرفانه قضاوت کنم. خودم را بررسی و از خودم شکایت میکنم.
-در «پنج پله بالاتر» همراه دایان کیتن نقش زوجی میاننژادی را بازی میکنید، اما در سال ۲۰۱۵ دیدن چنین زوجهایی روی پرده هنوز انگشتشمار است.
فکر نمیکنم تابو باشد. سینما در حد امکان از دنیای واقعی پیروی میکند. گاهی اوقات سینما جلوتر است. به نظرم تا حالا درباره این زوجها کسی چیزی ننوشته بود. به هیچ وجه این دو شخصیت به عنوان زوجی میاننژادی در فیلمنامه نوشته نشده بودند، چون لزومی نداشت. ویژگی انتخاب آزاد بازیگر همین است که بهترین بازیگران را برای نقشها انتخاب میکنند.
-فیلم در شهر نیویورک و منطقه منهتن فیلمبرداری شده که برای شما آشناست.
بله، من بین دهههای ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ آنجا زندگی کردم، اما در شهر زیاد جابهجا شدم. سال ۱۹۶۳ در منطقه لاور ایست ساید زندگی میکردم تا اینکه در سالهای بعدی به وستاند نقل مکان کردم و بعد از شهر رفتم. منطقه آپر وست سایت کاملا جدید بود. منطقه حومهنشین بود. فروشگاههایی مانند گریستد داشت. این سوپرمارکتها هنوز هست؟
-نه زیاد.
مردم با پریدن از پنجره خودکشی میکردند. میزان بیخانمانها باورنکردنی شده بود. چرا؟ چرا در سالهای ۱۹۸۰ این مردم کارشان به کارتنخوابی کشید؟ دیگر نمیتوانستم تحمل کنم. بنابراین سوار قایقی شدم و شهر را ترک کردم. به کارائیب رفتم. به سنت مارتن سفر کردم، اما قبل از سنت مارتن، جزایر ویرجین بریتانیا را دیدم و شیفته آنجا شدم. امروزه قایق من آن جاست. اسم قایق من آفرودسیاست.
ارسال نظر