شیلا خداداد: دکتر، مخالف بازیگری من نیست!
«شیلا خداداد» و «فرزین سرکارات» چند سالی می شود که زندگی مشترک شان را با یکدیگر شروع کرده و ماحصل ازدواج آن ها پسرشان «سامیار» است.
مجله خانواده سبز - نگار حسینی و سروناز صبوری: «شیلا خداداد» و «فرزین سرکارات» چند سالی می شود که زندگی مشترک شان را با یکدیگر شروع کرده و ماحصل ازدواج آن ها پسرشان «سامیار» است. شیلا خداداد که به قول خودش شیفته بازیگری بوده، در زمانی که در اوج فعالیت حرفه ای اش قرار داشت، تصمیم گرفت در ابتدای زندگی مشترکش از این حرفه فاصله بگیرید و زمانش را بیشتر در خانه و کنار همسرش بگذراند.
هرچند که می گوید: به دلیل حرفه همسرش او بیشتر اوقات در مطب، بیمارستان و دانشگاه است، اما معتقد است اگر او هم در آن مقطع می خواست به بازیگری بپردازد و درگیر شب کاری ها می شد، نمی توانست آن طور که باید به زندگی مشترکش بپردازد. به ویژه این که دوست داشت خیلی زود مادر شود. حال که سامیار بزرگ تر شده این فرصت برای شیلا به وجود آمده تا حرفه بازیگری را از سر بگیرد.
او با فیلم «رسوایی 2» ساخته مسعود ده نمکی که در خرداد ماه کلید می خورد، قصد دارد دوباره وارد این حرفه شود، شیلا خانم معتقد است هر چند برای زندگی مشترک افراد نمی توان یک نسخه مشترک پیچید، اما «گذشت» را عامل اصلی کنار هم قرارگرفتن زوج ها می داند. مصاحبه ما را با او در زیر می خوانید. گفتگویی که پس از 5 سال شیلا خانم با رسانه های نوشتاری انجام داد، از او تشکر می کنیم که به دعوت ما «نه» نگفت...
شیلا خانم کجاست؟
پس از ازدواجم، مدتی از بازیگری فاصله گرفتم و همین موضوع باعث شد، بسیاری بپرسند که «شیلا خداد» این روزها کجاست؟ و این سوال برای شان پیش بیاید که چرا من دیگر در فیلم و سریالی حضور ندارم... واقعیت این است که حس کردم در شروع زندگی مشترک، نمی توانم کار و زندگی شخصی را با هم جلو ببرم، زمانی که به تازگی، زندگی مشترکم را شروع کردم، همزمان سر یک پروژه سینمایی بودم، همین موضوع باعث شده بود فشار زیادی را متحمل شوم و نتوانم زندگی شخصی ام را با زندگی کاری ام متعادل کنم.
در آن مقطع من تازه ازدواج کرده بودم و دوست داشتم وقت بیشتری را با همسرم بگذرانم. به همین خاطر کار کردن برایم مقداری دشوار بود، آن هم کار بازیگری که زمان مشخصی ندارد و شما نمی توانید برنامه ریزی دقیقی برای آن داشته باشید. از طرفی من از قبل هم، همیشه می گفتم که وقتی ازدواج کنم، کار نمی کنم، مخصوصا در سال های اول زندگی ام؛ چون معتقدم بهتر است بیشتر به روابط شخصی با همسرم بپردازم و پایه های زندگی مشترکم را محکم تر کنم. به همین خاطر، ترجیح دادم که زندگی زناشویی ام را سامان بدهم.
• زندگی در کنار فرزین سرکارات برایم خود خوشبختی است و این خوشبختی با به دنیا آمدن «سامیار» خوش رنگ تر شد. حس شیرین مادری را با هیچ چیز در دنیا عوض نمی کنم.
راهکار من
تصمیم گرفتم راه حلی را اتخاذ کنم که بتوانم بین زندگی شخصی و کاری ام بالانس ایجاد کنم، چرا که در آن مقطع، برای من سخت بود، شب ها در حالی که همسرم تازه به خانه می آید، من برای کار از خانه خارج شوم و فرصت کافی برای بودن کنار همسرم را نداشته باشم. از طرفی ما دوست داشتیم که زودتر بچه دار شویم و کانون خانواده مان را گرم کنیم. پس از به دنیا آمدن سامیار، پسرم، من درگیر نگهداری او شدم، تا این که حس کردم حالا که او بزرگ تر شده، می توانم به عرصه بازیگری دوباره بازگردم.
نقش ها من را وسوسه نکرد
در طول دورانی که از بازیگری فاصله گرفته بودم، ارتباطم را با این حرفه به طور کامل قطع نکردم و این طور نبود که آثار مختلف سینمایی و حتی تلویزیونی را دنبال نکنم. سعی می کردم از فرصتی که ایجاد شده بهره بگیرم و با مطالعه و تماشای فیلم، اطلاعات و دانش خودم را در حوزه بازیگری افزایش دهم، تا به نوعی دست پرتر به این حوزه بازگردم. در دورانی که سر کار بودم کمتر فرصت می کردم به علایق شخصی ام بپردازم، اما دوری از آن، این فرصت را ایجاد کرد تا وقت بیشتری برای آنها بگذارم.
با «رسوایی ۲» به بازیگری باز می گردم
در کنار مسائلی که از آن نام بردم فیلمنامه هایی که به دستم می رسید هیچ ذوق و شوقی را در من، برای بازی ایجاد نمی کردند. تا این که پیشنهاد بازی در فیلم سینمایی «رسوایی ۲» به کارگردانی مسعود ده نمکی مطرح شد. «رسوایی ۲» به نوعی ادامه «رسوایی ۱» به شمار می رود، پس از مطالعه فیلمنامه و جلساتی که با کارگردان فیلم داشتم و البته جذاب بودن نقش، پذیرفتم در این فیلم سینمایی بازی کنم. این فیلم سینمایی اوایل خرداد ماه کلید می خورد. امیدوارم اثری باشد که مخاطبان از آن استقبال کنند. ضمن این که وقفه ای که در کارم ایجادشده، باعث شده با انگیزه و ذوق و شوق بیشتری کارم را آغاز کنم.
ازدواج پزشک و هنرپیشه
از نظر بعضی از افراد، زندگی مشترک «یک پزشک و یک هنرپیشه» کار ساده ای نیست، چرا که حرفه هر دوی آنها به گونه ای است که احتیاج به درک زیادی دارد، هردوی ما، فارغ از حرفه ای که داشتیم، سعی مان بر این بود که بتوانیم با عشق در کنار هم زندگی کنیم و با کمرنگ کردن مسائل حاشیه ای، عشق و علاقه مان در زندگی را پررنگ کنیم. به نظر من در زندگی مشترک «گذشت» حرف اول را می زند و تا زمانی که زن و شوهر به این عنصر جادویی توجه داشته باشند، زندگی شان از دوام برخوردار است. زندگی ما زندگی یک پزشک و یک هنرپیشه نیست. در خانه، ما دو تا انسانیم که می خواهیم در کنار هم، به خوبی و خوشی زندگی کنیم.
برای جراحی زیبایی، هیچ وقت وسوسه نشدم
بعضی از دوستانم به من می گویند، حالا که با یک جراح صورت ازدواج کردی، خیالت به نوعی راحت است و هروقت که اراده کردی می توانی صورتت را برای تغییر به همسرت بسپاری، در حالی که اصلا این طور نیست، من به جز عمل جراحی بینی، که آن را هم پیش از ازدواجم انجام دادم، علاقه ای به جراحی زیبایی ندارم و اعتقاد دارم صورت طبیعی به مراتب زیباتر است و جالب این که همسرم هم چنین دیدگاهی دارد و من را برای جراحی زیبایی تشویق نمی کند.
حالا وقت کوتاه آمدن فرزین است!
در ابتدای زندگی مشترکم، همانطور که پیش تر هم اشاره کردم، برای این که زندگی ما دوام بیشتری پیدا کند، من از حرفه بازیگری فاصله گرفتم و حالا که پسرم بزرگ تر شده فرصت خوبی می دانم تا دوباره به این حوزه بازگردم. فکر می کنم، الان وقت آن رسیده تا فرزین در کارش برنامه ریزی بیشتری ایجاد کند تا بتوانم با خیال راحت تری به بازیگری بپردازم.
نسخه عجیب و غریبی ندارم
به نظرم، نمی توان از یک نسخه مشترک برای زندگی مشترک استفاده کرد و گفت افرادی که به طور مثال از این نسخه پیروی کنند، در زندگی شان موفق تر هستند، چون افرادی که زیر یک سقف قرار می گیرند، خصوصیات متفاوتی دارند، با هم فرق می کنند، حتی خواهر و برادرها هم با وجود این که زیر یک سقف بزرگ شدند و پدر و مادر مشترکی دارند، اما به لحاظ اخلاقی با هم متفاوت هستند و ممکن است دچار اختلاف با یکدیگر شوند، به همین خاطر، من نمی توانم بگویم که اگر زندگی ام خوشبختانه دوام داشته است، مدیون راهکاری است که اتخاذ کرده ام. من و همسرم هر دو سعی کردیم برای رسیدن به آرامش در زندگی مان تلاش کنیم و اجازه ندهیم مسائل پیش پا افتاده، روی زندگی ما اثر بگذارد.
دست پختم خوب است اما...
همیشه دوست داشتم که خودم در خانه آشپزی کنم، به همین خاطر به ندرت پیش می آید که غذا را از بیرون سفارش دهیم، چرا که به سلامت و تغذیه اهمیت زیادی می دهم. انصافا دستپختم هم بد نیست، اما در مورد سایر کارهای خانه، باید بگویم راستش چندان اهل نظافت کردن خانه نیستم و ترجیح می دهم از انجام آن به نوعی شانه خالی کنم. به همین خاطر از فرد دیگری در این کار کمک می گیرم.
حس مادری
افراد؛ تاز مانی که خودشان مادر نشده باشند، نمی توانند در مورد حس مادربودن حرف بزنند و آن را توصیف کنند. مادربودن حس عجیب و غریبی دارد و شما باید مدام از خودتان بگذرید. از وقتی سامیار به دنیا آمده، زندگی من دستخوش تغییرات زیادی شده است. گاهی اوقات به شوخی می گویم، تنها کسی که موفق شده خواب شبانه را از من بگیرد اوست... چرا که این موضوع برای من اهمیت زیادی دارد، اما به خاطر مراقبت از او، گاهی اوقات، باید بی خیال «خواب شبانه» شوم و از او مراقبت کنم. این موضوع در مورد مسائل مختلف وجود دارد. وقتی شما مادر می شوید باید منیت ها را کنار بگذارید و با همه وجودتان، خودتان را وقف فرزندتان کنید.
جراحی بینی باعث ازدواج ما شد
حکایت ازدواج من با همسرم به ماجرای جراحی بینی ام باز می گردد. من مدتها بود که در فکر جراحی بینی ام بودم، اما مدام استرس داشتم، پزشکی که انتخاب می کنم، نتواند آن طور که باید بینی ام را جراحی کند و حالت طبیعی اش را از دست بدهد، تا این که فرزین از طریق دوستان هنرمندم، به من معرفی شد.
اکثر این افراد که کار جراحی زیبایی را پیش او انجام داده بودند، از نتیجه کار بسیار راضی بودند. وقتی عمل بینی ام را پیش او انجام دادم، رفت و آمدهایی که بین من و ایشان ایجاد شد، باعث شد تا پی به نقاط مشترکی که بین ما وجود دارد، ببریم و حس کنیم حرف های زیادی برای گفتن با هم داریم. مدت کمی از آشنایی ما نگذشته بود که بحث ازدواج به میان آمد و تصمیم گرفتیم که زندگی مان را در کنار هم شروع کنیم.
شیطنت های یک پسربچه بازیگوش
«سامیار» هم مثل بیشتر بچه های همسن و سال خودش، حسابی بازیگوش است و نگهداری او، سختی های خاص خودش را دارد، به ویژه برای من که تجربه ای در زمینه بچه داری ندارم و بچه کوچکی در خانواده و فامیل ما نبود، تا بتوانم با شرایط نگهداری از او، پیش از تولدش کاملا آشنا شوم. از طرفی، من خودم تک فرزند بودم و همین موضوع را، برای من تا حدی سخت می کرد، اما به دنیا آمدن سامیار زندگی من را حسابی تغییر داد و این تغییر خوشایند، برای من حسابی جذاب است.
شایعه بود!
این که می گفتند همسرم اجازه حضور در سینما را به من نمی دهد صددرصد شایعه بود! اصلا اینطور نیست، همسرم مرا مختار گذاشت و در حال حاضر هم با تشویق همسرم به فعالیت های هنری ام برگشتم.
اول جراحی، بعد خواستگاری
دکتر فرزین سرکارات: آشنایی ما خیلی زود به ازدواج انجامید و پس از این که بینی شیلا را عمل کردم، مراسم خواستگاری برگزار شد...
شیلا: زمانی که من وارد سینما شدم، چهره بازیگرها خیلی طبیعی بود، من هم، آن سال ها را گذراندم و بعد تصمیم گرفتم بینی ام را عمل کنم و چون به کار فرزین ایمان داشتم، بینی ام را برای عمل به او سپردم (با خنده).
از او می پرسیم آمار عمل های زیبایی ناموفق کم نیست، نترسیدی از این که، جراحی ات خوب از آب درنیاید؟
شیلا خانم می گوید: از ۱۸ سالگی، دلم می خواست بینی ام را عمل کنم و به پزشک های زیادی هم مراجعه کردم، اما ترس از زشت شدن بینی ام باعث شد، تا بالاخره در سن بیست و نه سالگی این اتفاق بیفتد.
مشکلات شغلی
می گویند زندگی با بازیگرها سخت است، آقای سرکارات چه شد که یک بازیگر را برای زندگی مشترک انتخاب کردید؟
دکتر: زمانی که شیلا را برای زندگی مشترک انتخاب کردم، شغلش برایم مهم نبود و به شخصیت خودش فکر کردم، احساس کردم تمام معیارهای ایده آل من را دارد. از طرفی هم می دانستم دارم با شخصی ازدواج می کنم که معروف و محبوب است، به طور کلی با شغلش کنار آمدم.
پیش آمده که به خاطر شغل با هم به مشکل بخورید؟
شیلا: به خاطر شغل من، هیچ وقت به مشکل نخوردیم، اما به خاطر شغل فرزین، گاهی به مشکل خوردیم! همسر من جراح فک و صورت است و به جز عمل های جراحی زیبایی که انجام می دهد، کارش بازسازی صورت است و البته استاد دانشگاه هم می باشد. چون شغلش بسیار مشکل است و با جان آدم ها طرف است، گاهی وقت ها، چند روز پی در پی ممکن است نبینمش، یا زمانی که به مهمانی می رویم، مجبور شود، برای عمل بیمارش، مهمانی را ترک کند. از این رو سعی می کنم با این موضوع کنار بیایم، گرچه گاهی هم به خاطر شغلش سرش غر می زنم. (خنده)
آقای دکتر، شغل شما انرژی و روحیه بالایی می طلبد، با وجود این همه مشغله، روحیه تان در منزل کنار خانواده چطور است؟
دکتر: در کار من، اتفاقات ناگوار طبیعتا زیاد می افتد. سعی می کنم ناراحتی ام را به منزل منتقل نکنم، اما گاهی هم نمی شود. البته همین اتفاقات ناگوار در کار نیز باعث می شود قدر زندگی، سلامتی و یکدیگر را بیشتر بدانیم. خوشبختانه مهربانی و صبوری و درک بالای شیلا باعث شده که در کارم خدشه ای ایجاد نشود و انرژی مثبتم در خانه حفظ شود.
نام سامیار
نام «سامیار» را کدام تان برایش انتخاب کردید؟
شیلا: خودم انتخاب کردم. پدرش فامیلی اش را گذاشت، من هم اسمش را (با خنده). دوست داشتم نام فرزندم ایرانی باشد و با فامیلی اش هم خوانی داشته باشد، این شد که نامش شد سامیار سرکارات.
از لحاظ رفتاری سامیار بیشتر شبیه به کدام تان است؟
فرزین: قبل از به دنیا آمدن سامیار، من و شیلا قرار گذاشتیم که سامیار رفتارش به من برود و چهره اش به مادر!! اما رفته رفته برعکس شد و چهره اش به من رفته و اخلاقش به مادرش، مخصوصا صبح ها که از خواب بیدار می شوند، هر دوی شان بی حوصله اند. (خنده)
برگردیم به دوازده سال پیش، قصه بازیگری است از کجا آغاز شد؟
تازه دیپلم گرفته بودم و منتظر نتیجه کنکور بودم، که یک روز داشتم به داروخانه می رفتم تا برای مادرم دارو بگیرم. آنجا با آقای مسعود کیمیایی مواجه شدم. درباره سینما صحبت کردیم و ایشان به من پیشنهاد بازی در فیلم شان را دادند. پس از بازی در فیلم اعتراض به کلاس های بازیگری رفتم و آقای علی ژکان خیلی برای من در زمینه رشد در بازیگری زحمت کشیدند.
مطب در دبی
دکتر: درست است که مشغله ام زیاد است، اما سعی می کنم برنامه سفر را هر یک مدت بچینم و با خانواده به سفر برویم، چون در دبی هم طبابت می کنم، معمولان زمان هایی که می خواهم به مطبم در امارات بروم، شیلا و سامیار را هم با خود همراه می کنم.
کودکی من
خیلی شیطنت داشتم و بازیگری رویای کودکی ام نبود، مادرم سعی داشت مرا به حرفه موسیقی و نوازندگی سوق دهد، به همین خاطر از کودکی، تحت تعلیم سازهای پیانو، ویلن و گیتار و... قرار گرفتم، تمام سازهایم هنوز منزل مادری ام هست، اما هیچ کدام را پیگیر نشدم و در حال حاضر، هیچکدام از آموزه های موسیقی ام، به خاطر نیست!!
تب جراحی های زیبایی
کمی درباره عمل زیبایی صحبت کنیم. آقای دکتر به نظر شما چرا این روزها تب جراحی های زیبایی خیلی ها را گرفته؟
دکتر: دلایل زیادی می تواند داشته باشد، مثل مد یا مشکلات اجتماعی، ایده آلیست جامعه و... اما از دید دیگری نگاه کنیم، می بینیم که زیبایی بد نیست و اگر به جا و به موقع صورت گیرد، تاثیرات مثبت دارد، اما متاسفانه، این روزها خیلی ها بی دلیل به سمت جراحی های زیبایی گرایش پیدا کرده اند و من به عنوان یک پزشک زیبایی باید بدانم که هر کسی که به مطبم می آید را نباید بپذیرم و باید او را قانع کنم که چون پولداری، حتما نباید به عمل های زیبایی متعدد تن دهی، چون لازم نیست...
چرا جراحان زیبایی معمولا خودشان زیر تیغ عمل های زیبایی نمی روند؟
شیلا: علاوه بر خودشان، نمی گذارند خانواده شان هم تن به جراحی زیبایی دهند (با خنده) گاهی اوقات دلم می خواهد جراحی زیبایی دیگری انجام دهم، اما فرزین این اجازه را نمی دهد!
دکتر: جراحی های زیبایی بیشتر، روحی است و معمولا فرد از لحاظ فکری نسبت به چهره و فیزیکش حساس می شود، به همین خاطر افرادی که مشغله های زیادی دارند، کمتر به فکر جراحی زیبایی می افتند.
این که اجازه جراحی دیگری را به شیلا نمی دهم، دلیلش این است که از نظر من، او زیباترین زنی است که تا به حال دیده ام و نیازی به جراحی زیبایی ندارد...
خودم، تک فرزند
قبل از به دنیا آمدن سامیار، همیشه دلم می خواست، چند فرزند داشته باشم و با تک فرزندی موافق نبودم، اما، ماشاا... سامیار آنقدر شیطون است، که گاهی پشیمان می شوم فرزند دیگری به دنیا بیاورم، اما قصد ندارم سامیار بدون خواهر و برادر بماند، چون خودم تک فرزند بودم، گاهی احساس می کردم که چقدر خوب بود اگر خواهر و برادر داشتم. باید اشاره داشته باشم که حس شیرین مادری برایم غیرقابل وصف است وقتی سامیار را بغل می گیرم و وقتی بوسه به صورتش می زنم تمام خستگی ام در می رود.
نظر کاربران
یعنی گونه نذاشته؟؟؟
پاسخ ها
نه
گونه هاش طبیعیه
دختر عموی من از ایشون زیباتر هستن ولی خب به من ندادنش با اینکه میلیاردر هستم
كاش بچشون شبيه شيلا ميشد تا باباش
پاسخ ها
اتفاقا کاملا شبیه شیلا شده چشمهای درشت که تهشون به پایین خمه فقط نکته ای که میشه نتیجه گرفت اینه که هر قیافه ای که رو صورت زنها خوشگله واسه یه مرد خوشگل نیست !!!!!!
بچشون خیلی زشته .نیاز به جراحی بینی داره!
پاسخ ها
هيچ وقت به هيچ بچه اي نگو زشت
شما خيلي عقده داريد كه از قيافه يك بچه معصوم ناز كه عين فرشته هاست ايراد ميگيريد
نگو توروخدا. بچه به این معصومی. مگه زیبایی فقط به صورته؟
ای بابا
زشته این صحبتا
به شوهرشون میگن دکترررررررررررررررررررررر؟؟؟؟ مگه با شغلش ازدواج کردن؟
پاسخ ها
بعضیا روی ایفون خونشونم مینویسن دکتررررررررررررررررررررررر
خخخخخخ
ازخوشبختیه دیگران ناراحت نشو تا توهم خوشبخت بشی کافیه حسادت
نگران نباشین بزرگ که شد باباش دماغشو خشگل میکنه مثه دماغ مامانش
خدایا کمک کن اخه اینا بما چه ربطی داره
پاسخ ها
واقعاااااا
شانس !
خوش بحالشون واقعا اینا چه زندگیای خوبی دارن
حسود نیستم اما واقعا ما کجاییم و چطور زندگی میکنیم و اینا چطور؟
ما دغدغه مون چیه اینا چیه....
خدایا شکرت
پاسخ ها
هیچ گاه ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خود مقایسه نکنیم
به نظر من دیگه دوره شیلا خداداد با 35 سال سن طی شده الان سینما و تلویزیون نیاز به نیروهای جوون تری داره بهتره بره بچه داری کنه شیلا خانم
به نظرم تا وقتی ستاره هایی مثل لیلا حاتمی و هدیه تهرانی و چند مورد انگشت شمار دیگه داریم جایی واسه هنرمند درجه ۳ و ۴ نمی مونه سواد و دانش هنرمند مهمتر از زیبایی ظاهریه
به نظر من شیلا خانم اصلا استعداد بازیگری نداره و از بازیگری فقط زیباییشو داره و بس....حیفه با تکیه به زیبایی گند بزنه به هنر بازیگری بهتره زیباییش تو خاطره هابمونه و به زندگیش برسه ... البته مهناز افشار هم اصلا استعدادشو نداشت اصلا و اصلا و میبینیم که با تکیه به اعتماد به نفسش داره بازی میکنه...
نه اتفاقا بازیش خوب بوده که تونسته دکترررررررر تور کنه... یا اینکه دکتررررررره پیس و ادم ندیده بوده ..وگرنه یه دکترو چه به هنرپیشه اخه
پاسخ ها
حسادت قلبو سیاه میکنه چهره روزشت میکنه وسیاه بدبختی براتون میاره کافیه بخاطر خودتون بس کنید وگرنه شیلا وشوهرش یاهرکی دیگه باحرفای شما ازش چیزی کم نمیشه
ایول چه خوب گفتی سحر....
خانم خداداد یه جا گفته درسمو نیمه کاره رها کردم ....میخوام ببینم کجا لیسانسشو گرفته اصلا خونده یا ...
بابا دوره اینا دیگه تموم شد ۴۰سالشونه
من نمیدونم چرا مثلا بازیگر ۴۵ساله میارن که نقش دختر ۱۸ساله رو ایفا کنه برام عجیبه صدا و حرکات زنونه ولی نقش لوس و بچگانه ادم یه جورایی حالش بهم میخوره ... چرا از نیروهای جوان تر که بعضا تحصیلات سینمایی هم دارن استفاده نمیشه خدا میدونه
سلام از زمانی که فهمیدم استقلالی وحشتناک هوادارتم
من یه روز واسه معاینه و جراحی خمیدگی بینیم رفته بودم مطب ازقضا خانوم خداداد وپسرشون هم اونجا دیدم:
نه تنها خانوم خداداد مغرور هستن بلکه خیلی عصبی و از خود راضی نیز هستن و نمیذاشت پسرش به بچه هایی که تو مطب بودن نزدیک شه .ازطرفی شوهرش خیلی مغرور و بی اخلاق و بی جنبه هستش نمیدونم
چه جوری به ایشون دکتر شدن . من که خودم دکترم تو دانشگاه استادا میگن شرط اول انسانیت و دکتری فروتن بودن و رفتار خوش و چگونگی احترام به بیمار و بررسی مشکلاتشون هست.
این اقای به اصطلاح دکتررررررر با بیمارا به طرز خیلی بدی رفتار میکنه و احترامی نمیذاره .
وقتی خانوم خداداد وارد مطب شدن بیمارا براز محبت کردن و سلام دادن ایشونم با یه سلام سرد و بدون هیچ توجهی از کنار بیمارا رد شد.
بیمارایی هم که میخواستن سلفی و عکس بگیرن میگفت من با هیشکی عکس نمیندازم.
خلاصه خداببین به کیا میده؟
شاید قبلا اینجوری نبودن ولی زمانه و پول خیلی هارو عوض میکنه .
تمام کسایی هم که این پیامو میخونن خواهشم اینه که اگه یه روز به مقامی رسیدن که ایشالاه میرسن با پولدار شدن مغرور نشن .
خوب با پول میشه آبرو خرید مغرور شد ولی نمیشه دل شکسته رو درمون کرد.
بعد از رفتار زشت ایشون من از مطب خارج شدم .به قرآن این پول ارزش این همه بیتوجهی رو نداره .
بعضیا هستن ک میدونن کیا رو میگم وقتی به یک سازمان خیریه ای کمک میکنن فورا همه جا جار میزنن ولی آدم اگه خیر بی نام باشه بهتر از این همه بزرگنماییه
پاسخ ها
اینلرو ارکجات درآوردی خخخخخخ
چرا بچشون خوشگله.
امیدواریم هیچ کسی به خاطر ظاهرش مغرور نباشه!
چون هرکسی یه جوری خوشگله
شیلا خدا داد قبل عملش مثل خورتوم فیل بوده از این پولدار های عوضی بدم میاد اشاالله اونا که این جوری مغرورن خدا کنه از عرش به فرش برسن
پاسخ ها
چه بی ادب الی جون حسادت خوب نیست هر چند تو وجود همه هست ولی بهتره کنترل بشه