مردم «آقا رشید» را دوست دارند!
ایزدی پیش عامه مردم همچنان با نام «رشید» شناخته می شود و نقش دایی جلال در «شمعدونی» به نوعی تغییر مسیر برای او به حساب می آید. خودش می گوید دلبسته رشید است و تعمدا رگه هایی از رفتار او را به نقش دایی اضافه کرده.
روزنامه هفت صبح - احمد رنجبر: بنا بود گفتگو با قدرت الله ایزدی خیلی مفصل و پر و پیمان باشد اما امکان قرار حضوری فراهم نشده و به مصاحبه تلفنی بسنده کردیم. ایزدی پیش عامه مردم همچنان با نام «رشید» شناخته می شود و نقش دایی جلال در «شمعدونی» به نوعی تغییر مسیر برای او به حساب می آید.
خودش می گوید دلبسته رشید است و تعمدا رگه هایی از رفتار او را به نقش دایی اضافه کرده. در این باره و چند موضوع دیگر با ایزدی حرف زده ایم که حاصلش پیش روی تان است.
مخاطبان تلویزیون تصویری تازه از شما دیدند که با آن کاراکتر «رشید» متفاوت بود؛ دایی جلال چطور شکل گرفت؟
- من جناب آقای صحت را از قبل می شناختم؛ همشهری خودم است و با هم سلام علیک داریم. وقتی پیشنهاد بازی در «شمعدونی» را داد. حتی فیلمنامه را نخواندم چون می دانستم کارش را بلد است. قرارداد را که امضا کردم فیلمنامه را خواندم و دیدم این شخصیت مثل رشید نیست. رشید یک آدم ساده است ولی شخصیت دایی جلال آدم با نفوذی است که با شهردار تهران جناب آقای قالیباف و وزیر امور خارجه جناب آقای دکتر ظریف رفیق است و ارتباط دارد، پس نمی شد رشید باشد.
من اول نگران بودم و به آقای صحت تاکید کردم که دایی جلال همان رشید باشد چون مردم دوستش دارند، گفت این نقش متفاوت است و نباید رشید باشد. آقای محسن چگینی (تهیه کننده) هم با من صحبت کرد و گفت تو این کار را بکن بعدا نتیجه اش را می بینی. حالا هم قضاوت را به عهده مخاطب گذاشته ام که نظر بدهند این نقش متفاوت و جدی را دوست دارند یا نه؟ منتهی خودم از «شمعدونی» به شدت راضی ام؛ با اینکه دستم یک مقدار بسته بود و خیلی چیزها از آقای صحت و همه عوامل سریال یاد گرفتم. واقعا مثل یک خانواده بودیم. بچه ها خیلی هوای من را داشتند ولی خب نوشته اینطور بود که دایی جلال، رشید نباشد.
سال پیش که با هادی کاظمی گفتگو داشتیم برای او از عنوان «کمدین» استفاده کردیم. قبول نداشت و می گفت کمدین به معنای واقعی کلمه قدرت الله ایزدی است که همیشه رشید را بازی کرده و خیلی ها هم دوستش داشته اند. نگرانی تان بابت پذیرفتن نقش دایی جلال همین جایگاه بود؟ اینکه نکند تصویر رشید برای مردم از بین برود؟
- بله، اولش ترس این را داشتم که نکند به کاراکتر رشید لطمه بخورد؛ خیلی نگران بودم. وقتی سریال پخش شد دیدم مخاطبان دوست دارند و می گویند تو چه رشید باشی، چه محسن باشی چه اصغر و ... همین که روی صحنه می آیی ما می خندیم. البته باید تا پایان سریال صبر کنم ببینم همه مردم این تغییر را دوست دارند یا می خواهند رشید باشم؟ من مخلص همه مردم ایران هستم و هر چه آنها بگویند همان را اجرا می کنم.
یک جاهایی رگه هایی از رشید در بازی تان دیده می شد، مثلا زمین خوردن و حالت چشم و ابرو.
- این اتفاق به خاطر همان نگرانی بود که نکند مردم نقش جدی ام را نپذیرند؛ برای همین به آقای صحت گفتم یک مقدار دستم را باز بگذارد تا به رشید نزدیک شوم.
نگرانی یک بحث حاست، بازی کردن بحث دیگر. برای خودتان خارج شدن از رشید سخت بود؟
- خودم داشتم حرص می خوردم؛ وقتی جدی بازی می کردم خیلی سخت بود. پیش خودم می گفتم خدایا کی طنز می شه؟ تماشاگر منتظر کار طنز منه.
وقتی کاملا جدی بودید تهرانی صحبت می کردید اما وقتی قرار بود به شمایل رشید نزدیک شوید با لهجه اصفهانی دیالوگ می گفتید. این تغییر لهجه و حرکات رشید، خواسته شما بود یا برای دایی جلال نوشته شده بود؟
- خیلی از آقای صحت خواهش کردم؛ گفتم دارم زجر می کشم، بگذارید یک کم به رشید نزدیک شوم. خیلی جاها البته کات می داد و می گفت کاملا شدید رشید ولی جاهایی که می دید من ناراحتم دیگر چیزی نمی گفت. می گفت نقش لطمه نخورد طوری نیست اما جایی که باید با شخصیت های سیاسی صحبت می کردم حتما باید جدی باشم.
شوخی با شخصیت های سیاسی همه در فیلمنامه بود؟
- آره ولی این صحنه ها را با دو برداشت گرفتیم که اگر مشکلی پیش بیاید، نسخه جایگزین پخش شود. برای همین در یک برداشت اسم دکتر ظریف یا آقای قالیباف را می آوردیم و یک جا نه.
نگران دلخوری سیاسیون نبودید؟
- فکر نکنم به سیاسیون بربخورد. آنها اتفاقا از این شوخی ها کیف می کنند. منتهی باید شوخی باشد درست باشد. حتی یک آقایی به من می گفت «شمعدونی» بدآموزی دارد. عرشیا (عرفان برزین) بی ادبی می کند. توی پرانتز بگویم خیلی عرفان را دوست دارم. او به من وابسته شده و وقتی می خواستیم از هم جدا شویم گریه می کرد و چسبیده بود به من که دایی جلال نرو. خلاصه این آقا می گفت سریال بدآموزی دارد. گفتم پدر و مادر عرشیا مشکل دارند. عطا قبلا معتاد بوده، مادرش بلد نبوده درست بچه را تربیت کند. البته آخر سریال خیلی چیزها عوض می شود. اگر می خواستیم این بچه فقط چهارتا دیالوگ بگوید، قشنگی و ظرافت نداشت.
تجربه دایی جلال روی تصمیم تان اثر نگذاشته که بالاخره از رشید دور شوید؟
- نه، اصلا. من فقط طنز دوست دارم. حتی در «کارآگاه رشید» دو شخصیت داشتم؛ یکی جدی یکی رشید. وقتی به تیپ جدی رفتم خیلی برایم سخت بود و همه اش منتظر رشید می بودم. من وظیفه دارم شخصیتی که مردم دوست دارند را بازی کنم. مردم واقعا رشید را بیشتر دوست دارند.
بازخوردها از نقش دایی جلال توی اصفهان چطور بوده؟
- اکثرا می گویند خوب است. نمی دانم می خواهند من ناراحت نشوم یا ... البته مخاطبان با هم فرق دارند. مثلا یکی می گوید (با لهجه غلیظ اصفهانی): «بابا یه چی بگو بخندیم... چی چی اس که تو ورداشتی انگلیسی حرف می زنی...» یکی هم متوجه است که بازیگر باید نقش های مختلف بازی کند و وقتی نقش جدی است انتظار رشید ندارد. به هر جهت قضاوت با مردم است.
چه کار کرده اید که همچنان طراوت رشید حفظ شده؟
- اول خواست خدا بوده که مردم شخصیت رشید را دوست دارند. دوم اینکه سعی کرده ام خودم باشم و طوری بازی نکنم شکل تصنعی بگیرد. توی جامعه هم همینطور هستم یعنی با مردم راحت برخورد می کنم. مردم این شخصیت را همینطور دوست دارند. من شاکر خدا هستم که این استعداد ذاتی را به من داده.
علاوه بر ویژگی درونی تان که به رشید اضافه شده چقدرش از بیرون تغذیه می شود؟ به رفتار مردم نگاه می کنید؟ مطالعه است؟ یا...
- خب به مردم خیلی نگاه می کنم و از همین رفتارها و برخوردها در نقش استفاده می کنم. البته در برخورد با مردم خیلی حواسم بوده که خودم را نگیرم. مثلا وقتی یک بچه می خواهد با من عکسی بگیرد نمی گویم وقت ندارم. از مردم متشکرم که اینقدر رشید را دوست دارند و به من انرژی می دهند.
پیشواز موبایل تان آهنگی از علیرضا افتخاری است، ادای دین به همشهری تان است یا موسیقی سنتی دوست دارید؟
- بله دیگر. خواننده شهرمان است؛ صدای قشنگی دارد. خوب می خواند و دوستش دارم. جالب است از من می پرسند طرفدار کدام تیم هستی، می گویم «ذوباهان» یعنی ذوب آهن و سپاهان را قاطی می کنم. همانطور که آنها بازی من را می بینند من هم باید بازی شان را تماشا کنم. همانطور که آنها به من انرژی می دهند، باید به آنها انرژی بدهم.
آخر وقتی آهنگ افتخاری روی پیشواز قدرت الله ایزدی است به خاطر غمی که دارد از شخصیت شما دور به نظر می رسد.
- بالاخره ما هم دل مان خون است. من که جلوی دوربین، تماشاچی ها را می خندانم ناراحتی های روحی و گرفتاری های خودم را دارم ولی خب آنها را عنوان نمی کنم که بیننده ها ناراحت نشوند. الان توی رگ های قلبم فنر گذاشته شده، ناراحتی گوارش دارم، پارسال جراحی کردم ولی باز هم ایام عید برای مردم تا سه سانس برنامه اجرا می کردیم. بین دو پرده حتی من را می بردند بیمارستان، دکتر می گفت نباید دیگر روی صحنه برود اما می گفتم مردم بلیت گرفته اند و می خواهند رشید را ببینند. هر طور بود می رفتم و از خدا هم کمک می گرفتم و باز مردم می خندیدند.
به شما که زنگ زدم یک افسر راهنمایی رانندگی داشت با شما صحبت می کرد. از این موارد که تخلفی مثل صحبت کردن با موبایل موقع رانندگی را زیرسبیلی رد کنند زیاد هست؟
- یک بار دیگر هم داشتم با موبایل صحبت می کردم افسری جلوم را گرفت و گفت آقای ایزدی شما دیگر چرا؟ شما الگو هستید. عذرخواهی کردم و تمام شد. سعی کرده ام از این شخصیت که محبوب مردم شده سوءاستفاده نکنم. مثلا اگر خواستم سیگار بکشم در جمع نباشد.
نظر کاربران
یعنی مسخره تر از شمعدونی خودشه!
مجله ، تا حالا هر چى من راجع به سريال شمعدون نظر دادم منتشر نكردى دوست دارى از اين سريال تعريف كنم ؟ اخه چى راجع به شعور مردم فكر ميكنند كه اين سريال فوق بيمزه را به خورد مردم ميدن ؟حتى رشيد را هم اوردند كه شايد نمكى به فيلم بده اما نشد حرفهاى بيمزه پررويي اوون بچه بابا بخدا اين طنز نيست!!
سریال خوبی با جملات طنز مناسب است. دستشان درد نکند.