امین حیایی: اعتماد من از اعتقادم میآید
امین حیایی هنوز سوپراستار سینمای ایران است و با اینکه دیگر بازیگر پرکار سالهای قبل نیست اما هنوز هیچکس نتوانسته جایش را بگیرد.
مجله زندگی ایده آل: امین حیایی هنوز سوپراستار سینمای ایران است و با اینکه دیگر بازیگر پرکار سالهای قبل نیست اما هنوز هیچکس نتوانسته جایش را بگیرد. او به اندازه موهای سرش در فیلمها و سریالها نقش متفاوت بازی کرده و نشان داده چه بازیگر قابلی است.
او عامل موفقیت بسیاری از فیلمهای پرفروش بوده است و مردم برای دیدن هنرنماییاش صفهای طویل بستهاند. امین حیایی یکبار دیگر یک شاه نقش نصیبش شده است که امیدوار است بتواند با فیلم سه بیگانه در سرزمین ناشناخته به روزهای خوبش برگردد.
همكاری با مردی نكو
«سه بیگانه در سرزمین ناشناخته» فیلمنامه بسیار جذابی دارد، البته فیلمنامه این كار را مدتها پیش كه قرار بود با تیم دیگری ساخته شود، خوانده بودم كه نشد و در حالحاضر با این تیم در حال ضبط كار هستیم. كار كردن با آقای مظلومی واقعا لذتبخش است، ایشان مردی نكو، دوست داشتنی و كارگردان واقعا كاربلدی هستند. نحوه ارتباط با بازیگر را به خوبی بلد هستند، كار گروهی را به خوبی میشناسند و از انرژی همه عوامل به خوبی استفاده میكنند. كار كردن در سینما با چنین كارگردانی واقعا مزیت و نعمت بزرگی است.
لذت همكاری جدید و قدیم
افتخار این را هم داشتم كه برای اولین بار در كنار مجید صالحی عزیز بازی كنم و چندین پلان مشترك نیز با آقای حمید لولایی عزیز داشتم كه از همكاری با ایشان لذت بردم. البته در كنار آنها فكر كنم بیش از ۱۰ همكاری با آقای شریفینیا دارم كه همیشه از همكاریهایی كه با هم داشتیم نتیجه خوبی گرفتیم. فیلمنامهها و كارهایی كه با هم كار كردیم هم فروش خوبی داشته و هم بازخورد خوبی از مردم دریافت كردهایم.
تابعیت از موضوعات روز
اولین حسن این كار فیلمنامه جذاب كار بود كه اساس اولیه یك كار خوب است. البته به علت تغییراتی كه در انتخاب بازیگران پیش آمد در فیلمنامه كنونی نسبت به فیلمنامه اولیه تغییراتی اعمال شده است كه به نظر من خیلی بهتر شد. فیلمنامه قبلی تابع حالوهوای آن زمان بود، اما فیلمنامه كنونی با مشكلات امروز جامعه هماهنگ شده است. در هر صورت احساس میكنم كه از فیلمهای پرفروش خواهد بود.
جاسوسی با دو گریم
در این فیلم نقش یك جاسوس اسرائیلی به اسم «موشه» را بازی میكنم كه نكته جالب آن حضورم با دو گریم است؛ گریم اصلی كه به عنوان یك خارجی هستم و گریمی كه بهعنوان جاسوس وارد ایران میشوم.
ارتباط طنز سكانسها
فضای كار طنزهای فراوانی دارد. ارتباط طنز سكانسها با هم فراوان است؛ به همین علت تدوین كار هم خاص و متفاوت است. بیشترین تقابل من و نقشها با نقش «دیوید» و نقش «آدام» است كه به ترتیب آقای شریفینیا و مجید صالحی آنها را بازی میكنند.
خونسرد، جوشی و كلهشق
هر یك از ما نقشهای خاص خودمان را داریم. دیوید یك آدم كاملا خونسرد و آرام است. من در این قالب یك آدم كاملا عصبی و جوشی هستم كه بیش از حد به كارش متعهد است و آدام هم یك آدم كاملا كلهشق است. بر عكس آنچه تصور میشود، هر سه نفرمان افرادی جدی هستیم كه برای ماموریتی به ایران میآییم و موقعیتهای امروز ایران برای ما موقعیتهای طنز به وجود میآورد. ما در بازیهایمان هیچگونه طنازی نمیكنیم.
همسطح با كنترل كارگردان
این درست است كه هر یك از ما در سبكهای متفاوت كار میكنیم؛ ولی وقتی در كاری در كنار همدیگر قرار میگیریم باید با نوع طنز و نوع سطح فیلمنامه خودمان را همسطح كنیم. در این كار هم این اتفاق افتاده و سطح بازیها یكی است. البته این به عهده كارگردان است كه بتواند بازیگران را با هم، همسطح كند و به عبارتی كنترل اصلی كار در دستان كارگردان كار است.
غایب جشنواره سیوسوم
متاسفانه كارهایی كه داشتم برای جشنواره آماده نشدند. كار «حیرانی» علی عظیمزاده بود كه نرسید و «مروایدهای خلیجفارس» به كارگردانی حسین قاسمی جامی هم به همین سرنوشت دچار شد و امسال در جشنواره كاری نداشتم.
تجربه خوب خانوم
آخرین كاری كه در اكران داشتم فیلم «خانوم» به كارگردانی تینا پاكروان بود. كار با خانم پاكروان تجربه كوتاه اما خوبی بود. تا به حال در جایگاه كارگردان با ایشان همكاری نداشتم و این اولین تجربه من با ایشان در این زمینه بود.
حركت دلی با اعتقاد شخصی
در انتخاب كارها از اول دلی جلو میرفتم و هنوز هم دلی جلو میروم. كلا كارهایی كه هماهنگ میشود و خودم آن كار را دوست دارم را با علاقه جلو میروم. یك جورهایی باید بگویم اعتماد من از اعتقادم میآید؛ در كار به چیزهایی اعتقاد دارم كه اینگونه اعتماد میكنم. اعتقاداتم باعث میشود كه اعتماد كنم.
ضرر ۸۵۰ میلیونی در نمایش
فعلا متاسفانه فرصت حضور در تئاتر را ندارم. «قحطی نور» تجربه خوبی برایم بود؛ همین كه توانستیم با آن شرایط كار را به اجرا برسانیم، واقعا شاهكار بود. آن زمان واقعا همهجوره زیر پای ما را خالی كرده بودند تا كار ما به اجرا نرسد، ولی ما ایستادیم و اجرا كردیم و همهچیز به خوبی گذشت. هرچند یك ضرر ۸۵۰ میلیونی برای ما بهجا گذاشت ولی آن كاری بود برای سپاسگزاری از خداوند كه اجرا شد. بابت آن هم اصلا پشیمان نشدم.
موسیقی خوب برای مردم
زمانی موسیقی برای من قابل اجراست كه بتوانم با آن حرفی را بیان كنم. فقط این نیست كه خودم را به عنوان یك خواننده یا نوازنده نشان بدهم و بگویم این چهره دیگر امین حیایی است. اگر بتوانم روزی از طریق موسیقی، پیامی به مردم برسانم یااینكه حال مردم با شنیدن آهنگهای من بهتر شود و نگاهشان به زندگی تغییر كند حتما این كار را میكنم؛ آن هم با آلبومی كه زمینه كامل و درستی داشته باشد، آلبومی كه شعر و كلامش درست باشد چون اگر شعر یك ترانه مناسب باشد، نوای درست هم روی آن خواهد نشست.
روی دیگر امین حیایی
زمان اجرای تئاتر هم قصدم این نبود كه وجهه دیگر امین حیایی را در زمینه تئاتر به رخ بكشم. هرچند هنگامی كه هنرمندی از عرصهای وارد عرصه دیگری میشود، متاسفانه این دید و حس برای دیگران به وجود میآید؛ ولی من تمام سعی خودم را كردم تا این حس و نگاه منفی در مورد كارهایم رخ ندهد.
دغدغه صلح در آفرینش
تئاتری كه اجرا كردم یك پیام فلسفی داشت آن هم در رابطه با صلح در آفرینش بود كه این ۱۵ یا ۱۶ سال دغدغه فكری و ذهنی خودم بود و توانستم به صورت نمایش، شعر و موسیقی آن را به اجرا درآورم.
تعریفهای سفیر فرانسه
استدلال و بازخورد خوبی از طرف سفرا و هنرمندان خارجی در مورد نمایشم داشتم. كسانی كه كار را دیده بودند باورشان نمیشد كه چنین كاری را در ایران دیدهاند. سفیر فرانسه عنوان كرده بود كه فقط در نیویورك این سبك كار را دیده بود و میگفت با اینكه كلام شعرها را متوجه نمیشدم با این حال مفهوم كار را به خوبی درك كرده بودم. تمام این مسائل به من دلگرمی داد و به همین خاطر ضرر كار به چشمم نمیآید. این ضرر باعث نشده كه دیگر سمت اجرا نروم؛ این ضرری بود كه بابت عشقم پرداخت كردم.
سولو خواندن همسرم
قحطی نور، تجربه خاصی هم برای من و هم برای همسرم بود. در آن كار قرار شد آهنگ انتهایی كار كه در واقع پیام اصلی كار بود را نیلوفر (خوشخلق) بخواند. البته او در ابتدا قبول نمیكرد چون به هر حال نمیتوانست به عنوان یك هنرمند خانم، آوازی را به شكل سولو بخواند. اما وقتی كه خواند احساس كردیم چقدر خوب شده و شكر خدا توانستیم این كار را در اجرا هم داشته باشیم.
ماجرای قطعه پایانی
همچنان روی آلبومی كه قرار است با همسرم و كمك برادر ایشان منتشر كنیم، كار میكنیم. اتفاقا قطعه آخر كار اصلا قرار بود در آلبوم نیلوفر باشد. او سفارش این قطعه را به خانم ترانهسرایی داده بود كه وقتی آماده شد و برای او اجرا كرد، دیدم كاملا همان چیزی است كه من برای تمام كردن نمایش به آن نیاز دارم و به همین علت كار را خودم برداشتم. پیام كار را خیلی خوب منتقل میكرد.
عدم موفقیت درنقش یکشرخر
گاهی شده كاری را قبول كنم حالا به شكل همان رویه اعتمادی، اعتقادی، عشقی، دلی و... ولی در پس زمینه ذهنم میدانستم كه شاید این كار موفق نشود. دو كار قبلی كه اسم هم نمیبرم همین اتفاق برایشان افتاد و آنگونه كه برنامهریزی كرده بودیم و فكر میكردیم پیش نرفت. خدا را شكر دقیقا بعد از آنها دو كار خوب بازی كردم. یكی همین كار «سه بیگانه در سرزمین ناشناخته» و دیگری كاری است با آقای قناعت به اسم «درنا، دختر آهو» كه در نقش یك شرخر بازی میكنم. این دو كار به صورت همزمان فیلمبرداری میشوند.
باشگاه تنیس و پاركور
باشگاه تنیسمان با آقای «امیرعلی دانایی» هنوز راه نیفتاده است. البته خود آقای دانایی پیگیریهای كار را انجام میدهند تا هر چه زودتر راهاندازی شود. در كنار تنیس پاركور كار میكنم ولی در حد فیلم نه به صورت خیلی تخصصی. از اول هم دنبال این ورزشهای هیجانی و اكشن بودم. از بچگی دوست داشتم دائم كارهای اكشن و پرجنب و جوش انجام بدهم و الان هم این جنب و جوش و اكشن بودن همراه من است. البته با همه این تفاسیر هركس مرا میبیند، میگوید امین چقدر پیر شدی!
نظر کاربران
امیدوارم به روزهای اوجش برگرده و اشتباهاتی تو که انتخاب بعضی نقشها داشته جبران کنه .
اقای حیایی تا اینجا هیچی از این به بعد سعی کنید برای کارتان بخصوص حد ومرزی داشته باشید وخط قرمز های را رعایت کنید وهر کار ی وهر کسی وهر نقشی وفقط تکیه به مسایل مادی نباشد وبرای خودتان وکارتان ارزش بیشتری قایل شوید .
چروکیده شده ولی هنوز تیپ های تینیجری میزنه !