شیوا طاهری: کاش جای نگار جواهریان بودم!
سریال «گذر از رنج ها» كه این شبها از تلویزیون پخش میشود حكایت زندگی دختری روستایی بهنام دنیاست كه در دوران ارباب و رعیتی در یكی از روستاهای شمال كشور زندگی میكند.
مجله زندگی ایده آل - الناز دیمان: سریال «گذر از رنج ها» كه این شبها از تلویزیون پخش میشود حكایت زندگی دختری روستایی بهنام دنیاست كه در دوران ارباب و رعیتی در یكی از روستاهای شمال كشور زندگی میكند. دختری سادهدل و مهربان كه عاشق آموختن و تجربه كردن است و دوست دارد از فضای بسته روستا گذر كرده و دنیا را ببیند ولی این گذر خالی از رنج و مشقت و سختی نیست.
شیوا طاهری بازیگر جوانی است كه نقش دنیا را در سریال «گذر از رنجها» با موفقیت ایفا كرده و اولین تجربه بازیگریاش را از سر گذرانده است. در این گفتوگو سراغ این بازیگر جوان و باانگیزه و آیندهدار رفتهایم و از او درباره خودش، چگونگی ورودش به سینما و برنامههایش برای آینده پرسیدهایم.
خانوادهام دوست داشتند رشته فنی بخوانم
مرداد ماه سال ۱۳۶۹ متولد شدهام و در رشته كامپیوتر تحصیل كردهام. سریال «گذر از رنجها» هم اولین تجربه بازیگریام است. همیشه بازیگری را دوست داشتم اما چندان به این موضوع به شكل جدی فكر نمیكردم چون خانوادهام بهشدت روی تحصیل من حساس بودند بهخصوص که دوست داشتند در رشتهای فنی درس بخوانم، اما بعد از اتمام تحصیلاتم در رشته كامپیوتر به این نتیجه رسیدم كه حتما باید سراغ رشتهای كه دوست دارم، بروم. برای نقش دنیا هم در فراخوانی که برای تست گذاشته بودند، شركت كردم و خوشبختانه انتخاب شدم.
آرام و كمحرفم
آقای حسنپور همیشه میگفتند كاراكتر واقعی من به دنیا نزدیك است. شاید چون من هم مانند دنیا شخصیتی آرام و كمحرف دارم. ایشان برای رسیدن به این نقش خیلی به من كمك كردند و من واقعا به ایشان مدیون هستم. آقای حسنپور همه چیز بازیگری را از الفبایش به من آموختند. من چیزی از دوربین، كادر، زاویه و دكوپاژ نمیدانستم و آقای حسنپور مانند یك معلم و با حوصله تمام این فوتوفنهای كار را به من یاد دادند.
مثل دنیا خجالتی نیستم
مثل دنیا خجالتی نیستم ولی خیلی آرام هستم و در هر جمعی باشم معمولا شنوندهام. كلا فكر میكنم دنیا هم مانند من بیشتر دوست دارد گوش كند و یاد بگیرد و كمتر پیش میآید حرف بزند. البته دنیا در كنار آرامش و معصومیتی كه دارد بسیار محكم و قوی است و توان گذر از سختیها را هم دارد.
از ترسم با چراغ و تلویزیون روشن میخوابیدم
وقتی فیلمبرداری این سریال شروع شد و من به شمال رفتم درواقع برای من حكم یك كوچ را داشت و تمام زندگی من را تحتالشعاع قرار داد. من بهعنوان دختری كه همیشه در خانه پدر و مادرم حضور داشتم و حتی یك شب خارج از منزل نبودم حالا باید برای ماهها از آنها جدا میشدم و در محیطی روستایی تنها زندگی میكردم. علاوه بر این من تا آن روز شغلی نداشتم و كار نكرده بودم و حالا مسئولیتی سنگین روی دوشم حس میكردم و باید جواب اعتماد آقای حسنپور و گروه را میدادم.
به خودم آمدم و دیدم همه چیز زندگیام عوض شده؛ از خانوادهام جدا شدهام، كاری سخت پیش رو دارم و مسئولیتی سنگین را قبول كردهام. باید صبح خیلی زود بیدار میشدم و روزانه حتی تا ۱۲ ساعت كار میكردم. شاید باورتان نشود اما تا یك هفته چراغ اتاق را خاموش نمیكردم و حتی تلویزیون را روشن میگذاشتم چون از تاریكی و تنهایی میترسیدم (میخندد) .
تمام اینها برایم سخت بود اما آن شرایط سخت را دوست داشتم و فكر میكردم روزی بازخورد و بازتاب و نتیجه این سختی را خواهم دید و ایمان به این موضوع بهشدت دلگرم و امیدوارم میكرد و به من انرژی میداد.
برای ورود به دنیای بازیگری حمایت شدم
پدرم ارتشی است و شاید این ذهنیت وجود داشته باشد كه افراد نظامی از دنیای هنر دور هستند اما وی بهشدت به هنر علاقهمند است و دوست داشت من هم در كنار درس هنرهای مختلف را یاد بگیرم. خانوادهام از من خیلی حمایت كردند و از آنها ممنونم.
لهجه گیلكی را دوست دارم
بازی با لهجه برایم سخت نبود. من لهجه گیلكی را دوست دارم و همان روز اول هم كه فهمیدم باید این نقش را با لهجه بازی كنم خوشحال شدم چراكه با این لهجه و نوع گویش شمالی آشنا بودم، ضمن اینكه صدابردار گروه كه شمالی بودند هرجا سوال داشتم به من كمك میكردند.
روزهای فیلمبرداری بهترین روزهای زندگیام بود
بازیگری برایم لذتبخش است. بهنظرم، اینكه بتوانم با حسم نقشی را اجرا كنم و به یك كاراكتر جان ببخشم، فوقالعاده است. بهترین روزهای زندگیام را موقع فیلمبرداری این سریال و زمانی كه كارم و بازیام مورد تایید كارگردان و گروه بود، تجربه كردم و بدترین روزهای زندگیام روزهایی بودند كه حس كردم نتوانستهام با ایفای نقش یا گفتن دیالوگها روی كارگردان و دوستان دیگر تاثیر بگذارم.
از شهرت میترسم
قبل از اینكه وارد دنیای بازیگری شوم شهرت برایم جذاب و دوستداشتنی بود ولی با پخش این سریال و باوجودی كه هنوز كسی مرا در كوچه و خیابان نمیشناسد و شهرت سراغم نیامده، نسبت به شهرت احساس ترس دارم و مدام با خودم میگویم نكند شهرت بعد ترسناك یا ناخوشایندی داشته باشد و دیگر حریم شخصی خودم را نداشته باشم. واقعیت این است كه خیلی بیشتر از شهرت یا جاذبههای آن، ایفای نقش خوب و تاثیرگذاری روی جامعه برایم مهم است.
دوست دارم نقش دختری معتاد یا روانپریش را بازی كنم
پیشنهاد كاری داشتهام كه اتفاقا یك فیلم سینمایی بوده اما فیلمنامهاش را چندان دوست نداشتم. ورود به سینما قطعا برایم جذاب است و منتظر پیشنهاد خوب هستم.
نقش دنیا خیلی خاص بود و من هم همیشه در تلویزیون و سینما عاشق نقشهای خاص و متفاوت بوده و هستم. حتی نقشهای خیلی خاصتر و سختتر را هم دوست دارم مثلا دوست دارم نقش دختری روانپریش یا معتاد را بازی كنم و خودم را در نقشهای بسیار سخت كه بازیگر را درگیر خودشان میكنند، محك بزنم.
نقشهایی كه دوست داشتم
خیلی دوست داشتم نقش یلدا در فیلم «اینجا بدون من» را بازی كنم. البته خانم نگار جواهریان به بهترین نحو آن نقش را ایفا كردهاند. بازی كردن در نقش سارا در فیلم «خون بازی» هم برایم خیلی جذاب بود و دوست داشتم جای وی بازی كنم البته او هم در آن فیلم فوقالعاده بود و من فقط از آرزوهایم میگویم (میخندد) .
پایان سریال را لو نمیدهم
در این روزها خیلی شاهد لطف مردم نسبت به خودم بوده و هستم و این لطف زیاد مردم به هنر و هنرمندان برایم جالب است. وقتی مردم درباره سریال صحبت و ماجرا و قصه این سریال را دنبال میكنند و مدام از من درباره سرنوشت شخصیتها و پایان سریال میپرسند، میفهمم سریال برای همه جذاب بوده است.
البته من به هیچعنوان پایان سریال را لو نمیدهم و حتی درباره سرنوشت دنیا به مادرم هم چیزی نگفتهام تا لذت دیدن سریال از بین نرود.
برای سریال تبلیغ میكنم
تابهحال برای خودم تبلیغات نكردهام ولی در صفحه اینستاگرامم خیلی برای این سریال اطلاعرسانی كردهام. البته بهنظرم سریال جای خودش را بین مخاطبان باز كرده ولی خوشحال میشوم از شبكههای اجتماعی مانند اینستاگرام برای این سریال خوب تبلیغ كنم.
مردم از دیدنم در لباسهای امروزی تعجب میكنند
گاهی در خیابان مرا میشناسند. جالب اینكه از دیدنم در لباسهای امروزی و بدون لهجه تعجب میكنند. احتمالا انتظار دارند همچنان مرا در حال خیاطی در خانه خان یا آشپزی در خانه مهندس ببینند. (میخندد)
بازیگری از دور ساده است
بازیگری خیلی سختتر از آن چیزی است كه فكر میكردم. من بهعنوان یك مشتاق و علاقهمند به بازیگری چندان اطلاعاتی در این مورد نداشتم و با بازی در این سریال بازیگری و سختیهای مربوط به این كار را شناختم. در كل بازیگری خیلی سخت و پیچیده و البته شیرین نسبت به آن چیزی است كه در ذهنم داشتم.
از انتقادها استقبال میكنم
انتقاد همیشه وجود دارد و بهنظرم مفید و سازنده است ولی درمورد كارم هنوز انتقادی به گوش من نرسیده و چیزی در این رابطه نخواندهام. من حتما خوشحال خواهم شد روزی كسی این كار را انجام دهد و ایرادهای كارم را بگوید. این موضوع نه تنها باعث ناراحتیام نمیشود كه به پیشرفتم در كارم كمك خواهد كرد.
كامنتهای اینستاگرام خوشحالم میكند
اهل اینترنت و شبكههای اجتماعی هستم. البته فیسبوك ندارم ولی صفحه اینستاگرام به نام خودم دارم و از وقتی سریال پخش شده مردم عزیز و دوستانم با كامنتهایشان به من انرژی و روحیه میدهند كه كلی كیف میكنم. (میخندد)
هنوز خبری از فن پیج ندارم نمیدانم شاید داشته باشم. اسم سریال «گذر از رنجها» را مرتب در گوگل سرچ میكنم ولی راستش تابهحال اسم خودم را سرچ نكردهام. اما حالا كه دربارهاش صحبت شد. حتما این كار را در اسرع وقت انجام میدهم (میخندد) .
نظر کاربران
چه تیتر مزخرفیه زدی مجله؟؟؟
واقعا که تبدیل شدی به مجله زرد.
ایشالا موفق باشن. ولی ارزو نکنند مثل جواهریان باشن ...
من اين خانم نمي شناختم ولي بخاطر تيترش گفتم حتما چه خبره .......
موفق باشن
ولي اصلا بهش نمياد 69 باشه خيلي بيشتر مي خوره نه