ارسلان قاسمی از تجربههای بازیگری زمان کودکی میگوید:
ارسلان قاسمی : من بــچگی نکـــــــردم
او را اولین بار در «صد و یک راه برای ذله کردن پدر و مادرها» دیدیم و خيلي زود به عنوان پسر بچهای زیبا مشهور شد.
برترین ها: او را اولین بار در «صد و یک راه برای ذله کردن پدر و مادرها» دیدیم و خيلي زود به عنوان پسر بچهای زیبا مشهور شد. بعدها در سریالهای «در چشم باد» و «حضرت یوسف (ع)» بیشتر دیده شد و دیگر کاملا شناختیمش. ارسلان قاسمی تاكنون بیش از ۶ کار سینمایی، تلویزیونی و تئاتر داشته است. با دیدن این کودک زیبای دیروز در نقش جوانی از نسل امروز در سریال «تا ثریا» شگفتزده شدیم. اما ظاهرا جبر زمانه است که باید بزرگ شدن بچهها و مسن شدن خودمان را باور کنیم. با او درباره کودکی متفاوتش به عنوان بچهای که کار میکرده و تاثیر این کودکی در مسیر زندگی و اینروزهایش صحبت کردیم.
در خانواده و نزدیکان من کسی اهل بازیگری و هنر و... نبوده به جز یکی از پسر داییهای مادرم که او هم در ایران زندگی نمیکند و از ما دور است. من برخلاف اکثر بچهها که کارشان را از تیزرهای تبلیغاتی شروع میکنند، بازیگری را از سریال «در چشم باد» شروع کردم. بهاره رهنما که دوست صمیمی و همکلاسی دوران کودکی مادرم است، من را به دستیار آقای جعفری جوزانی، کارگردان سریال «در چشم باد»، معرفی کرد و او هم من را برای نقش کودکیهای پارسا پیروزفر پسندید. آن موقع ۷ سالم بود. تجربه عجیبی بود. من به خاطر آن کار 3 سال و نیم شمال بودم. برای من که بچه کوچکی بودم و قبلا هم این کار را انجام نداده بودم، خيلي سخت بود، چون اين سريال بسيار سنگين بود. اما شرایطی که آقای جوزانی و آقای کاسهساز در طول کار فراهم کرده بودند، خوب بود و از سختی کار کم میکرد. برای اولین بار بود که این تعداد آدم را میدیدم و مجبور بودم با 4۰- 3۰ نفر یک جا باشم و زندگی و کار کنم. استرس داشتم و احساس دلتنگی و غربت میکردم. فقط لطفش به بچههای هم سن و سالم مثل بیتا توکلی بود که با هم دوست بودیم و بازی میکردیم و حضورشان نمیگذاشت خیلی متوجه سختیها بشوم. حتی درس خواندن ما با بچههای عادی فرق داشت. معلمی به اسم آقای رجبی از فومن به محل استقرار ما در ماسوله میآمد و به من و بیتا توکلی و پوریا، پسر خانم متخصص، درس میداد. بعد از فومن برگه امتحانات را میآوردند و از ما امتحان میگرفتند و از فومن برایمان کارنامه صادر میکردند. ما هم خیلی اذیت میکردیم. هر روز یکیمان بهانه میگرفت و مثلا میگفت خستهام و سر کلاس نمیروم و... امیدوارم آقای رجبی هر جا هست از سر اذیتهایی که کردیم، بگذرد.
بیتا توکلی، دوست و هم بازی خوبمان در سریال «در چشم باد» بود که متاسفانه در سانحه رانندگی فوت کرد. فوت او تاثیر خیلی بدی روی من گذاشت و بسیار ناراحتم کرد. وقتی این خبر را شنیدم، نمیتوانستم باور کنم. به عنوان یک بچه هیچ درکی از مرگ نداشتم و برایم غیرقابل باور بود که چه اتفاقی افتاده. یادم هست مادر و پدرم زودتر باخبر شده بودند اما از ترس عکسالعمل من چیزی به من نگفته بودند تا تصمیم بگیرند چطور این خبر را به من بگویند. در قسمت سوم کار بودیم که من ۴-۳ ماهی تعطيل بودم و سر کار نمیرفتم. خانه بودم و سرم به درس و مدرسه گرم بود. تا اینکه همان موقع که بیتا فوت کرد یک روز مجید حیدرینیا، یکی دیگر از هم بازیهایم، به من زنگ زد و گفت فهمیدی بیتا مرد؟ با ناباوری گفتم چی؟! کدام بیتا؟! باورم نمیشد دارد درباره بیتا توکلی حرف میزند.
ارسلان تو بچه زیبایی بودی این زیبایی چه تاثیری در زندگی تو داشته و آیا باعث شادی تو شده؟
زیبایی باعث میشود آدمها درون تو را نبینند یا خیلی دیر ببینند و اکثرا به ظاهرت اهمیت بدهند و متوجه شخصیتت نشوند. اگر من این زیبایی را نداشتم اصلا ارسلان قاسمی، کودک بازیگری که مردم بشناسندش، نمیشدم. اما بعد بدون اغراق با تلاش خودم را نشان دادم. برای من با همه بچگیام مهم بود که شایستگیام تحت تاثیر زیباییام قرار نگیرد و زیبایی را فقط یک شانس میدانم و میخواهم هنرمند و بازیگر واقعی باشم. به خاطر این زیبایی خیلی هم بین هم جنسهای خودم اذیت شدم. من خیلی بازخوردها و عکس لعملهای بد در جامعه نسبت به زیباییام دیدم و خاطرات بدی را تجربه کردم. برایم مهم است زیبایی باعث نشود خودم را فراموش کنم و به روح و ذهنم نپردازم و بیاهمیت باشم. نمیخواهم یک آدم زیبای پوچ باشم و پشت چشمان زیبایم هیچ چیز نباشد. نمیخواهم فقط با زیباییام کارم را پیش ببرم و اطرافیان بعد از مدتی از من زده شوند. برای خودم هم در روابطم هیچ وقت زیبایی را ملاک قرار ندادهام و برایم اهمیتی ندارد.
در کودکی چه چیزهایی از کارت یاد گرفتی؟
مهمترین چیزی که یاد گرفتم احترام به نظر بزرگترها و اهمیت دادن به فکر و نظر آنها و احترام به بزرگی و شخصیتشان بوده. نظر کارگردانها و بزرگان حرفهام برای من خیلی مهم است و یاد گرفتم به آنها احترام بگذارم. کار جدی و حرفهای را از آنها یاد گرفتم. آنها به من که بچه کوچکی بودم یاد دادند که به کار جدی نگاه کنم و کارم را درست انجام بدهم. ولی خب البته اینکه من از سن کم کارم را شروع کردم باعث شده آن جسارتی که جوانها در این کار دارند را نداشته باشم و شخصیت محتاطي داشته باشم.
کار کردن بچهها رایج و متداول نیست. اینکه تو از کودکی کار میکردی، هر چند این کار را دوست داشتی، چه تاثیری در شخصیت تو گذاشته و آیا تو مثل بچههای عادی کودکی کردی؟
حقیقتش این است که من اصلا درکی از سینما و بازیگری در ۷ سالگی نداشتم چه برسد به اینکه به این کار علاقه داشته باشم. کارتون پلنگ صورتی نگاه میکردم و تصویرم از کارتون و فیلم این بود. حالا البته وقتی واردش شدم به مرور علاقه پیدا کردم. حتی خانوادهام هم اول راضی نبودند اما اینقدر دیگران به آنها اصرار کردند که بالاخره پذیرفتند و تصمیم گرفتند من بازیگر شوم. یعنی تصمیم من نبود، تصمیم والدینم بود. اوایل حس میکردم این یک جور بازی است. اما به مرور در فضای کار متوجه جدی بودن قضیه شدم. وقتی اولین کارم پخش شد تازه طعم شیرینش را چشیدم؛ وقتی که مردم در خیابان میشناختنم و به من محبت میکردند. بزرگتر که شدم هم از این شهرت لذت میبردم و هم خود کار را دوست داشتم. الان هم که به هر حال بحث درآمد هم برایم مهم است. الان عاشق کارم هستم و البته وابسته هم شدهام. اگر نباشد نمیتوانم کار دیگری بکنم.
بچگیات چه شد؟
من بچگی نکردم. بچگیام از دست رفت. من به هیچوجه بچگی نکردم. الان حسرت خیلی چیزها را دارم. ناراحت نیستم اما به هر حال هر چیزی یک قیمتی دارد. من کارم را دوست دارم و این هزینه را برای آن پرداخت کردم، پس ناراحت نیستم.
ارسلان، اینکه تو بچگی نکردی و بچگیات را با بزرگترها گذراندي چه تفاوتی بین تو و دیگران ایجاد کرده؟ مثلا دوستهای تو بیشتر هم سنهایت هستند یا بزرگترند؟
همه دوستانم به جز دو نفر اختلاف سنی زیاد با من دارند و بزرگترند. آن دو نفر هم هم کلاسیهای قدیمیام بودند.
بعد از «در چشم باد» که به مدرسه عادی آمدی مشکلی نداشتی؟
هماهنگ کردن خودم با بقیه بچهها برایم سخت بود. از مشق متنفر بودم و عادت کرده بودم وقتی ماسوله بودیم، مشق ننویسم. لای کتاب را باز نمیکردم و فقط سر کلاس گوش میدادم و یاد میگرفتم. البته به نظرم معنی سواد فراتر از درس و کتاب و مدرسه است. من به همین دلایل دیگر در دبیرستان اصلا مدرسه نرفتم و غیر حضوری درس خواندم. الان هم دیپلم کامپیوتر دارم.
چرا هنر نخواندی؟
آخر زبان انگلیسیام خوب بود و کامپیوتر هم بلد بودم فکر کردم این برایم راحتتر است. در ضمن دوستهای نزدیکم هم کامپیوتر میخوانند و به خاطر آنها دوست داشتم من هم کامپیوتر بخوانم. الان هم دارم در یک دانشگاه غیرانتفاعی در تبریز بازیگری را زیر نظر اساتیدی مثل ایرج راد، افشین هاشمی و... میخوانم. اگر هم قبول بشوم به دانشگاه سراسری یا آزاد میروم. تنهایی را کلا دوست دارم.
من تا به حال 3 کار تئاتر انجام دادهام. اولین کارم یک تله تئاتر به کارگردانی محمد رحمانیان بود که بازیگرانی مثل افشین هاشمی، مهتاب نصیرپور، آشا محرابی، علی عمرانی و... که همه از بهترین بازیگران تئاتر هستند در آن بازی میکردند. بعد در تئاتر موزیکال «این فصل را با من بخوان» که کاری هفت پرده از حسین پارسایی با موسیقی مجید انتظامی بود. خدا را شکر تجربیات خوبی در تئاتر داشتم. اولین اجرایم در تالار وحدت بود. شب اول اینقدر ترسیده بودم که جرات نمیکردم به جمعیت نگاه کنم. تمام بزرگان سینمای ایران اساتیدی مثل استاد عزت الله انتظامی و استاد جمشید مشایخی و... آمده بودند اما من اینقدر استرس داشتم که همه تمرکزم را فقط روی کار گذاشته بودم. تئاتر تجربهاي استثنایی برای یک بازیگر است.
من دو خواهر بزرگتر از خودم دارم و بچه کوچک خانواده هستم. خانوادهام همیشه دغدغه و نگرانی کار من را داشتند و همیشه زیر نظر آنها کار کردم و خیلی حواسشان به من بوده.
چه جوری حواسشان به تو بوده که تو سي و چند کار کردی. یعنی تقریبا زندگی نکردی و فقط کار کردی؟
این تعداد کار در ۱۰ سال بوده یعنی سالی ۳ تا ۴ کار داشتم.
خب این خیلی زیاد است حتی برای بازیگر بزرگسال و حرفهای هم که هیچ درس و مشق و کودکی و بازی و... هم ندارد، زیاد است!
خب اگر من این کارها را نمیکردم الان نمیتوانستم اینجا باشم و مثل یکسری بچههای دیگر یکی دو تا کار میکردم و بعد فراموش میشدم. همین الان هم خیلی از این کارهایم دیده نشده يا پر بیننده نبوده.
چه مسیری برای خودت ترسیم کردی و به چه چیزهایی در کار و زندگیات میخواهی برسی؟
دوست ندارم در كارم فقط به ایران محدود شوم و دوم اینکه دوست ندارم جای کسی یا شبیه کس دیگری باشم. میخواهم جایگاه خودم را داشته باشم. در زندگی هم میخواهم به جایی برسم که بتوانم رفاه خودم و خانوادهای که در آینده تشکیل میدهم را تامین کنم و برای خودم و آنها آینده امن و راحتی بسازم.
الان به ازدواج فکر میکنی؟
به این معنی که الان بخواهم ازدواج کنم، نه فکر نمیکنم اما در آینده طبیعتا فکر میکنم.
چقدر برای خانوادهات وقت میگذاری؟
خیلی کم. خیلی دوستشان دارم و به نظرم بهترین خانواده دنیا هستند اما وقت کم میگذارم چون از بچگی همیشه دنبال کار بودم و کار خیلی وقتم را گرفته و باعث شده روابطم با پدر و مادر و خانوادهام فرق كند.
نظر کاربران
از قسمتی که گفته بود چشم هایم زیبا هستند، خوشم نیومد چون احساس کردم پسر مغروریه.اما در کل دوسش دارم.برای بیتا هم خیلی دلم سوخت.ازت ممنونم.
وقتی بچه بود زیبا بود ولی حالا نه زیاد . خیلی مغروره و زیادی خودش رو دست بالا گرفته ....... ولی خوب قشنگ بازی می کنه .....ممنون
پاسخ ها
اصلا خودشا نمی گیره چه بچگی چه حالاشم قشنگه و حتما خود شما هم اگه تو مصاحبه بودین اینطور چیزا رو می گفتین
عالی ترین بودعالللللللللللللی
ارسلان آرزومه ببینمت
واقعاخوشگله
خوب زىادم خوشپل تىست اىن ارسلان خخخخخخخ
خدا نبخشه همجنس هایی ارسلان جون و اذیت کردن و نیتشان بده،خداییش این حرفشو شنیدم گریم گرفت.ارسلان پسر دلپاکی هستش،بخدا خیلی دوستش دارم.خدا کنه قبل مردنم ی بار زیارتش کنم. ممنون
پاسخ ها
وحید جان زیادم دل پاک نیستا بلاس بلاااااا!
دوستت دارم
خب اینم یه جور زندگی کردنه دیگه..
همه که حتمی نباید همیشه پیش خانواده شون باشن.البته قبول دارم، برای این سنّی که داشتی خیلی زود بود که وارد جامعه ای ناشناخته اونم از نوع هنر بشی دوست من!.
با این فرم که جلو اومدی تا اینجا به نظر من خوبه که ادامه بدی و تحت هیچ شرایطی از هنر زیبای خودت(بازیگری) کناره نگیری!!! اینو صادقانه میگم.
ارسلان نمیدونم چرا خودتو شبیه خارجیا میکنی و ادای خارجی بودن میکنی حداقل این بدون اگر کسی تو این دنیا بخواد دوست داشته باشه با لباس های خوشک خوشکلت دوست دار اصلا چیزی از خدا سرت میشه مرتیکه
لیلییییییییییییییی :(
سـلام.به نظر من ارسلان از بچـگی دوست داشته به یه جایه خوبـی برسه و واسه خودش زندگـی خوبی فراهم کـنه ولی در کل ارسلان قاسمی به خاطر جراتی که از همون اول تو بچگی داشته یکی از مورد علاقه ترین بازیگرامه و امیدوارم همیشه موفق بــــــاشه.
عاشقتم دووووووووست دارم
عالییییییی!!!........
از نظر من خیلی بهتر و پاک تر از خیلی از بازیگرای چه بزرگتر و یا همسن خودشه.امید وارم بیاد اصفهان ما هم ببینیمش و انشالله موفق باشه .
ارسلان عاشقتم منتظر یه روزیم که ببینمت خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی دوستت دارم
پاسخ ها
واااااای بهاره جون عاشقتم
دوست دارم و امیدوارم که همیشه موفق باشی
خوشگله ولی نمک نداره ب دل نمیشینه
سلام.آقای قاسمی مطمعنم یه روزدست مزداین همه سختی وکارایی که کردی رو میگیری.
سلام ارسلان جان . امیدوارم حالت خوب باشه . من تو را خیلی خیلی خیلی بی نهایت دوست دارم . تو برای من مثل یک الگوی واقعی هستی . من یکی از طرفدار های پرپا قرص تو هستم . من امید وارم روزی برسد که تو را از نزدیک ببینم . به امید دیدار .
وای دیونه شدم حالا ازدواج کرده یا نه?
وااا خیلی خوشم مياد ازت ممنونم
سلام ارسلان جان من اولش ازت خوشم میومد ولی حالا نه زیاد به خاطر خوشگلیت هم نیست
نازه
سلام، ارسلان جون دوستت دارم.امیدوارم موفق باشی،ولی یک نصیحت، خدایش سادگی برازندگی میاره، و لی تعصب وطن داشتن بهترین مقوله است آمر اینکه دوست دارم ببینمت در تبریز
سلام،امیدوارم سالهای سال زنده باشی،تافقط یکبار از نزدیک ببینمت. خیلی به شما علاقه دارم. وفقط دوست دارم بگم ایرانی باش، !
ارسلان عاشقتم
عزیزم آرزوم دیدنته .عاشقتم .هرلحظه ب یادتم ب خاطرتوی فیلمی ک توبازی میکنی صد بار میبینم هفت سنگ روسی دی شو خریدم
اون الان خیلی خوشگله ولی نباید مغرور بشه و فک کنه خوشگل ترین پسر دنیاست.
پاسخ ها
خوب واقعا خوشکل ترین پسر دنیاست
واااااااااای ارسلان عاشقتممممممممممممممممممممم.ارزومه ی بار ببینمت
سلام.من هم سن اقای قاسمی هستم و ازشون خوشم میاد.ولی از. ابروبرداشتن و...خیلی بدم میاد.درکل موفق باشی
فقط ارسلان
سلام ارسلان جان تو اگوی خوبی برای جامعه هستی منم سعی میکنم از تک تک حرف هایتان نکته برداری کنم من شما را از خودم بیشتر از خخودم دوست دارم و اگر خواری تو دستتون بره بدن من به لرزه میافته به امید دیداری که شما رو ببینم دوستون دارم امید وارم در تهران که هستید ببینمتون
ارسلان خیلی با معرفتی فدات شم داش LOVE
من محمد اسدی هستم امروز رفتم تو فیلم سینمایی اکه تو این فیلم محسن پنابنده و ترلان پروانه و.... بازی میمکنن به فراری هنر وری کردم از ارسلان میخوام که منو به کارگردان معرفی کنه که توسط اون تست بازیگری بدم
ممنون میشم
انقدر نگو من خوشگلم من زیبام هممون آخر سر میخوایم تویه متر خاک بخوابیم
نویسنده سایت چرانوشتهاتوسایت گذاشته نمیشند چیزی بدی ننوشتم ۲روزنذاشتیدتوسایت نوشته هامو
وواااای عشقم من عاشقتم خدا کنه یه روز ببینمت
دقیقا خیلی بازیگریش خوبه یعنی عاااااالیه
سلام دوستان با مرام خوبین ميخواستم بگم خیلی با حالید
خخخخخخخخخخخ
همین طور خودم
ارسلان عشق بچگی منه....ولی دیگه ب کسی وابسته نیستم
خیلی مغروری
کاش ما هم پارتی داشتیم بازیگر میشدیم.من عاشق بازیگری ام اما افسوس از اینکه پارتی نداریم
عاشقتم ولی حیف مثل توکه معروف نیستم وهیچ وقت نمیتونم ببینمت
یدونه ای
سلام
ارسلان جون من تو رو خیلی دوست دارم تو خیلی زیبا هستی ولی الان که بیست و دو سالت شده زیباییت رو از دست دادی
ارسلان جون خیلی دوست دارم تنها ازوم اینه یه بار از نزدیک ببینمت
ارسلان جون خیلی خیلی دوست دارم
سلام ارسلان
من شمارت رو برداشتم زنگ زدم جواب ندادی خاموش بودی
لطفا جواب بده
پاسخ ها
عزیزم لطفا اگه داری بده
خودتون کشتید برا قاسمی این کجاش خوشکله فقط چشاش خوشرنگه همین خیلی هم مغروره اقای قاسمی شهرت موندگار نیست اخلاقه که موندگاره
خودتون کشتید برا قاسمی این کجاش خوشکله فقط چشاش خوشرنگه همین خیلی هم مغروره اقای قاسمی شهرت موندگار نیست اخلاقه که موندگاره
پاسخ ها
اینقدر حرف الکی نزن وقتی هیچی نمی دونی پرو آخه تو خودت شهرت داری بدونی می مونه یانه
چرا نفس جون
ارسلان خوشگله جذابه و اصلا هم مغرور نیست من واسش جونمم میدم
ارسلان خیلی دوست دارم خیلی خیلی
از کل دنیا از هرکس که تو دنیا هست بیشتر دوست دارم
ارسلان خیلی دوست دارم خیییییییییییلللللللللی
من نفهمیدم اخر این ارسلا خوانندس بازیگره متخصص کامپیوتره کدوم از ایناس
خیلی نظرات خوبی بود
دمت گرم داش اینشالا ی روز پیشم هم باشیم منم در حالا حاضر کار بازیگری میکنم با اقای ورزی هم دیگر میبین۵۴
عاشقققققتم
خیلی قشنگی فک می کردم ازدواج کردی تا اینکه خواهرم گفت همش الکی بوده عاشق خوندن بیوگرافیتم و اینکه خیلی خوبی و تو فیلم انچه مردان درباره زنان نمی دانند خیلی خوب بازی کردی
خیلی دوست داشتم ی روزپیشم بود
دختر های ایرانی و همچنین پسر های ایرانی روزی برای یک بازیگر کامنت عشق و عاشقی میزارن
این سبک بازی ها رو در شخصیت خودم نمی دونم
ایشون بازیگر محترمی هستن ولی اینقدر شما که تعریف دادین هم نیست
همه انسان ها زیبا هستن این از نظر روانشناسی ثابت شده و ضمن غرور چیز خیییلی خوبیه ولی وقتی که جایز باشه
به نظر من قیافه اصلا مهم نیست این شعور و شخصیت آدماس که مهمه و همه ی آدما زیبا هستن در واقع این چیزیه که خدا به همه ی آدما داده
همه ی بازیگر ها محترمن و خیلی ممنونم از همشون