۷درس از زندگي عليرضا خمسه، به بهانه تولد ۵۹ سالگياش
عليرضا خمسه : ميخنـــدانم، پس هستــم
اين چهره هميشه خندان، ۵۹ سالش است. سالها و سالهاست كه ميشناسيمش و با كارهايش زندگي ميكنيم.
برترین ها: اين چهره هميشه خندان، ۵۹ سالش است. سالها و سالهاست كه ميشناسيمش و با كارهايش زندگي ميكنيم. پا به پايش خنديدهايم و خيلي چيزها از او ياد گرفتهايم. عليرضا خمسه كه دانشآموخته روانشناسي است، خوب ميداند چطور با بچهها رفتار كند و حتي خانوادهها را هم پاي كارهاي كودكانهاش بنشاند. به همين بهانه نگاهي به حرفهايي كه در اين سالها در مصاحبههايش بيان كرده مياندازيم تا هم خمسه را بهتر بشناسيم و هم از او و موفقيتهايش درس بگيريم.
خيلي از هنرمندان دوست ندارند در ميان آدمهاي معمولي راه بروند و در هر لحظهاي كه در دنياي خصوصيشان هستند، به خاطر حرفهشان مورد توجه قرار بگيرند اما خمسه اينطور نيست. او هنوز هم يكي از اعضاي همين اجتماع است كه دليلي نميبيند خودش را از خيابانها قايم كند. او ميگويد: «اينكه من چهره شناختهشدهاي هستم اصلا باعث نميشود با دخترهايم وقت نگذرانم و بيرون نرويم. من اين مرزها را رد كردهام و با اين قضيه كنار آمدهام كه در خيابان با من سلام و عليك ميكنند و... ايناصلا بد نيست چون من هم از اين مهرباني مردم استقبال ميكنم و با دخترم در خيابان قدم ميزنم و از بزرگ شدنش لذت ميبرم. هيچچيز زيباتر از ديدن اين لحظهها نيست.»
او مرزي براي كارهايش قائل نميشود. هم خاك صحنه را خورده و هم در تلويزيون و سينما ظاهر شده و به همه كارهايي كه در اين ۳عرصه انجام داده افتخار ميكند. خودش معتقد است:« به من ميگفتند براي كسي كه نقش اول را در سينما بازي ميكند اينكه بيايد در تلويزيون افت دارد ولي من اين را نميفهميدم، الان هم نميفهمم چون نياز به تجربه داشتم و حس ميكردم در خانوادههاي ما مسائل حل نشده زيادي وجود دارد. حفظ موقعيت من بهعنوان يك بازيگر نسبت به طرح مضامين مورد نياز جامعه خيلي اهميت ندارد. الان خانوادههاي زيادي در حال متلاشي شدن هستند و بايد از طريق تلويزيون روي اينها كار كنيم.»
عليرضاخمسه معتقد است كسي كه به تغيير جهان باور داشته باشد، ميخندد و كساني نااميد و غمگينند كه اين امكان تغيير را نميبينند. او اين اعتقاد را به گوشه گوشه زندگياش وارد كرده است. از دنياي پدري و همسري بگيريد تا دنياي معلمي و بازيگري؛ شايد به همين دليل است كه حتي ديدن گريهها و بغضهاي او در برنامههايش ما را ميخنداند.
او تنها يك هنرمند نيست و مهمتر از آن هنرمندي نيست كه همه زندگياش را فداي حرفهاش كند. عليرضا خمسه زندگي خانوادگي موفقي دارد كه در موردش ميگويد:« من هميشه براي بازي بچهها وقت ميگذارم و با آنها به پارك و سينما ميروم. خريدهاي گلسا هم بهعهده خودم است. وقت گذاشتن با خانواده را دوست دارم. راستش من كاملا مرد خانواده هستم. درسا كه نوجوان است و كمتر نياز به همراهي دارد اما تهتغاري خانه ما يعني گلساي شيرين زبان تمام وقت من و همسرم را بهخودش اختصاص داده است؛ با هم پارك ميرويم و بازي ميكنيم.»
خيلي از فرهيختگان ما معتقدند براي كودكان كار كردن اهميتش بيشتر از كار براي بزرگسالان است. آنها دلشان ميخواهد اجتماعشان را از نو بسازند و با آموزش دادن به بچهها پايهها را محكمتر كنند. خمسه هم يكي از آنهاست. او كه بيشتر با كار در حوزه كودك شناخته شده در اين مورد ميگويد: «كار كودك را انتخاب كردم چون فكر ميكردم سختترين و تاثيرگذارترين كار جهان است. فكر ميكنم اگر يك گروهي از هنرمندان و سياستمداران و فرهيختگان بخواهند كاري براي جامعه بكنند، آن كار بايد از مهدكودكها و پيشدبستانيها آغاز شود. ژاپنيها به اين علت موفق شدند كه همه تئوريهايشان را در مراكز پيش دبستاني آزمودهاند بنابراين آن سالها من با آگاهي به سمت كارهاي كودك رفتم.»
او در فضاي نخبگي و هنرمندانه غرق نشده. هنرش در جاي خودش است و زندگياش هم در جاي خودش. با وجود اينكه در گروه هنرمندان تحصيل كرده جاي ميگيرد اما نظراتش ميتواند مورد توجه خيلي از نخبگان و هنرمنداني قرارگيرد كه با دنياي واقعي خداحافظي كردهاند. او معتقد است:« نخبگان هنري بايد شرايط خاصي داشته باشند، به اعتقاد من نخبه هنري، فردي است كه بهخودش فكر نكند و دنبال منافع فردي خويش نباشد. اگر بخواهيم ميزاني را براي نخبه شدن بيان كنيم بايد بگوييم نخبه بايد ۳ويژگي داشته باشد: اول توانايي، دوم بينش و سوم از منيت به دوربوده و به جمع انساني بپيوندد.»
او بيگدار به آب نميزند؛ در مورد كارهايش مطالعه كرده و تمايل زيادي به پژوهش كردن هم دارد. خمسه اين 2 را يك ضرورت براي انجام كارهاي موفق ميداند و ميگويد:«من يك روحيهاي دارم كه خيلي دلم ميخواهد در جوانهاي امروز بهوجود بيايد يا اگر هست گسترش پيدا كند و آن روحيه تجربهگرايي و كار پژوهشي است مثلا همان موقع كه با بيضايي كار ميكردم، پژوهشگر يك مبحثي در زمينه آموزش بودم يا وقتي با عياري «روز باشكوه» را كار ميكردم، يك كار پژوهشي در زمينه كودكان را شروع كردم كه منجر به تاليف كتاب شد يا در اوج كارهاي سينمايي به يك زمينه ديگر يعني پژوهش در روانشناسي خانواده وارد شدم و 3 سال در شبكه تهران و در برنامهاي به اسم «جمعه تعطيل نيست » كار ميكردم.»
ارسال نظر