فریده گلبو؛ راوی عاشقانههای اساطیری
نام خانم گلبو برای خیلی از ما خاطرهانگیز است. کتابهای مختلفی که او درحوزههای متفاوت به نگارش در آورده، آنقدر متنوع است که مجبور هستیم برای فهرست کردنشان یک لیست بلندبالا تهیه کنیم.
متولد ۱۳۱۹ تهران
مدرس، روزنامهنگار و نویسنده
رمانها: جاده کور/ حکایت روزگار/ دو غریب/ بعد از عشق/جادو/ کنت سلما/ میراث تاجماه/ توران و تندیستن/ آوای مقدس و دختر خیاط/ چهار شب سرنوشتساز (در همان نگارش)
بازگردان آثارکلاسیک: لیلی و مجنون/ خسرو و شیرین/ هفت پیکر/ ویس و رابین
آثار ایرانشناسی: نگاهی به ماسوله / نگاهی به ابیانه
کتاب درسی: رسانههای گروهی
قرار ما بافریده گلبو صبح یکی از اولین روزهای اردیبهشتماه اتفاق افتاد. در عمارت زیبایی که شاید قبل از گفتوگو انتظارش را داشتیم. نام خانم گلبو برای خیلی از ما خاطرهانگیز است. کتابهای مختلفی که او درحوزههای متفاوت به نگارش در آورده، آنقدر متنوع است که مجبور شدیم برای فهرست کردنشان یک لیست بلندبالا تهیه کنیم. صحبتهای فریده گلبو را میخوانید اما چیزی که برای ما از همه جالبتر بود، توجه مادر مهربان خانواده «کردلونی» به حفظ فرهنگ و اصیل ایرانی است. چیزی که خیلی خوب در خانهاش، لابهلای صحبتهایش و در کتابهایش به خوبی به چشم میآید.
همسرم پرویز کردوانی استاد جغرافیا، از چهرههای ماندگار جغرافیای ایران است. به همین خاطر شاید خیلیها فکر کنند که دو کتابم به نامهای «نگاهی به ماسوله» و «نگاهی به ابیانه» و آثار باستانشناسی با توجه به همین موضوع نوشته شده باشد در صورتی که اصلا اینطور نیست و این کتابها را براساس علاقه شخصی خودم نوشتم. من و همسرم همیشه در کار، هم از مستقل بودیم. وي تا حالا کتابهای کلاسیکم را خوانده و با توجه به رشتهاش به آنها علاقهمند است. 2 فرزند هم دارم که هر دو ازدواج کردهاند. پسرم همراه ما زندگی میکند و دخترم در پاریس، پزشک است.
من همیشه وقتی شروع به نوشتن میکنم که سوژه به سراغم بيايد، اگر بخواهم دقیقتر بگویم، سوژه مرا در چنگ میگیرد. اصلا با نوشتن بر مبنای تخیل صرف مخالفم به خاطر همین برای نوشتن از واقعیتهای بیرون الهام میگیرم. از همان اول هم دغدغه ذهنیام نوشتن رمان بوده، چیزی که تا حالا هم ادامه داشته و برایم واقعا لذت بخش است.
همیشه با قهرمانهای داستانم زندگی کردم. در کل هر نویسنده در هر سطحی همینطور است یعنی از زندگی روزمره شخصی خارج شده و با شخصیتهای داستانش عجین میشود، چون اگر اینطور نباشد در واقع هیچ داستانی شکل نمیگیرد. شما باید با قهرمان داستانتان زندگی کنید تا بتوانید داستانی بنویسید که برای همه باورپذیر باشد.
کار اصلی من تدریس بود. ۳۰ سال تمام معلم بودم و از بابت آن شاد و شاکر هستم به همین خاطر بود که وظیفه خودم دانستهام که بعضی از منظومههای کلاسیک ایران را در قالب رمان منثور در آوردم تا بتوانم به سهم خود جوانان مملکت را با فرهنگ غنی گذشتهشان آشنا سازم. ما نمیتوانیم از یک جوان بخواهیم که به خلأ چنگ بزند. باید وقتی به او پیشنهاد میکنید که به فرهنگ خودش علاقهمند شود، چیزی وجود داشته باشد که بتواند به آن مراجعه کند. من این کار را به خاطر علاقه قلبی خودم انجام دادم و احساس خیلی خوبی نسبت به آن دارم.
خوشبختانه طرح بازگرداندن آثار کلاسیک به نثر امروزی مورد استقبال ویژهای قرار گرفت. کتاب لیلی و مجنون به چاپ هفدهم رسیده و یا کارگردان بزرگی مثل عباس کیارستمی بر مبنای کتاب خسرو و شیرین من فیلم «شیرین» را ساخته است. هفت پیکر که مورد تمجید نظامیشناس بزرگ «مایکل بری» قرار گرفت، به طوری که در نامهای که برایم فرستاد، مرا مورد تشویق قرار داد. آثار من درزمینه ادبیات کلاسیک مثل یک ایستگاه زمانی است و من وظیفه خود میدانم تا جایی که میتوانم تفهیم و ماندگاری را بیشتر از همیشه حفظ کنم.
- صد سال تنهایی: گابریل گارسیا مارکز
- جنایات و مکافات: داستایوفسکی
- جنگ آخرزمان: ماریوبارگاسیوسا
- بوف کور: صادق هدایت
- بلوز: جیمز جویس
نظر کاربران
man asheghe khodeto shoharet hastam mersiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii
توکشور ما ، زنان رمان نویس و داستانپرداز زیادی هستند
اما کمتر کسی اونا رو میشناسه ، توجه مسئولین به شعر و ادبیات بسیار کمرنگ است .
اونا نیاز به حمایت دارند .
بسیار کتابهای جالبی دارید خانم گلبو عزیز من افتخار این داشته ام چند روز در خدمت شما و دکتر کردوانی عزیز باشم در سمیناری در جنوب فارس . درود خدا بر شما