رازهاي يك بازيگر كمدي از زبان ماهايا پطروسيان
ماهايا پطروسيان : كمدي باشيد، كمدي بازي كنيد
ماهايا پطروسيان را همه ميشناسند بهخصوص كه اين روزها فيلم «اسب حيوان نجيبي است» را روي پرده سينماها دارد.
برترین ها: ماهايا پطروسيان را همه ميشناسند بهخصوص كه اين روزها فيلم «اسب حيوان نجيبي است» را روي پرده سينماها دارد. بازيگري كه نخستين بازيگر زن نقشهاي كمدي شناخته ميشود و با آمدنش تعريف جديد از بازي كمدي را ارائه داد. گرچه اين روزها كمتر روي پرده نقرهاي ديده ميشود اما نميتوان اين موضوع را انكار كرد كه او شناخته شدهترين بازيگر زن ايراني است كه در ژانر كمدي بازي ميكند. با توجه به اين موضوع كه اين روزها تعداد فيلمهاي كمدي رو به افزايش است و استقبال خوبي نيز از آنها شده است، بسياري از علاقهمندان به بازيگري تمايل دارند نقشهاي طنز بازي كنند. ماهايا پطروسيان به اين گروه توصيه ميكند، سخت تلاش كنند و سعي كنند تا انتخاب خوبي داشته باشند و تن به بازي در هر فيلم كمدي را ندهند كه تاريخچه يك بازيگر از تعداد فيلمهايي كه بازي كرده، مهمتر است.
در كشوري مثل ايران؛ استعداد بيشتر بهصورت شانسي شناخته ميشود و كمتر پيش ميآيد كه اين استعداد پرورش داده شود و به نتيجه برسد. اگر خود بازيگر سراغ اين پرورش دادن برود مشكلي نيست اما اغلب موارد اين اتفاق نميافتد و استعدادها يا در همان حد و اندازه و كيفيت ميماند يا كمكم از بين ميرود، چون كار تازه و جلوه ويژهاي از استعداد نمايش داده نميشود ديگر زيبايي ندارد. به شما ميگويم شانس مهم است اما براي ماندگاري كافي نيست. در مورد خود من اينكه وارد دانشگاه شدم و در رشته نمايش شروع به تحصيل كردم تلاش و خواسته خودم بود اما آن قسمتي را كه واروژ كريم مسيحي من را براي پرده آخر برگزيد، فقط شانس بود اما يادتان باشد كه منتظر شانس ننشينيد چون اكثر اوقات ما شانس را نميبينيم، آن چيزي كه مهم است اين است كه شانس عامل ماندگاري نيست. بايد سخت تلاش كنيد. بازي در نقش طنز به اين راحتيها نيست بهخصوص در سرزميني كه مردمش سخت ميخندند.
من از ابتدا كارم را با كمدي شروع نكردم. من ارائهكننده يك بازي پرجنب و جوش بودم كه رگههايي از طنز در آن بود و در ادامه اين راه به سينماي كمدي كشيده شدم. براي كساني كه علاقهمند به بازي در فيلمهاي كمدي هستند، بايد بگويم كه از ابتدا راه خود را انتخاب كنند و اين را بدانند كه در اين زمانه بازي در يك نقش كمدي آن هم در يك فيلم مناسب و با فيلمنامه خوب كار سختي است و اگر ميخواهند كمدي بازي كنند، بايد بدانند كه فيلم كمدي خوب به سختي ساخته ميشود. البته اين راهم بايد بگويم كه شانس آنها نسبت به دوران ما بيشتر شده. در حال حاضر اكثر فيلمهايي كه ساخته ميشوند كمدي هستند و به همين دليل پيشنهاد براي بازي در فيلم طنز هم بيشتر شده است.
يك توصيه هم دارم و آن اينكه اگر فيلم طنز بازي ميكنيد و ميخواهيد بازيگر كمدي باشيد، بهتر است در همان ژانر باقي بمانيد. در اين صورت شانس موفقيت شما بيشتر است. اين را هم بايد بدانيد كه ديده شدن و كسب جايزه در اين ژانر بسيار سخت است. در همين ايران خودمان فيلمهاي كمدي و بازيگراني كه در اين ژانر بازي ميكنند و صاحب تجربه و سبك هستند، هيچوقت از جشنواره فيلم فجر صاحب جايزه نشدند (البته اگر ورود آقايان ممنوع را فاكتور بگيريم كه آن هم جاي بحث زيادي دارد)البته اين قضيه جايزه به سليقه افراد هم بازميگردد و مشكلش در اين است كه هر وقت پاي سينماي كمدي به ميان است ترس از انگ سليقه عوامانه داشتن هم در ميان بوده است اما كسي نميتواند انكار كند كه تني چند از بازيگران مشهور دنيا به سينماي كمدي تعلق داشتند و معروفترينشان هم چاپلين است. با وجود اينكه سينماي كمدي در حال حاضر جزو ژانرهاي غالب سينماي جهان و ايران است اما نوع اين فيلمها و محتوايي كه دارند، موجب ميشود تا من رغبتي به بازي در آنها نداشته باشم. ميبينيد كارتان براي بازي در نقش طنز خيلي سخت است و راه سختي را در پيش رو داريد.
من به همه علاقهمندان توصيه ميكنم كه به دانشگاه بروند و رشته هنر بخوانند. اگر هم به كارشان مطمئن نيستند حتما به يكي از كلاسهاي بازيگري بروند. كلاسهاي بازيگري راه ورود به سينما نيست بلكه محك زدن استعداد، پشتكار و اراده خودتان است. اگر از اين كلاسها سربلند بيرون آمديد، مطمئن باشيد كه به هدفتان ميرسيد. اين موضوع در مورد من نيز صادق بود. من از نوجواني عاشق بازيگري بودم. هيچ كدام از خانوادهام اهل هنر نبودند؛ پدرم، مهندس راه و ساختمان و مادرم متخصص بهداشت كودكان است، دوران ابتدایی را در مدرسه فرانسوی زبان ژاندارك گذراندم و سال 66 ديپلم تجربي گرفتم اما اصلا دوست نداشتم پزشكي بخوانم و عاشق بازيگري بودم. در اصل روحيه شاد و پرجنب و جوش من با پزشكي ميانه خوبي نداشت، به همين دليل تصميم گرفتم تا هنرپيشه شوم. براي شروع كار در كلاسهای كنكور شركت كردم و به كلاسهای «شهره لرستانی» در جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران رفتم و با نمرات بالا هم قبول شدم. نخستين تجربه بازی براي من در همين كلاسهاي تئاتر آغاز شد. بعد از قبولي در رشته نمايش در دانشكده هنرهاي زيبا، تنها شانسي كه در اين بين آوردم اين بود كه به اتفاق بچههاي دانشكده در يك تئاتر خوب يعني خواستگاري چخوف بازي كردم و اين تئاتر توانست در تالار مولوي اجرا بگيرد و در همان اجرا بود كه دستيار آقاي اعلامي من را براي بازي فيلم «عشق و مرگ» انتخاب كرد.
در حال حاضر بازيگر كمدي زن كم داريم و بيشتر بازيگران كمدي ما آنهايي بودهاند كه در ژانرهاي جدي بازي كردهاند. شايد بتوان گفت كه فاطمه معتمدآريا و خانم گلاب آدينه تاكنون بازيهاي كمدي خوبي را از خود به جا گذاشتهاند و استعداد بازي طنز را دارند. البته اين بحران در كنار كوتاهي در پرورش استعدادهاي نو، نبود متن و فيلمنامه خوب كمدي كه در آن يك شخصيت زن كمدي به درستي پرداخت شده باشد، هم باز ميگردد. متاسفانه متنهاي ما هم براي بازيگران زن چيزي دربرندارند.
دانش و مطالعه براي يك بازيگر از هر فعاليت ديگري واجبتر است.يك بازيگر بايد نسبت به اتفاقات پيرامون خود آگاه باشد و مطالعات كافي در زمينه هنر داشته باشد. فيلم زياد ببينيد و فيلمنامه هم زياد بخواند، اما هيچ چيز مانند كتاب خواندن به ذهن يك بازيگر كمك نميكند. ايدهها و شخصيتهايي كه در داستانها وجود دارند موجب ميشود تا بازيگر به جنبههاي شخصيتي مختلف افراد رسوخ پيدا كند. بهتر است ديگر محافل و مجالسي كه بازيگران تمام وقت خود را وقف حضور و ديده شدن در آن ميكنند، هدر ندهيد. استعداد شما سرمايه شماست.
بیشتر مردم او را با «عروس» میشناسند. فیلمیكه بعد از انقلاب برای نخستین بار، كلوزآپهایی از سیمای بازیگر جوان فیلم به مخاطبان عرضه میكرد. «عروس» بهروز افخمی مانند «شور عشق» ستاره آفرین بود. نیكی كریمی و ابوالفضل پورعرب، با این فیلم محبوب قلبها شدند و خیلیها یادشان رفت كه نیكی كریمیرا برای نخستین بار، در سال ۶۸ در فیلم «وسوسه» جمشید حیدری دیدهاند. كسی كه از دوران دبیرستان، علاقه زیادی به تئاترهای مدرسهای داشت و همین علاقه، او را سرانجام به ستاره سالهای نه چندان دور سینمای ایران تبدیل كرد. درباره ورود او به سینما هیچ وقت حرف و حدیثی وجود نداشت. آن سالها آن قدر سینمای ایران بیستاره بود كه همه از حضور بازیگر تازه واردی مثل او در سینما استقبال میكردند.
هانیه توسلی
او جزو كسانی است كه رشته تحصیلیاش با كاری كه اكنون انجام میدهد، متناسب است. تحصیل كرده ادبیات نمایشی است و كار بازیگری را از تئاتر شروع كرده است تا بالاخره در فیلم كوتاه «روی جاده نمناك» به كارگردانی مهدی كرم پور، جلوی دوربین میرود. تست دادن او در دفاتر مختلف سینمایی آن قدر پیش رفت كه تنها یك سال و نیم بعد از آمدنش از همدان به تهران، در مجموعه تلویزیونی «غریبه» بازی كرد.
لاله اسکندری
وقتی خیلی بچه بود جلوی دوربین ظاهر شد. عمویش كارگردان و فیلمنامهنویس بود و وقتی او ۵ ساله بود، جلوی دوربین فیلم ۸ میلیمتری عمویش رفت تا جرقه بازیگر شدن به سرش بیفتد. چند سال بعد هم در فیلم كوتاه «بازیگر فیلم زن لر» از روحانگیز ساقینژاد بازی كرد و پایش به سینما و تلویزیون باز شد؛ هرچند درس خواندن او در دانشكده هنر و معماری هم او را به فضاهای هنری نزدیك كرد. سال ۷۸ برای اسكندری سال دیده شدن بود؛ یك نقش كوتاه در «متولد ماه مهر» كافی بود تا لاله اسكندری جا پایش را در سینما محكم كند.
ارسال نظر