شهرام لاسمي: دلم براي قلقلي تنگ شده!
شهرام لاسمي سالها با كاراكتر دوستداشتني قلقلي مهمان خانههاي مردم و گرميبخش محافل كودكانه بود اما اين بازيگر محجوب تلويزيون چند سالي است ديگر در برنامههاي كودك فعاليت نميكند و بيكاري و خانهنشيني مشكلات زيادي را برايش به وجود آورده است.
مجله زندگی ایده آل - الناز دیمان: همه بچههاي دهه ۶۰ و ۷۰ برنامه مفرح «بازي، شادي، تماشا» را با حضور قلقلي بامزه و آقاي مجري به ياد دارند و همیشه سوال بچههاي اين دهه اين بود كه آيا قلقلي كه هميشه لبخند به لب دارد و با شيطنتهاي كودكانهاش باعث خندهشان ميشود، حرف هم ميزند؟
شهرام لاسمي سالها با كاراكتر دوستداشتني قلقلي مهمان خانههاي مردم و گرميبخش محافل كودكانه بود اما اين بازيگر محجوب تلويزيون چند سالي است ديگر در برنامههاي كودك فعاليت نميكند و بيكاري و خانهنشيني مشكلات زيادي را برايش به وجود آورده است. شايعه فوت اين بازيگر قديمي و حواشي آن بهانهاي شد تا جوياي حال او شده و از كاراكتر بهيادماندني قلقلي يادي كنيم.
خبر فوتم را در يك مهماني شنيدم
شبي كه شايعه فوتم در رسانهها پخش شد به اتفاق خانواده در منزل يكي از بستگان مهمان بوديم. مرتب موبايلم زنگ ميخورد و دوستان و فاميل و حتي همكاران سابقم در سازمان جوياي حالم ميشدند. برخي حتي با تعجب مدام ميپرسيدند: «حالت خوب است؟!» (ميخندد) بعد از چند تماس به اين فكر افتادم كه چه اتفاقي افتاده؟ چرا همه ناگهان به ياد من افتادهاند و از حالم خبر ميگيرند؟
بهخاطر همين از نفرات بعدي كه زنگ ميزدند با اصرار پرسيدم چه اتفاقي افتاده و اگر چيزي شده لطفا به من هم بگوييد تا اينكه در نهايت يكي از دوستانم گفت كه خبر درگذشتم در فضاي مجازي پخش شده است. از او خواستم اين خبر را براي من هم بفرستد و با تعجب لينك خبر را تماشا كردم و خلاصه تا همين امروز هم من جواب تلفنهايي را ميدهم كه تماس ميگيرند و جوياي حالم ميشوند.
شرمنده محبتهاي مردم هستم
من شرمنده محبتهاي مردم هستم. مردم ما واقعا هنرمندان را دوست دارند. من نميدانم چرا و با چه انگيزهاي كسي اين كار را انجام داده؟ چرا بايد دست روي حساسيتهاي مردم بگذاريم و موجب اذيت آنها شويم؟ ديروز در فرودگاه خانمي مرا ديد و گفت من وقتي خبر فوت شما را شنيدم به ياد كودكيهايم افتادم و خيلي گريه كردم و از اينكه شما سالم هستيد، خوشحالم.
ما هنرمندان هم به امنيت شغلي نياز داريم
هنرمندان سرمايههاي كشور هستند و من فكر ميكنم مسئولان كشور و نهتنها مديران سازمان صداوسيما بايد اين قشر از جامعه را ببينند، به آنها اهميت دهند و برايشان امنيت شغلي فراهم كنند. ما هم مانند ساير اقشار و شغلها نياز به امنيت شغلي داريم. چرا بايد مدتها بيكار باشيم و با مشكلات اقتصادي روبهرو شويم و موقع زنده بودنمان كسي از ما سراغ نگيرد و به محض اينكه خبر مرگ يا شايعه فوتمان شنيده شود همه به يادمان بيفتند كه چنين كسي هم وجود داشته!
براي پاس كردن چك كرايه خانهام مجبور به تقاضاي وام شدم
در اين سه سال بيكاري دستم خالي بود بايد هزينههاي زندگي را هم تامين ميكردم. دقيقا همان زمان كه مردم زنگ ميزدند و جوياي حال من ميشدند من در يك موسسه مالي و اعتباري حضور داشتم و براي تقاضاي وام به كارمندان آن موسسه خواهش و تمنا ميكردم چون بايد چك برگشتي كرايه خانهام را پاس ميكردم و نياز به پول داشتم ولي افرادي كه در آن موسسه بودند با وام ۱۵ميلون توماني من كه قرار بود چندين و چند برابرش را پس بگيرند، موافقت نكردند و از مداركم ايرادهاي بنياسرائيلي گرفتند و سنگاندازي كردند.
اميدوارم صداوسيما با تغيير مديريت به روال سابق بازگردد
مدام مردم و بهخصوص بچههاي دهه ۶۰ كه حالا جوان و برخي داراي خانواده و فرزند شدهاند از من ميپرسند چرا در تلويزيون نيستي؟ من تا سه سال پيش هم در تلويزيون برنامه داشتم اما الان مدتي است صداو سيما با كسري بودجه مواجه است و شرايطشان طوري شده كه گفتند برنامه را فقط با حضور اسپانسر توليد ميكنيم.
من به چند جا سر زدم و صحبتهايي شد و سازمان را در جريان گذاشتم اما اسپانسرهايي كه معرفي كردم مورد قبول سازمان قرار نگرفتند و گفتند محصولات اين شركتها در تبليغات بازرگاني پخش ميشود و ما نميتوانيم به عنوان اسپانسر آنها را بپذيريم. خوشحالم مديريت سازمان صداوسيما كلا عوض شده است و آقاي پورمحمدي كه يكي از مديران مدبر اين سازمان بودند، مجددا بازگشتهاند و اميدوارم سازمان هم به روال سابق بازگردد و حتي بهترشود.
قرار است سفير دوستي كودكان ايران باشم
دو سال پيش روز جهاني كودك با كلي دردسر و با حداقل هزينه برنامهاي هفت قسمتي ساختيم به اسم «سفير دوستي» كه قرار بود در هفته جهاني كودك پخش شود. پخش اين برنامه بعد از دو قسمت به دلايل نامعلوم متوقف شد در حالي كه اين برنامه يكي از بهترين بازخوردها را در رسانهها داشت و نقدهاي خوبي بر آن نوشته شد. قرار بود پس از اين برنامهها من سفير دوستي كودكان ايران معرفي شوم كه متاسفانه تا الان اين اتفاق نيفتاده اما هنوز اميدوارم سفير دوستي كودكان ايران زمين شوم.
بهزودي در دانشگاه تدريس خواهم كرد
به جز بازيگري شغل ديگري ندارم اما بهتازگي از طرف يكي از دانشگاههاي جامع علمي كاربردي از من دعوت به كار شده است و به اميد خدا از بهمنماه در يكي از اين دانشگاهها مشغول به تدريس در زمينه بازيگري و فن بيان خواهم شد. البته در حال حاضر هم جسته و گريخته در يك آموزشگاه بازيگري به كودكان و نوجوانان آموزش ميدهم ولي كار كردن در فضاي آكادميك مطمئنا لذت بيشتري خواهد داشت.
دلم براي قلقلي تنگ شده
دل من هم مانند خيلي از بچههاي دهه ۶۰ و ۷۰ براي قلقلي تنگ ميشود مخصوصا اينكه وقتي در تلويزيون برنامه ندارم حس ميكنم ارتباطم با مردم كمرنگ شده است و اين موضوع اذيتم ميكند. دوست دارم شرايطي پيش بياید تا براي بچههاي امروز هم برنامه اجرا كنم. خيلي از بچهها امكان دسترسي به مهد كودك و كلاسهاي مختلف را ندارند و اين برنامهها در كنار سرگرم كردنشان جنبههاي آموزشي در فضاي مفرح را دارد كه اميدوارم اين امكان برايم مهيا شود و براي بچههاي روزگار نو هم برنامه اجرا كنم.
امسال داماددار شدم
دخترم، مهساي عزيزم امسال ازدواج كرد و من داماددار شدم. دخترم به هنر و بهخصوص سينما علاقه دارد و تحصيلاتش را هم در زمينه تدوين تا مقطع كارشناسي ادامه داد. دامادم هم ليسانس گرافيك دارد و در يكي از خبرگزاريها مشغول به كار است.
همكاري خوبم با آقاي قناد ادامه پيدا نكرد
همكاري من با آقاي قناد تا زماني ادامه داشت كه هنوز باكسهاي كاري ما از هم جدا نشده بود. ايشان بعد از سالها همكاري از طرف سازمان به باكس كودك منتقل شدند و من در باكس مربوط به برنامههاي خردسال ماندم و به اين ترتيب همكاري خوب ما ادامه پيدا نكرد. در كشورهاي ديگر به اين شكل نيست كه جاي مجريان يا برنامهسازان عوض شود و از تجربيات آنها استفاده ميشود اما در كشور ما از اين خبرها نيست (ميخندد).
خانوادهام همه هنردوست هستند
همه خانوادهام به هنر و سينما علاقه دارند. دخترم در خانه كار تدوين ميكند. دامادم در خبرگزاري كارهاي گرافيكي و تدوين انجام ميدهد.
پسرم ماني هنرجوي ترم دوم آموزشگاه بازيگري كودكان و نوجوانان است و در حال حاضر مشغول تمرين يك کار تئاتر است و همسرم هم دانشجوي كارشناسي گريم و چهرهآرايي هستند و نمرههاي بالايي هم كسب ميكنند. من مشوق همسرم براي ادامه تحصيل بودم و سعي ميكنم به ايشان در زمينه تحصيل كمك كنم حتي كارهاي خانه را هم موقع امتحاناتشان و وقتي مشغول درس خواندن هستند، انجام ميدهم (ميخندد).
نظر کاربران
مام همینطور...بیا لدفن