مصاحبه با عبدلی کاراکتر محبوب و شیرین دهه ۶۰
جواد انصافی را همه با كاراكتر شیرین و دوست داشتنی عبدلی میشناسند كه در دهه ۶۰ همراه اوستای خسیس و منفعتطلبش، مهمان خانههای مردم میشدند.
مجله زندگی ایده آل - الناز دیمان: جواد انصافی را همه با كاراكتر شیرین و دوست داشتنی عبدلی میشناسند كه در دهه ۶۰ همراه اوستای خسیس و منفعتطلبش، مهمان خانههای مردم میشدند. در قحطی برنامههای شاد در آن دهه، عبدلی با زبان طنز درباره مسائل و مشكلات مردم سخن میگفت و لحظاتی شاد را برای خانوادهها به ارمغان میآورد. او هرچند این روزها جایی در جعبه جادو ندارد اما همچنان در حال و هوای هنر نفس میكشد.
او كه علاقه زیادی به سیاهبازی و آیینهای ایرانی دارد این روزها همراه همسر و فرزندانش مشغول تمرین نمایش «از نوروز چه میدانید؟» است و قرار است بهزودی این نمایش را روی صحنه ببرد. همین موضوع بهانهای شد تا با جواد انصافی درباره تئاتر جدیدش و كاراكتر عبدلی گپی دوستانه داشته باشیم.
گفتید این نمایش كاری خانوادگی است. كمی بیشتر در این باره توضیح میدهید؟
بله این كار كاری خانوادگی است. پسرانم امیرمحمد انصافی و امیرحسین انصافی هر دو دانشجو هستند و در حوزه موسیقی و تئاتر فعالیت میكنند و در نمایش «از نوروز چه میدانید؟» نیز بهعنوان بازیگر مرا همراهی كردهاند. همسرم فروغ یزدان آشوری نیز در این كار هم دستیار من است و هم مسئولیت طراحی لباس و صحنه را برعهده دارد. وی حتی مسئولیت دوخت لباسها را هم برعهده داشته كه كاری سنگین و وقتگیر بوده است.
از اینكه فرزندانتان وارد كار تئاتر شدهاند و راه شما را ادامه میدهند، راضی هستید؟
من كه راضی هستم اما آنها باید خودشان راضی باشند (میخندد). خوشحالم پسرانم سیری منطقی و معقول را طی كردهاند در زمینه تئاتر و هنر معلومات خوبی دارند و با شناخت كامل وارد این حیطه شدهاند چراكه هر آنچه آموختهاند با پشتوانه علمی همراه بوده است.
تئاتر خانوادگیتان را چه زمانی روی صحنه خواهید برد؟
ترجیح میدهیم قبل یا بعد از ایام نوروز نمایش را روی صحنه ببریم. البته چون تالار هنر تا انتهای سال برنامه دارد احتمالا تاریخ نمایش ما نیز پس از ایام نوروز خواهد بود كه بههرحال هنوز حال و هوای نوروز بین مردم وجود دارد. البته قطعا بهتر خواهد بود كه پیش از تعطیلات نوروز تئاتر را اجرا كنیم تا این اطلاعات درباره آیین نوروز را قبل از مراسم به كودكان و نوجوانان و پدر و مادرهایشان ارائه كنیم، بهخصوص اینكه در این نمایش كاملا به فلسفه سفره هفتسین و غذاهای مخصوص شب عید پرداختهایم و همه اطلاعات را به شیوه شعر و آواز در نمایش گنجاندهایم تا هم جذاب باشد و هم در یاد نوجوانان بماند.
اینكه با همسرتان همكار هستید و وی همیشه در كارها كنارتان است، چقدر در روند كاریتان تاثیر مثبت داشته است؟
تاثیر حضور وی بسیار مثبت و دلگرمكننده است. او در تمامی پژوهشها همواره در كنار من بوده. در آخرین تحقیقی كه داشتم - كه همان پژوهش درباره آیین نوروز بود - من و همسرم علاوه بر تمام شهرهایی كه در ایران سفر كردیم به كشورهای همجوار كه این آیین در آنها هم اجرا میشود، رفتیم و در كنار هم تحقیقات مفصلی در این رابطه در كشورهای تاجیكستان، هند، ازبكستان، آذربایجان و تركیه داشتیم و به جرات میتوانم بگویم وی همیشه در كارها و تحقیقات بازوی پرتوان من بوده است، ضمن اینكه همسرم تندنویس است و درحالی كه من مشغول صحبت با مردم در كشورها و شهرهای مختلف و كسب اطلاعات از آنها هستم وی به سرعت این اطلاعات را مینویسند و به شكل مجموعه در میآورد.
همچنین همسرم همیشه در كارهای تئاتری كه نویسندگی و كارگردانیاش را برعهده داشتهام، همراه من و پشت صحنه كار مشغول فعالیت بوده و گاهی هم در كنارم بازی كرده است. البته علاقه اصلی او همان طراحی صحنه و لباس است كه به شكلی بسیار حرفهای و عالی هم آنرا انجام میدهد چراكه هركسی از تركیببندی رنگها در نمایشهای شاد و سیاهبازی سر در نمیآورد. در این نمایشها از رنگهای تیره استفاده نمیشود و تركیببندی رنگها در این كارها بسیار مهم است و همسرم بهخوبی با این مسائل آشناست.
آقای انصافی نسل ما شما را با كاراكتر شیرین عبدلی به یاد دارد. از این كاراكتر دوستداشتنی چه خبر؟
عبدلی همچنان ادامه دارد (میخندد). این كاراكتر از دل نمایشهای سیاهبازی و آیینهای قدیمی نمایش ایرانی بیرون آمده است. عبدلی همان سیاه و مبارك یا یاقوت است كه لباس روز پوشیده و اوستا هم همان ارباب است و این كاراكترها همیشه درباره مسائل روز به زبان طنز و كمدی صحبت میكنند و اشارههای اجتماعی فراوانی دارند، به همین دلیل این كاراكترها همیشه جذاب و بهروز هستند و بهاصطلاح تمام نشدنی. نمایشهای عبدلی و اوستا همچنان اجرا میشود، ما در سال ۸۸ هر روز در شبكه تهران به مدت یك سال برنامه صبحگاهی داشتیم.
پس از آن و از سال ۸۹ تا ۹۱ همین برنامه صبحگاهی عبدلی و اوستا را در شبكه جامجم اجرا كردیم كه به مدت دو سال بهعنوان بهترین برنامه شبكه جامجم نیز انتخاب شد و در حال حاضر هم این برنامه در شبكه پنج ادامه دارد. جدای از اینها در شبكههای رادیویی نیز فعال هستیم که یكی از این برنامهها «جمعه ایرانی» است كه جمعهها صبح پخش میشود و عبدلی و اوستا در آن حضور دارند و درباره مسائل روز به زبان طنز صحبت میكنند. دیگری برنامه «كوچه سلامت پلاك ۱۰۲» در رادیو سلامت است كه آن هم پخش زنده دارد و در این برنامه هم عبدلی و اوستا حضور دارند و هم كاراكترهای دیگری مانند شُلآقا و مبارك.
شما در مدیومهای مختلف ازجمله تئاتر، سینما، رادیو و تلویزیون فعالیت داشتهاید. كار در كدام یك از این مدیومها برایتان جذابتر است و كدام نقش برای خودتان خاطرهانگیز بوده؟
بهدلیل علاقه بسیارم به آیینهای ایرانی و شخصیتهای سیاه و تلخكها و شادیآورها، نقشهایی كه در این فضا باشند را بیشتر دوست دارم. نقش عبدلی كه درواقع یك سیاه است را خیلی دوست دارم و همیشه سعی كردهام آیینهای ایرانی و شخصیتهای داستانهای فولكلور را به صحنه نمایش ببرم. داستان زندگی شخصیت تلخك كه در دربار سلطان محمود زندگی میكرده و كل عنایت را كه در دربار شاهعباس بوده و هر دو سیاهباز و شادیآور بودهاند را حدود دو ماه پیش در تالار سنگلج روی صحنه بردم و درباره شخصیت لوطی صالح هم در حال مطالعه و تحقیق هستم. اتفاقا گذری هم در تهران بهنام لوطی صالح نامگذاری شده و مردم فكر میكنند این شخصیت یك پهلوان بوده درحالی كه وی یك مطرب و سیاهباز بوده كه در دربار قاجار زندگی میكرده است.
شخصیتهایی كه در حال حاضر روی آنها كار و پژوهش میكنم و آنهایی كه این اواخر روی صحنه بردهام همه سیاهبازان معروف بودهاند كه هم علاقه زیادی به آنها دارم و بازی در نقش آنها برایم بسیار جالب و لذتبخش است. مردم هنوز مرا با همین نقش عبدلی میشناسند و در كوچه و خیابان عبدلی صدا میكنند حتی تصور میكنند این نام فامیلی من است و در محافل عمومی میگویند «به سلام آقای عبدلی، احوال شما؟» من هم میگویم «ممنون، مخلص شما» (میخندد).
حاشیه هفت سنگ
آقای انصافی این روزها مشغول چه كاری هستید؟
من سالها در زمینه نمایشهای شاد با محوریت آیینهای ایرانی فعالیت كردهام. همواره تلاشم این بوده که در شادی مردم حضور داشته باشم. برایشان پیامآور شادی باشم و نوع نمایش ایرانی را رواج دهم. در حال حاضر نیز مشغول همین كار هستم. همراه همسرم پژوهشی پنج ساله درباره مراسم نوروز انجام دادیم و نتیجه این پژوهش را در قالب دو فرم نمایش شاد و موزیكال گنجاندهام كه یكی برای بزرگسالان است و دیگری برای رده سنی كودكان و نوجوانان و در حال حاضر مشغول تمرین و آماده سازی این نمایش در فرم كودكان و نوجوانان هستیم.
در این نمایش كه به شكل خانوادگی آن را روی صحنه خواهیم برد سعی كردهایم نوجوانان را با مراسم نوروز، پیشینه آن، فلسفه این آیین زیبا و دلیل گستردن سفره هفتسین و... آشنا كنیم و اسم نمایش را گذاشتهایم «از عید نوروز چه میدانید؟». با این نمایش تصمیم داریم هر آنچه پشتوانه فكری و علمی مراسم نوروز است را به نسل جدید انتقال دهیم. مثلا ما همیشه در تصاویر مربوط به خانهتكانی دیدهایم كه ابتدا فرشها را پهن كرده و با چوب میزنند و خاكروبی میكنند، سپس آنها را میشویند اما شاید دلیلش را ندانیم. دلیل این كار این است كه اگر فرشها را خاكروبی نكنیم موقع شستوشو رنگها با هم مخلوط میشوند و اگر چندینبار بدون خاكروبی فرش را بشوییم خاكهایی كه درون الیاف فرش نفوذ كرده، آن را بسیار شكننده و زمخت كرده و فرش ترك میخورد و از بین میرود.
یا مثلا سبزه سبز كردن تنها نمادی از رشد و شكوفایی و سبزی نیست و اصل آن یك آزمایش خانگی و كلی است برای امتحان بذرهای مختلف. مادران ما بذرهای مختلف را امتحان میكردهاند تا ببینند كدام بذر در آن سال و آب و هوای آن سال نتیجه بهتری میدهد تا مردانشان همان بذرها را كشت كنند. دوست داریم با این نمایش كاری كنیم تا نگرش علمی و جدید نسبت به فلسفه آیین باستانی نوروز بین مخاطبانمان شكل بگیرد.
گفتید این نمایش كاری خانوادگی است. كمی بیشتر در این باره توضیح میدهید؟
بله این كار كاری خانوادگی است. پسرانم امیرمحمد انصافی و امیرحسین انصافی هر دو دانشجو هستند و در حوزه موسیقی و تئاتر فعالیت میكنند و در نمایش «از نوروز چه میدانید؟» نیز بهعنوان بازیگر مرا همراهی كردهاند. همسرم فروغ یزدان آشوری نیز در این كار هم دستیار من است و هم مسئولیت طراحی لباس و صحنه را برعهده دارد. وی حتی مسئولیت دوخت لباسها را هم برعهده داشته كه كاری سنگین و وقتگیر بوده است.
از اینكه فرزندانتان وارد كار تئاتر شدهاند و راه شما را ادامه میدهند، راضی هستید؟
من كه راضی هستم اما آنها باید خودشان راضی باشند (میخندد). خوشحالم پسرانم سیری منطقی و معقول را طی كردهاند در زمینه تئاتر و هنر معلومات خوبی دارند و با شناخت كامل وارد این حیطه شدهاند چراكه هر آنچه آموختهاند با پشتوانه علمی همراه بوده است.
تئاتر خانوادگیتان را چه زمانی روی صحنه خواهید برد؟
ترجیح میدهیم قبل یا بعد از ایام نوروز نمایش را روی صحنه ببریم. البته چون تالار هنر تا انتهای سال برنامه دارد احتمالا تاریخ نمایش ما نیز پس از ایام نوروز خواهد بود كه بههرحال هنوز حال و هوای نوروز بین مردم وجود دارد. البته قطعا بهتر خواهد بود كه پیش از تعطیلات نوروز تئاتر را اجرا كنیم تا این اطلاعات درباره آیین نوروز را قبل از مراسم به كودكان و نوجوانان و پدر و مادرهایشان ارائه كنیم، بهخصوص اینكه در این نمایش كاملا به فلسفه سفره هفتسین و غذاهای مخصوص شب عید پرداختهایم و همه اطلاعات را به شیوه شعر و آواز در نمایش گنجاندهایم تا هم جذاب باشد و هم در یاد نوجوانان بماند.
اینكه با همسرتان همكار هستید و وی همیشه در كارها كنارتان است، چقدر در روند كاریتان تاثیر مثبت داشته است؟
تاثیر حضور وی بسیار مثبت و دلگرمكننده است. او در تمامی پژوهشها همواره در كنار من بوده. در آخرین تحقیقی كه داشتم - كه همان پژوهش درباره آیین نوروز بود - من و همسرم علاوه بر تمام شهرهایی كه در ایران سفر كردیم به كشورهای همجوار كه این آیین در آنها هم اجرا میشود، رفتیم و در كنار هم تحقیقات مفصلی در این رابطه در كشورهای تاجیكستان، هند، ازبكستان، آذربایجان و تركیه داشتیم و به جرات میتوانم بگویم وی همیشه در كارها و تحقیقات بازوی پرتوان من بوده است، ضمن اینكه همسرم تندنویس است و درحالی كه من مشغول صحبت با مردم در كشورها و شهرهای مختلف و كسب اطلاعات از آنها هستم وی به سرعت این اطلاعات را مینویسند و به شكل مجموعه در میآورد.
همچنین همسرم همیشه در كارهای تئاتری كه نویسندگی و كارگردانیاش را برعهده داشتهام، همراه من و پشت صحنه كار مشغول فعالیت بوده و گاهی هم در كنارم بازی كرده است. البته علاقه اصلی او همان طراحی صحنه و لباس است كه به شكلی بسیار حرفهای و عالی هم آنرا انجام میدهد چراكه هركسی از تركیببندی رنگها در نمایشهای شاد و سیاهبازی سر در نمیآورد. در این نمایشها از رنگهای تیره استفاده نمیشود و تركیببندی رنگها در این كارها بسیار مهم است و همسرم بهخوبی با این مسائل آشناست.
آقای انصافی نسل ما شما را با كاراكتر شیرین عبدلی به یاد دارد. از این كاراكتر دوستداشتنی چه خبر؟
عبدلی همچنان ادامه دارد (میخندد). این كاراكتر از دل نمایشهای سیاهبازی و آیینهای قدیمی نمایش ایرانی بیرون آمده است. عبدلی همان سیاه و مبارك یا یاقوت است كه لباس روز پوشیده و اوستا هم همان ارباب است و این كاراكترها همیشه درباره مسائل روز به زبان طنز و كمدی صحبت میكنند و اشارههای اجتماعی فراوانی دارند، به همین دلیل این كاراكترها همیشه جذاب و بهروز هستند و بهاصطلاح تمام نشدنی. نمایشهای عبدلی و اوستا همچنان اجرا میشود، ما در سال ۸۸ هر روز در شبكه تهران به مدت یك سال برنامه صبحگاهی داشتیم.
پس از آن و از سال ۸۹ تا ۹۱ همین برنامه صبحگاهی عبدلی و اوستا را در شبكه جامجم اجرا كردیم كه به مدت دو سال بهعنوان بهترین برنامه شبكه جامجم نیز انتخاب شد و در حال حاضر هم این برنامه در شبكه پنج ادامه دارد. جدای از اینها در شبكههای رادیویی نیز فعال هستیم که یكی از این برنامهها «جمعه ایرانی» است كه جمعهها صبح پخش میشود و عبدلی و اوستا در آن حضور دارند و درباره مسائل روز به زبان طنز صحبت میكنند. دیگری برنامه «كوچه سلامت پلاك ۱۰۲» در رادیو سلامت است كه آن هم پخش زنده دارد و در این برنامه هم عبدلی و اوستا حضور دارند و هم كاراكترهای دیگری مانند شُلآقا و مبارك.
شما در مدیومهای مختلف ازجمله تئاتر، سینما، رادیو و تلویزیون فعالیت داشتهاید. كار در كدام یك از این مدیومها برایتان جذابتر است و كدام نقش برای خودتان خاطرهانگیز بوده؟
بهدلیل علاقه بسیارم به آیینهای ایرانی و شخصیتهای سیاه و تلخكها و شادیآورها، نقشهایی كه در این فضا باشند را بیشتر دوست دارم. نقش عبدلی كه درواقع یك سیاه است را خیلی دوست دارم و همیشه سعی كردهام آیینهای ایرانی و شخصیتهای داستانهای فولكلور را به صحنه نمایش ببرم. داستان زندگی شخصیت تلخك كه در دربار سلطان محمود زندگی میكرده و كل عنایت را كه در دربار شاهعباس بوده و هر دو سیاهباز و شادیآور بودهاند را حدود دو ماه پیش در تالار سنگلج روی صحنه بردم و درباره شخصیت لوطی صالح هم در حال مطالعه و تحقیق هستم.
اتفاقا گذری هم در تهران بهنام لوطی صالح نامگذاری شده و مردم فكر میكنند این شخصیت یك پهلوان بوده درحالی كه وی یك مطرب و سیاهباز بوده كه در دربار قاجار زندگی میكرده است. شخصیتهایی كه در حال حاضر روی آنها كار و پژوهش میكنم و آنهایی كه این اواخر روی صحنه بردهام همه سیاهبازان معروف بودهاند كه هم علاقه زیادی به آنها دارم و بازی در نقش آنها برایم بسیار جالب و لذتبخش است. مردم هنوز مرا با همین نقش عبدلی میشناسند و در كوچه و خیابان عبدلی صدا میكنند حتی تصور میكنند این نام فامیلی من است و در محافل عمومی میگویند «به سلام آقای عبدلی، احوال شما؟» من هم میگویم «ممنون، مخلص شما» (میخندد).
نظر کاربران
وااااااااااااااااااااااای یادش بخیییییییرررر
پاسخ ها
چی یادش بخیر؟ محرومیت ؟! جنگ ؟! بدبختی ؟!