گلاره عباسي:
عجلهاي براي ستاره شدن ندارم!
احتمالا خانمهاي بسياري با «ليلا»ي سريال «شيدايي» همذاتپنداري ميكنند، احتمالا آنها گاهي دلشان ميسوزد و گاهي از دست ليلا لجشان ميگيرد، به هر حال حرفهاي بازيگر اين نقش جالب است
سر سريال «تكيه بر باد» بودم كه از دفتر آقاي عسگرپور با من تماس گرفتند و به من پيشنهاد بازي در «شيدايي» شد. انتخاب بازيگران اين كار برعهده آقاي «سعيد نعمتالله» بود و ايشان با توجه به ذهنيتي كه از شخصيت «ليلا» داشتند، من را براي ايفاي اين نقش مناسب ديدند و خيلي زود به مرحله دورخواني متن فيلمنامه رسيديم. همزمان با پخش سريال «نون و ريحون» از تلويزيون،سريال «جراحت» كه نويسندهاش آقاي سعيد نعمتالله بود نيز در ماه رمضان در حال پخش بود. از آنجا كه تعريف فيلمنامههاي ايشان را زياد از اين و آن شنيده بودم«جراحت» را دنبال ميكردم؛ اتفاق جالب اينكه آقاي نعمتالله از بازيام در «نون و ريحون» خوشش آمد و همانجا بود كه براي «شيدايي» انتخاب شدم.
در «شيدايي» نقش «ليلا» را بازي ميكنم كه وارد يك رابطه عاشقانه با پسري به نام «طاها» ميشود و اين 2نفر قصد دارند با يكديگر ازدواج كنند كه با وارد شدن كاراكترهاي ديگر به داستان، سدهايي پيشپايشان قرار ميگيرد كه مانند فيلمنامههاي قبلي «سعيد نعمتالله» غيرقابل پيشبيني هستند. عشق «ليلا» و «طاها» از آندست عشقهايي است كه در يك نگاه اتفاق ميافتد؛ بهنظرم زماني كه اين اتفاق براي هر زن و مردي ميافتد و آنها در يك نگاه عاشق يكديگر ميشوند، به اين معني است كه انرژي و گروه خونيشان با يكديگر همخواني دارد. بهنظرم اين عشق خيلي هم واقعي است چون آدمها هيچ شناختي نسبت به يكديگر ندارند كه به واسطهاش بتوانند يكديگر را دوست داشته باشند. يك لحظه درگير احساسي ميشوند كه تصور ميكنند چقدر يكديگر را درك ميكنند، ميخوانند و ميطلبند. زماني كه چنين حسي در يك زن و مرد بهوجود ميآيد، به اين معناست كه آن آدم متفاوتتر از بقيه آدمهاست كه چنين حالتي را پديدار شدهاند. بهنظرم همينطوري اتفاقي نيست كه زن و مردي در مسير يكديگر قرار بگيرند و چنين احساسي نسبت به يكديگر پيدا كنند، اصلا خيلي چيزها اتفاقي نيست و اين طبيعت است كه هنرمندانه همه چيز را كنار هم ميچيند. در زندگي شخصي خودم همچين اتفاقي افتاده. البته نميتوان چنين احساسي را تنها در يك رابطه عاشقانه ديد؛ ممكن است در محل كارتان نشسته باشيد و كسي وارد شود كه همان لحظه اول از ورودش احساس خوبي به شما دست بدهد و بگوييد ميتوانم با او رابطهاي صميمي داشته باشم. بعضي اوقات بعد از اين حس، شناختي بهوجود ميآيد كه براساس آن ميتواني تصميم بگيري بماني يا از آن بگذري.
داستان عشق «ليلا» و «طاها»، از جنس عشقهايي است كه در يك نگاه اتفاق ميافتد اما براساس سابقه، تجربه و پيشينه زندگيشان و اتفاقاتي كه در طول آن برايشان افتاده، نسبت به اين روابط گارد ميگيرند و سعي ميكنند محتاطانه رفتار كنند. «شيدايي» مضموني اجتماعي دارد كه به مباحثي همچون دروغ، پنهانكاري، عشق، روابط عاطفي و انساني آدمها ميپردازد. «ليلا»ي «شيدايي»، شخصيت فوقالعاده قابلباوري دارد و هر كس ديگري به غيراز من هم قرار بود اين كاراكتر را بازي كند، كاملا با اين نقش ارتباط برقرار ميكرد. «ليلا» يك پزشك از نسل جوان است كه ياد گرفته در زندگي روي پاي خودش بايستد و همه چيز را درست، بدون دروغ و كلك بسازد. او به واسطه يكسري مسائل از زندگي قبلياش ضربه خورده، روحيهاش آسيب ديده و در زندگي قبلياش شكست خورده است. به همين دليل از دروغ بيزار و در پي صداقت است. خودم هم نميدانم در نهايت چه اتفاقي براي «ليلا» خواهد افتاد چون تا به امروز ۲۶ قسمت از سناريو را خواندهام و آقاي نعمتالله هر بار يك قسمت جديد را به ما ميدهند كه همين براي ما جالب است و در واقع هر قسمت آقاي نعمتالله غافلگيرمان ميكند. ممكن است قسمت ۲۷ اين سريال، يك حادثه بد براي «ليلا» اتفاق بيفتد كه خودم هم در جريانش نيستم! خصوصيت اخلاقي خوب«سعيد نعمتالله» اين است كه نظر بازيگرانش را گوش ميكند و حتي خودش بعضي اوقات به من ميگويد چرا اينقدر كم درباره نقشات حرف ميزني و نظر ميدهي؟ البته اين به روحيات خودم برميگردد كه دركل آدم ساكتي هستم.
شايد جالب باشد بدانيد هر كاراكتري كه خيلي دوستش دارم، اسمش «ليلا»ست! بعد از «ليلا»ي فيلم آقاي «داريوش فرهنگ» در فيلم «يك گزارش واقعي» كه در جشنواره نمايش داده شد و «ليلا»ي سريال «حيراني»، اين سومين «ليلا»يي است كه دوستش دارم!
اينكه ميگوييد چرا تا امروز آنچنان كه بايد ديده نشدهام را به حساب بدشانسي نميگذارم. فكر ميكنم همين كه در اين كار هستم و ميتوانم كاري را انجام دهم كه عاشقانه دوستش دارم، نشان از خوششانسي من است. بازيگري هم مانند زندگي است؛ هميشه همه چيز بر وفق مرادتان نيست؛ يكجاهايي از اين ناراحتي كه چرا آن اتفاق برايتان نميافتد و يكجاهايي به اين نتيجه ميرسي كه چه خوب شد آن اتفاق آن موقع نيفتاد! معتقدم بايد اجازه دهيم همه چيز به وقتش اتفاق بيفتد و پلهپله جلو برويم.
بهنظرم «شيدايي» تمام فاكتورهاي لازم يك سريال حرفهاي را دارد و تصور ميكنم استقبال خوبي از آن خواهد شد. يكي از دلايلم، حضور بازيگران خوبي مانند «امير جعفري» (كه طرفداران خاص خودش را دارد)، «پرويز پورحسيني» (كه چهره دوستداشتني نزد مردم است) و «انديشه فولادوند» (كه براي نخستينبار است از سينما به تلويزيون آمده) در اين سريال است. مهمتر از آن، داستانمان است كه با وجود تلخ بودن، زيباييهاي خاص خودش را دارد. حتي اگر در اين سريال بازي نميكردم هم حتما آن را تا انتها ميديدم. خوشحاليام از اين بابت است كه همهچيز سر فرصت و بدون محدوديت در زمان پيش رفته و هيچكس از عوامل و بازيگران، كار را سرسري نگرفتند. حداقل درباره خودم به جرات ميتوانم بگويم «ليلا» را خيلي دوست داشتم و تمام توانم را صرف كردم، متاسفم اگر براي مخاطبان زيبا نباشد!
اختصاصی مجله اینترنتی برترین ها Bartarinha.ir
نظر کاربران
nemidunam chera az in dokhtare khosham nemiad