از سرمایه گذاری و تهیه کنندگی تا بازی در پرتقال خونی
نیوشا ضیغمی قبل پرتقال خونی وجود نداشت
استعداد، توانایی بازیگری، زیبایی چهره، انتخاب های درست و... شاید در نگاه اول همین ها برای حرکت یک بازیگر به سمت ستاره شدن کافی باشد. اما در سینمای ما (که قانون و قاعده های خودش را دارد) برای موفق شدن، دیده شدن و ستاره شدن یک دلیل دیگر هم لازم است: «شانس»!
در بین ستارگان زن سینمای ایران، گروهی به واسطه عقبه خانوادگیشان، از همان لحظه ورود، سینما را خوب می شناختند (موفق ترین شان طبعاً لیلا حاتمی است).
گروهی دیگر هم به خاطر جذابیت های ظاهری وارد این دنیا شدند که پیشنهادهای خوب و البته انتخاب خوب تر کمکشان کرد تا مسیر ستاره شدن را خیلی سخت نگذرانند (موفق ترین آدم این گروه هم احتمالا مهناز افشار است).
از این دو دسته که بگذریم. برای گروهی دیگر از بازیگران زن که شاید هیچ وقت نیت ستاره شدن هم نداشتند «شانس» حرف مهم تری می زند. نیوشا ضیغمی یکی از همین گروه است.
بازیگری که معتقد است اگر در این هشت سالی که وارد سینما شده، حال سینما بهتر بود و همه چیز برایش خوب پیش می رفت، خیلی از نقش ها را بازی نمی کرد و مجبور نبود میسر پر پیچ و خمی را برای دیده شدن پشت سر بگذارد. مسیری که این روزها حرف و حدیث های زیادی هم برایش ساخته. گفت و گویمان را با ضیغمی از همین حرف و حدیث ها شروع کردیم.
*از همین بحث داغ این روزها که درباره شماست شروع کنیم: سرمایه گذاری در سینما.
من هشت سال است بازیگرم و بعد از این مدت احساس کردم دوست دارم به سمت و سویی فراتر از بازیگری هم نگاهی داشته باشم. اتفاق روتینی که در دوستانِ همکار من می افتد این است که به سمت کارگردانی یا طراحی لباس می روند شاید دلیلی که بحث سرمایه گذاری من در یک فیلم این قدر حرف و حدیث داشته به خاطر همین است که من بازیگرم و موی سپید ندارم. به هر حال بازخوردها از طرفی خیلی خوب بوده و از یک طرف اصلا خوب نبوده.
*تهیه کننده ها بیشتر مخالف بودند؟
نه، ابداً! اتفاقاً خیلی استقبال کردند، کمک کردند و راهکارهای خوبی یادم دادند. درباره «پرتقال خونی»، آقای «محمد نشاط» به عنوان تهیه کننده هم در زمان تولید، هم در زمان اکران خیلی زحمت کشیدند. واقعاً فیلم زماین که ساخته می شود تا زمانی که اکران می شود دو دنیای کاملا متفاوت دارد. اکران جدای از فیلم ساختن است. شخص خود من به خاطر علاقه ای که داشتم و شم تجاری ای که همراهم بود و در زندگی شخصی ام کنار بازیگری تجربه اش می کردم، حس کردم می توانم وارد بحث تهیه فیلم شوم. تجربه سیار خوبی بود. اگر هم سال های سال بازیگر می بودم هیچ وقت متوجه نمی شدم این بخش از کار چقدر سختی و پیچیدگی دارد.
البته در حال حاضر من تهیه کننده نیستم و سرمایه گذارم. چون قانونی وجود دارد که برای ورود به عرصه تهیه، باید سرمایه گذار سه فیلم باشی و سابقه حضور حرفه ای با یک پرونده مثبت در سینما داشته باشی. اما هیچ کس کار من را نقد نکرده است. من با نقد مشکلی ندارم که اتفاقاً به نظرم کلمه شریفی است و به سینما کمک می کند. این سوءتعبیر پیش نیاید که من به بزرگان خودم در سینما خرده می گیرم. این را درباره نویسنده های جوان می گویم که قلم برمی دارند و هر چیزی می نویسند. وقتی شما قلم برمی دارید و یک کارگردان را که سن و سال و سابقه ای در سینما دارد، می کوبید، به نوعی مطرح کردن خودتان است.
*برخوردهای تند به خاطر این است که باب شده یک سری آدم عشق بازیگری، وارد سینما می شوند. با خودشان سرمایه می آورند و رابطه پیدا می کنند و درنهایت برای یک فیلم تعیین تکلیف می کنند. این اتفاق حتی در فیلم های کارگردان های بزرگ هم می افتد. پس این شبهه می تواند به وجود بیاید که وقتی یک بازیگر، سرمایه گذار فیلمی است که خودش هم در آن بازی می کند، شاید خودش آمده پول داده و...
من یک بازیگر که از کوچه آمده باشد و یک شبه سرمایه گذار فیلم شود، نیستم. اگر دوستان نمی دانند، بدانند که در سینمای دنیا این اتفاق می افتد. دیگر در بازیگری بزرگ تر از آنجلینا جولی یا نیکول کیدمن هست؟ من قبل از «پرتقال خونی» بازیگر بودم و هنوز هم هستم و خواهم بود. من از کوچه نیامدم بروم جلوی دفتر یک کارگردان و بگویم پول آوردم و برای من یک فیلم بسازید که حالا آن کارگردان قبول کند یا نه.
من نیوشا ضیغمی قبل از پرتقال خونی ۲۰ فیلم بازی کرده ام. برای بازی هایم کاندیدای جشنواره فجر شدم. چندین فیلم اکران شده و نشده دارم و امروز با درایت حرفه ای و شعور حرفه ای ام تصمیم گرفتم وارد حیطه دیگری در سینما شوم. قطعا من در فیلم بعدی ام به تهیه کنندگی می رسم. این طور هم نخواهد بود که هر فیلمی که در دفتر من تولید می شودف خودم هم حتماً در آن بازیکنم. من این قدر درایت و شعور دارم که وقتی ببینم نقشی به من نخورد بازی نکنم.
*به هر حال شما اولین بازیگری نیستید که در فیلمی سرمایه گذاری می کنید. در بین بازیگران جوان، هدیه تهرانی هم سرمایه گذار بوده و روی کار تاثیر گذاشته که آن هم کلی حرف و حدیث داشت.
ببینید، اول از همه من خودم را بازیگر می دانم و بعد تهیه کننده. این درست نیست که وقتی بازیگری وارد کار دیگری می شود همه کارنامه بازیگریش را دور بریزند. من این دو تا کار را باهم انجام می دهم، اما به هم ربطی ندارند. در پرتقال خونی من و همسرم سرمایه گذار هستیم. خوب یا بد، دلسوز سینما هستیم و می خواهیم کمک کنیم. حالا اگر دوستان می خواهند نقد کنند مشکلی ندارد.
نقد منصفانه را هر کسی قبول دارد. اما این فرق می کند که فیلم را بکوبیم و شرافت حرفه رسانه را از بین ببریم. خیلی ها به من می گویند که به فلان منتقد پول بدهی، نقد مثبت برایت می نویسد. خب، وقتی این شرایط وجود دارد من باید به نقدها شک کنم. من این روزها حس کردم قبل از پرتقال خونی اصلاً وجود خارجی نداشتم و یکهو همه متوجه من شدند.
*حالا بحث ساخت و فیلمنامه پرتقال خونی از کجا شروع شد؟
من با آقای «پیمان عباسی»، از دو سال گذشته در دفترم همکاری مشترکی برای فیلم سازی را شروع کردیم. برای همین هم چندتا طرح نوشته شد. قبلش با آقای نشاط برای تولید وارد گفت و گو شده بودم. از منظری خودمان دنبال سینمایی بودیم که مخاطب دارد اما در عین حال آبرومند است. هرگز فکر نمی کردم وارد سینمایی شویم که به هر قیمتی بفروشد. آبرومند و در خور سینما طرح های آقای عباسی را بررسی کردیم و رسیدیم به فیلمنامه کمدي «تلکه». داستان دو دختر بود که مردها را تلکه می کردند. ما روی این طرح کار کردیم اول کارگرادنی به آقای جیرانی داده شد اما این قدر طول کشید که آقای «جیرانی» مشغول کار دیگری شد و کار را به آقای «الوند» پیشنهاد دادیم.
زمانی که درخواست پروانه ساخت دادیم، هنوز فیلم خانم «میلانی»، (تسویه حساب) اکران نشده بود. بعد فهمیدیم که فیلم ایشان همین مضمون را دارد. در ضمن آقای «سجادپو»ر پیشنهاد دادند آقای الوند بعد از سه سال با کار کمدی به سینما برنگردند و در سبک و سیاق خودشان کار کنند. فیلمنامه تلکه کنار گذاشته شد و قرار شد که فیلمنامه پرتقال خونی که طرح دیگری در دفتر ما بود، ساخته بشود.
*آقای الوند بعد از اینکه فیلمنامه را خواند، نقش را به شما پیشنهاد دادند؟
نه، از روز اول اصلاً حرف این نبود که من بازی کنم یا نه. حرف ساخته شدن یک فیلم بود. آقای الوند در دو پروژه قبل ترشان به من پیشنهاد کار داده بودند که هر دوبار نشد با هم همکاری کنیم. گفتند حالا که نشده. این بار با هم همکاری کنیم. من هم برایم جالب بود که با کارگردانی که چندین و چند سال کار کرده و مو سپید کرده کار کنم.
*این سینمای آبروداری که می گویید چه سینمایی است که قرار است در دفتر فیلم سازی شما تولید شود؟
پرتقال خونی تجربه اول بود و بعد از آن، در بخشی از «چهارسو» سرمایه گذار بودم. کارگردان چهارسو آقای فرهاد نجفی است. کارگردان جوانی که فیلم دومش است. چهارسو در ژانر فیلم های معناگرا قرار می گیرد که یک مقدار تم مذهبی دارد و تنها بازیگر ستاره اش محمدرضا فروتن است. من به این فکر می کنم که اگر کاری در دفتر ساخته می شود، حداقل بشود درباره اش حرف زد. هیچ وقت نمی روم سراغ کاری که به هر ضرب و زوری بفروشد؛ با مرد زن نما و رقص عربی و... اما معتقدم سینما باید مخاطب داشته باشد و کار باید بتواند در اکران موفق باشد.
*شما که به فکر مخاطب هستید، در انتخاب بازیگران پرتقال خونی نظر می دادید؟
نه، اصلاً. فکر می کنم انتخاب آقای «عرب نیا» برای شخصیت اول فیلم، هوشمندانه ترین انتخاب بود. هرچه فکر می کنم بازیگر دیگری می توانست جای آقای عرب نیا را بگیرد به نتیجه بهتری نمی رسم.
*در جشنواره همه انتظار بیشتری از فیلم داشتند. این انتظار هم به خاطر جمع بازیگران فیلم بود.
من تمام تلاشم را کردم تا وظیفه ام را به خوبی انجام دهم اما چشم دیگری هم روی کار من است به نام چشم کارگردان که باید ایرادم را بگیرد و کارم را بهتر کند. وقتی سر صحنه می روم فقط یک بازیگرم و سعی می کنم حتی اگر نظر می دهم دخالت نکنم. در رابطه با شرایط تولید کار، هر امکانی که تقاضا شد آقای نشاط در اختیار گروه قرار دادند.
*اما الان مردم ستاره محورند و به بنرها کاری ندارند. فیلم شما ستاره داشت و این بازیگرها کلی از بار تبلیغات را به دوش می کشیدند.
من هم گفتم یک بخشی از فروش متکی به تبلیغات محیطی است. در کنار این ماجرا باید ببینیم مردم برای چه به سینما می روند. وقتی در روزمرگیشان به اندازه کافی ماجرا و دغدغه دارند، پس می خواهند برای سرگرم شدن به سینما بروند. گاهی فیلم هایی اکران می شوند و می فروشند که شما اصلا فکرش را نمی کنید. گاهی یک جریان رقابتی یا یک جریان اجتماعی یا سیاسی باعث فروش یک فیلم می شود. کاری ندارم که جدایی نادر از سیمین را دوست داریم یا نه. ولی من معتقدم اگر این فیلم در شرایط دیگری اکران می شد این قدر نمی فروخت.
اگر جریان جشنواره ها، رقابت با اخراجي ها و آن شرایط خاص نبود شاید عدد فروش آن هم نزدیک همین فیلم های سعادت آباد یا پرتقال خونی قرار می گرفت. این که جوی برای یک فیلم راه بیفتد، موثر است. الان یک خانواده چهار نفره برای این که سینما برود باید ۸۰ هزار تومان خرج کند که مثلاً برود سینما آزادی یک فیلم ببیند و یک شام بخورد. خوب ترجیح می دهد فیلمی ببیند که بخندد و سرگرمش کند.
*ممکن است بخواهید در دفترتان کارگردانی یا نویسندگی را هم تجربه کنید؟
نه، حداقل الان نه. چون تولید و تهیه خودش کار پیچیده و سختی است؛ مخصوصاً وقتی بازیگر باشی. این قدر این روزها مسئله و حاشیه دور و بر خودم می بینم که مسیر را برایم سخت کرده است. برایم مهم است که این راه را درست بروم. کسی که می خواهد کارگردانی کند باید درایت و جهان بینی ویژه ای داشته باشد که خب من هنوز ندارم. اصول آکادمیک کار را بلدم، دوره هایش را دیده ام اما کارگردان نیستم این میسر تهیه به اندازه کافی سخت هست.
ضیغمی اکران نشدن فیلم هایش را در تغییر مسیر بازیگری موثر می داند
بازیگر فیلم تجاری بودن بد نیست.
*در همان ابتدای مسیر بازیگری تان، با فیلم «شوریده» کاندیدای سیمرغ جشنواره شدید. با فیلم «اخراجی ها» هم مردم شما را شناختند. با چنین شروعی، به نظرتان چرا آن اتفاقی که باید، برایتان نیفتاده؟
مثلاً چه اتفاقی باید برایم می افتاد؟ شما بگویید.
*اینکه در فیلم کارگردان های بهتری بازی کنید یا نقش بهتری بگیرید.
این مسئله نه به من برمی گردد نه به نگاه شما. در این هشت سالی که من وارد سینما شدم، در سینمای ما چند فیلم شاخص ساخته شده؟ من همان آدمی هستم که به خاطر سومین فیلمش (شوریده) کاندیدای جشنوراه شده ام، همان آدمی که کارم را با «در چشم باد» آقای جعفری جوزانی شورع کردم. الان هم از بس فیلمنامه چرند و پرند خواندم، به سمت تهیه فیلم آمدم! این اوضاع سینماست و تقصیر بازیگرها هم نیست. من که نمی توانم بازیگری را که برایش شب و روز وقت گذاشتم و زحمت کشیدم، کنار بگذارم و بگویم می روم وقتی حال سینما خوب شد برمی گردم!
*یعنی بازیگر برای بقایش باید در هر فیلم تجاری و غیرتجاری بازی کند؟
در سینمای ما برچسب سینمای تجاری به یک عده می خورد و برچسب سینمای هنری به یک گروه دیگر. اما چه کسی می گوید این برچسب ها غیرقابل تغییر است؟ هرکس می خواهد فیلمش بفروشد می رود سراغ بازیگر تجاری و هرکس می خواهد فیلم هنری داشته باشد که در جشنواره جایزه بگیرد، سراغ گروه دیگری می رود. این تقصیر بازیگرها نیست. کارگردان ها هم حوصله ندارند از بازیگرهای شان بازی متفاوت بگیرند. مگر چند کارگردان مثل محمدعلی سجادی پیدا می شود که برای بازیگرش وقت بگذارد تا از او بازی بگیرد؟ یا باید خلاف جهت آب شنا کرد که خیلی سخت است یا باید صبر کنیم تا ببینیم کجا شانس پیش می آید.
*وقتی نامزد سیمرغ شدید چه مسیری در ذهنتان بود؟ فکر می کردید برچسب بازیگر فیلم تجاری بخورید؟
من بازیگر فیلم تجاری بودن را بد نمی دانم. اما بعضی از کلمات در اثر تکرار معنیشان را از دست می دهند. همه جای دنیا اگر بازیگری بفروشد و گیشه داشته باشد روی سرشان می گذارند اما اینجا یعنی بازیگر بدی هستی. درصورتی که سینما صنعت است و کسی که پول می آورد باید به فکر برگشت سرمایه اش هم باشد. اما اگر شوریده در روند خودش اکران می شد و اتفاقاتی که باید، برای من می افتاد. مجبور نبودم این راه پر پیچ و خم را بروم و یک سری کارها را انجام بدهم که نمی خواستم. آن وقت شرایط فرق می کرد.
*آن مسیری که می خواستید چه بود؟
یک سری کارهای من اکران نشد که حتماً روی مسیر بازیگری من تاثیر گذاشته. وقتی یک بازیگر فیلمش را روی پرده با واکنش های مردم می بیند، روی تصمیم گیری اش تاثیر می گذارد و مسیرش را انتخاب می کند؛ اما وقتی هشت فیلمش یا در نوبت اکران می ماند یا توقیف می شود، دیگر مسیر نرمالی جلویش قرار نمی گیرد.
من در مسیر حرفه ام برای جایگاه امروز، هشت سال عمر دادم.با شرایط خودم و شخصیتی که از خودم می شناسم الان از جایی که هستم راضیم، از همه اتفاقاتی که افتاده و حتی نیفتاده. شاید یک سری اتفاقاتي می افتاد که ظاهراً برای من خوب بود اما در بلندمدت به ضرر من بود؛ مثل موفقیت زود هنگام.
*فکر نمی کنید الان چون اینجا در این مرحله از زندگی تان هستید، این حرف را می زنید؟
من این دنیا را گذرا می بینم. شاید آن موقع ها دلم می خواست اتفاقات دیگری می افتد که اگر می افتاد من شخصیت دیگری پیدا می کردم ام این مسیر که به نوعی ریاضت حرفه ای بود، به من شهامت داد تا قدم هایی فراتر از آدم های همسن خودم بگذارم.
نظر کاربران
سلام واقعا من به خانم ضیغمی ایمان دارم و میدانم در هر عرصه ای در هنر با بگذارد موفق میشود .امیدوارم در زنگی شخصیشان نیز همانند زنگی کاریشان نیکبخت شوند .
دوستدار شما س.س.ص