زنان جنگاور مشهور تاریخ (۳)
دبوراه (Deborah) پیغمبر زن و قاضی قوم بنیاسرائیل است. طوایف جهود را که از بیست سال قبل در زیر یوغ ژابن (Jabin پادشاه کانان Canan یا پادشاه آسور Asor) خم شده بودند، علیه پادشاه مزبور مسلح نمود و به دستور او باراک (Barac) به سیزارا (Sisara) سردار ژابن حمله کرد و او را شکست داد.
زنان جنگاور مشهور تاریخ (۲)
زنان جنگاور مشهور تاریخ (1)
۶- در فلسطینالف-دبوراه
دبوراه (Deborah) پیغمبر زن و قاضی قوم بنیاسرائیل است. طوایف جهود را که از بیست سال قبل در زیر یوغ ژابن (Jabin پادشاه کانان Canan یا پادشاه آسور Asor) خم شده بودند، علیه پادشاه مزبور مسلح نمود و به دستور او باراک (Barac) به سیزارا (Sisara) سردار ژابن حمله کرد و او را شکست داد. در تورات یک سرود مذهبی مشهور وجود دارد که جریان پیروزی اسرائیلیها را بر شانانهانها به خاطر میآورد.
ب- ژودیت Judith
ژودیت یک قهرمان زن اسرائیلی است که زنی جوان و زیبا و بیوه و ساکن بتولی Bethulie (در فلسطین قدیم) بود. زندگی او مربوط به هفت قرن قبل از میلاد میشود. سردار بختالنصر (Nabuchodonosor پادشاه نینوا) به نام Holopherne شهر بتولی را محاصره کرد. ژودیت به منظور نجات قوم بنیاسرائیل، خود را تسلیم اردوگاه دشمن نمود و با زیبایی سحرآمیز خود سردار آسوری را مجذوب خود کرد و در هنگام شب، هولوفرن را مست و مدهوش نمود و سر از تن او جدا کرد و سر سردار را در داخل کیسهای گذاشت و آن را به نزد همشهریان خود بازگردانید. روحیۀ اهالی بتولی از مشاهدۀ سر سردار مزبور و شجاعت ژودیت تقویت گردید و با حملۀ به دشمن، خط محاصره را شکسته و ارتش دشمن را که سردار خود را از دست داده بود، نابود نمودند.
این افسانۀ زیبا که الهامبخش هنرمندان بسیاری شده است، چندان با حقیقت وفق نمیدهد. افسانۀ مزبور در حقیقت عبارت از یک نوشتۀ ادبی است که بیشتر جنبۀ ادبی، مورد توجه نویسنده بوده است نه جنبۀ تاریخی آن. کتاب ژودیت (Le Livre de Judith) رمانی است که جنبۀ میهنپرستی داشته و مربوط به قوم بنیاسرائیل است و نویسندۀ کتاب مصالح مختلف افسانۀ مزبور را از عصرهای مختلفی به عاریت گرفته است. در این کتاب در حقیقت خواسته خشونت جنگی را که بین خدا و نیروهای بدی وجود دارد بیان نماید. کتاب دانیل (LeLivre de Daniel) نیز زاییدۀ همین نوع احساسات است (دانیل یا دانیال یکی از چهار پیغمبر معروف هفت قرن قبل از میلاد است که او را به اسارت به بابل آورده بودند. روزی برحسب خواستۀ کاهنین، پادشاه، او را به گودال شیران انداخت ولی صبح او را صحیح و سالم یافتند). ترجمۀ این کتاب در توراتی که در سال ۲۸۳ به زبان یونانی یافت گردیده، دیده میشود (قسمت اول تورات به وسیلۀ هفتاد و دو دانشمند عبرانی به زبان یونانی برگردانیده شده و این کتاب معروف به تورات هفتاد (La Bible des Septante) و یا ترجمۀ هفتاد میباشد).
۷- در آسیای صغیر
تلهزیلا (Telesilla)
شاعره و قهرمان اعصار نیمهافسانهای که معاصر و یا نزدیک جنگهای بین یونان و ایران میباشد. تلهزیلا در کنار موطن خود آرگوس (Argos یکی از شهرهای پلوپونز (Peloponese) واقع در نزدیک خلیج Nauplie) همان نقشی را که تیرته (Tyrtee شاعر آتنی هفت قرن قبل از میلاد که توسط اشعار و آوازهای خود شجاعت اسپارتیها را در جنگ Messenien تحریک نمود) در اسپارت یا لاسهدمون (Lacedemone) ایفا نمود، بازی کرد.
این شاعره با آوازهای غنایی خود شجاعت سربازان آرگوس را علیه پادشاه اسپارت به نام کلهاومن ( Cleomene۵۱۰ سال قبل از میلاد) که شهر مزبور را محاصره نموده بودند، تهییج کرد و به این کار هم قناعت ننموده و در رأس زنهای شهر آرگوس قرار گرفت و سلاح در دست محاصرهکنندگان را به عقبنشینی وادار کرد و به این ترتیب میهن خود را از دست اسپارتیها نجات داد. نباید فراموش نمود که سیصد سال بعد وقتیکه پیروس (Pyrrhus کشور Epire را در قسمتی از یونان تشکیل داد و علیه رومنها جنگید، برای تصرف آرگوس رفت ولی در آنجا کشته شد) به این شهر رسید؛ بر اثر یک قطعه آجر که توسط زن پیری از پشت بام به طرف او پرتاب گردید، مقتول گردید.
۸- در رم
الف- اورهلیا ویکتورینا (Aurelia Victorina)
در رم اورهلیا را مادر اسلحه میخوانند. اورهلیا لژیونهای رومی را فرماندهی میکرد و امپراطورها را برای حکومت به رم انتخاب مینمود.
ب- کلهلی (Clelie)
در سال ۵۰۷ قبل از میلاد کلهلی که دختری از اهالی روم بود، به پادشاه اترسکها (Etrusques) که پورسنا (Porsenna) نامیده میشد، گروگان داده شده بود. پورسنا شهر رم را از قلۀ ژانیکول (Janicule) به منظور برقراری مجدد سلطنت تارکنها (Tarquins) تهدید میکرد. بایستی توجه داشت که هفتمین و یا آخرین پادشاه روم به نام تارکن بزرگ که با استبداد و خشونت بیاندازه سلطنت کرده بود، به وسیلۀ برتوس (Brutus) از حکومت برکنار گردیده بود. کلهلی برای اینکه رم را متوجه این خطر سازد، از نزد پورسنا سواره به طرف روم فرار کرد و از رودخانۀ تیبر (Tibre) گذشت و وارد روم گردید. کنسول روم به نام والریوس (Valerius) که از شجاعت او متحیر شده بود، او را دو مرتبه به علت اینکه گروگان بود، به نزد پورسنا بازگردانید. با اینکه کلهلی یک سرباز نبود، ولی عمل متهورانهاش سبب شد که بین طرفین، صلح برقرار شود و رومنها برای این عمل قهرمانی او یک احترام استثنایی قائل شدند و مجسمۀ او را درحالیکه سوار اسبی بود در قلۀ راه مقدس (La Voie Sacrec) قرار داده و ستایش کردند.
پ- سهوینااولپیا (Seveina Ulpia)
سهوینااولپیا زن امپراطور رم، اورهلیین (Aurelien در شرح حال زنوبی ملکۀ پالمیر ذکر گردید) در تمام لشکرکشیهایی که شوهرش به نقاط مختلف کرد او را همراهی نمود و در مواقع جنگ در کنار شوهرش جنگید. در یکی از جنگهای بین اورهلین و پالمیریها با ملکۀ زنوبی روبهرو گردید.
۹- در بریتانیای کبیر
بوآدیسه (Boadicee یا Boudiecca یا Bodicca)
بریتانیای کبیر نیز هنگامیکه به نام برتانی نامیده میشد، زنان مشهور به خود دیده است. یکی از آنها زنی به نام بوآدیسه میباشد.
بوآدیسه زن پادشاه ایسنها (Icenes) به نام پرزیوتاگ (Prasutogue ۵۱ساله) در عصر استیلای رومیها بر برتانی بود.
در هنگام مرگ، اختیارات حقوقی خود را به شرطی به نرون (Neron ۶۸ تا ۵۴ میلادی) واگذار نمود که زنش بوآدیسه به عنوان ملکه، جانشین او گردد. پرزیوتاگ امیدوار بود که به این ترتیب مانع اشتغال کشورش به وسیلۀ ارتشهای رومنها شود. ولی ترون نهتنها به شرط مزبور اعتنا ننمود و نه فقط ملکه را تحت حمایت خود نگرقت، بلکه او را در میان سربازان خود رها نمود که مورد اهانت قرار گیرد. هنگامیکه بوآدیسه را با شلاق میزدند به چشم خود دید که دو دختر او را رومنها مورد تجاوز قرار دادهاند.
با رسیدن این خبرهای نفرتانگیز، افراد ملتی که مورد بیاحترامی قرار گرفته بود، به پا خاستند و یک ارتش ۱۲۰هزارنفری تحت فرماندهی بوآدیسه، کلنی رومنها را به نام کومالودونوم (Comaludunum) گرفته، لژیون نهم رومی را شکست داده و لوندینیوم (Londinium) و ورولامیوم (Verulamium) را اشتغال نمودند و بنا به گفتۀ تاسیت (Tacite مورخ لاتن ۵۵ تا ۱۲۰ بعد از میلاد) هفتادهزار رومن و یا متفقین آنها را خفه کردند.
ولی کنسول رم به نام سوانتونیوس (Suentonius Paullinus) با عدۀ تازهنفسی به برتانی مراجعت کرد و بوآدیسه شکست خورد و او را در یکی از جنگها کشته یافتند و بنا به روایت دیگری او خود را مسموم نمود. دختران او نیز در همان موقع، درحالیکه میگفتند تلخی این زهر کمتر از تلخی ظلم و شقاوت میباشد، خود را مسموم نمودند.
۱۰- در آلمان
ولهدا (Velleda)
در آلمان ولهدا که از اقوام بروکترها (Bructeres) یا وستفالی (Westphalie) است، به پیغمبر زن مشهور میباشد.
در زمان امپراطور روم وسپازین (Vespasien از ۶۹ تا ۷۹ میلادی) اهالی رن (Rhin) حقیقتاً او را مانند پیغمبری میپرستیدند.
در سال ۷۰ هنگام طغیان هلندیها این زن در کنار سیویلیس (Civilis) رئیس باتاوها (Bataves قسمتی از آلمانیها که از زمان سزار در هلند کنونی ساکن بودند) و در شکست لژیونهای مومیوس لوپرکوس (Mummius Lupercus) در کشور کلووها (Cleves واقع در پروس) شرکت نمود.
ابتدا در همه جا موفقیت به دست آمد ولی بعد که کلواها متفقین را رها کردند دورۀ عدم موفقیت او شروع شد. با آنکه سیویلیس با رومنها قرارداد صلح بست، ولی ولهدا (Velleda) یکتنه جنگ را ادامه داد. در این موقع اشخاصی که تابع او بودند چون به علت جنگ تلفات زیادی داده و برای ادمۀ دفاع در خود توانایی لازم را حس نمیکردند، او را رها نموده و تسلیم دشمن کردند. ولهدا سبب شهرت و پیروزی دومیسین (Domitien امپراطور رم و پسر وسپازین) شد و در هنگام اسارت در رم درگذشت. ولهدا قهرمان کتاب مارتیر (Martyrs) شاتوبرییان (Chateanbriand) نویسندۀ فرانسوی میباشد.
۱۱٫ در مصر
ملکه کلهئوپاتر (Cleopatre)
کلهئوپاتر ملکۀ مشهور مصر یکی از زنان معروف تاریخ میباشد. کلهئوپاتر هفتم دختر پتولهمهاولت دوازدهم (Ptolemee XII Auletes) بود. پدرش شرط وراثت را برای او و برادرش به نام پتولمه سیزدهم کلهئوپاتیر (Ptolemee XIII Cleopatre) بر این قرار داد که آن دو یعنی برادر و خواهر با هم ازدواج نمایند.
کلهئوپاتر زنی تربیتشده و تحصیلکرده و دانشمند بود و زبانهای متعددی را میدانست و بدون شک یکی از شخصیتهای بزرگ سلسلۀ لاژید است (سلسلۀ لاژید Lagide را یکی از سرداران اسکندر به نام Ptolemee پسر لاگوس Lagos به وجود آورد این سلسله از ۳۰۶ تا ۳۰ قبل از میلاد دوام نمود). کلهئوپاتر تمام دانش و نیروی جاذبۀ خود را صرف برکنارنمودن برادرش از سلطنت نمود.
ابتدا با تمام طرفداران برادرش جنگید. خواجهباشی دربار به نام پوتن (Pothin) و مربی سلطان تئودورتوس (Theodortos) و فرماندۀ ارتش آشیلوس (Achillos)، کلهئوپاتر را متهم به توطئه علیه برادرش کردند و مجبور شد اسکندریه را ترک نماید.
ژولیوس سزار پس از اینکه در فارسال (Pharsale) فاتح شد، به طرف اسکندریه رفت و در سال ۴۸ قبل از میلاد وارد شهر مزبور شد و در قصر شاهی سکونت گزید. در همین موقع کلهئوپاتر ارتشی تهیه نمود و با حیلۀ خاصی پیش سزار رفت. به این ترتیب که او را در داخل پتویی پیچیده و بدون اینکه بدانند در داخل آن چیست به نزد سزار بردند و همین امر سبب شد که بیشتر مورد توجه سزار قرار گیرد. سزار میان پتولمه و او حکم شد و هر دوهزار نفر را در امر ادارۀ سلطنت شریک نمود. ولی پتولمه سیزدهم در اسکندریه شورش کرد و سزار او را به وسیلۀ میتریدات دوپرگام (Mithridate Pergame) شکست داد. پتولمه در جنگ اسکندریه کشته شد و سزار، کلهئوپاتر را ملکۀ مصر اعلام نمود و او بدون رقیب، مالک تخت سلطنت گردید.
سزار از کلهئوپاتر دارای پسری شد که آن را سزاریون (Cesarion) نام نهاد. در سال ۴۷ قبل از میلاد، سزار مجدداً به اسکندریه مراجعت نمود و آب نیل را از طریق اتیوپی تا سرزمینی که کلهئوپاتر بر آن حکومت میکرد، رسانید.
سزار مجدداً به رم مراجعت نمود و پس از فتح رم، کلهئوپاتر و پسرش سزاریون را در سال ۴۶ قبل از میلاد به رم دعوت کرد و استقبال باشکوهی از او به عمل آورد. سزار در معبد ونوس (Venus Genitrix) مجسمۀ طلایی کلهئوپاتر را نصب کرد.
کلهئوپاتر پس از کشتهشدن سزار (سال ۴۴ قبل از میلاد) به کشور خود مراجعت کرد و این بار با آنتوان (Antony یا Antoine یا Marcus Antonius) که به قدرت رسیده و مأمور فتح شرق گردیده بود، متحد گردید. کلهئوپاتر برای ملاقات آنتوان به سوریه رفت.
آنتوان او را در افز (Ephese) در طی مراسم باشکوهی که فقط برای خدایان برپا میکردند پذیرفت. در آن هنگام، کلهئوپاتر طوری تحت تأثیر این مراسم قرار گرفته بود که در نظرش چنین میآمد که دیونیزوس یاباکوس (Dionysos خدای شراب و جاذبۀ عارفانه) به جسم او حلول کرده و در آن مراسم پرابهت آفرودیت (Aphrodite) الهۀ عشق و زیبایی که در زیباییهای خیرهکنندۀ خود محصور شده و کوپیدونها (Cupidons خداوند عشق رومنها که معادل Eros خدای عشق یونانی است) او را در میان گرفته بودند، مجسم میدید.
آنتوان مرد نیرومند جهان، نیروی خود را به او تقدیم نمود و در خدمت او گماشت و با او یک زندگی بینظیر و مجلل را که از تمدن یونانی الهان گرفته، ولی دارای شکوه و جلال شرقی بود و در آن فانتزیها تا سرحد ظرافت و تجمل و بیاندازه رسیده بود، شروع کرد.
در بهار سال ۴۰ بر اثر وضعی که در امور داخلی ایتالیا به وجود آمده بود، به رم مراجعت نمود. ولی چهار سال بعد برای لشکرکشی به ایران حرکت کرد. قبلاً به اسکندریه رفت تا رفیقه و سه بچۀ خود را به نام الکساندر و کلهئوپاتر سهلهنه (Cheopatre Selene) و پتولمه که عنوان پادشاهی را برای آنها شناخته بود (۳۶-۳۷ قبل از میلاد) ببیند. آنتوان کشور فینقی (Phenicie)، کولهسیری (Coelesyrie)، قبرس (Chypre) و همچنین یک قسمت از سیلیسی (Cilicie) و ژوده (Judee یا Jueda) و عربستان را برای توسعۀ سرزمین مصر ضمیمۀ قلمرو کلهئوپاتر نمود. آنتوان هرگز سلسلهای به نام آژیدها را نشناخت.
آنتوان بعد از لشکرکشی به ارمنستان و شکست و ناکامی به اسکندریه برگشت و در آنجا به توصیۀ کلهئوپاتر شکست خود را به عنوان پیروزی که بیشتر جنبۀ سیاسی داشت، جشن گرفت و برای ملکۀ مصر مرتبۀ خدایی قائل گردید و کلهئوپاتر مجدداً به صورت یک ایزیس (Isis الهۀ مصری و زوجۀ Qsiris خدای مصر باستان) جدید درآمد (سال ۳۴ قبل از میلاد).
در این اثنا، اکتاو (Octave) که نیرومند شده بود، تصمیم گرفت کار را با رقیب خود آنتوان یکسره کند. به همین جهت به ملکۀ مصر که بحریه قابلتوجهی گرد آورده بود، اعلان جنگ داد. کلهئوپاتر با ۶۰ کشتی جنگی مجهز به کمک آنتوان آمد، ولی در محلی به نام آکتیوم (Actium) در سال ۳۱ قبل از میلاد شکست فاحشی خوردند. هر دو (اول کلهئوپاتر و بعد آنتوان) به مصر فرار کردند. و در آنجا برای اینکه به دست دشمن اسیر نشوند، خودکشی نمودند. کلهئوپاتر به این ترتیب ۲۱ سال حکومت نمود. دربارۀ مرگ کلهئوپاتر افسانهای وجود دارد که بیشتر با حقیقت وفق میدهد و آن این است که ملکۀ مصر لباسهای سلطنتی خود را در بر نمود و به وسیلۀ نیش مار خود را کشت و او را با عاشق خود آنتوان یک جا دفن نمودند. بچههایی که از آنتوان داشت در رم تربیت شدند، ولی پسری که از سزار داشت (سزارین) در ۳۰ قبل از میلاد به دست اکتاو کشته شد.
نظر کاربران
پس زنان ایرانی چی شدن این وسط
1-سورا فرزند اردوان پنجم سمت سپهبدی ارتش
2-آپارنیک
3-پوران دخت پادشاه ساسانی
4-یوتاب خواهر آریو برزن که همراه برادرش جلو اسکندر گرفت
5-کردیه خواهر بهرام که سمت سپهسا لاری داشت
6-نگان سردار سپاه ساسانی
7-فرخ رو اولین وزیر زن در تاریخ
8-آرتیمس اولین و تنها زن دریا سالار در جهان
9-آریاتس سردار سپاه هخامنشی
پاسخ ها
راست میگه خب
دژمن