۱۳۲۹۶۰۰
۲۱ نظر
۲۲۵۵۴
۲۱ نظر
۲۲۵۵۴
پ

پسر ۱۹ ساله و بیوه ۲۹ ساله فرار کردند و غارنشین شدند

هریکان، یکی از کاربران توئیتر، رشته توئیتی از یک داستان عاشقانه را روایت کرده که مورد توجه کاربران قرار گرفته.

برترین‌ها: هریکان، یکی از کاربران توئیتر، رشته توئیتی از یک داستان عاشقانه را روایت کرده که مورد توجه کاربران قرار گرفته.

پسر 19 ساله و بیوه 29 ساله فرار کردند و غارنشین شدند

این داستان کاملا واقعی‌ست و رسم‌الخط این توئیت را حفظ کرده‌ایم: 

داستان عاشقی «لیو گوجیانگ» پسر ۱۹ ساله با بیوه‌ی ۲۹ ساله «شو چوکین» رو دیگه همه فهمیده بودن...

لیو اینقدر این زن رو دوست داشت که این زن هرجا می‌رفت اون قبل از این زن اونجا بود. خانم چوکین بیوه، فقیر و مادر ۴ فرزند خردسال که شوهرش همون سال فوت کرده بود. اذیت و آزار و نیش و کنایه‌ها تموم نمیشد. در نتیجه لیو تصمیم گرفت دستشو رو بگیره و با فرزندانش از روستا فرار کنن.

پسر 19 ساله و بیوه 29 ساله فرار کردند و غارنشین شدند

اونا بالاخره تصمیم رو عملی کردن و به شهرستان جنگلی «جیانگجین» در شرق چین فرار کردن. یه غار پیدا کردن و رفتن توش که زندگی کنن. زندگی عصر حجری بدون امکانات بسیار سخت بنظر میومد. بدون امکانات و بدون غذا ولی یه نیرو این خانواده رو مثل چسب به هم نگهداشته بود. اونا شروع به جمع آوری گیاهان و ریشه‌های خوراکی کردن. بعد از مدتی یاد گرفتن اونجا چه جوری ذرت و سیب زمینی بکارن.

بعضی وسیله‌ها رو می‌ساختن بعضی‌ها رو هم لیو با احتیاط از مخفیگاه خارج میشد و به تمدن نزدیک میشد و می‌خرید. زندگی در غار یعنی استفاده از کمترین امکانات، هر چیزی که می‌دیدن می‌تونست براشون نقش یه ابزار حیاتی رو ایفا کنه.

پسر 19 ساله و بیوه 29 ساله فرار کردند و غارنشین شدند

‌مثلا لیو یه بطری قدیمی پیدا کرد که تونست ازش یه چراغ نفتی بسازه که تو تاریکی غار خیلی به کارشون میومد.لیو تو یه مزرعه در حاشیه‌ی جنگل شغل پیدا کرد و اونجا مشغول به کار شد.دوسال بعد از زندگی تو غار، لیو متوجه شد همسرش برای بالا رفتن از کوه و تهیه‌ی مایحتاج خیلی مشکل جدی داره.

ارتفاع ۱۵۰۰ متری لغزنده براش خیلی خطرناکه...اون از همون زمان لیو به کوه رفت و شبانه روز کوه رو تراشید! اون با یه چکش و یه اسکنه از سراشیبی کوه پلکان ساخت!اون از جوانی تا پیری رو صرف تراش این پلکان کرد و حدود ۶۰۰۰ پله برای زنش تراشید که موقع رفت و آمد اذیت نشه.

پسر 19 ساله و بیوه 29 ساله فرار کردند و غارنشین شدند

سال ۲۰۰۷ لیو ۷۲ ساله بود و موقع برگشت به غار به شو گفت که خیلی خسته ست، و به زمین افتاد... در حالی که دست همسرش رو گرفته بود از دنیا رفت. شو تا چندین ساعت حاضر به دفن لیو نبود و اونو تو بغل گرفته بود. سال ۲۰۱۲ هم شو در حالی که نفسهای آخرش رو میکشید از بچه‌هاش خواست که اونو کنار لیو دفن کنن.

شایان ذکره هیچکس از وجود این خانواده خبر نداشت، حتی بچه‌های اونا هم که به تمدن نزدیک میشدن محل زندگیشون رو بروز نمی‌دادن . اونا مجموعا صاحب ۷ فرزند شدن 

پسر 19 ساله و بیوه 29 ساله فرار کردند و غارنشین شدند

‌تا اینکه سال ۲۰۰۱ خیلی اتفاقی پلکان دست‌ساز لیو تو کوه کشف شد، بعدش هم لیو و شو رو دیدن... همه داستان اونا رو فهمیدن. دیگه مردم گریز نبودن، چون هیچکس جرات نداشت عشق یه پسر ۱۹ ساله رو به سخره بگیره.در حال حاضر این پلکان «پلکان عشق نامگذاری» شده سالانه توریستهای زیادی بهش سر میزنن.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • ناشناس

    خدا همه کسانیکه زخم زبونشدن باعث تغییر سرنوشت و تصمیمات یه نفر میشه لعنت کنه

    پاسخ ها

    • ناشناس

      حالا ب خودت فشار نیار شیر جوش ب بچت نده

  • عوام

    عاقبت شو چوکین چی شد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  • ناشناس

    چقدر عاشقانه و زیبا ،به این میگن عشق

  • ایران

    کلیداسرار..پلکان عشق💕

  • پرهام

    عشق واقعی اینه نه اینکه با هرکی دوست میشی میخواد تورو بتیغه

  • ناشناس

    به این میگن زندگی عاشقانه

  • کمیل بن کمال

    آدمایی که فقط ظاهر رو قضاوت میکنن..نمی دونم چی گیرشون میاد...وچه زندگی زیبایی..عشق همیشه پیروزه...یاعلی

  • ناشناس

    شباهت صد درصد عشق لیو به همسرش شبیه عشق همسرم به من بود الان در غم نبودنش دارم پر، پر میشم😭😔

  • ناشناس

    +ثل فرهاد شیرین ما بودن♥️♥️

  • ناشناس

    دیگر صدای تیشه از آن کوه نیامد .
    قطعا به خواب شیرین آن لیو رفته باشد .

    شیرازی

  • ناشناس

    عزیزم پنج سال بعد از شوهرش فوت کرد

  • ناشناس

    لیو کوه کن 😍

  • بدون نام

    درجالب بود مثل فرهاد که بیستون را کند

  • ناشناس

    فرهاد چینی

  • ناشناس

    یعنی می‌فرماید من هم دست مهشید را بگیرم ببرم جنگل داخل غار ،؟

  • ناشناس

    سانی بجان تو ، تو بمیری ، با دست خودم کفنت کنم عین داستان لبلی و مجنونه،!

  • بابک

    اظهار نظر خوبه ولی ١

  • ناشناس

    عشق واقعی بهترین هدیه خداوند به انسانهاست

  • مهتاب راز

    دیشب صدای تیشه از پلکان نیامد

    شاید بخواب مجنون لیلی رفته باشد.

  • رز

    شاید بخواب لیو شیرین رفته باشد.

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج