مشهورترین زنان سینمای ایران که کتک خوردند
شاید بتوان گفت دوربین سینما یکی از ناظران حاضر بر خصوصیترین بخشهای زندگی افراد است که با روایت صحیح داستان آنها،تماشاچیان را مجذوب و میخکوب میکند.
برترینها- آیدا فلاحیان: دوربین سینما راوی خصوصیترین لحظات زندگیست، سینما لایههای زیرین زندگی آدمها را نشان میدهد تا همچون آینهای آدمها را با خودِ خودشان روبرو کند، این بار شاهد روایتهایی از تلخیهای زندگی زنانی هستیم که در امنترین محیط زندگی خود، یعنی "خانواده" مورد آزار قرار گرفتند و مخاطبان را با خشم و اندوه تنها گذاشتهاند. در ادامه با قابهایی از خشونت علیه زنان در سینمای ایران همراه باشید و این روایتهای مختلف را دوباره با ما مرور کنید.
دربارهالی/سپیده
سپیده(گلشیفته فراهانی)حالا تبدیل به جعبه سیاه داستان زندگی مرموز الی(ترانه علیدوستی) شده که قصد باز شدن ندارد. او سعی میکند هر طور شده داستان واقعی زندگی الی را که در نبود خود او لبخندهای دوستان قدیمیاش را به غم و اندوه تبدیل کرده، مخفی کند، تا شاید بتواند چهرهی ناشناختهی الی را از هر نوع اتهامی دور سازد. اما حالا راز نگهداری سپیده زندگی زیبای او با امیر را نشانه رفته است. امیر(مانی حقیقی) که در ترسی بی سابقه در حال دست و پا زدن است، سعی دارد جواب تمام سوالاتش درباره الی را کشف کند و خوب میداند تنها راهنمای او برای این کار سپیده، همسرش است. بازجویی امیر از سر ترس و سرسختی سپیده از روی اندوه، به جدالی در قاب دوربین اصغر فرهادی تبدیل میشود که هنوز بین مخاطبان ماندگار است. امیر مثل بازجویی خشن که قصد گرفتن اعتراف از متهم خود را دارد، کنترل خود را از دست داده و به جان سپیده میافتد.ترس او که حالا تبدیل به دستان قدرتمندی شده و روی بدن سپیده فرود میآید، سپیده را برای همیشه از او دور کرده و شکافی عمیق در زندگی آنها ایجاد میکند.الی که تا همین چند روز پیش هیچ ارتباطی با زندگی امیر نداشت، اصلیترین دلیل فروپاشی زندگی او میشود.
سعادت آباد/لاله
تنشهای تولد به یاد ماندنی محسن(حامد بهداد) که به دستان یاسی(لیلا حاتمی) آماده شده بود، دیگر به اوج خود نزدیک شده و بعد از به جان هم انداختن دو زوج دیگر داستان به سوی علی و لاله حرکت کرده است. چیزی که در طول فیلم مشخص است این است که لاله(مهناز افشار) در طول تولد سعی داشت پایان این شب سیاه را جوری رقم بزند که هیچ خطری زندگی او و علی(امیر آقایی) را تهدید نکند اما تلاشهای او بی ثمر مانده و او را در منجلاب خشم امیر غرق میکند. از دست رفتن شانس "پدر" بودن برای امیر آنقدر سخت و دشوار است که خودش توان رنج و خشم خود را ندارد و ناچارا باید آن را جوری تخلیه کند. شوربختانه لاله تنها قربانی خشم امیر میشود که دیوانه وار عاشق اوست. در سکانسی که علی به عنوان فردی آرام و فرهیخته دست به روی همسرش بلند میکند، مخاطب بیشتر از خود لاله در شوک فرو میرود و احساس ترس لاله را به خوبی درک میکند. شاید اگر شما هم بیننده این سکانس خشونت بار بوده باشید، در بین خشم و اندوه، برای فرزندی که دیگر مجبور نیست همچون پدری داشته باشد خوشحالی کردهاید!
جدایی نادر از سیمین/راضیه
شاید بتوان گفت یکی از بحث برانگیزترین سکانسهایی که خشونت علیه زنان را به نمایش میگذارد، سکانس خشونت نادر(پیمان معادی) علیه راضیه(ساره بیات) است.
نادر که باید در اوج اقتدار از خانه و خانواده خود محافظت کند، راضیه را اصلیترین تهدیدی میداند که او و خانوادهاش را تحت تاثیر قرار داده. او برای رهایی از دست او دست به انجام کاری میزند که هیچ مخاطبی همچون انتظار از او نداشت. شاید با همین حملهی کوچک حق را تماما به سیمین(لیلا حاتمی) تقدیم کند و تنفر از نادر را چندین برابر سازد. راضیه که بنا بر روایت داستان اصغر فرهادی، با لطف همسرش به خشونت عادت کرده و بعد از درگیری با نادر دیگر برای دفاع از خود قدمی برنمیدارد. این درماندگی در وجود راضیه باعث میشود چهره خشونت نادر به قدری بزرگ شود که تمام مشکلات زناشویی او را زیر بار خود مخفی کند و داستان فیلم را به کلی تغییر دهد.
خاتون/خاتون
چهرهی خاتون(نگار جواهریان) شاید برای بسیاری از ما تجلیگر قدرت و آزادی خواهی است. اما حتی این چهرهی پر قدرت نیز از خشونتهای بیرحمانه در امان نبوده. خاتونی که با از دست دادن فرزندش امیرعلی به آغوشی باز از طرف شیرزاد(اشکان خطیبی) نیاز داشت، حالا با سیلی کوبنده به استقبال غمی جدید میرود. غمی سرشار از تنهایی که نبود امیرعلی و شیرزاد را فریاد میزند و قرار نیست هرگز جبران شود.
شیرزاد به عنوان مردی عاشق پیشه خود را در اوج ناراحتی طوری به خاتون و مخاطبان نشان داد که یکی از شوکهکنندهترین سکانسهای سریال را رقم زد. جدایی این زوج عاشق پیشه و تنهایی خاتون شروع ماجرای پر پیچ خمی بود که خاتون هرگز نقطه آغاز آن و خشونت شیرزاد در اوج سوگواری او را فراموش نکرد.
رگ خواب/مینا
رگ خواب یکی از فیلمهای درامی است که تک تک سکانسهای آن خبر از خشونتهای عینی و پنهانی میدهند که مینا(لیلا حاتمی)گرفتارشان شده. زندگی سخت مینا در تنهایی عمیقی در حال گذر است که مینا به هیچ عنوان توان رهایی از آن را ندارد.
آرام آرام رنگ سیاه غم و اندوه روی تمام صفحات زندگی مینا گسترده میشود و او را در حجمی از درماندگی رها میکند. آمدن کامران (کوروش تهامی) که برای مینا شبیه به تابیدن دوباره خورشید در زندگی او بود، بعد از گذر زمانی نه چندان طولانی تبدیل به غروبی غمانگیز میشود که تنها قربانی آن خود میناست. او که برای انتقام از کامران تمام توان نداشتهاش را جمع کرده، زیر بار خشونت مردی که روزی عاشقش بود کمر خم میکند و دیگر توانی برای بلند شدن ندارد. سکانس درگیری مینا و کامران بیش از آن که آزار جسمانی را به نمایش بگذارد، به روح آسیب دیدهی مینا اشاره میکند و توجه مخاطبان را به تمام امیدهای مینا که توسط کامران ناامید شد جلب میکند.
تی تی/تی تی
تی تی(الناز شاکردوست)که بعد از اکران فیلم به یکی از کاراکترهای محبوب زن سینمای ایران تبدیل شد، یکی دیگر از زنان قربانی خشونت است که ذکر نامش خارج از لطف نیست.او که همواره سعی بر پوشاندن زندگی سرشار از خشونت و سختی خود داشت، بالاخر در جایی توسط دوربین روایت داستان شکار میشود.
امیرساسان(هوتن شکیبا) تنها پناهگاه به ظاهر امنی که تیتی به آن پناه میبرد، حالا در اوج خشمی که حاصل از دست دادن خود تی تی است، تبدیل به اصلیترین تهدید زندگی تیتی و فرزندش شده. درگیری تیتی با امیرساسان به اندازه قابل توجهی باعث خشم و اندوه مخاطبان شد اما غم واقعی زمانی در وجود دوستداران شخصیت تیتی شکل گرفت که او را از همیشه تنهاتر و مفلوکتر یافتند.تیتی بیپناه به قابی غمانگیز در سینمای امسال تبدیل شد که به این راحتیها از ذهن پاک نمیشود.
قرمز/هستی
قرمزِ فریدون جیرانی را میتوان یکی از پیشگامان سینمای ایران در بیان مستقیم خشونت علیه زنان دانست.این فیلم سینمایی که راوی زندگی متاهلی هستی(هدیه تهرانی) همراه با شوهرش ناصر(محمدرضا فروتن) است به بیان خشونتهای روحی و جسمی ناصر میپردازد. ناصر که دیوانه وار هستی را دوست دارد، سعی میکند او را به سختترین شکل تحت مالیکت خود درآورد اما هستی به عنوان زنی قدرتمند،در برابر این مالکیت مقاومت میکند.
چهرهی خشونت در فیلم قرمز نه فقط از جانب ناصر به عنوان همسر هستی، بلکه از جانب جامعهای گسترده صورت میگیرد. لشگری عظیم از مردمی خشمگین و بی رحم که هستی تک و تنها بابد به جدالشان برود. این مبارزه که با برد هستی به اتمام میرسد، باعث ایجاد جریان مفیدی در جامعه و حقوق زنان شد.
نظر کاربران
قرمز خیلی فیلم غمگینی بود
فیلم "دو زن" نمونه ای خیلی گویاست.
ملی و راه های نرفته اش ماهور الوند جای همه زنهای فیلمها کتک خورد فیلم میخره ای بود
کتکای که ملی خورد کتک بود اینا بقیه اش نوازش بود (:
نوش جونشون
اطلاعاتخیلیخوبیبودممنونازشما