شغلهای عجیب چند آدم معروف، قبل از شهرت
موضوع این مقاله بررسی همان دوره پیش از شهرت این ستارههاست و شغلهای موقتی که مجبور بودند برای شیرکردن شکمشان و داشتن پول کرایه برای رسیدن به مصاحبهها، راضی به انجامشان شوند.
برترینها - آرمان رمضانی: هر سال هزاران دختر و پسرِ نوجوان و جوان که از قضا بیشترشان هم خوش قیافه هستند، شهر و کشور محل تولدشان را با سودای بازیگر شدن ترک میکنند و به لوس انجلس میآیند. تنها درصد کمی از این شیفتگان سینما و تلویزیون موفق میشوند به هدفشان برسند و بقیه با امید کمتر یا تجربه بیشتر، سراغ راهِ جدیدی میروند.
وقتی پای صحبت بازیگرانِ بسیار معروف و شناخته شده کنونی هالیوود مینشینید متوجه میشوید که همان درصدِ کم هم تا رسیدن به شهرت و ثروت، راهی سخت و پرپیچ و خم در پیش داشتهاند. موضوع این مقاله بررسی همان دوره پیش از شهرت این ستارههاست و شغلهای موقتی که مجبور بودند برای سیر کردن شکمشان و داشتن پول کرایه برای رسیدن به مصاحبهها، راضی به انجامشان شوند. شغلهایی که گاه پس از گذشت چند دهه هنوز هم برایشان ناخوشایند است.
هیو جکمن؛ یک دلقک غمگین و بیمزه
این بازیگر استرالیاییِ 53 ساله در سالهای اخیر به نوعی در قله فعالیت حرفهایش قرار گرفته است اما جالب است بدانید روزهای ابتدایی حضورِ هیو جکمن در حرفه بیرحم بازیگری شرایط بسیار متفاوتی داشته است.
احتمالا نمیتوانید منفورترین شغل برای هیو جکمن پیش از موفقیت به عنوان یک بازیگر را حدس بزنید. این بازیگر استرالیایی یک دلقک اجارهای بوده و والدین برای سرگرمی کودکانشان در روز تولد، او را استخدام میکردند."من کوکو دلقکه بودم و جالب اینکه هیچ تردستی یا کار بامزهای هم بلد نبودم. یادم هست که در جشن تولد یک پسر 6،7 ساله بودم و پسرک فریاد زد:"مامان! این دلقک افتضاحه و هیچ کار بامزهای بلد نیست" و راست هم میگفت."
جالب است بدانید هیو جکمن برای چند ساعت دلقک بودن در یک جشن تولد میتوانست امیدوار به دریافت حقوق 50 دلاری باشد.
شان کانِری؛ از شیرفروش و کارگر ساختمانی گرفته تا پولیش دادنِ تابوت!
اگر از مخاطبان اندکی باتجربهترِ برترینها باشید مطمئنم که شان کانری را به خوبی میشناسید و نیازی به تعریف و توضیح بیشتر نیست. مانند بیشتر بازیگرانِ جوان و تازهوارد به این حرفه، در روزها و ماههای نخست اوضاع برای کانریِ بزرگ هم سخت پیش میرفت و او مجبور بود در زمان انتظار برای گرفتنِ یک نقشِ حسابی، از هر راهی شکمش را سیرکند.
شان کانری اما وسواس خاصی روی این کارهای موقت نداشت و هر شغلِ ساده و سختی راضیاش میکرد. شان در این دوران مدتی به عنوان کارگر ساختمانی وظیفه ساخت دیوار و روی هم گذاشتن آجرها را داشت و پس از آن مدتی به قول خارجیها میلکمن بود یا شخصی که وظیفه رساندن بطریهای شیر به دربِ خانه مردم را دارد. عجیبترین شغل این بازیگر در این دوره اما اگر از مدل بودن برای لباس زیر بگذریم، شغلِ پولیش دادن و براق کردنِ بدنه تابوت بوده است.
هِلِن میرِن؛ دادزن!
این بازیگرِ 77 ساله انگلیسی را بسیاری به عنوان یکی از فروتنترین و سربزیرترین بازیگران تاریخ سینما به یاد میآورند و احتمالا به همین دلیل است که تصور داشتن چنین شغلی برای هلنِ جوان، اندکی عجیب به نظر میرسد.
عجیب یا غیر عجیب، هلن هم مانند بقیه بازیگران در این دوره پیش از شهرتِ زندگیش مجبور به انجام کارهای متفاوتی شد. عجیبترین شغل هلن اما شغلی است که خودشان به آن بارکر Barker میگویند و ما در ایران به آن دادزن میگوییم. هلن برای مدتی در یک شهربازی شغل دادزنی را به عهده داشت و با فریاد زدن و تبلیغ، مشتریان را ترغیب میکرد که سراغ بازیها و وسایل خاصی در آن شهربازی بروند.
برد پیت؛ یک مرغِ بزرگ جلوی یک فست فودِ زنجیرهای
اگر نگوییم معروفترین و موفقترین بازیگر دو سه دهه اخیر، برد پیت دستکم یکی از موفقترینهاست و با اینکه به دلیل چهره و ظاهر منحصربفردش خیلی زود به عنوان یک بازیگر بااستعداد شناخته شد اما دوران پیش از شهرت برای او هم پر است از شغلهای موقت و عجیب.
برد پیت در دورانی وظیفه جالب جلب مشتری برای رستورانهای زنجیرهایِ El Pollo Loco را برعهده داشت و این وظیفه خطیر را با پوشیدن لباسِ یک مرغ و ایستادن و ورجه وورجه کردن جلوی دربِ رستوران انجام میداد.
ارلاندو بلوم؛ شغلِ عجیبِ پرتابِ دیسک برای تیراندازها!
داستانِ شغلهای پیش از معروفیتِ ارلاندو بلوم اندکی با بقیه بازیگرانِ این مقاله متفاوت است چرا که او برخلافِ بقیه این شغلها را نه در شهرِ لوس آنجلس بلکه در یک منطقه روستایی در انگلستان داشته است.
به گفته خود او در منطقهای که او بزرگ شده خبری از شغلهای متنوع برای نوجوانان و جوانان نبود و احتمالا به همین دلیل شغلِ ارلاندو در این حد عجیب به نظر میرسد. او مدتی در دوران نوجوانی وظیفه پرتابِ دیسکهای خاص و نارنجی رنگ را در یک مرکز تیراندازی برعهده داشت. این شعل که حالا سالهاست توسط دستگاه انجام میشود، به تیراندازان امکان تمرین برای تیراندازی به اهدافِ پروازی و متحرک را میدهد.
اِتان هاوک؛ امیدی برای نوجوانانی که پوستِ بدی دارند!
اتان هاوک را نمیشود دوست نداشت و در کنار فیلمهای موفق و محبوب فراوان در کارنامهاش، حالا او یک بازیگر مرد خوشتیپ و خوش قیافه است. خودِ اتان در مصاحبهای درباره دورانی حرف زده که حدودا 16 ساله بوده و مهمترین مشکل زندگیاش مشکلات پوستی و ظاهرِ بد پوست صورتش بوده است.
اتان تعریف میکند:"یک نوجوان 16 ساله با پوست خیلی بد چه کاری میتواند بکند؟ مسلما در نهایت سراغ یک شعبه برگرکینگ میرود و پشت پیشخوان میایستد و به همین راحتی آن پوست بد به دلیل آلودگی و چربی به پوستی افتضاح تبدیل میشود." بدون شک هیچکدام از مشتریهای برگرکینگ در آن زمان گمان نمیکردند روزی برای تماشای هنرنماییِ این پسرِ لاغر با پوست ناهموارش، ساعتها در صفِ سینما خواهند ایستاد و زندگی همینقدر غیرقابل پیشبینی است.
نائومی واتز؛ دختر نوجوانی که روزنامه پرتاب میکرد
وقتی از نائومی واتز درباره دوران پیش از بازیگری و شغلهای آن دوران پرسش میشود خیلی زود به یاد شغلی خاص در 14 سالگیاش میافتد. نائومی در 14 سالگی مدتی مسئولیتِ رساندن شماره جدید روزنامهها به خانه مشترکین را داشت و با دوچرخه و کیسهای پر از روزنامه در محله میچرخیده است.
نائومی البته شغل دِلیوری روزنامه را شغل سختی توصیف نمیکند و برای آن دخترِ 14 ساله بزرگترین مسئله نبودِ امکان پیشرفت بوده است. نائومی توضیح میدهد هرچند کار راحتی را برعهده داشته اما گاهی حوصلهاش را سر میبرده و او هم به جای گذاشتن روزنامه در جلوی دربِ خانهها، روزنامهها را در سطل آشغال یا هر سوراخی که بتوانید فکرش را بکنید پرتاب میکرده است.
جانی دپ؛ شغلی بسیار بد و بسیار خوب!
جانی دپ هم از آن روندِ کلی مستثنی نبوده است و دوران پیش از بازیگری برای او هم پر است از شغلهای محبوب و منفور. به گفته خودِ جانی اما منفورترین شغل در نزدِ او، کار کردن به عنوان تلهمارکِتر یا بازاریاب و فروشنده تلفنی بوده است و در تمام مدت احساس میکرده در حال کلاه گذاشتن سر مشتریان است و به همین دلیل احساس شرم در تمام مدت همراهش بوده است.
جانی در این شغل، پشت تلفن مینشسته و پس از گرفتنِ شمارههای از پیش تعیین شده سعی میکرده به آنها خودکار بفروشد. این شغل با تمام بدیها و مشکلاتش، مجالی عالی برای جانی به حساب میآمده تا بتواند صدا، لهجه و شخصیتهای مختلفی خلق کند و در حقیقت هر کدام از مشتریانِ جانی در آن دوران، با کاراکترِ متفاوتی از جانی صحبت میکردهاند.
نظر کاربران
مهم این هر شغلی داشتن دلشون خوش آرامش داشتن و مهم تر پیشرفت کردن در امریکا سرزمین رویاها
ایران بودن سر همون شغل اول مونده بودن اگر یکی شون هم بازیگر شده بود الان تو لیست ممنوع کاری هفته بعد سازمان سینمایی وزارت ازشاد بود
به آرزوشون رسیدن خیلی زود ای مهمه یه چیز محال در ایران
اين برد پيت چرا انقدر زشته اخه
مهم اینه تو محیطی زندگی تونستن به آرزوشون برسن و پیشرفت کنن اینجا امکانش محاله