وقتی اکبر عبدی، یکتنه جوکر را نجات داد
اکبر عبدی شاید آن عبدیِ در اوج دهه هفتاد نیست، اما آنقدر جَنَم بازیگری دارد که جوکرِ بعضا به بنبست را یکتنه نجات میدهد.
برترینها - ایمان عبدلی: وقت ورود مهمان جوکر است، هر کسی حدسی میزند، یکی میگوید مهراب قاسمخانی! چون پیمان مهمان قسمت قبلی بوده و پس مهراب گزینه محتمل است. ژوله انگار میداند مهمان برنامه کیست، میمیک صورتش که این را میگوید. لحظاتی بعد مهمان وارد میشود؛ جناب آقای اکبر عبدی...
همه مبهوت و هیجانزده به سمتش میروند، میدانم خیلی از اَکتهای این مدل برنامهها کارگردانی شده است، اما به طور واضح حضور عبدی، همه را تحت تاثیر خودش قرار داده. برخی شانهاش را میبوسند، علی استادی تلاش میکند دستش را ببوسد که مطابق انتظار عبدی همراهی نمیکند.
دلیل صورت متورمش، نفس نفس زدنهایش را در همان جملات اول با صراحت توضیح میدهد: «زیر دستگاه اکسیژن بودم، بین بیمارستان و خانه در رفت و آمدم»
لابهلای جملاتش میان نقشهایش غوطه میخورم؛ دزد عروسکها، مرد آفتابی، آدم برفی، اجارهنشینها و حتی مثلا روز فرشته! اصلا چرا آدمها باید پیر شوند؟
قبل از این که خیلی ناامیدی غلبه کند، این جنس حضور عبدیست که هم جوکر را و هم بینندههایش را نجات میدهد: «قرار بود با شریفینیا بیایم، گفته بود که کتفم درد میکند!» عبدی این جملات را به مثابه یک کلاس درس بازیگری اجرا میکند، او درد کتف شریفینیا را باور نکرده و این ناباوری را به همه منتقل میکند و پیامش را هم را غیرمستقیم میرساند که شریفینیا او را پیچانده!
او نبض جمع را دست گرفته و زبان طعنه و کنایهاش راه افتاده، قدرت بداههگوییاش را به رُخ میکشد: «شریفینیا خیلی الگویی خوبیست، هر کاری که کرده، من انجام ندادم و موفق شدم» جوکریها در آستانه انفجارند و عبدی جمله تکمیلیاش را هم میگوید: «آقای شریفینیا، دارم ازت تعریف میکنم، بعدا گِلِه نکنی!»
در این میان البته او حواسش هست که حرف اصلی را هم بزند: «با این همه محدودیت که نمیشود جوکر ساخت! به احسان(علیخانی) هم گفتم»
اکبر عبدی شاید آن عبدیِ در اوج دهه هفتاد نیست، اما آنقدر جَنَم بازیگری دارد که جوکرِ بعضا به بنبست رسیده را یکتنه نجات میدهد، نکته تلخ اما اینجاست که آن روزی که نسل امثال او تمام شوند، آیا جایگزینی داریم؟
نمیتوان انکار کرد که عبدی نقش مهمی در سینمای بعد از انقلاب دارد. او رد پای خودش را در تاریخ بازیگری ایران ثبت کرده است. کاراکترهای ماندگار، متفاوت و بازی حرفهایاش گواه این مدعاست. به بهانه حضور درخشان او در جوکر، برخی از ماندگارترین نقشهای اکبر عبدی که وبسایت «نماوا» منتشر کرده را مرور میکنیم.
مادر – علی حاتمی (۱۳۶۸)
اکبر عبدی بعد از بازی در مجموعههای تلویزیونی و چند فیلم سینمایی تا پایان دهه شصت بهعنوان بازیگر کمدی بیرقیبی شناخته میشد. عبدی در همین زمان ریسک بزرگی کرد و به «مادر» علی حاتمی پیوست. در «مادر» عبدی فرصتی برای طنازی ندارد. ظاهر ژندهپوش و دندانهای شکسته غلامرضا، کاراکتر او را برای بیننده مشخص میکند. غلامرضا، کوچکترین فرزند خانواده با مشکلات روانی و عقلی که دارد، در میان خواهرها و برادرها انگار غریب است. زیر باد مشت و لگد برادر بزرگتر دم نمیزند و به دست نوازش برادر کوچکتر رام میشود.
عبدی در نقش غلامرضا، از دنیای بازیگری همیشگیاش فاصله میگیرد. «مادر»، برخلاف تجربههای قبلی عبدی در سینما، او را در مرکز توجه قرار نمیدهد. اما عبدی با فرورفتن در کاراکتر غلامرضا، بیننده را وادار میکند او را ببیند. اکبر عبدی برای این نقش، جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم مرد را از هشتمین جشنواره فیلم فجر دریافت کرد.
آدمبرفی – داوود میرباقری (۱۳۷۳)
اکبر عبدی، عمده شهرتش را مدیون نقشهای کمدی است. بااینحال، بهترین نقشآفرینیهایش به فیلمهایی برمیگردد که توانایی کمدیاش را به پسزمینه رانده است. «آدمبرفی»، ساخته جنجالی داوود میرباقری، بعد دیگری از تواناییهای اکبر عبدی را به نمایش میگذارد. اکبر عبدی در عمل در «آدمبرفی» در دو نقش ظاهر میشود. عباس مردی است که برای مهاجرت به آمریکا خود را به شکل زن درمیآورد.
«آدمبرفی» در کنار انتقادات سیاسی و اجتماعی هویت انسانی را به چالش میکشد و کاراکتر دوگانه عباس نماد این بیگانگی هویتی است. عبدی با جسارت ظاهرش را به شکل یک زن درمیآورد و بازیاش را اصلاح میکند تا کاراکتر درنا را جان ببخشد. از سوی دیگر، وقتی لباس مردانه به تن میکند، یکسره عباس است. شاید اگر «آدمبرفی» بااینهمه جنجال همراه نمیشد، بازی عبدی در این فیلم هم بیشتر دیده میشد.
ای ایران – ناصر تقوایی (۱۳۶۸)
چه کنیم که وقت کم است و نمیتوانیم با جزئیات به «روز فرشته»، «اجارهنشینها» و حتی «اخراجیها» اشارهکنیم. بهجای اینها به سراغ «ای ایران» میرویم. فیلمی که از زمان ساختهشدنش درست فهمیده نشد و خوب دیده نشد. «ای ایران» یک طنز فانتزی است که به هجو رابطه یکسویه قدرت در جامعه میپردازد. ناصر تقوایی در «دایی جان ناپلئون» قریحه قدرتمند طنزش را نشان داده بود و در «ای ایران» بار دیگر قصهاش را در بستری طنز میپروراند.
اکبر عبدی در «ای ایران» با یک گریم سنگین ظاهر نمیشود. تلاش نمیکند بیننده را به قهقهه وادارد یا برایش طنازی کند. کاراکتر سرگرد مکوندی، بهعنوان نماد قدرت در یک جامعه کوچک، در بطن قصه معنا مییابد. قلدر بازی و توهم قدرتش همه اجزایی از قصه اصلی تقوایی هستند. «ای ایران» با خیل عظیم بازیگران و سیاه لشکرهایش، جایی برای یک قهرمان ندارد و عبدی هم این قهرمان نیست. به همین دلیل هم هست که خود تقوایی این فیلم را با «رزمناو پوتمکین» مقایسه کرده است.
عبدی هم این به حاشیه رانده شدن را میپذیرد. در روزهایی که ستاره اصلی سینمای ایران است، تبدیل به عنصری از روایت فانتزی و متفاوت تقوایی میشود و بسیار هم درخشان ظاهر میشود. «ای ایران» بااینکه یک فیلم سفارشی بود، اما مسیری کاملاً شخصی در پیش گرفت و به همین دلیل هم به مذاق خیلیها خوش نیامد. فیلم حتی به جشنواره فجر هم راه نیافت. عبدی همسالها بعد در اختتامیه جشنواره سیام، از سیمرغ نگرفتنش برای این فیلم انتقاد کرد.
اجارهنشینها – داریوش مهرجویی (۱۳۶۵)
داریوش مهرجویی با دعوت از اکبر عبدی برای «اجارهنشینها» ریسک بزرگی را متحمل شد که درنهایت به موفقیت رسید. اکبر عبدی آن سالها، هنوز مرد هزارچهره نشده بود. بازیگری تلویزیونی بود با نقشهایی متوسط و البته استعدادی بیمرز.
ورود او به جمع بازیگران «اجارهنشینها» اما اتفاق مهمی بود. هم ازآنجهت که مسیر کاریاش را تغییر داد و هم ازآنجهت بازی او در نقش آقای قندی در این فیلم بهشدت ماندگار شد. آقای قندی در «اجارهنشینها» همچون آینهای است در برابر عباس آقا سوپر گوشت (عزتالله انتظامی). قدمبهقدم با او پیش میرود و همین همگامی به بازی عبدی هم میرسد که از انتظامی جا نمیماند.
بازم مدرسهام دیر شد - حسین افصحی (۱۳۶۲)
«بازم مدرسهام دیر شد» را میتوان یکی از بهترین آثار تلویزیون بعد از انقلاب دانست.دیر رسیدن به مدرسه آنقدر دغدغه و معضل بود که تلویزیون در اولین سالهای بعد از انقلاب سریالی تلویزیونی ساخت با این محتوا که چرا بچهها دیر به مدرسه میرسند و پدر و مادرها چگونه باید این مشکل را مدیریت کنند.
اکبر عبدی نقش همان بچهای را بازی میکرد که همیشه دیر به مدرسه میرسید.آن زمان عبدی هنوز معروف نشده بود و در چند کار تلویزیونی که برای سن کودک و نوجوان ساخته شده بودند بازی کرده بود، آثاری مانند محله برو بیا و داستان ریاضی دان.عبدی با بازی در سریال بازم مدرسهام دیر شد بین عموم مردم به شهرت رسید و معروف شد و البته باعث دیدنی شدن این اثر تلویزیونی هم شد.
نظر کاربران
عبدی هنرمند
پاسخ ها
تعجب بازم مدرسم دیر نشد و کلا اکبر رو به اسم شستیها مصادره نکردید. از شما ... و ..... و ..... و ..... و ...... ها بعیده
جوکر اولش خوب بود با آوردن تکراری ادم ها خراب شد
مردم نون شغل دارو مسکن ندارن اینا به شپش دارند پش میندازه
پاسخ ها
مشکل مردم با تو مرتبطه ؟!
وسط گرفتاری فقر و مرگ عزیزشون بعدکرونا الان وقت این برنامه نبود باید میذاشتن بعد
پاسخ ها
چقد امثال شما علاقه دارن به نق و ناله و زاری! زندگی جریان داره
بقول خودت مردم توی زندگی امروز لنگ خیلی چیزها هستند ولی آیا این دلیلی میشود که لبخند هم از مردم دریغ کرد؟!!!
تو که داری و نگاه هم میکنی
بسیارعالی است اکبر عبدی.
برنامه این دفعه خیلی خوبه اما حامد کمتر فعالیت وخوشمزگی داره ،از آثای میمنت هم اصلا انتظار نداشتم با حامد آهنگی خیلی تند وخشن برخورد میکنه آخه چرااآا
استاد عبدی عزیز، ماندگار ترین صحنه ها رو ساختند برای تک تکمون
لیاقت امثال تو اینه از تلوزیون میلی برنامه های غمناک و گریه و زاری پخش بشه بشینی ببینی
گوشی تو بفروش پولشو بده به مردم
ب شخصه عاشق بازی ایشون هستم .عمرشان جاویدان