برندههای ۱۴۰۰ از یزدانی تا نیکخواه؛ ترکوندین!
همانطور که در هر فصل فوتبالی باشگاهی قهرمان میشود و میرود توی دل تاریخ، هر سال برای هر کشور و مردمی داستان خود را دارد و برندهها و بازندههای خود را.
برترینها - سیاوش باقی: همانطور که در هر فصل فوتبالی باشگاهی قهرمان میشود و میرود توی دل تاریخ، هر سال برای هر کشور و مردمی داستان خود را دارد و برندهها و بازندههای خود را. تفاوتش این است که قهرمانان فوتبالی در آرشیو میمانند و افتخاراتشان برای همیشه ثبت میشود، اما این اتفاق برای آدمها نمیافتد. کسی که سالی پرفروغ را داشته و حتی تبدیل به قهرمان مردمش شده، ممکن است چند سال بعد از اوج بیاید پایین و همه چیز برایش به پایان برسد. آنوقت دیگر کسی هم اهمیت نخواهد داد که او روزی چه ارج و قربی داشته است. همانطور که بازندهها ممکن است روز دیگری تبدیل شوند به قهرمانان جامعه و همه باختها و بدبیاریهایشان پاک شود.
با این مقدمه خواستیم بگوییم که آخرین سال در قرن چهاردهم شمسی هم قصههای خود را داشت. کسانی که توانستند جایی در قلب مردم باز کنند، آنهایی که اعاده حیثیت کردند و کسانی که بخت یارشان بود و همای سعادت نفسزنان روی شانه شان نشست. این بازندگی و برندگی هم حتما نیاز به قضاوت عمومی دارد. ما از نگاه خودمان چند تایی از برندههای امسال را مرور کردهایم. حتما خیلیها هم از چشم ما افتادهاند. شاید کسانی هم بودهاند که با سلیقهای دیگر میتوانستند در این فهرست قرار بگیرند.
حسن یزدانی؛ پلنگ ملی
پلنگ جویبار حالا 27 ساله است. همین امروز هم کشتی گرفتن را کنار بگذارد به اندازه کافی طلا و نقره گرفته تا جایش در صدر تالار افتخارات کشتی باشد و بشود مجسمهاش را تکثیر کرد. حسن یزدانی در سال 2021 یا سال 1400 هم روی دوش مردم بود. حتی وقتی در فینال المپیک توکیو از دیوید تیلور آمریکایی شکست خورد، چیزی از بزرگیاش کم نشد. شاید محبوبتر هم شد. وقتی که مردم اشکهای قهرمانشان را دیدند که بابت این باخت از آنها عذرخواهی میکرد. او مهر ماه و در مسابقات جهانی تیلور را برد و لبخند زد. شاید امسال با فن سنجاب پرنده گرایی هم در یادها بماند، احتمالا عکس حسن یزدانی با قاضی فیلترکننده تلگرام هم بازتابهای خودش را داشته. اما حسن این سال را به نام خودش زده. سند قلب ایرانیها را.
علیرضا زاکانی؛ فریادهایی که فعلا آرامند
دکتر زاکانی خوراک این شرایط و این زمانه است؛ به قول یک رسانه، «مدیر تراز دوران سریع، فوری، انقلابی». دکتر زاکانی همه آن چیزهایی را که باید دارد. او البته تازه وارد بازی نشده است، اما همه کسانی که روحیاتش را نمیشناختند و با تند و تیزیاش آشنا نبودند، در روزهای انتخابات و در مناظرهها به خوبی با آن آشنا شدند. بیپروا و بیملاحظه. همان که انقلابیون میپسندند. با شعارهای جذاب و بدون ترحم در مقابل رقبا. زاکانی که در انتخابات برای رییسی شمشیر میزد، بلافاصله پس از انتخابات و با مشخص شدن ترکیب شورای شهر، به جایگاهی که لازم داشت، رسید.
«شهرداری تهران» شاید یکی از مناسبترین هدایا برای نماینده سابق مجلس، برای عضو جبهه پایداری و برای منتقد جدی روحانی و اصلاحطلبان بود. جایی که هم میتوانست سیاستهایش را پیش ببرد، هم شعار فسادستیزی بدهد و هم در حد یک وزیر پرستیژ و کار اجرایی داشته باشد. زاکانی در ماههای گذشته موجهای بزرگی را پشت سر گذاشت. از انتقادات نسبت به دختر سوییس رفتهاش تا ماجرای داماد و برادر دامادش. همیشه هم صحبت غیرقانونی بودن حکم شهرداری و جابهجاییاش شنیده شده. اما تا امروز که با قدرت مانده و مخافانش را خیط کرده. سال 1400 برای او سال قشنگی بود.
پژمان جمشیدی؛ یکی این پسر را بگیرد
یکی این پژمان را بگیرد. فوتبالیست سابق، حالا در اوج شهرت و محبوبیت است و همه جا میشود او را دید. از تبلیغات شهری تا سریالهای بفروش و فیلم و ایونت و همه چیز. کسی یادش میآید که او بازیکن نصفه نیمهای بود و دعوتش به تیم ملی هم با انتقادات زیادی همراه میشد؟ کسی یادش میآید که جواد خیابانی همشهریبازی درمیآورد و از پژمان تعریف میکرد تا حرص تماشاگران فوتبال دربیاید؟ نه. شاید مهم هم نباشد. الان قاپ پژمان خوش نشسته. جفت شش آورده. فقط مانده بود نامزد سیمرغ جشنواره شود که آن را هم امسال شد. دیگر کسی هم حرفی نزد و اغلب گفتند حقش بوده. خوبی پژمان این است که دشمن ندارد. خودش سیاستمدار است و بلد است روابطش را درست کند و به کسی فحش بیخودی ندهد و خدا هم لابد دوستش دارد. اگرنه معنی ندارد که کسی این همه مسیر را اینطوری بیاید بالا و نفسش نگیرد. یعنی تا کجا قرار است برود؟
محمد جواد آذری جهرمی؛ میبینی کاراتو؟
این اسم وزیر جوان شاید تا آخر عمر روی او بماند. وزیر ارتباطات دولت روحانی که در حد خودش بازی را خوب بلد است. شاید اگر زمین بازی متفاوت بود با همین حد از تعامل و روابط عمومی میتوانست بکوبد برای ریاستجمهوری. کسی که میداند چطور آدمها را دور خودش جمع کند و چطور برای خودش پروپاگاندا کند. ایراد؟ شاید ایرادش این باشد که پرسپولیسی تیر است! در فضایی که حتی شائبه رنگی بودن هم میتواند باعث فحشخوردن شود، او بدون رعایت کریاش را میخواند و با استقلالیها کلکل میکند. جوری که بخواهند سر به تنش نباشد! سر همینها هم بود که در پایان دولت قبل متهم بود به حمایت و شارژ مالی از تیم قرمز محبوبش. اگرچه به نظر نمیرسد این حرفها را جدی بگیرد چون راه خودش را میرود. آذری جهرمی هم از آنهایی بود که زمان به نفعش بود و هست. طرح صیانت و اینترنت به پتپت افتاده دوران رییسی باعث شده خیلیها یادشان بیفتد که وزیر جوان در مقابل فیلترینگ چه مقاومتی میکرد و چه هزینه و فشاری را به جان میخرید. او در پایان سال یک وزارتخانه پشت قبالهاش ندارد ولی باید خوشحال باشد که گذشت زمان اینطور به نفعش شده.
مهدی طارمی؛ ما رو با خودت ببر
رعنای بوشهر همچنان میخرامد. او حالا بهترین کارنامه یک فوتبالیست ایرانی در بالاترین سطح فوتبال اروپا را دارد. با آمار خیرهکننده گل و پاس پل. با بهترین نمایش ممکن در مقابل غولهای اروپایی. مار زنگی دوستداشتنی. طارمی در زندگی کم اشتباه نداشته. توپها و موقعیتهایی که به اوت زده از حساب خارجاند.
اما حتما یک خیریتی توش هست که او با این همه سوتی به اینجا رسیده. چنان درجهیک که بتواند برای تیمملی هم ناز کند و اعتبارش لطمه نخورد. موهای مجعد، تهریش و تهلبخند، شمایلی است که آرزو و خیال ایرانیها را دارد با خودش به دورترین جاها میبرد. مقصد بعدیاش کجا میتواند باشد؟ میلان یا آرسنال. اسپانیا یا فرانسه؟ فعلا که مهدی قصد توقف ندارد. چقدر همه بیتابیم که او را با پیراهن سفید در قطر 2022 ببینیم. جقدر همه از تماشایش در زمینهای سبز کیف میکنیم.
جواد عزتی؛ گل طلاییات را کی میزنی پس؟
راستش ما هم مثل شما نفهمیدیم این پسر کی و چطوری شد استار و سوپراستار این سینما. اما باید اعتراف کنیم که شده. حالا هم فیلمهایش خوب میفروشند و هم خودش درجه یک است و احتمالا هر کارگردانی آرزوی همکاری با او را دارد. بازگیری که از نقش جدی تا کمدی همه را خوب و خواستنی درمیآورد. از نقش لات پایینشهر تا اطلاعاتی دهه 60 تا مایهدار مافیایی. همین سریال «زخمکاری» و توجهی که به جواد شد برای نشان دادن رتبهاش در جامعه کافی است. بازیگری که معلوم نیست چه امتیاز برجستهای دارد. نه هیکلش فوقالعاده است، نه قیافه آنچنانی دارد. شما بگویید این بچه غیر از استعداد و توانایی بازیگری چی دارد. اما این یکی را بدجوری دارد. بدجوری.
امسال هم سال جواد عزتی بود که در سینما و شبکه نمایش خانگی ترکاند و بیشترین دستمزدها را گرفت. درباره او فقط یک نکته وجود دارد، این که در کارنامهاش شاهکار ندارد. یعنی اگر پرستویی یک مارمولک دارد و شکیبایی هامون دارد و شهاب حسینی جدایی دارد، جواد عزتی هنوز فیلم بزرگش را بازی نکرده. در سایه عطاران بوده یا هر چیز. انتظار این است که گل بزرگش را بزند. مثل گل خداداد به ملبورن. مثل گل طارمی به چلسی.
حسن روحانی؛ کامبک سال
شاید عجیبترین انتخاب این فهرست رییسجمهور سابق باشد. کسی که خودش هم باور نمیکرد بعد از آن همه فشار و انتقاد و لعن و نفرین ناگهان این همه خدابیاورزی به سویش سرازیر شود. اما شد. فقط چند ماه ریاستجمهوری برای رییسی کافی بود تا خیلی از بدبینترین و مخالفترین منتقدان روحانی هم کوتاه بیایند و بپذیرند که شاید حملاتی که به او شد حقش نبود. این که چند ماه داریم مذاکره میکنیم تا به بخشی از برجامی برسیم که روحانی و تیم دیپلماسیاش رسیده بودند.
این که حالا همه قوا در اختیار و پا به رکاب رییسجمهورند اما قیمتها همچنان بالا میرود. روحانی سفیدبخت شد. شاید خودش هم فکرش را نمیکرد که اینقدر زود ورق به نفعش برگردد. اما این هم از بازیهای روزگار است. یک وقت دشمنان آدم کاری میکنند که از دوستان هم برنمیآید. روحانی البته هنوز هم دشنام میشنود، اما از طرف کسانی که تصمیم گرفتهاند به هر حال به او بتازند. از طرف کسانی که قرار است او را مقصر همه مشکلات نشان دهند و خود را تبرئه کنند. از طرف کسانی که مامورند و معذور. منصف اگر باشیم سال 1400 برای روحانی خیلی خوب تمام شد. ریبرندینگ تمام عیار.
سام درخشانی؛ دوباره بزن سام
درباره سام هم خیلی از حرفهایی را میشود زد که درباره پژمان زدیم. بخشی از حرفها درباره جواد عزتی هم اینجا قابل تکرارند. راستش اقبال سام هم از آن حقایقی است که درست نمیشود توضیحش داد. سام درخشانی روی دور شانس است و به خاک دست بزند، طلا میشود. فقط سر بچرخانید ببینید چطور زندگی همهمان پر از قیافه سام درخشانی است. خب این حجم از اشغال و حضور هم منافعی دارد که نوش جانش.
سام در برنامه جوکر هم نشان داد که چقدر شیرین و راحت است. چقدر شبیه همان موجودی است که مردم تصور میکنند و دوستش دارند. برخلاف خیلیها بدون ادا و بدون نیاز به زور زدن. سام که امسال را برنده شد اما بیایید دعا کنیم دنیا از اینجور آدمها بیشتر داشته باشد. چهرههای نرم و راحتی که زندگی را برای بقیه گواراتر میکنند.
غلامرضا نیکخواه؛ کجا بودید تا حالا؟
بعضیها دیر کشف میشوند. مثل تابلوی ارزشمندی که یک گوشه مانده تا کسی پیداش ود و گرد و خاکش را کنار بزند و همه متوجه شوند چه گنجی را ندیدهاند. غلامرضا نیکخواه را باید اینطوری نگاه کرد. با سیاههای از حضور تلویزیونی. کسی که در بهترین جنگهای طنز و سریالهای مدیری و زیر آسمان شهر و سریالهای آقاخانی و بقیه بوده.
اما انگار یک جوکر لازم بود تا همه متوجه شویم که چه لعبتی است. نیکخواه و بامزگیهایش برای خیلی از طنازها هم تازگی داشت و یکجوری انگار احیا شد. مثل اتفاقی که برای عباس جمشیدی یا بعضیهای دیگر افتاد. راستش این را باید بگذاریم گردن تلویزیون و دیگر رسانهها که برنامه خوب و تمیز ندارند تا آدمهای لایق خودشان را نشان بدهند. بدشانسی ما هم بوده. حالا عیبی ندارد. سال نوی شما مبارک آقای نیکخواه عزیز و شیرین.
نظر کاربران
اينها فقط نظرات خودت هست و بس
پاسخ ها
جواد عزتی انگار که دوست صمیمی و جزو خانواده هستش
همینقدر نزدیک
زاکانی رو نمیشه تو برنده ها حساب کرد
چرا تو این قسمت از یحیی گل محمدی تیتر نمیزارید با این همه جنجال ک ب پا کرد...فرهاد کاریزماش مغرور بودنشه این و تو این قسمت تیتر کردید در موردش بهش تاختید...این درست نیستا...
دقیقا مثل شما که به هر قیمتی مامور و معذور بودید که به احمدی نژاد بتازید.
هر کی با لجبازی و بر خلاف قانون سر جاش بمونه
برنده اس و بقیه رو خیط کرده؟؟؟
خدا عقل بده به نویسنده
عباس جمشیدی و یوسف تیموری و صیادی
چطوری تونستید زاکانی کنار اینا بزارید!!!!
اقا انصافا با این فوتبال کثیف و لجن و کثافت حالمونو بهم نزن لطفا
وقتی صالحی میاد علنا میگه خداداد افشاریان زنگ زده بهم پیشنهاد پول داده که تو تلویزیون و روزنامه و مجازی تصمیمات اشتباه داوران رو ماسمالی کنم خودت تا تهش بخون ، لجن از این فوتبال میباره ، کاری که یحیی بیشعور با داور کرد هر کسی میکرد کلا از فوتبال و حتی هواداری محروم میکردن
روحانی؟
فک کنم من شنبه بفهمم چرا تو این لیست گذاشتینش