از سحرزکریا چه خبر؟
حتما همه آنهایی که سریال در «پناه تو» را دیدهاند نقشآفرینی سحر زکریا را در آن به یاد دارند؛ سریالی که نقطه شروع جدی بود برای این بازیگر تا خود را به مردم معرفی کند و پس از آن با حضور در فیلمها و سریالهای زیاد، تواناییاش را به اثبات برساند.
مجله زندگی ایده آ ل: حتما همه آنهایی که سریال در «پناه تو» را دیدهاند نقشآفرینی سحر زکریا را در آن به یاد دارند؛ سریالی که نقطه شروع جدی بود برای این بازیگر تا خود را به مردم معرفی کند و پس از آن با حضور در فیلمها و سریالهای زیاد، تواناییاش را در بازیگری به اثبات برساند اما شاید آنچه در این سالها بیشتر از هر چیز دیگر سحر زکریا را در ذهن بینندگان تلویزیون ماندگار کرده مجموعه طنز «پاورچین» است که یکی از بهترین آثار طنز تلویزیون در این سالهاست اما بر خلاف حضور موفق خانم زکریا در مجموعههای به یادماندنی همچون قطار ابدی، پاورچین، مرد دوهزار چهره، میلیاردر و... در سالهای اخیر کمتر او را در کارهای تلویزیونی و سینما دیدهایم و همین اتفاق بهانهای میشود که در این شماره سراغی از او بگیریم و پای حرفهایش بنشینیم تا از علت کم کار شدنش در سالهای اخیر و مشکلاتی که سر راه حرفهاش قرار گرفته، برایمان بگوید.
مهم ترین عاملی که باعث این اتفاق شده مربوط به شرایط اقتصادی تلویزیون است زیرا در اکثر کارها میبینیم دستمزدی را پیشنهاد میدهند که ۵ سال پیش به بازیگران میپرداختند در حالی که شرایط زندگی نه تنها نسبت به ۵ سال پیش بلکه حتی نسبت به یکسال پیش هم تفاوت زیادی کرده و با تورم بالای اقتصادی روبه رو هستیم. مشکل دیگر هم مربوط به سیل ورود بازیگرانی است که اصلا معلوم نیست از کجا و به چه صورتی وارد تلویزیون میشوند. البته در این شرایط تهیه کنندگان ترجیح میدهند با آنها کار کنند چون پولی نمی خواهند و فقط به دنبال دیده شدن هستند که خب نتیجه اش هم میشود فیلمها و سریالهایی که در این سالها میبینید! با توجه به این مسائل، با خودم فکر میکنم چرا باید کار مجانی انجام دهم، بهتر است در خانه بنشینم.
در کنار موضوع دستمزدها، فکر میکنید محتوای آثاری که در چند سال اخیر نوشته شده و به اجرا درآمده چگونه است؟ حاضرید به عنوان یک بازیگر اگر دستمزد مناسبی پرداخت شود در آنها حضور داشته باشید؟
واقعا فیلمنامهها هم این روزها معضلی هستند که باید در موردشان بحث مفصلی شود. اتفاقا قبل از عید امسال چند تله فیلم کار کردم که دوست شان نداشتم اما به خاطر امرار معاش مجبور بودم، کار کنم. فیلمهایی که جدا متنهای بیمحتوایی داشتند. در این مورد هم فکر میکنم یکی از دلایلی که باعث ضعف کارها شده، شرایط اقتصادی است چون اگر بودجه کافی در اختیار تهیه کننده قرار گیرد او هم میتواند سراغ نویسنده، کارگردان، بازیگر و عوامل حرفهای برود و کاری را روی آنتن ببرد که پرمحتوا و جذاب باشد اما در این سالهای اخیرکه کار میکنم میبینم حتی تهیهکنندگان خوب تلویزیون ما هم نمیتوانند سر قولی که میدهند، بایستند. مثلا من دو سال پیش «میلیاردر» را کار کردهام اما هنوز با من تسویه نشده! خب در این شرایط بازیگر روی چه حسابی کار کند؟ این وضعیت است که من بازیگر را مجبور میکند تله فیلمهایی را کار کنم که ۱۰، ۱۵ روز سر کار حاضر شوم و از آن طرف پیش از شروع، طی کنم که تمام دستمزدم را میگیرم تا بعد از اتمام کار معضل مالی برایم پیش نیاید. این وضعیت ما را مجبور میکند در کارهایی ایفای نقش کنیم که نه تنها موضوعش را دوست نداریم بلکه به خاطر بیمحتوا بودن قصه، اصلا آن را نخوانیم و فقط کار کنیم.
جدا از مسائل و مشکلات مادی، از نظر روحی و روانی کارنکردنهای طولانی مدت برایتان آزاردهنده نیست؟
این شرایط واقعا سخت است اما خود من به عنوان یک بازیگر فکر میکنم بهتر است شأن خودم را حفظ کنم، سر هر کاری حاضر نشوم و سختی مالی و روحی را تحمل کنم. این وضعیت برایم شیرینتر است تا اینکه بخواهم به هر کار بی کیفیتی پاسخ دهم و با هر شرایط مالی کار کنم. تا جایی که بتوانم صبر میکنم اما در زندگی مواقعی هم پیش میآید که گیر میکنم و مجبور میشوم یک کار را بپذیرم چون منبع درآمد دیگری ندارم. شاید بعضی از همکارانم شغل دومی داشته باشند و بتوانند زندگی شان را اداره کنند و فرصت بیشتری برای انتخاب کار خوب داشته باشند اما من حرفه ام این است و نمی توانم کار دیگری کنم زیرا روحیه ام با کارهای دیگر سازگار نیست. هنرمند باید کار هنری کند و از نظر روحی و اقتصادی آنقدر شرایط مناسبی داشته باشد که بتواند در کارهای خوب ایفای نقش کند. در غیر این صورت مجبور میشود کارهای بی کیفیتی که پیشنهاد میشود را بپذیرد که آن هم در نهایت منجر به سرخوردگی و ناامیدی میشود. امیدوارم مسئولان تلویزیون فکری برای حل این معضل کنند و دوباره از چهرههای شناخته شده که مورد علاقه مردم هستند، دعوت به کار کنند.
فکر میکنید دوران اوج کارهای طنز در تلویزیون چه سالهایی بوده؟
به نظرم در دهه ۷۰ و سالهای ۸۲، ۸۳ کارهای تلویزیونی خوبی ساخته میشد اما در ۶، ۷ سال اخیر به شخصه کار خوبی در تلویزیون ندیدهام و به خاطر کیفیت پایین آثار اصلا تلویزیون نگاه نمیکنم و از خیلی آدمهای اطرافم هم این جمله را میشنوم که معتقدند تلویزیون برنامه جذابی ندارد. واقعیت این است که مردم وقتی به تماشای یک سریال مینشینند انتظار دارند در آن حداقل ۳، ۴ چهره شناخته شده ببینند که این اتفاق نمیافتد. درست است که هر کسی بالاخره باید کارش را از جایی شروع کند اما یادم هست وقتی که من و هم نسلانم ۲۰ سال پیش کارمان را شروع کردیم با نقشهای کوتاه بود و یکدفعه نقش اول را به ما نمیدادند اما این روزها میبینیم بازیگرانی میآیند و نقش یک را دارند که بازیگر نیستند و اصلا آنها را نمیشناسیم. نمیدانم بر چه اساسی انتخاب میشوند که خب طبیعتا نتیجهاش میشود مایی که چند سال است در این حرفه فعالیت داریم،هیچ امنیت شغلی نداریم و ۵ ماه، یک سال یا بیشتر بیکار میشویم و کسانی کار میکنند که اصلا معلوم نیست از کجا آمدهاند.
شما سابقه حضور در کارهای طنز مانند قطار ابدی، پاورچین، مرد دوهزار چهره و... را دارید، باتوجه به آنچه تجربه کردهاید فکر میکنید آثار تلویزیونی ما از نظر ایده و خلاقیت در سالهای اخیر، چه روندی را طی کردهاند؟
باتوجه به محتوای فیلمنامههای طنزی که در این سالها در اختیار قرار داده شده ترجیحم این است که اگر بخواهم کار طنزی انجام دهم صددرصد با مهران مدیری باشد. آقای مدیری کسی است که همیشه کارهایش از بهترین نمونههای طنز بوده چون هم طنز را خوب میشناسد و هم آثاری که میسازد، ماندگار میشوند. با اینکه چند سال است در تلویزیون برنامه ای نداشتهام، اما مجموعههایی که برای شبکه خانگی ساخته شدهاند، جزء پرفروشترین بودهاند. متاسفانه وقتی به کارهای طنز این سالهای نگاه میکنیم متوجه میشویم که بیشتر هجو هستند تا طنز. فیلمنامههایی در این مدت خواندهام که واقعا آنقدر بد و بیمحتوا بوده که اصلا جای کار نداشته و سعی میکنم تا جایی که شرایط زندگی اجازه میدهد از انجام چنین کارهایی دوری کنم اما به نظرم مشکلی که تلویزیون ما این روزها با آن دست به گریبان است تنها مربوط به آثار طنز نمی شود و در کارهای جدی هم با معضلاتی روبه رو هستیم. شما نگاه کنید ما در سالهای پیش سریالهایی مانند «سربداران»، «هزاردستان» و... ساختهایم که همگی ماندگار شدهاند اما در این سالها چه ساختهایم که بخواهیم از آن به عنوان اثری ماندگار یاد کنیم؟ واقعیت این است که ما در حال پسرفت هستیم و این مشکل به سینمایمان هم کشیده شده و به جای آنکه هر سال خلاقیت بیشتری در آثار ببینیم، شاهد رکود و بیمحتوایی بیشتری در فیلمها هستیم. باز هم تاکید میکنم که تمام این مشکلات به مسائل اقتصادی بازمی گردد و اگر بودجه کافی در اختیار سازمان صدا و سیما و تهیهکنندگان قرار گیرد دوباره میتوانیم کارهای خوب بسازیم.
به عنوان کسی که ۲۰ سال است در این عرصه فعالیت دارد، فکر میکنید چه راه حلی وجود دارد تا بار دیگر مخاطب به تلویزیون اعتماد کند و از سوی دیگر عرصه برای حضور افراد توانا باز شود و رونق به تلویزیون باز گردد؟
اول از همه باید بودجه کافی برای کارها در اختیار سازمان قرار داده شود نه اینکه بر مبنای ۵ سال پیش پولی را به یک تهیه کننده بدهند تا برنامه بسازد چون ناگفته پیداست که آن کار چه خروجی خواهد داشت. موضوع دوم این است که به هر کسی که از راه میرسد اجازه کارگردانی داده نشود و از کارگردانان و تهیهکنندگان خوب دوباره دعوت به کار شود و بازیگران چهره و شناخته شده را که مورد علاقه مردم هستند به تلویزیون بیاورند و به این فکر کنند که وقتی مردم میخواهند کاری را ببینند، دوست دارند با چهرههای آشنا روبهرو شوند. زمانی که شب عید امسال مهران مدیری به تلویزیون آمد و اعلام کرد که قرار است دوباره در تلویزیون برنامه بسازد خیلی از مردم وقتی ما را میبینند مدام سؤال میکنند که از چه زمانی قرار است شروع به کار کند؟ با اینکه آقای مدیری سالهاست در تلویزیون کار نکرده اما اگر برنامهای را بسازد مطمئنا مردم بینندهاش میشوند چون هم خودش را دوست دارند و هم اینکه کارهایش همیشه بهترین بوده. مثلا با فروش بسیار بالایی که قهوه تلخ در شبکه خانگی داشت فکر کنید اگر این کار از تلویزیون پخش میشد، چه بازتابی از خود نشان میداد. باتوجه به این مسائل، اگر بودجه کافی در اختیار برنامهسازان قرار نگیرد که بتوانند گروه خوبی برای کارهایشان ببندند و برنامههای باکیفیت تولید کنند و این روند بخواهد ادامه پیدا کند، دیگر تلویزیون مخاطب نخواهد داشت همانطور که امروز در جامعه میبینیم بیشتر مردم سریالهای ترکیهای را نگاه میکنند چون از برنامههای ما که هيچ سوژه خاصی را دنبال نمیکنند، برایشان جذاب تر است و این اتفاق بدی است. متاسفانه کارهای ما در حال حاضر سوژههای نخ نما شده گذشته را دوباره تکرار میکنند آن هم با بازیگرانی که وقتی آنها را میبینیم متعجب میمانیم چه زمانی آمدهاند!
ظاهرا کار ما در این سالها فامیلی شده و سازندگان سریالها به جای آنکه از بازیگران شناخته شده، استفاده کنند دختر و دخترخاله و پسرخالهشان و... را وارد کار میکنند. در یک جمله، امیدوارم اگر این معضلات برای مسئولان ما مهم است فکری برایش بکنند و اگر هم نه که همین روند ادامه خواهد داشت.
ارسال نظر