بچههای خودم صدایم میکنند «بابا رشید»!
میگوید در خانه هم صدایم میزنند «رشید»؛ «میگویم بابا اسم خودم را صدا بزنید اما باز هم صدایم میکنند بابا رشید».
«رشید» همان «رشید» همیشگی است، هنوز هم دوست دارد خواستگاری برود و زن بگیرد، چون با این کارش مردم را میخنداند و او هم که غیر از خنداندن مردم کار دیگری را دوست ندارد. این ویژگی جدی بودن در خواستگاری، در دفاعش از سریالهایی که بازی کرده هم دیده میشود.
قدرتالله ایزدی تمام رشیدهایی که بازی کرده است را دوست دارد و تمام آنها را پرمخاطب میداند. او فقط نگران روزی است که دیگر کسی رشید را دوست نداشته باشد، در این صورت او با تمام علاقهاش به این نقش، با «رشید» خداحافظی میکند.
شایعات اخیر، او را از رسانهها دلزده کرده است، اما موفق میشویم با او در مورد سریالهایش، رشید و سلامتیاش صحبت کنیم.
با توجه به اینکه شما سالهاست در صدا و سیمای مرکز اصفهان فعالیت میکنید، روند ساخت و تولید سریال در این مرکز را چگونه میبینید؟ آیا قبول دارید که این مرکز در ساخت و تولید سریال نقاط ضعفی دارد؟
- کارهایی که من انجام میدادم را مخاطبان دوست داشتند. در مورد کارهای دیگر هم، همه تلاش خود را میکنند. ببینید بودجه به اندازه کافی نمیدهند و یا میگویند بودجه در همین حد است. برای همین کارگردانان مجبور هستند جلوی هزینههای زیاد را بگیرند و به شکلی کار را به آخر برسانند. دوم اینکه ما نویسنده خوب نداریم. اگر نویسنده داشتیم کارها بهتر میشد. حالا ما کارگردانان خوب داریم؛ مثلا کار مجید کاشیفروشان خیلی خوب است. «لوک خوش شانس» را ساخت که خیلی خوب شد که الان در نوبت اکران است. «رشید حرفهای» را هم ساخت اما چون فیلمنامه خوبی نداشت، کار خوبی نشد. کارهای دیگر هم بوده که در آن بازی کردهام که با وجود اینکه امکانات و سرمایه کم بود، اما باز هم مخاطب راضی بود.
به نظر شما مخاطبان نوروزی تلویزیون از سریال «رشید حرفهای» راضی شدند؟
- بله. همه راضی بودند ولی میگفتند زمان بدی پخش میشود.
در صحبتهایی که با کارشناسان داشتیم، آنها به مسائل مختلفی اشاره کردند. نه تنها این سریال بلکه دیگر سریالهای صداوسیمای مرکز اصفهان را نیز دارای مسائل زیاد دانستند. مسائلی مثل مساله محتوایی، کارگردانی و اینکه در مقایسه با سریالهای شبکههای ملی قادر به جذب مخاطب نیستند. مخاطبان اصفهان سریالهای شبکه ملی را میبینند و کمتر کسی سریالهای شبکه اصفهان را میبیند ...
- بله، بیشتر به سمت سریالهای شبکههای ملی میروند، ولی با این حال همه از من میپرسند که این سریال کی پخش میشود و کی شبکه اصفهان این سریال را دوباره پخش میکند که ما دوباره آن را ببینیم. مثلا سریال آقای ممتاز بعد از نوروز دارد پخش میشود و مخاطبانش بیشتر است و مردم دارند آن را میبینند.
پس شما موافق این سریال هستید؟
- خب باید کار شود. اگر من بخواهم بگویم نه که دیگر کسی در اصفهان کار نمیکند.
یعنی شما هیچ ایرادی را به این سریال وارد نمیدانید؟
- چرا، غیر ممکن است که این سریال ایراد نداشته باشد. ببینید نورپردازی همین کار خوب نبود و چند صحنه بود که رشید با برادرش دزدی میرفت. نور آنقدر کم بود که وقتی از تلویزیون اصفهان میدیدند میگفتند ما هیچ چیزی نمیبینیم. به هرحال ما یک مقدار ضعیفیم. ما که به آن صورت امکانات نداریم. من مطمئنم بهتر خواهد شد، اگر صداوسیما بیشتر حمایت کند.
این ایرادات فنی سالها است که در صداوسیما مطرح است. به نظر شما علت چیست که به این مسائل رسیدگی نمیشود؟ برای این سریالها پول هم هزینه میشود اما چه نتیجهای دارد وقتی که تماشاگر جذب نمیشود؟
- به صداوسیما که میرویم، میگویند ما پول نداریم و بروید سرمایهگذار پیدا کنید تا این سریال را بسازد. بعضی از این تهیهکنندهها هم سرمایهگذار پیدا میکنند اما سرمایهگذار نمیفهمد. او پول میگذارد بعد هم این سریال پخش نمیشود. بیچاره میشود این سرمایهگذار. بهترین راه این است که تلویزیون بودجه را بالا ببرد و امید به خدا کارها قشنگتر دربیاید. ما فیلمی به نام جلباب ساختیم. تهیهکننده این فیلم خودم بودم و کارگردان آن مجید کاشی فروشان. این فیلم خیلی مخاطب داشت. زمانی که آقای مازندرانی، رییس سابق شبکه شما این فیلم را در اصفهان دید از ما خواست که آن را برای شبکه شما بفرستیم. گفتند شما بسازید و ما بودجه میدهیم.
چرا در اصفهان این فیلم آنطور که باید دیده شود، دیده نمیشود اما دیگر شبکهها به آن توجه میکنند؟ به نظر میرسد برنامهریزیها و مدیریتها نیز یکی دیگر از مسائل تلویزیون اصفهان باشد؟
- ببینید اگر همه چیز ما حرفهای بود این فیلم موفق میشد، حتی آن تدارکات ما. اگر نویسندگان و کارگردانان ما حرفهای میبودند واقعا ما موفق بودیم. سریالهای قشنگی تولید میشود، ولی میروند و ارزانترین آدم را پیدا میکنند. برای لوکیشنها نمیخواهند پول بدهند و از لوکیشنهای بد استفاده میکنند. خب بودجه این سریالها نمیرسد. پول نمیدهند، میخواهند مجانی تمام شود، خب مشکلاتی ایجاد میشود. گروه فیلمساز برای گرفتن لوکیشن به صاحب لوکیشن میگوید پول میدهیم اما بعد پول نمیدهند. دفعه بعدی که یک تهیهکننده برای گرفتن لوکیشن میرود، این لوکیشن را نمیدهد. میگوید بروید بیرون، شما لوکیشن را از بین بردید، شما به من قول دادید اما فقط اسم من پخش شد. زمانی که من در «رشید حرفهای» بازی میکردم، همزمان از تهران برای کار آقای عطاران زنگ میزدند، که به تهران بیا. اما من نمیرسیدم. ما «رشید حرفهای» را ضبط میکردیم و گفتم اصفهان شهر خودم هست و باید کار آن بهتر شود. از نظر مادی هم برای من خوب بود ولی من ماندم.
عدهای معتقدند که فیلمسازان، گروه خود را دارند و چون کارها از طرف صداوسیمای مرکز اصفهان کارشناسی نمیشود، به صورت هیئتی یک فیلم یا سریال به مرحله پخش میرسد. شما چقدر با این موضوع موافق هستید؟
- اگر کارها کارشناسی شود خیلی بهتر است.
شما با هیئتی بودن موافق هستید؟
- بله. ببینید همین جلباب کارشناسی شد و به شبکه شما فرستاده شد و بهترین امتیاز را به دست آورد. حدودا ۸۶ را به دست آورده بود که تا حالا هیچکس آن را نیاورده بود.
چرا باید بین این فیلم و سریالهایی چون «رشید حرفهای» تا این اندازه اختلاف وجود داشته باشد؟
شاید از لحاظ فنی ضعفی در این کار باشد اما از نظر مخاطبی که طنز میخواهد و میخواهد بخندد، کار موفق بود.
آیا این سریال واقعا نمیتوانست در برابر سریالهایی مثل کلاهقرمزی و پایتخت مقاومت کند؟
- ما به این سریالها که نمیرسیم. بیایند بودجهای که به «پایتخت» میدهند را به ما بدهند و یکسری کارشناس بگذارند و یکسری نظارت وجود داشته باشد. فردی را به اسم ناظر کیفی تعیین میکنند که بعد از ۱۵ روز این آدم سری به ما میزند و میرود. یک کارشناس فنی تعیین شود خیلی بهتر است. اینکه چه کسی چه کاری انجام دهد و سرهم بندی نشود. من برای این کارها خیلی حرص و جوش میخوردم. گفتم در این شرایط کار نکنم. خب واقعا دارند از بین میبرند و حیف است. از اصفهان که مهد هنر است و اینقدر از کاری که در آن تولید میشود توقع هست.
در این شرایط گروه سازنده چقدر بر کیفیت کار می تواند موثر باشد؟
- گروه فقط در این حد موفق است که بتواند بودجه را در اختیار بگیرد و کار را تولید کند. در «رشید حرفهای» کارگردان خیلی چیزها میخواست که قشنگ هم میشد اما تهیهکننده میگفت ما نداریم، بودجه ما را در این حد تصویب کردهاند.
فکر نمیکنید همین میزان بودجه هم حیف و میل میشود؟
- چرا، همه اینها از بین میرود و حیف است اگر کاری اینطوری شروع میشود.
پیشنهاد شما چیست؟
- پیشنهاد من این است یک نویسنده خوب، این نوشتهها را که در ابتدای کار سازمان تصویب میکند، کارشناسی کند.
در مورد «رشید حرفهای» گفته شده است فاصله نگارش تا تولید دو سال بوده است، چطور ممکن است در این فاصله نواقص رفع نشود؟
- خب نوشته از اول ضعیف بود و من هم می خواستم کار نکنم، اینها هم آن را برای رشید نوشته بودند. من خواهشی از نویسندهها دارم، هرچه دارند مینویسند و به صداوسیما می دهند برای رشید است. این کار درست نیست. روزی که آقای افشارنیا (معاون سابق صداوسیمای اصفهان) من را دعوت کرد و گفت باید این کار را بکنی، گفتم نه من این کار را نمیکنم. ایشان گفتند «رشید حرفهای» کاری است که در شبکه «شما» تصویب شده و شما باید آن را کار کنید. من گفتم کار نمیکنم، بودجهاش خیلی کم است. گفت این کار روی شما ساخته شده، روی رشید نوشتهاند و کس دیگری نمیتواند آن را کار کند. از آن طرف نویسنده آمد گفت، آقا خواهش میکنم اگر میشود این کار را بیا و انجام بده. من این کار را دو سال است که نوشتهام، پولم خوابیده. او هم مقصر نبود. اینطور شد که آمدیم و دور هم نشستیم و کار را شروع کردیم، ولی زود عجله عجله گفتند کار را میخواهیم برای عید درست کنیم، این خیلی بد بود. اما خب، قبل از کار یک ماه، دو ماه، سه ماه باید کار را بازنویسی و با چند نفر مشورت کنند. پیش تولید در ۱۵ روز انجام شد ولی به نظر من باید دو ماه پیش تولید طول بکشد. هنرمندان باید به دفتر بیایند و روخوانی کنند. کارگردان باید با آنها صحبت کند که اگر سر صحنه رفتیم ۲۰ برداشت نرویم. آنها چون فشار آوردند و از یک طرف آقای کلباسی (مدیر صدا وسیمای اصفهان) و از یک طرف شبکه «شما» زنگ میزد و میگفتند آقا این کار باید برای عید برسد، کار اینطوری تولید شد.
شما گفتید که نقش را برای رشید نوشته بودند و خوب سالها است که شما در این نقش بازی میکنید. به نظر شما این اتفاق به کار شما ضربه نزده است؟
- ببینید ما بازیگران خیلی خوبی در اصفهان داریم، همه گمنامند. وقتی هم که میآیند، خوب کسی ازشان کاری ندیده است و زود کنارشان میگذارند. اینها را باید تست کرد! اینها کار کردهاند! بازیگران خیلی خوبی داریم، ولی هر چه هست اینها میدوند و میگویند آقا به رشید بگویید بیاید. رشید طنز بازی میکند و بهش بگویید بیاید. اینها هست. حالا من میخواستم کلاسی برگزار کنم، خب من توانایی گذشته را ندارم. به هرحال سنی از من گذشته است. میخواستم کلاسی برگزار کنم تا آنهایی که طنز دوست دارند، بیایند کار کنند، ولی میگویند نمیتوانی کلاس برگزار کنی و در آن حد نیستی. گفتم تجربه در حد دکترا هست ولی چون باید حتما لیسانس دراماتیک داشته باشم، نشد.
آقای ایزدی علت چیست که همه نقشها برای رشید نوشته میشود؟
- هر تهیه کنندهای چون دیده رشید پر مخاطب است، وقتی میبیند رشید در کاری هست میگوید فیلم من را حتما میخرند. چون دیدهاند فیلمهای رشید همهاش پخش می شود، همهاش برای رشید مینویسند. من چند بار گفتهام، آقا این کار را خواهشا نکنید. اسم یکی دیگر را بگذارید، شاید نقش من را یکی بهتر از من بازی کند؛ ولی نمیدانم چرا این کار را نمیکنند.
اتفاقا من آمدم و اسمم را عوض کنم. در تئاتری به اسم رویای ژاپن که در سینما چهارباغ داشتیم، من گفتم اسم را ناصر میگذاریم. وقتی نمایش شروع میشد، هواپیما روی صحنه آماده بود و ما مسافر بودیم و از ته سالن از بین جمعیت میآمدیم و من آخرین نفر بودم که یکی از دوستان که زودتر به سن میرسید، صدا میزد: ناصر بدو، چرا عقب افتادی! اینجا که من داشتم میدویدم من فقط تو تماشاگران این صدا را میشنیدم که رشید آمد، رشید آمد. باز هم هر کاری کنیم و هر اسمی بذاریم باز هم میگویند رشید.
شما خودتان چقدر با نقش متفاوت و بازی متفاوت میتوانید این اسم را عوض کنید؟
- ببینید اگر من بازی جدی کنم، موفق نیستم. تماشاگر این را از من نمیپسندد. تماشاگر از من طنز میخواهد. حتی دو سه بار صحبت کردیم، گفتند این تیپ رشید را عوض کن. یکی گفت بگذارید باشد، حالا من در آن حد نیستم، مثال چارلی چاپلین زدند و گفتند چاپلین همیشه یک کلاه داشت، یک عصا داشت، راه رفتنش اینطوری بود و ... ولی هر دفعه نوشته عوض میشد و این خیلی قشنگ است که هر دفعه نوشته خوب دربیاد. حالا در اصفهان کلاس نویسندگی بگذارند و از نویسندهها دعوت کنند. خیلیها استعداد این کار را دارند. خیلیها با نوشتهها به صداوسیما میروند، اما اصلا ارزشی برای کارشان نمیگذارند. نوشته دوستشان را قبول می کنند.
خودتان چقدر به کارهای متفاوت، بازیهای متفاوت و چیزی به جز بازی در نقش رشید علاقهمند هستید؟
- نه. نمیشود.
علاقه ندارید یا نمیخواهید؟
- نه. دوست دارم مردم را بخندانم. وقتی یک نقش جدی به من میدادند، من زجر میکشیدم تا این نقش تمام شود که بیایم رشید باشم. چرا؟ چون مردم آن قالب را میخواهند. ما هم خب نشستهایم ببینیم مردم چه دوست دارند. چه حالتی را دوست دارند، ما همان را کار کنیم. شاید هم بگویند، من شنیدم اینطرف آنطرف که گفتند آقا! دیگه رشید بسه! دیگه کارهایش تکراری شده. من هم سعی میکنم این کار را بذارم کنار.
یعنی چی؟
- یعنی تا زمانی که آدم در اوج هست کارش را کنار بگذارد خیلی بهتر است.
یعنی تو این فکر هستید که این کار را کنار بگذارید؟
- نه، اگر مخاطبان گفتند یا کسانی آمدند گفتند آقا دیگه بسه، دیگه چقدر رشید. خیلیها آمدند به من گفتند چقدر زن میگیری؟ خب زن گرفتن خوبه. شما هم دوست دارید تا میشود زن بگیرید، ولی خب حالا یکم سخت است. حالا سن من هم بالا رفته و نمیتوانم همان رشید سابق باشم. ولی اگر نقش پدر به من دادند، نمیشه. تماشاگر باز هم دوست دارد این پدر بخندد.
دوست ندارید همین نقش کمدی را به اسم دیگر و به شکل دیگری بازی کنید؟
نه هر کاری کردم به اسم دیگری بازی کنم، نشد. جایی دایی مسعود شدم که نشد. دیگر بین مردم جا افتاده است. در خیابان من را صدا می زنند رشید. اینطرف آنطرف همه صدایم میزنند رشید، دیگر طوری شده است که در خانه هم بچههایم صدایم میزنند بابا رشید.
در خانه هم صدایتان میزنند بابا رشید؟!
- آره، بچههای خودم صدایم میزنند بابا رشید. میگویم بابا، اسم خودم را صدا کنید. خب فرهنگها هم فرق میکند. در خیابان بعضیها میگویند: آقای ایزدی خسته نباشید، کارتان خیلی قشنگ است، ولی بعضیها هم میگویند: رشیده ... کوکب کجاست؟ بیا یه چیزی بگو بخندیم. ولی در اصل من خوشحالم. باز هم خدا را شکر کنم و خدا را شاکرم که چنین استعداد ذاتی به من داد که بتوانم بندگانش را بخندانم و همین که میبینم در خیابان راه میروم و طرف با دیدن من لبخند میزند، میگویم خدایا شکرت که ما توانستیم اینها را بخندانیم.
آقای ایزدی الان از نظر جسمی چه وضعیتی دارید؟
- الان تقریبا خوبم. قلبم کار میکند. عمر دست خداست. این شایعات را برای ما درست می کنند. یکی مینویسد رشید فوت کرد.
پس در وضعیت خوبی به سر میبرید؟
- آره. این دعای مردم بود که توانستم روی پا بایستم. دکتر رفتم و آزمایش دادم و مسالهای نیست. فقط گفتند استرس و اضطراب برای شما بد است. نه برای من بلکه برای همه استرس و اضطراب بد است. من خیلی حرص میخوردم. من پشت صحنه حرص میخوردم که کار قشنگ شود. به کارگردان میگفتم چرا من این کار را نکنم، چرا این وسیله را نمیخری که اینجا با آن تمرین کنم. میگفتند تهیه کننده پول ندارد.
صحبت پایانی؟
- وقتی روزنامهها آن روز آن خبر را نوشتند من از خبرنگاری و مصاحبه زده شدم. من فقط ناراحتیام این بود که پسرم شیراز بود، به او پیامک زدند و بهش تسلیت گفتند. سر درد عجیبی گرفت و هنوز هم او را رها نکرده. خب خبرنگار اول مطمئن شو، اول برو در خانه و تسلیت بگو. این کار را نکنید. متاسفانه شبکه اصفهان بدون آنکه تحقیق کند، این خبر را برای واحد خبر تهران فرستاد و اخبار ۲۰:۳۰ هم اعلام کرد. مردم وقتی شنیدند خیلی ناراحت شدند. (با بغض) عمر دست خداست. هر وقت وقتش است باید برویم. خیلی خسته شدم.
ارسال نظر