جسی لیورمور: خرس بزرگ وال استریت
در مطلب زیر رشته توئیتی از یک اکانت به نام «Farid» را آوردهایم دربارهی جسی لیورمور، نویسنده کتاب «چگونه تجارت در سهام» که یکی از بزرگترین معامله گران تمام دوران بود.
برترینها: در مطلب زیر رشته توئیتی از یک اکانت به نام «Farid» را آوردهایم دربارهی جسی لیورمور، نویسنده کتاب «چگونه تجارت در سهام» که یکی از بزرگترین معامله گران تمام دوران بود.
جسی لیورمور رو به عنوان خرس بزرگ وال استریت میشناسن؛ کسی که چند دوره رکود بورس رو تشخیص داد و با short کردن سهام و کمودیتی، از ثروتمندترین آدمهای دنیا شد. اما وقتی در ۲۸ نوامبر سال ۱۹۴۰، ساعت ۵ و نیم صبح، خودش رو با تپانچه کشت، بدهیهاش از داراییهاش بیشتر بود.
در نامهی خودکشیاش به زن سومش نوشت :«نینای عزیزم، از جنگیدن خستهم. توانایی ادامه دادن ندارم. تنها راه خروج از این وضعیت همینه [خودکشی]. دوستدار تو لوری». پسرش و نوهاش هم سالها بعد پشت سر هم خودکشی کردن.
وقتی بچه بود کارش رو تو Bucket shopها با تغییر دادن قیمت سهام روی تابلوها شروع کرد. وقتی قیمت سهامی عوض میشد، این دستی قیمتها رو روی تابلوی بزرگ سالن عوض میکرد. باکت شاپ بورس واقعی نبود و مردم روی تغییر قیمتها شرطبندی میکردن.
از همون بچگی خودش هم شروع کرد به شرط بندی کردن. با توجه به شم بالایی که از نوسان قیمتها داشت، بردهای زیادی کسب میکرد. کار به جایی رسید که باکت شاپها ورودش رو ممنوع کرده بودن. با ۱۰ هزار دلاری پولی که جمع کرده بود اومد وال استریت.
وقتی کار در بورس رو شروع کرد، هرچی داشت باخت. دلیلش رو این عنوان کرد که قیمتها به قدر کافی سریع آپدیت نمیشن و بخاطر همین اون باختها رو متقبل شد. در سال ۱۹۰۱، در ۲۴ سالگی تونست با ۱۰ هزار دلار، ۵۰۰ هزار دلار سود کنه.
سال ۱۹۰۶، قبل از زلزله بزرگ سن فرانسیسکو، یک پوزیشن شورت داشت روی Union Pacific Railroad که از اون ۲۵۰ هزار دلار سود کرد. در دوره پنیک ۱۹۰۷ که بورس نیویورک سقوط کرد، قبلش پوزیشن شورت داشت و از اینجا هم یک میلیون دلار سود کرد.
پوزیشنش اون موقع انقدر بزرگ بود که جی پی مورگان خودش، که به بازار پول تزریق کرد تا بازار برگرده، بهش توصیه کرد که از شورت کردن بیشتر دست برداره و لانگ بشه. لیورمور قبول کرد، لانگ شد، و ۳ میلیون دلار بیشتر سود کرد.
در سالهای ۱۹۰۸ و ۱۹۱۵ کمودیتی پنبه خرید. اونم در حجم زیاد و برای این کار از چند نفر مشاوره گرفته بود. آدمایی که مشاوره داده بودن، خودشون فروشنده شدن و اینطوری لیورمور ضرر بزرگی نصیبش شد. در این دو سال دو بار اعلام ورشکستگی کرد. هرچی پول داشت باخت.
سر همین ماجرا تا آخر عمرش در تمام حرفاش در روزنامه و کتاب، هی تکرار میکرد که از هیچکسی مشاوره نگیرین. فقط تکیه بر تحلیل خودتون داشته باشین. در پایان جنگ جهانی دوم حجم بزرگی دوباره از پنبه داشت؛ انقدر زیاد که کنترل قیمت بازار دستش بود.
آمریکا که داشت وارد رکود میشد، پرزیدنت وودرو ویلسون، با توصیهی وزارت کشاورزی، به لیورمور رسوندن که دست از این سهم برداره تا قیمتها در این دوره بحرانی مشکلساز نشه. لیورمور قبول کرد که با شرط ضرر نکردن و سر به سر فروختن از سهم بکشه بیرون.
اما مهمترین تریدش که در تاریخ معروفش کرد، وقتی رخ داد که در سال ۱۹۲۹ بازار بورس آمریکا به شدت نزولی شد و آمریکا در بحرانی فرو رفت که بیشتر از یک دهه طول کشید. در این زمان کل مردم آمریکا وارد بورس شده بودن و داغترین نقطه جهان برای پول در آوردن شده بود.
قیمتها حبابی شده بودن، الکی سهام بالا میرفت، همه از شهر و ده هجوم آورده بودن به کارگزاریها برای خرید سهام چون همه داشتن سود میکردن بدون توجه به اینکه اسم سهم مهم باشه براشون. وقتی حباب وال استریت ترکید، آمریکا وارد رکود بزرگ شد که به دوره great depression معروف هست
لیورمور با توجه به شمی که از بازار داشت، اوایل سال ۱۹۲۹ روی بازار سهام پوزیشن شورت باز کرد. میدونست دیر یا زود بازار فرو میریزه. پوزیشنهاش که با اهرم مالی چند برابر شده بودن، در صد کارگزاری متفاوت در آمریکا هندل میشدن.
یکی دو ماه بعد از این پوزیشن شورت بزرگ، چند میلیون دلار تو ضرر بود. قیمت سهام بالاتر رفت تا اینکه کم کم قیمتها شروع کردن به لرزیدن. بازار سقوط کرد. هرج و مرج کشور رو گرفت. لیورمور از انگشت شمار آدمایی بود که یک شبه جزو چند ثروتمند برتر دنیا شده بود.
صد میلیون دلار سود کرد. چیزی حدود ۱.۵ میلیارد دلار فعلی. اسمش همه جا پخش شد و کار به جایی رسید که هر روز تهدید به مرگ میشد چون میگفتن این شخص مسئول سقوط بازار هست. اینجا بود که لقب خرس بزرگ وال استریت رو بهش دادن با توجه به کسب سودش از سقوط بازار.
از دهه ۳۰ به بعد اتفاقات بدی براش افتاد. از زن اول جدا شد، زن دومش به پسرش شلیک کرد ولی کسی کشته نشد. آمریکا قوانینی وضع کرد که مثل قبل دستش باز نبود برای ترید کردن. با یک زن روسی رابطهای داشت که زنه ازش شکایت کرد و کار به دادگاه کشید. مجموعهی این اتفاقات براش گرون تموم شد.
سال ۳۵-۳۶ اعلام ورشکستی کرد. هنوز هم بعد از تقریبا صد سال کسی نمیدونه اون همه پول رو چیکار کرده. در سیستم مالیات آمریکا ثبت شده که سال ۳۷ حدود ۸۰۰ هزار دلار مالیات پرداخت کرده. سال ۳۹ کارش به جایی رسیده بود که سیگنال تکنیکال میفروخت از طریق شرکتی که ثبت کرده بود.
لیورمور سه بار ازدواج کرد و کنار اینها با زنهای زیادی رابطه داشت. سال ۱۹۳۳ با زنی ازدواج کرد که شوهر قبلیش بخاطر سقوط بازار بورس خودکشی کرده بود. سقوطی که لیورمور ازش سود کرده بود. نهایتا در سال ۱۹۴۰ بخاطر فشار روحی روانی و ورشکستگی و اینا با تپانچه اینم خودشو میکشه.
از لیورمور یک کتاب معروف به جا مونده که هنوزم که هنوزه بهترین کتاب روانشناسی بازار هست. کتاب Reminiscences of a Stock Operator که تقریبا در تک تک سایتهای اینترنتی اسمش هست. انقدر کتاب خوبیه که پل تئودور جونز براش یک مقدمه نوشت و چاپش کرد.
نظر کاربران
نابغه بی خرد
الان یه عده میان پول ارزش نداره تفت میدن
پاسخ ها
پول ارزش نداره تفتی جان
خیلی جالبه که هر سری مطلبی درمورد یکی از افراد مشهور میزارید مخصوصا اینا که کمتر شناخته شده هستن خوندنش بیشتر جذابه