مرضیه ابراهیمی، رای داده، چرا که نه؟
از دیروز تا حالا خبر مشارکت مرضیه ابراهیمی در انتخابات دوباره نام او را سر زبانها انداخته، برخی از اکانتهای تندرو او را بابت مشارکت در انتخابات نکوهش کردهاند و اصلا ماجرا از اکانت یکی از خبرنگاران آن ور آبی شروع شد
برترینها: مرضیه ابراهیمی، دختری که در جریان کوتاه اسید پاشیهای زنجیرهای قربانی شد و یک چشم خودرا از دست داد، ماه مهر ۱۳۹۳ زمانی بود که خبرهای تلخی از اصفهان به گوش میرسید و آن هم خبر اسید پاشی توسط موتورسوارانی به روی دختران اصفهان بود.
اما خب از دیروز تا حالا خبر مشارکت مرضیه ابراهیمی در انتخابات دوباره نام او را سر زبانها انداخته، برخی از اکانتهای تندرو او را بابت مشارکت در انتخابات نکوهش کردهاند و اصلا ماجرا از اکانت یکی از خبرنگاران آن ور آبی شروع شد که با لحنی سرزنشگر رای دادن مرضیه را نقد کرد و بعدتر واکنشهای گستردهای ایجاد شد. با اتکا به محتوای تولید شده در شبکههای اجتماعی نگاهی به ماجرا انداختهایم:
کاربری با نام فاوست در واکنش به حملات به مرضیه ابراهیمی در توئیتر خود نوشت:
«حتی اگر کسی راضی باشد که به صورتش اسید پاشیده شود، ما به عنوان انسان آزادیخواه همچنان موظفیم به اسیدپاشی به صورت اون شخص و فکر پوسیدهای که منجر به اسیدپاشی شده اعتراض کنیم.
انسان آزادیخواه باید برای از زیر ظلم خارج شدن مظلوم تلاش کند.»
فراز حسنی در توئیتر خود نوشت:
«مرضیه تصویر باشکوه ققنوس ایرانی است ...من جلوی پای مرضیه خانم زانو میزنم
و دستشان را میبوسم.کلاه از سر برمیدارم و تا روزی که زنده ام به یادم میماند. در این روزگار مرضیه ابراهیمی بودن خیلی سخته، خیلی!»
ایمان یاری در توئیتر خود نوشت:
«مرضیه ابراهیمی، قربانی اسیدپاشی تصمیم گرفته رای بده.یه سری دارن میگن چون رفته رای بده پس حقش بوده که اسید روش بپاشن.برداشت من از همچین چیزی اینه که این افراد خودشون یه اسیدپاش بالقوه هستن که این وحشیگری رو برای مخالف خودشون جایز میدونن.ادعای آزادیخواهیشون هم چرت و مزخرفه.»
محمد پویا در رشته توئیتی در اینباره نوشت:
«قربانی(تجاوز یا اسیدپاشی و...) بیش از هرچیزی به درمان(تراپی) نیاز دارد. روی این کلمه تاکید میکنم تا کسی شک نکند منظورم چیزی حتی شبیه به آن است.اما متاسفانه بسیاری از آنها، توسط خود یا به اصطلاح حامیان حقوقشان، درگیر چیزی میشوند که به آن «رسانه درمانی» میگویم!
قربانی را در رسانهها برجسته میکنند و افکار عمومی نیز بطور طبیعی از او حمایت کرده و خشم خود را به طرف خطاکار ماجرا ابراز میکنند. این عشق عمومی احساس خوبی در فرد ایجاد میکند اما هیچگاه اضطراب و درد او را بهتر نمیکند.در بهترین حالت روی زخمش، روکشی از حس خوب کشیده میشود.
در بهترین حالت او یک سلبریتی میشود و کارکردش مانند هر سلبریتی دیگری همدستی با امواج و آماده کردن تصاویر و خوراک ذهنی برای عامهی مردم است. این اولین جایی است که جریان زندگی خود او ساقط میشود. حالا او یک پابلیک فیگور است و در اصطلاح دیگر برای خودش نیست.
نفرین بر متجاوز و اسیدپاشی و امثالهم اما اگر فقط همین احساس خشم را ببینیم و به قربانی فقط ترحم کنیم، در وهلهی اول به خود آن قربانی ظلم کردهایم.
حمایتش کنیم، اما بدانیم که حمایت جای درمان را نمیگیرد.
رسانه درمانی بسیار خطرناکتر است از عمهدرمانی! در عمهدرمانی یک طرف ما را تایید میکند و در رسانه درمانی هزاران نفر روی اصل داستان کاور میکشند.
رسانهدرمانی در حقیقت از قربانی خوراکی میسازد برای بلعیده شدن. ابزاری میسازد برای جهتدهی افکار عمومی و خود فرد را روز به روز از آنچه برایش ضروری است(درمان) دورتر میکند.
بهار حقیقت در اینباره نوشت:
«این خشونت و حملات شدید به مرضیه ابراهیمی بهدلیل اینکه انتخاب کرده رای بده ترسناکه. بس کنید. به هزار دلیل ممکنه یک فردی تصمیم بگیره رای بده و نشانه گرفتن ظلم و خشونت اسیدپاشی که مرضیه تجربه کرده برای کوبیدن تصمیم رای دادنش، شرمآوره. شرمآوره»
ارسال نظر