چطور شد كه خواننده شدم؟
بابک جهان بخش، خوانندگی و باباجونهاي پولدار
بابك جهانبخش يكبار به خط اول موسيقي آمد و زود رفت اما خوشبختانه يكي، دوسال گذشته دوباره آمد و ماند. او يكي از خوانندههاي جوان و موفقي است كه براي رسيدن به اين روزهاي موفقيت، زحمت زيادي كشيده است، اينبار به سراغ او و رفتيم تا بدانيم چطور شد كه خواننده شد؟
من هميشه به موزيك علاقه داشتم و با دقت به قطعات موسيقي گوش ميدادم و هر وقت با آهنگي ارتباط برقرار ميكردم آن را حفظ ميكردم و همراهش ميخواندم. كودكي من در آلمان گذشت، آنجا در ۷-۶ سالگي آموزش پيانو ديدم و بعد هم در سال ۷۷-۷۶ موفق شدم مجوز صدا را از سازمان صدا و سيما بگيرم. آن موقع در ارشاد از كساني كه تمايل به خواندن داشتند امتحان ميگرفتم و من اين مجوز را هم در سال ۷۹ گرفتند و كارم از دهه ۸۰ شروع شد. البته در كل كارم را با آهنگسازي شروع كردم، كاري را براي دوستي ساختم و وقتي بهصورت اتود خواستم آن را برايش بخوانم آقاي رحيم شبخيز گفت: «تو چرا خودت نميخواني؟!» و يكي از كساني كه در زمينه خواندن خيلي به من كمك كرد زندهياد مسعود ميردامادي بود كه صداي من را در يك فيلم تولد شنيده بود و مشوق من شد و خيلي كمكم كرد.
اوايل من نميدانستم شركتهايي وجود دارند كه كار را ميخرند. آن موقع با دوستم پيام هوشمند كاستهاي بازار را ميخريديم و به شماره تلفن آن شركتها زنگ ميزديم. آنها هم ما را ميپيچاندند. (خنده) تنها شركتي كه ما را تحويل ميگرفت شرك ترانه شرقي بود. آقاي رجبپور، به ما وقت ملاقات داد و حتي به آهنگهايم گوش داد. اول خواست ايراد بگيرد ولي يك دفعه گفت: «اگر كار را از اينجا به جاي ديگري ببريد من ديگه قبول نميكنم و ما هم كار را به ايشان سپرديم.»
رضا صادقي از مهمانان ويژه كنسرت بابك جهانبخش بود كه در ۸ مهر در سالن برج ميلاد برگزار شد. وقتي حضار از بودن او در ميان جمعيت مطلع شدند با فريادها و دستدادنهايشان سالن را به لرزه درآوردند. بابك جهانبخش هم براي تشكر از او از استيج پايين آمد و او را در آغوش كشيد.
تصوير جادو ميكند، وقتي ميگويند «جعبه جادويي» واقعا يك واقعيت را بيان ميكنند. شما فكر كنيد اگر در يك خانهاي سيستم صوتي و تصويري وجود نداشته باشد چه اتفاقي ميافتد؟ همه چيز سوت و كور ميشود پس تلويزيون جزئي از زندگي ما شده است. ما خوانندهها هم با استفاده از اين رسانه براي بهگوش رساندن كارمان نياز داريم. تصوير مطمئنا درگيشه، پر شدن صندلي كنسرتها، در رونق گرفتن كار موسيقي و سيستم گردش مالي موسيقي بسيار كمك ميكند. نبودن تصوير باعث شده، هنوز خيليها فرق موسيقي مجاز و غيرمجاز را ندانند. گاهي، مجبور هستيم خودمان را توضيح بدهيم كه اين توضيحدادن آدم را خسته ميكند، همه ميپرسند شما كه مجاز هستيد چرا نميتوانيد تصوير بدهيد؟! و ما جوابي به جز سكوت نداريم. حتي اگر الان يك شبكه مجاز از من بخواهد كه كليپي در آن داشته باشم اينكار را نميكنم.
درآمد يك خواننده از كنسرتهايي است كه ميگذارد. فروش آلبوم بيشتر جوابگوي هزينههايي است كه برايش صرف شده است البته ممكن است اگر خود خواننده آلبومش را پخش كند درآمدي داشته باشد اما اصولا خواننده آلبومش را به شركتهاي مرتبط ميفروشد. خواننده در سال هر تعداد كه بخواهد ميتواند كنسرت بگذارد اما استقبال از كارش بستگي به تقاضا دارد. حالا هم كه خوانندها درجهبندي شدهاند و براساس درجهشان كه فكر ميكنم به عوامل خاصي مثل تعداد آلبوم ربط دارد، ميتوانند تكسانس يا ۲ سانس كنسرت بگذارند و خوشبختانه من امتياز ۲ سانس اجرا را گرفتهام. اولين اجراي من براي شركت مخابرات بود چون پدرم از كارمندهاي آن اداره بود، يادم هست مجري برنامه آقاي شهرياري بود كه مشوق من شد.
در يك برهه زماني شهرت زيادي داشتم فكر ميكنم سال 84-83 كه آهنگ «چي شده» را پخش كردم ولي چون ممنوعالكار شدم اين شرايط بسيار تغيير كرد. 3 سال به خاطر كليپي كه از من در شبكههاي ماهوارهاي پخش شد ممنوعالكار شدم اين اتفاق براي من و چند نفر از دوستانم افتاد اما ممنوعيت من و يكي، دو نفر مدتش بيشتر از باقي دوستان بود.
شايد ناخودآگاه خواننده شدم، اينطور نبود كه خانوادهام يا خودم بخواهم حتما خواننده شوم. اگر ۱۰ سال پيش خوانندهاي شده بودم كه حالا هستم هرگز نميخواستم خوانند شوم بهخاطر اينكه جو و حواشي موسيقي را دوست ندارم. خيليها اين حاشيهها را دوست دارند و اصلا براي همين حواشي وارد كارهاي هنري ميشوند، ولي بهشخصه علاقهاي به اين قضيه ندارم.من خيلي از لطف و احساسي كه مردم به من دارند، خوشحال هستم و با تمام وجود احساسم را ميگذارم و كار ميكنم چون اين طرفداران كمك كردند كه تبديل به بابك جهانبخش شوم. اين كار در مملكت ما استرس زيادي را به همراه دارد و اين استرس نبايد همراه موسيقي باشد و همين من را اذيت ميكند. خواننده امنيت كاري ندارد امروز ميتواند بخواند، فردا به فلان علت اجازه ندارد و هر كسي در هر شغلي با اين استرسها مواجه باشد بالاخره يكجا خسته ميشود.
من و بسياري از همكارانم در بخش موسيقي مجاز حركت ميكنيم اما احساس امنيت نداريم، همانقدر كه با اين شغل گسترده دوستان و آدمهايي كه تو را ميشناسند زياد ميشود به همان مقدار هم يك سازماني بايد به خواننده امنيت بدهد و از هر نظر او را حمايت كند ولي حالا اين اتفاق اصلا نميافتد. شغل دومي ندارم، فكر ميكنم وقتي كسي به يك هنر بهعنوان حرفه نگاه ميكند بايد با آن هنر حرفهاي برخورد كند، من هم از اول روحيهام هنري بود تا تجاري، وقتي ميخواستم روي موسيقي كار كنم با خودم گفتم فقط موسيقي و ديگر وقت انجام كارهاي ديگر را نداشتم و بهنظرم براي كسب موفقيت بايد تمام وقت و انرژي خود را صرف يك كار كني.
در دنيا «پول» حرف اول را ميزند ولي در نهايت آنچه ميماند «هنر» است. خواننده ميتواند خود را با تبليغات معروف كند چون همه ميپرسند اين آقا كيست؟! ولي نميتواني از كسي بخواهي كه به زور آهنگت را گوش بدهد. يكسري از خوانندهها بعد از خواندن پولدار شدهاند كه داستان جدايي دارد و الان ميتوانند براي خودشان تبليغات ويژهاي داشته باشند و اينها چون با هنرشان پول درآوردهاند، پس موفق هستند ولي يكسريها باباجون داشتهاند و با پول جلو آمدهاند. من نخستين آلبومم را با ۳ ميليونتومان جمع كردم چون اكثر كارهايم را خودم ساخته بودم و تنظيم آنها را شاهين خسروآبادي دوستم انجام داده بود كه آن موقع تازه آغاز كارش بود. او خيلي به من كمك كرد و من آلبومم را با كمترين هزينه ممكن توليد كردم ولي جزو پرفروشها شد. ولي در آلبومهاي آخرم پول بيشتري خرج كردم چون ديگر نميشود آن ريسك را كرد، البته خيالم راحت است كه حتما اسپانسر يا شركتي كه كارم را بخرد وجود دارد.
اگر قطعه «چي شده» من خيلي معروف شد پشت سرش يك عالمه سختي و زحمت بود. فكر ميكنم، اين ترك توانست جزو تركهايي باشد كه هم داخل ايران و هم خارج از ايران شنيده شد. من بعد از 3 سال كار نكردن وقتي دوباره خواندم يكجورهايي از صفر شروع كردم آن هم در بازاري كه ديگر من را به ياد نميآورد و هيچ اعتمادي به من نداشت. اين از صفر شروعكردن كار هر كسي نيست و من خيلي تلاش كردم تا دوباره به اينجا رسيدم، گفتن اين سختيها در كلام نميگنجد. من و فرزاد فرزين هر دو با هم اين سختي را گذرانديم و باز خدا را شكر ميكنيم كه آن اتفاق افتاد و ما توانستيم از آن شرايط بيرون بياييم.
اختصاصی مجله اینترنتی برترین ها Bartarinha.ir
نظر کاربران
به نظر من که خیلی هم خواننده خوبی نیست که اینقدر از خودش تعریف میکنه
پاسخ ها
بهتر از بابک نبوده نیست و نخواهد بود از خودش تعریف نمیکنه حقایق رو میگه
eyval eyval ... dash babi ro eyvalllllllllll
من عاشقشم . اتفاقا بابک خیلی متواضع و خونگرم ودوست داشتنیه هیچوقت لبخند زیباش در کنسرت بندرعباس با اون همه انرژی وهیجانش از یادم نمیره. یک شب بیادموندنی وبا اجرای منحصر بفرد بابک عزیز.با ارزوی بهترینها برای این خواننده نازنین.