در اینجا سراغ سلبریتیهایی رفتیم که علیرغم لبهای خندانشان مقابل دوربینها، رازهایی تلخ در زندگی دارند و شاید به زودی به این نتیجه برسید که تمام انسانها صرف نظر از وضعیت مالی و میزان شهرت، به صورت نسبی دردهایی آزاردهنده دارند
برترینها - آرمان رمضانی : بسیاری از ما به صورت ناخودآگاه فرض میکنیم بقیه زندگی آسانتری نسبت به ما دارند و زندگی در عصر رسانههای اجتماعی مانند اینستاگرام هم این حس ناخوشایند را تشدید کرده است. حالا دیگر شما در بدترین روز زندگیتان هم میتوانید با انتشار یک پست به تمام فالوئرهایتان بقبولانید که شادترین انسان روی زمین هستید و مطمئنا در آن بین افراد زیادی هستند که با مشاهده همان یک پست فرض میکنند شما هرگز روز بدی از سر نگذراندهاید.
در این میان سلبریتیها با بیشترین تعداد دنبالکننده و البته با زندگی پر زرق و برقشان بیشتر از هر فرد دیگری زندگی برخی از ما را با شیرینی زندگیشان تلخ میکنند. در این مقاله سراغ سلبریتیهایی رفتیم که علیرغم لبهای خندانشان مقابل دوربینها، رازهایی تلخ در زندگی دارند و شاید به زودی به این نتیجه برسید که تمام انسانها صرف نظر از وضعیت مالی و میزان شهرت، به صورت نسبی دردهایی آزاردهنده دارند و فریاد نزدن این دردها به معنی داشتن یک زندگی سراسر شاد نیست.
وودی هارلسون/ بازیگر
وودی هارلسون در سال ۱۹۸۵ با بازی در فصل چهارم سریال "چیرز" کارنامه هنری موفقش را آغاز کرد و از آن پس هر سال این کارنامه را با فیلمهایی درخشان و جوایزی ارزشمند پر کرده است.زمانی که وودی تنها ۷ سال داشت، پدرش چارلز وی هارلسون، او و مادرش را ترک کرد و این واقعه بر کودکی وودی تاثیری منفی گذاشت. هنوز یک سال از این اتفاق نگذشته بود که وودی در زمان گوش دادن به اخبار رادیو درباره روند محاکمه یک قاتل، دوباره نام پدرش را شنید. وودی که به شدت کنجکاو شده بود پس از پرس و جوی زیاد در نهایت دریافت که پدرش، چارلز یک قاتل قراردادی است و در ازای پول حاضر است هر شخصی را به قتل برساند.
در حقیقت پدر وودی بسیار هم پر کار بود. او در سال ۱۹۶۸ برای دو قتل متفاوت دستگیر شد. در سال ۱۹۷۰ آلن برگ که فروشنده فرش بود را به قتل رساند و در سال ۱۹۷۳ بنا بر قراردادی و در ازای دریافت ۲۰۰۰ دلار یک تاجر غله را کشت. در نهایت پدر وودی به ۱۵ سال زندان محکوم شد، هرچند که بعد از گذراندن تنها ۵ سال آزاد شد. هنوز چند ماهی از آزادی از زندان نگذشته بود که چارلز وی هارلسون این بار به دلیل قتل قاضی منطقه با تفنگ اسنایپر دستگیر و این بار محکوم به گذراندن دو حبس ابد در زندان شد.
چارلز این قتل را به دستور قاچاقچی بزرگ مواد مخدر، الپاسو و در ازای دریافت ۲۵۰ هزار دلار پول انجام داد. وودی از سال ۱۹۸۸ تصمیم گرفت پدرش را ببخشد وبه ملاقات او در زندان برود و از آن سال تا سال ۲۰۰۷ که پدر وودی در زندان مرد این ملاقاتها ادامه پیدا کرد.
جیمز الروی/نویسنده
الروی را بسیاری برجستهترین نویسنده آثار جنایی زنده دنیا میدانند و برخی آثارش مانند "محرمانه لسآنجلس" و "کوکب سیاه" در سراسر دنیا ترجمه و منتشر شدهاند. شخصیترین اثر این نویسنده، اما "My darkest places" نام دارد که طی آن آلروی در مورد مرگ مادرش صحبت میکند. جیمز ۱۰ ساله چند روز پیش از مرگ مادرش به سبب بحثی که بین آنها پیش آمده بود به منزل پدرش میرود. جیمز البته در آن زمان به هیچ وجه فکر نمیکرد این آخرین ملاقاتشان خواهد بود. زمانی که نهایتا جیمز به نزد مادرش باز میگردد متوجه واقعیتی به شدت تلخ میشود و نیروهای پلیس به او اطلاع میدهند که مادرش جین الروی، شب قبل به قتل رسیده است. با توجه به گزارش پلیس زمانی که جین به خانهاش در حومه لسآنجلس باز میگشت مورد حمله فردی ناشناس قرار میگیرد و آن فرد پس از ضرب وشتم و تجاوز، در نهایت مادر جیمز الروی را به قتل میرساند.
شنیدن چنین خبری در آن سن، تاثیری همیشگی و ماندگار بر شخصیت انسان خواهد گذاشت. جیمز البته پس از گذراندن دورهای سخت که طی آن به اعمال مجرمانه دست زد و حتی دستگیر هم شد نهایتا موفق شد با نوشتن تحمل این غم را برای خود آسان کند و از آن زمان تا به امروز هرگز دست از نوشتن بر نداشته است. هرچند که شاید حل نشدن پرونده و پیدا نشدن قاتل بیرحم مادرش، آنچنان که در کتابش هم ذکر کرده است، سنگینی این غم را دوچندان میکند.
والت دیزنی/ کارآفرین، انیمیشنساز و ...
والت در خانوادهای نسبتا فقیر بزرگ شد و به همین سبب پس از موفقیت خیره کننده "سفیدبرفی و هفت کوتوله" تصمیم گرفت خانهای مجلل برای پدر و مادرش، الیاس و فلورا دیزنی بخرد. در نوامبر ۱۹۳۸ اندکی پس از نقل مکان، فلورا از طریق تلفن به پسرش اطلاع داد که خانه جدید مشکل نشتی گاز دارد و والت در آن دورانِ پر دغدغه تصمیم گرفت تعمیرکاری را مسئول رسیدگی به این موضوع کند. روزهای زیادی از این تماس تلفنی نگذشته بود که به سبب نشت گاز الیاس و فلورا دچار مسمومیت شدند، واقعهای که باعث مرگ مادر والت دیزنی شد.
تصور کردن والت پس از آگاهی از این اتفاق کار سختی نیست. احساس گناه بابت خریدن خانه و البته سر نزدن به آنها پس از تماس تلفنی، غم از دست دادن مادر را چند برابر میکرد.هرچند به گفته دور بریهای والت دیزنی، او در نهایت با این اتفاق تلخ کنار آمد و تصمیم گرفت در بقیه زندگیاش خانواده و عزیزانش را بر هر کاری ارجح بداند، اما به نظر میرسد احساس گناه در مورد این اتفاق تا زمان مرگ بر وجدانش سنگینی میکرد.
دیلان مکدرموت/ بازیگر
زندگی دیلان در سال ۱۹۶۷ و زمانیکه ۵ سال بیشتر نداشت دستخوش تغییراتی به شدت تلخ شد. در آن زمان دیلان به همراه مادر و خواهر ۸ ماههاش و البته ناپدریاش جان اسپونزا که گنگستری خشن و معتاد به مواد مخدر بود زندگی میکرد. در آن شب تلخ ناپدری دیلان از او خواست بیرون در آپارتمان منتظر بماند و از آن لحظه تا زمان رسیدن پلیس و آمبولانس زمان زیادی برای دیلان گذشت که همراه بود با فریاد و ناسزا و صدای برخورد و نهایتا شایک یک گلوله.
وقتی دیلان همراه گروه پزشکی وارد خانه شد دریافت که مادرش با شلیک یک گلوله به سرش کشته شده است و ناپدریاش به پلیس میگفت که اسلحه خودبهخود شلیک کرده است. حرف او البته تا زمان دادگاه تغییر کرد و در آن زمان جان اسپونزا ادعا میکرد که مادر دیلان دست به خودکشی زده است.سالها بعد و در سال ۲۰۱۱ پس از درخواست دیلان مکدرموت، پرونده مادرش دوباره به جریان افتاد و پس از مدت کوتاهی بررسی، علت مرگ قتل عمد تشخیص داده شد. بر اساس توضیح کاراگاه جنایی گلوله به سمت چپ و پشت سر برخورد کرده بود و با توجه به راست دست بودن مادر دیلان و این موضوع که جز او و جان اسپونزا شخص دیگری در خانه حضور نداشت قاتل، ناپدری دیلان بود. جان اسپونزا البته سالها قبل و تنها ۵ سال بعد از قتل مادر دیلان توسط افرادی شبیه به خودش کشته و جسدش در صندوق عقب ماشینی مستهلک کشف شده بود.
شارلیز ترون/ بازیگر
این بازیگر برنده جایزه اسکار در منطقهای روستایی در آفریقای جنوبی به دنیا آمد و در ۱۲ سالگی با تلاش مادرش، گردا موفق شد به مدرسهای شبانهروزی در ژوهانسبورگ راه یابد. در سال ۱۹۹۱ زندگی شارلیز ۱۵ ساله که برای دورهای کوتاه و برای استراحت به خانه برگشته بود، برای همیشه تغییر کرد. در آن شب پدر شارلیز که بنابر گفتههای او علاوه بر دائمالخمر بودن سابقه آزار او و مادرش را داشت، مست به خانه بازگشت و شروع به بد و بیراه گفتن کرد. پدر شارلیز که اختیار چندانی روی رفتارش نداشت هر لحظه عصبانیتر میشد تا جاییکه شروع کرد به شلیک کردن تفنگ شاتگانش و تهدید میکرد که شارلیز و مادرش را خواهد کشت.
شارلیز و گردا در اتاق او پناه گرفته بودند و آرزو میکردند کاش آن شب زودتر تمام شود، اما پدرش دست بردار نبود. در نهایت وقتی پدر شارلیز تلاش میکرد با شلیک به در اتاق راهی به داخل پیدا کند با شلیک گردا کشته شد.تا سالها بعد از این اتفاق شارلیز به همه میگفت پدرش در یک تصادف رانندگی کشته شده است و زمانی که در نهایت تصمیم گرفت درباره این موضوع صحبت کند، ضمن تقدیر از مادرش گفت که در شرایط یکسان او هم حاضر است برای نجات دخترش کار مادرش را تکرار کند. مادر شارلیز البته به خاطر آن اتفاق محکوم نشد و قاضی پرونده خیلی زود رای به دفاع از خود و آزادی گردا داد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
یه جوری میگی راز های تلخ
شما زندکی بعضی ادمارو به همینایی که زندگیشون تلخه بگی خودکشی میکنن
بدون نام
در سال ۱۹۷۰ آلن برگ که فروشنده فرش بود را به قتل رساند و در سال ۱۹۷۳ بنا بر قراردادی و در ازای دریافت ۲۰۰۰ دلار یک تاجر غله را کشت. در نهایت به ۱۵ سال زندان محکوم شد، هرچند که بعد از گذراندن تنها ۵ سال آزاد شد
می بینید که همه جا آسمون همین رنگه. ...
بدون نام
به نظرم خیلی خوبه که با وجود اینهمه مشکل بخصوص در دوران کودکی ، بازم آدمای موفقی شدن و به بیراهه نرفتن.
بدون نام
هر کدام از این اتفاقها تو ایران افتاده بود با قوانین ما کلا زندگی طرف کن فیکون میشد
پاسخ ها
بدون نام
دقیقا
فرد زندگیش تموم میشد
علاوه ب ادن مجبور بود با یسری مشکل دیگه ک همهباهاش درگیرن هم دست و پنجه نرم کنه
الحق ک ایرانی جماعت واقا مقاومه
سعید
آدم باورش نمیشه که شالیز ترون با این زیبائی و ظرافت چنین تجربۀ سختی رو از سر گذرونده باشه
ممنونم از برترینها
نظر کاربران
درباره ی بازیگران ایرانی هم همچین بخشی بذارید
یه جوری میگی راز های تلخ
شما زندکی بعضی ادمارو به همینایی که زندگیشون تلخه بگی خودکشی میکنن
در سال ۱۹۷۰ آلن برگ که فروشنده فرش بود را به قتل رساند و در سال ۱۹۷۳ بنا بر قراردادی و در ازای دریافت ۲۰۰۰ دلار یک تاجر غله را کشت. در نهایت به ۱۵ سال زندان محکوم شد، هرچند که بعد از گذراندن تنها ۵ سال آزاد شد
می بینید که همه جا آسمون همین رنگه. ...
به نظرم خیلی خوبه که با وجود اینهمه مشکل بخصوص در دوران کودکی ، بازم آدمای موفقی شدن و به بیراهه نرفتن.
هر کدام از این اتفاقها تو ایران افتاده بود با قوانین ما کلا زندگی طرف کن فیکون میشد
پاسخ ها
دقیقا
فرد زندگیش تموم میشد
علاوه ب ادن مجبور بود با یسری مشکل دیگه ک همهباهاش درگیرن هم دست و پنجه نرم کنه
الحق ک ایرانی جماعت واقا مقاومه
آدم باورش نمیشه که شالیز ترون با این زیبائی و ظرافت چنین تجربۀ سختی رو از سر گذرونده باشه
ممنونم از برترینها
عزیزم شارلیز ترون
بیچاره دیلان. دلم واسش سوخت