در روزهای اخیر شیرین عبادی خواهان تحریم ورزشی ایران توسط همه مجامع ورزشی شده است.
برترینها: شیرین عبادی در سال ۱۳۴۴ وارد دانشکده حقوق شد. پس از اخذ مدرک لیسانس و قبولی در کنکور دادگستری و شش ماه کارآموزی قضاوت، در اسفند ۱۳۴۸ به عنوان قاضی رسماً کار خود را شروع کرد. در بین سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۹ میلادی در این سمت فعالیت داشته است. در بهمن ۱۳۵۷ عبادی به کارهای اداری مشغول شد.
پس از آن، شیرین عبادی منشی دادگاهی شد. بعد از آن به عنوان کارشناس در دادگستری به خدمت ادامه داد و با تقاضای بازنشستگی قبل از موعود بازنشسته شد. بعد از بازنشستگی به تألیف چند کتاب و انتشار مقالات متعددی در نشریات ایران پرداخت تا این که در سال ۱۳۷۱ موفق به اخذ پروانهٔ وکالت شد و دفتر وکالت خود را تأسیس نمود. شیرین عبادی جایزه صلح نوبل را در سال ۲۰۰۳ دریافت کرد. او از سال ۱۳۸۸ خارج از ایران زندگی میکند.
قصاص نوید افکاری باعث شد تا نیروهای ضدانقلاب، موج تازهای را علیه نظام جمهوری اسلامی به راه بیندازند و با ضدحقوق بشری خواندن ساختار قضایی ایران، خواستار تحریم بیشتر کشورمان در زمینههای مختلف از جمله ورزش شوند. یکی از این نیروها که پیش از این در ایران، مدعی اصلاحات و اصلاحطلبی بود، شیرین عبادی، فعال حقوق بشر است.
عبادی با انتشار ویدیویی خطاب به فدراسیونهای ورزشی دیگر کشورها و سازمانهای بینالمللی مدعی آن شده که دخالت سیاسی ایران در امر ورزش منتج به نارضایتیهای عمومی و فرار بسیاری از ورزشکاران از کشور شده است. او در این باره مدعی شد: «اعتراضات ورزشکاران به جایی نمیرسد، بنابراین از کلیه فدراسیونهای ورزشی جهان خواهش میکنم تا به مدت یک سال ایران را محروم کنند و اجازه شرکت بینالمللی در هیچ زمینهای به دولت ایران ندهید، مردم مخالف دخالت سیاست در امری مانند ورزش هستند.»
این البته اولینبار نیست که عبادی از لزوم تشدید تحریمها علیه ایران سخن میگوید. او پیش از این و در اردیبهشت سال۹۸ نیز در سخنرانی خود در پارلمان کانادا خواستار تحریمهای حداکثری علیه مردم ایران شد و تاکید کرد که معامله با ایران فقط باید محدود به دارو و غذا باشد.
اظهارات جدید او با واکنش برخی افراد مواجه شد. دونمونه از این واکنش ها را در اینجا آوردهایم.
عباس عبدی فعال سیاسی اصلاحطلب در یادداشتی با عنوان «سقوط آزاد اخلاق» به صورت تلویحی شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل را مورد نقد قرار داد. در این مطلب آمده است: تحریمهای ایالاتمتحده علیه ایران در قالب یک رئالیسم سیاسی قابل فهم بود. به هر حال دو طرف با یکدیگر کشمکش داشتند و آنها نمیخواستند که ایران به تکنولوژی هستهای دست یابد. گرچه ایران این اتهام را رد و تکذیب میکرد، ولی این چالش تا حدی طبیعی بود و آنان توانستند اجماع علیه ایران اجماعی جهانی ایجاد کنند و چندین قطعنامه بندهفتی و اجماعی را علیه ایران تصویب کردند.
اصل خروج او از برجام نوعی نقض عهد و غیرقابل قبول است. در حقیقت جهان باید در برابر آن میایستاد. نه به خاطر ایران، به خاطر احترام به اصل بنیادی عهد و پیمان یا به خاطر خودشان. ولی چون تبدیل به معاهده نشده بود و نوعی توافق بدون ضمانت اجرا بود قضیه قدری تفاوت داشت. جهان اگرچه با امریکا همراهی نکرد، مخالفت جدی نیز نکرد، شاید به این علت که قادر به انجام کاری نیست. پس تا اینجا را هم در قالب رئالیسم سیاسی میتوان هضم کرد، به هر حال یک چالشی جدی میان طرفین به وجود آمد و ایران نیز مقابله میکند.
با وجود این، تنگ کردن دایره تحریمها به ویژه این آخرین تحریم که شامل همه بانکهای ایران میشود، حکایت از نوعی سقوط آزاد اخلاقی در جهان است. سقوطی که فقط امثال ترامپ و پمپئو و حامیان آنان میتوانند آن را تجربه کنند و دیگران نیز تماشاگران ساکت آن هستند. این رفتار به معنای دقیق توجیهگر حملات ۱۱ سپتامبر است. اتفاقا اقدامات آنان به مراتب از آن اعمال تروریستی بدتر است، چون از طرف یک دولت مستقر و قدرتمند انجام میشود.
ایالاتمتحده دست به اقداماتی میزند که هیچ کشوری جز اسراییل و عربستان قادر به دفاع از آن نیست در حالی که این کشور قدرت اول جهانی است و دنیا حتی تا حدی زورگویی آن را به عنوان رئالیسم سیاسی میپذیرد، ولی نه تا این اندازه.
چه آنان که با عدم تصویب FATF بهانه برای سکوت دیگران ایجاد کردند و چه آنان که با اقدامات خلاف عقل و منطق و اخلاق ایران را هر روز منزویتر میکنند. البته این گروه تنها نیست. برخی ایرانیان آن سوی آب نیز هیزمکش این جنایت شدهاند. هنگامی که «آنگسان سوچی» ایرانی خواهان تحریم این مردم شود از ترامپ و پمپئو چه انتظاری میتوان داشت؟
همچنین احمدزیدآبادی در کانال خود چنین نوشت:
مقایسۀ شیرین عبادی برندۀ ایرانی جایزۀ صلح نوبل با آنگ سان سوچی از سوی عباس عبدی، بهانۀ خوبی است تا وضعیت تراژیک برندۀ میانماری جایزۀ صلح نوبل را از زاویه و نگاهی متفاوت نگریست.با معذرت از آقای عبدی، همین ابتدا تأکید کنم به نظر من، مقایسۀ خانم عبادی با آنگ سان سوچی قیاسی معالفارق است چرا که این دو نفر اولاً از موقعیت و جایگاه سیاسی یکسانی برخوردار نیستند و ثانیاً هر کدام با مشکلات و معضلات متفاوتی دست و پنجه نرم میکنند و ثالثاً رفتارشان نیز در زمینههای مختلف مشابه هم نبوده است.
از این داستان که بگذریم، شاید اکنون که ماجرای کشتار مسلمانان روهنگیا فروکش کرده و زخمهای عاطفی آن کمی التیام یافته است، بهتر بتوان در مورد موضعگیری خانم سوچی در مقابل آن کشتار داوری کرد.در واقع پرسش این است چرا خانمی که به دلیل مبارزۀ مسالمتجویانه با دولت نظامی حاکم بر میانمار رنج سالها حصر خانگی و دوری از اعضای خانوادهاش را به دوش کشید و به دلیل حمایتش از دمکراسی و حقوق بشر، عالیترین جوایز بینالمللی را نصیب خود کرد، در مقابل نسلکشی مسلمانان روهنگیا توسط ارتش میانمار سکوت را بر اعتراض ترجیح داد و حتی تا اندازهای آن را توجیه کرد؟
این پرسش به خلاف تصور بسیاری، به هیجوجه پاسخ سرراست و آسانی ندارد و جه بسا ژرفکاوی در بارۀ آن بتواند از ماهیت تراژیک رابطۀ اخلاق و سیاست در دنیای ما آدمیان، کمی رمزگشایی کند.به واقع در زندگی ما انسانها چیزی پیچیدهتر از ربط صحیح اخلاق و سیاست وجود ندارد و به عبارتی خداوند هیچکدام دیگر از امور بشری را تا بدین پایه صعب و بغرنج نیافریده است.
در حقیقت، کشتار غیر انسانی اقلیت روهنگیایی توسط ارتش میانمار پس از آن به وقوع پیوست که خانم آنگ سان سوچی پس از سالها مبارزه و تحمل سختیها و شداید مردم کشورش، موفق شده بود نظامیان حاکم را به تسلیم در مقابل دمکراسی و انتخابات آزاد وادار سازد و حزب تحت رهبریاش عملاً در دولت سهم بزرگی به خود اختصاص دهد.مسلمانان روهنگیا، اما صرفنظر از مناقشه در بارۀ ریشههای ملی و تاریخی آنها، از سوی اکثریت قاطع و شاید قریب به تمام مردم بودایی میانمار، مهاجرانی غیرقانونی تلقی میشوند که با مهاجرت از بنگلادش به ایالت راخین، زمینهساز مشکلاتی برای کشور میزبان شدهاند.
همین نگرش منفی ظاهراً سبب شده است که بودائیان میانمار نه فقط کمترین حس انسانی نسبت به آن مردم بینوا و فاقد تابعیت نداشته باشند، بلکه برای رهایی از دست آنها از اقدامات خشونتآمیز و غیرانسانی ارتش بر ضد آنان حمایت نیز بکنند!
در این میان، سوچی به عنوان یک رهبر سیاسی، احتمالاً بسیار با خود اندیشیده است که در ماجرای قتلعام مسلمانان روهنگیا آیا باید به حمایت از حقوق آنان و موضعگیری آشکار و صریح علیه عملیات ارتش برخیزد و بدینوسیله محبوبیت و اعتبار خود را در میان اکثریت بودایی کشور از دست بدهد و حزب متبوع و دولت اصطلاحاً دمکراتیکش را در معرض سقوط قرار دهد و یا اینکه چشم به روی مظالم علیه اقلیتی نامحبوب و حتی مورد نفرت اکثریت ببندد و با حفظ اعبتار خود در بین بودائیان، مانع افزایش نفوذ نظامیان و در نتیجه، موجب تداوم و تحکیم دولت غیر نظامی و دمکراتیک میانمار شود؟
طبعاً افرادی که به تناقضات بنیادی حیات سیاسی میاندیشند، از فشاری که مخیّر شدن بر سر این نوع دو راهی سرنوشتساز به یک سیاستمدار وارد میشود، ناآگاه نیستند!قاعدتاً آنگ سان سوچی میدانسته است که اگر نسبت به ظلم و ستم علیه مسلمانان روهنگیا بیتفاوتی نشان دهد، در سطح محافلِ حقوق بشری جهان، توفانی علیه او به پا میشود و همان کشورها و نهادهایی که تا دیروز برای اعطای جوایز خود به او، با یکدیگر مسابقه گذاشته بودند، در پس گرفتن جوایز و نکوهش بیامان او، چیزی کم نمیگذارند! آنگ سان سوچی، اما از اعتبار بینالمللی خود گذشت تا اعتبار داخلی خود بین ارتش و اکثریت مردمش را حفظ کند! این انتخاب برای انسانی مانند او قطعاً بینهایت دشوار و تراژیک بوده است و این نکتهای است که فقط با تعمق در تزاحمهای اخلاقی حوزۀ سیاست میتوان آن را درک کرد!
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت برترین ها هیچگونه
مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
نظر کاربران
مادر
شیرین خانم اگه باحجاب رود جایزه صلح نوبل بهش نمی دادن به بی حجابیش دادن نه به سایر فعالیتاش . موافق تحریم ایران شده .
بدون نام
تو که اگه طرفدار ما و ایران بودی هیچوقت راضی به سختی دیدن ما نمیشدی ...
پاسخ ها
بدون نام
مردم رو بدبخت می کنند رای میدن تبلیغ می کنند بعد خودشون پامیشن میرن تو کشور مثلا دشمن!اگر خوبه ... همین جا تازه اخرش خیلی تابلو میشه میگن ما اشتباه کردیم اشتباه شما تاوان خیانت به یک عمر 80 میلیون
محمد
دقیقا همه جا اول سیاست و قدرت حرف اول رو میزنه
بقیه چیزا تابع ایناست
این جوایز بین المللی هم همش سیاسی است
این شیرین خانم هم بخاطر مناسبات سیاسی اینقدر گندش کردن
بدون نام
با مدرک لیسانس و 4 سال پس از قبولی در دانشگاه قاضی شد؟! چطور ممکنه؟
امید
مشکل مردم تحریم ورزش نیست.مشکل وضع اقتصادیه!!به فکررفع مشکلات اقتصادی باشید چکار به کارشیرین عبادی دارید؟!
نظر کاربران
شیرین خانم اگه باحجاب رود جایزه صلح نوبل بهش نمی دادن به بی حجابیش دادن نه به سایر فعالیتاش . موافق تحریم ایران شده .
تو که اگه طرفدار ما و ایران بودی هیچوقت راضی به سختی دیدن ما نمیشدی ...
پاسخ ها
مردم رو بدبخت می کنند رای میدن تبلیغ می کنند بعد خودشون پامیشن میرن تو کشور مثلا دشمن!اگر خوبه ... همین جا تازه اخرش خیلی تابلو میشه میگن ما اشتباه کردیم اشتباه شما تاوان خیانت به یک عمر 80 میلیون
دقیقا همه جا اول سیاست و قدرت حرف اول رو میزنه
بقیه چیزا تابع ایناست
این جوایز بین المللی هم همش سیاسی است
این شیرین خانم هم بخاطر مناسبات سیاسی اینقدر گندش کردن
با مدرک لیسانس و 4 سال پس از قبولی در دانشگاه قاضی شد؟! چطور ممکنه؟
مشکل مردم تحریم ورزش نیست.مشکل وضع اقتصادیه!!به فکررفع مشکلات اقتصادی باشید چکار به کارشیرین عبادی دارید؟!