مردی که ۶۰ سال پیش، تن و بدن مردم تهران را لرزاند
کاربری به نام "مهدی محرز" با انتشار رشته توئیتی به یک داستان ترسناک در اوایل دهه ۴۰ شمسی پرداخته است.
برترینها: کاربری به نام "مهدی محرز" با انتشار رشتهتوئیتی به یک داستان ترسناک در اوایل دهه 40 شمسی پرداخته. در ادامه با ما همراه باشید تا با شخصیت خوفناک آن سالها آشنا شوید.
شبح چاه لقبی ترسناک در تاریخ جنایی ایران است ؛ لقب مردی مخوف که به قتل 67 نفر در طی سال های 1340 تا 1342 اعتراف کرد. در این رشته توییت قرار است پرونده هوشنگ امینی یا همان شبح چاههای تهران را بازنویسی کنیم.
هوشنگ امینی جوانی 26 ساله ، مجرد و متولد یک خانواده پرجمعیت بود. او اولین بار در سن 24 سالگی زمانی که سعی داشت یک جوان را در بیابان های اطراف ورامین پس از شکنجه به قتل برساند پس رسیدن پلیس پا به فرار گذاشت و ناپدید شد.
اما پس از مدتی کوتاه اتفاقی ترسناک در تهران شروع به رخ دادن کرد؛ کودکان زیادی درحال ناپدید شدن بودند و هیولای داستانهای قدیمی که در ورامین با نام " بچه خوره " در میان مردم جا افتاده بود حال به واقعیت تبدیل شده بود.
با شروع بررسیهای پلیس مشخص شد کوچکترین ردی از گمشدهها وجود ندارد و حتی اثری از زنده یا مرده آنها هم نیست. مفقود شدن مردم ورامین حتی به زنان و مردان بزرگسال هم کشیده شد تا این موضوع به یک دلهره اساسی برای خانوادهها تبدیل شود.
سرانجام اسفند ماه سال 1341 جسد اولین فرد ناپدید شده با دستهایی بسته و سر بریده شده در چاهی نزدیک نعمتآباد کشف شد. درست پس از یک هفته جسد چاقو خوردهی زن جوانی این بار در چاههای دولتآباد یافت شد اما هیچکدام تا آن زمان باعث نشد حتی کوچکترین سرنخی از مکان شبح چاه کشف شود.
پس از آن زمانی که مردی با خانوادهاش به خارج از شهر رفته بود از طریق رد خونی نزدیک یک چاه توانست اجساد جدیدی را شناسایی کند که به روشهای شبح چاه به شکل وحشتناکی به قتل رسیده بودند. دو پسربچه که حتی قابل شناسایی هم نبودند.
اما ماجرای دستگیری شبح چاه اما ربطی به قتلهایش نداشت. در همان زمان که تمام مردم ورامین درگیر هیولای ترسناک خیابان بودند شخصی در بازار شهر دوچرخههای سرقتی را با مدارک جلعی به فروش میرساند که روزی توسط پلیس دستگیر شد. شخصی که خود را هوشنگ معرفی کرد.
پلیس برای تحقیقات بیشتر راهی خانه هوشنگ شدند اما شبح چاه گمان میکرد پلیس متوجه قتلها شده و قرار است او را دستگیر کنند که در همین حین هوشنگ پا به فرار گذاشت تا همین مسئله شک کاراگاهان پرونده به سمت هوشنگ امینی برود.
در نهایت هوشنگ در روزهای اولیه نوروز سال 1342 در ورامین شناسایی و دستگیر شد. هوشنگ ابتدا منکر جنایات بود اما در 17 فروردین 1342 به تمام قتلها اعتراف کرد و همین مسئله باعث شد تا تمام چاههای اطراف تهران بررسی شود. پلیس توانست به سرعت 23 جسد کشف کند. 23 کودک و جوان بیگناه.
حتی هوشنگ اعتراف کرد چند کودک را در شمال کشور به قتل رسانده. همچنین ارنست لانگه ، اقتصاددان آلمانی هم توسط هوشنگ امینی به شکل ترسناکی در قبرستان مسگرآباد به قتل رسیده بود. اعترافات هوشنگ و ارتباطش با گمشدهها تعداد 67 جسد را نشان میداد اما پلیس نتوانست همهی اجساد را کشف کند.
در طول بازجویی و روند دادگاه هوشنگ الگوی خود را اصغر قاتل معرفی کرد و قصد داشته مانند او فساد را از روی زمین پاک کند. او در طول دادگاه و حتی روز اعدام بسیار خونسرد بود. در نهایت روز اعدام فرا رسید و بسیاری از مردم ورامین به مرگ هیولای شهر خیره شدند.
نظر کاربران
خدا لعنتش کنه
چطور میخواست گناه رو از زمین پاک کنه در حالیکه به همون لانگه المانی تجاوز کرده بود
خدا لعنتش کنه جایگاهش پست ترین درجات دوزخ باشه ان شاالله
داراکولای خون آشام.بیمار روانی و عقده ای.حیوانات درنده هم اینطور نیستند.
چه می شود که یک انسان به این حد از پستی و دنائت می رسد؟!
انسان هم نوعی حیوان هست ک بدون اموزش از گرگ درنده تر هست
خدارحم کنه*
رفت به درک اسفل سافلین .اونجا الان داره مواد مذاب هم استحمام میکنه و هم نوش جان میکنه.