استیلی: فراموش نشدن گلم به آمریکا لطف خداست
میگویند همیشه نان دلش را میخورد مثل حالا که تقریبا بعد از حدود ۲۲ سال همچنان گلی که به آمریکا در جامجهانی ۱۹۹۸ فرانسه به ثمر رساند روی بورس است و بهتازگی خوشحالی بعد از این گل بهعنوان یکی از صحنههای ماندگار شادیهای بعد از گل تاریخ جام جهانی در نظرسنجی کنفدراسیون فوتبال آسیا انتخاب شده است.
فرهیختگان: میگویند همیشه نان دلش را میخورد مثل حالا که تقریبا بعد از حدود ۲۲ سال همچنان گلی که به آمریکا در جامجهانی ۱۹۹۸ فرانسه به ثمر رساند روی بورس است و بهتازگی خوشحالی بعد از این گل بهعنوان یکی از صحنههای ماندگار شادیهای بعد از گل تاریخ جام جهانی در نظرسنجی کنفدراسیون فوتبال آسیا انتخاب شده است. به این بهانه و البته سایر مسائل روز فوتبال ازجمله ازسرگیری رقابتهای لیگ برتر، وضعیت تیم ملی با اسکوچیچ و... سراغ سرمربی سابق تیم ملی امید و زننده گل قرن به آمریکا رفتیم. گفتوگو با حمید استیلی را در ادامه میخوانید:
از انتخاب شادی بعد از گل تان به آمریکا که بهعنوان یکی از صحنههای ماندگار تاریخ جام جهانی توسط هواداران در سایت کنفدراسیون فوتبال آسیا انتخاب شد، آغاز کنیم.
معمولا شادیهای بعد از گل از اعماق وجود هر گلزن بیرون میآید و من هم از این قاعده مستثنا نبودم و بعد از گل به آمریکا از اعماق وجودم شادی کردم، جالب اینکه بعد از گل نمیدانستم چه کاری انجام میدهم و بعدتر زمانیکه دوباره بازی را از تلویزیون تماشا کردیم متوجه شدم بعد از گل چطور شادمانی کردم. در هر صورت آن شادی که همراه با بغض و هیجان همراه بود از وجودم بیرون آمد و از مردم و هواداران که در این نظرسنجی شرکت کرده و به این رویداد رای دادند تشکر میکنم.
چطور امکان دارد که بعد از ۲۲ سال همچنان یک گل روی بورس اخبار و اتفاقات روز باشد؟
این لطف خداست، یادم میآید زمانی که فوتبال بازی میکردم چه در عرصه باشگاهی و چه بیشتر در رده ملی همیشه بهعنوان یک سرباز خودم را تصور میکردم و انگار پیراهن سربازی میپوشیدم. درواقع این حس را داشتم باید هرچه که دارم و هرچه در وجودم هست برای کشور و مردم بدهم. همیشه در اختیار تیم و مربی بودم و هر چیزی که مربی و کادر فنی از من میخواستند سعی میکردم در زمین اجرا کنم.
به لیگ برتر برسیم؛ شما موافق تعطیلی لیگ هستید یا اینکه معتقدید باید با رعایت پروتکلهای بهداشتی لیگ نوزدهم را به هر شکل ممکن تمام کرد؟
به نظر من جان انسانها مهمتر از هر مسابقه و لیگی به شمار میرود، بالاخره یکی دو ماه دیگر واکسن کرونا هم کشف شده و شرایط طوری میشود که میتوان رقابتها را از سر گرفت و دوباره فوتبال بازی کرد. از سوی دیگر زیرساختهای خیلی قوی نداریم که بتوانیم در شرایط ایمن بازیها را انجام دهیم. اگر زیرساختهای مان مناسب بود مثل کشور آلمان یا کشورهای دیگر که در حال حاضر بدون هوادار و تماشاگر بازیهایشان را از سر گرفتند ما هم میتوانستیم لیگ را برگزار کنیم در غیر این صورت شرایط سخت میشود. البته مردم ما هم نسبت به مخاطرات کرونا آگاهتر شدهاند و چه بسا زندگی بعد از کرونا یک مقدار متفاوتتر باشد چون حداقل دیگر جامعه و مردم بهداشت را رعایت میکند و بهداشت فردی و جمعی مورد توجه قرار خواهد گرفت. در هر صورت خیلی مهم است که اگر لیگ آغاز هم بشود از این اقدام پشیمان نشویم که خدای نکرده این موضوع بخواهد به کسی آسیبی بزند چون ویروس کرونا به شکلی است که خیلیها نمیدانند این ویروس را گرفته و ناقل هستند و فقط زمانی متوجه میشوند که تست کرونا میدهند. شاید یک عده به خاطر سیستم ایمنی قویای که دارند هرگز متوجه نشوند کرونا گرفتهاند اما یک عده سیستم ایمنی ضعیفی دارند و اگر کسی ناقل باشد آنها به سرعت مبتلا میشوند.
برخی اعتقاد دارند این حق پرسپولیس است که به خاطر اختلاف امتیاز ایجاد شده در صدر جدول به هر شکل ممکن قهرمان شود حال یا با تعطیلی رقابتها یا با از سرگیری لیگ!
در هر صورت پرسپولیس ۱۰ امتیاز از سایر تیمها بالاتر است، به نظر من هر تصمیمی که گرفته میشود نهتنها بحث قهرمان بلکه باید تیمهای صعودکننده به آسیا و تیمهای سقوطکننده هم در آن لحاظ شود، اگرچه میتوانیم جلوی سقوطکنندگان را گرفته و سال آینده با دو تیم بیشتر لیگ را برگزار کنیم اما درباره معرفی قهرمان باید در هر صورت یک تصمیم قوی که مورد توافق همه است گرفته شود؛ حالا چه فدراسیون فوتبال باشد یا سازمان لیگ بالاخره باید یک نفر تصمیم بگیرد. نمیشود تصمیمی نگیرند که بهطور مثال کسی ناراحت نشود. مثلا پرسپولیس را بهعنوان قهرمان معرفی کنند و چهار تیم نخست جدول راهی آسیا شوند هرچند امتیازات یکی دو تیم دیگر هم به تیم چهارم نزدیک است و این موضوع هم میتواند مشکلساز میشود. درمجموع به اعتقاد من باید سازمان لیگ با مدیران و سرمربیان باشگاهها یک نشست را برگزار کرده و به یک توافق برسند، توافقی که بر پایه جان انسانها است چون به عقیده من جان انسان از هر چیز دیگری مهمتر است. قهرمانی یا صعود و سقوط به وسیله همین انسانها رقم میخورد پس جان انسان مهمتر از هر چیز دیگری به شمار میرود.
کمی هم درمورد تیم ملی صحبت کنیم. ویلموتس برای ۴۰ روز ۲ میلیون یورو پول گرفت و به قول تاج کلاه سرمان گذاشت.
در هر صورت درخصوص انتخاب این مربی چه کارشناسان چه مربیان و چه رسانهها از نحوه آمدن و قرارداد بستن او رضایت نداشته و ندارند.
شما هم موافقید که ویلموتس جانشین خوبی برای کی روش نبود؟
یک مربی یا با نحوه بازی کردن تیمش یا اخلاق و رفتار یا نتیجهگیریاش شناخته شده و به او نمره میدهند. کیروش با نتایجی که گرفت که به واسطه آنها توانستیم دو دوره پیاپی به جام جهانی صعود کنیم توقعات مان را از فوتبال ملی و تیم ملی بسیار بالا برد و به همین دلیل شرایط برای کار کردن مربی داخلی بعد از او سخت بود به همین دلیل باید یک مربی خارجی میآوردیم که حداقل فوتبال آسیا را میشناخت و از شرایط کشور ما نیز نسبتا آگاهی داشت و مباحث مالی مان را هم میدانست این مسائل میتوانست در یک انتخاب درست به ما کمک کند اما حالا کار از کار گذشته و دیگر نمیتوان به آن زمان بازگشت اما امیدوارم بعد از این دیگر کمتر اشتباه کنیم و از گذشتهمان درس بگیریم.
ویلموتس رفت و اسکوچیچ جایگزین او شد. در این مورد نظر شما چیست؟
دیگر قرارداد با او بسته شده هر چند او بهعنوان یک مربی خارجی فوتبال ما را میشناسد و باید حالا که انتخاب شده به او آن زمان داد. الان چهار بازی دیگر پیش روی تیم ملی است که سه تای آن در ایران برگزار میشود و باید همه دست به دست هم بدهیم و به تیم ملی کمک کنیم. الان جز کمک کاری نمیتوان کرد مثلا این مربی کروات را برداریم چه کسی را جایگزین کنیم؟
اما قبل از انتخاب اسکوچیچ یا حتی ویلموتس صحبتهایی درخصوص انتخاب کلینزمن یا زیدان شنیده میشد.
الان در این زمان سخت است مربی بیاوریم که شرایط فوتبالمان و بازیکنان را نشناسد و بخواهد کارش را از نو آغاز کند ما الان بازیهای مهمی را پیش رو داریم و زمانی هم برای شناخت هر چه بیشتر وجود ندارد. میتوان به مربیان بزرگ در آینده فکر کنیم اما الان و در این شرایط حساس باید کسی میآمد که لیگ را میشناخت. گزینه اول یعنی برانکو گزینه بسیار خوبی برای تیم ملی بود او هم بازیکنان و هم شرایط فوتبال ما را میشناخت اما در هر صورت او هم مربی عمان شد پس از آن گزینههای داخلی خوبی هم داشتیم اما فدراسیون به هر شکلی به این جمعبندی رسید که اسکوچیچ را سرمربی تیم ملی کند.
اما آن اسامی که در بالا عنوان کردیم توسط وزارت ورزش مطرح شده و آنها با شعار «طلوع میکنیم» مدام وعده حضور یک سرمربی بزرگ را میدادند.
باید با این مساله منطقی برخورد کنیم و اینکه بخواهیم اسمهایی را مطرح کنیم که مردم خوششان بیاید اصلا منطقی نیست. الان منطق میگوید باید کسی را میآوردیم که برای چهار بازی آینده که در فاصله زمانی کم باقیمانده برگزار میشود هم بازیکنان داخلی و هم لژیونرها و در کل شرایط فوتبال ایران را بشناسد. الان اسکوچیچ این فاکتورها را دارد و برای برهه فعلی بهترین انتخاب بود ضمن اینکه قراردادش به این شکل است که اگر او را برکنار کنیم لازم نیست خسارت دیگری از این بابت بدهیم. الان زمان کوتاهی داریم و باید به تیم ملی و اسکوچیچ کمک کنیم. بودن امثال کریم باقری و وحید هاشمیان هم میتواند به شرایط تیم ملی کمک بیشتری کند.
درباره تیم امید هم صحبت کنید؛ اگر به گذشته برگردیم کدام اشتباه را در قبال تیم ملی فوتبال امید انجام نمیدهید تا در آن برهه به صعود امیدوار شوید.
این موضوع تنها به من بستگی نداشت شرایط فوتبال باید طوری اتفاق میافتد که تیم ملی امید موفق شود بهطور مثال میشد اردوهای بیشتری را در نظر گرفت و شرایط جسمانی و تاکتیکی تیم را بهتر کرد و این درحالی بود که ما آن زمان لازم را نداشتیم. ما برای رقابتهای مقدماتی یکسری بازیکنانی را بردیم که اصلا در بازیها تدارکاتی ما را همراهی نکرده بودند. با این حال اگر به گذشته برگردیم دیگر یکسری اشتباهات را مرتکب نمیشویم. اما بزرگترین مشکلی که داشتیم این بود که در آن برهه لیگمان تعطیل نشد و ما زمان کافی برای آماده کردن بازیکنان از لحاظ جسمانی و تاکتیکی تیم نداشتیم.
اگر بخواهید مصداق آن را بیاورید چه کاری انجام میدادید یا حتی انجام نمیدادید که تیم نتیجه بگیرد؟
ما در بحث دفاع وسط یک مقدار مشکل داشتیم بهطور مثال شاهین طاهرخانی مدافع استقلال را در بازی آخر در ترکیب گذاشتیم که او توانست خوب بازی کند و به همین ترتیب امید نورافکن را یک خط جلوتر آوردیم اما اگر همین طاهرخانی را میتوانستیم در پنج بازی تدارکاتی از او بهره ببریم و امتحانش میکردیم و میدیدیم که خوب است و خوب جواب میدهد از اول بازیها او را در خط دفاع میانی قرار میدادیم و نورافکن را یک خط جلو میآوردیم اما باز هم تاکید میکنم که این موضوع مستلزم آن بود که لیگمان زودتر تعطیل میشد و فرصت بیشتری به امیدها داده و بازیهای تدارکاتی بیشتری برگزار میکردیم، ضمن اینکه دروازهبان اصلی تیم نیز لحظه اخر مصدوم شد و مجبور شدیم از دروازهبانی بهره ببریم که هر چند از لحاظ فنی گلر خوبی بود اما بدون بازی تدارکاتی و شناخت کافی از شرایط تیم در درون دروازه قرار گرفت. ما در مجموع گل زیادی هم دریافت نکردیم و فقط با اختلاف تفاضل یک گل از رقابتها حذف شدیم اما اگر بازیکنان بیشتر در کنار هم بازی میکردند و بازیهای تدارکاتی بیشتری داشتیم قطعا این موارد تاثیرگذار بود و بیشتر جواب میداد. یا بهطور مثال محمد محبی را در حالی که آسیب دیده بود به اردو اوردیم.
البته به نظر میرسید بدشانسی هم گریبانتان را در بازی آخر مقابل چین گرفت.
ما در این دیدار ۱۳ موقعیت گل داشتیم اما توپ درون دروازه نمیرفت. مربیان بزرگ میگویند کار مربی یک تیم این است که تا پشت ۱۸ قدم یک تیم را خوب بیاورد و بازیکنانش وظایفشان را در زمین بدانند اما زدن ضربه آخر دیگر بستگی به کیفیت بازیکن دارد که چطور به توپ ضربه میزند هرچند درنهایت معتقدم باید یک مقدار هم شانس هم با تیم و مربی همراه باشد.
نظر کاربران
هنوز داری نون اون گل رو میخوری
بله درسته و البته یک عمر نون همون گل به آمریکا داری میخوری و کلی رانت گرفتی